خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: از هزاران سال پیش لالایی یکی از سنتهایی بوده که مادران از آن برای انتقال مفاهیم و تجربهها به کودکان استفاده می کرده اند. لالایی در گذشته بیشتر به وصف رشادتها و قهرمانی جنگاوران و بزرگان مربوط میشد. در دنیای امروز و در سایه پیشرفت تکنولوژی اما سبک لالایی تغییر کرده و رسانهها جای مادران را در گفتن لالاییها پر کرده اند.
این مساله هم تهدید و هم فرصتهایی در دل خود دارد. اما با وجود این تغییر شکل، هنوز میتوان از طریق لالایی به سبک مدرن قهرمانان ملی را برای کودکان توصیف کرد تا به قهرمانان خیالی و تصنعی هالیوود متوسل نشوند. سردار سلیمانی و داستان قهرمانی و رشادتهای وی یکی از موضوعاتی است که همه باید برای فرزندانشان توصیف کنند. این که سردار سلیمانی که بود؟ چه نقشی در شکست دادن تروریستها داشت؟ چه کسانی وی را به شهادت رساندند؟ چرا سردار سلیمانی شهید شد؟ و سوالات دیگری که باید پاسخهای ساده و مناسبی برای کودکان پیدا کرد.
پشت پرده قهرمانان دنیای مارول
جهان مدرن بیش از همیشه ذهن و افکار را هدف قرار داده است. در گذشته پیروزیها و قهرمانیها از طریق رویارویی مستقیم به دست میآمد اما اکنون تنها کافی است که ذهن مخاطب را هدف قرار داد و در یک فرایند آن را در راستای اهداف مشخص تعریف کرد. رسانه ابزار اصلی این نوع جنگ که به «جنگ سناختی» نیز معروف است میباشد. در این میان هالیوود به سلاح اصلی غرب برابی تغییر سبک زندگی و همچنین استحاله فرهنگی کشورهای دیگر تبدیل شده است. هالیوود به دنبال آن است تا با به حاشیه بردن قهرمانان ملی کشورهای دیگر، قهرمانان ساختگی خود در دنیای سینمایی مارول مانند سوپرمن، مرد عنکبوتی، هالک، بتمن، مرد آهنی، آکوامن و زن شگفت انگیز را برای کودکان و نوجوانان به عنوان قهرمانان واقعی معرفی کند.
پشت پرده این گونه قهرمان سازی های نمادین و مهیّج و نیز لذتهای بصری، فرایندی با هدف محقق کردن برنامههای بلند مدت است. مخاطب به طور ناخواسته درگیر فضاسازیهای قهرمانهای داستان شده و هر آن چه را که آنان انجام میدهد با جان و دل میپذیرد. پذیرش الگوهای رفتاری و اخلاقی قهرمانان داستانهای سینما و بازیهای رایانهای به معنای پذیرش خواستهها و اغراض دولتهای آن است که از قبل برای آن برنامه ریزی کرده اند.
حاج قاسم قهرمانی در دنیای واقعی
اما در برابر این هجمههای فرهنگی چه باید کرد؟ برای مواجهه با این ابزار قدرتمند غربی باید با قهرمانی واقعی به میدان آمد. قهرمانی که وصف رشادتهایش حتی رسانههای غربی را نیز به اعتراف واداشته است. حاج قاسم سلیمانی میتواند باطل السحر این فضا سازی رسانهای باشد. اما چگونه باید حاج قاسم را برای کودکانمان توصیف کنیم؟ در هر نوع محصول رسانهای برای کودکان باید به ظرافتهای کار کودکان نیز توجه کرد. مهمترین ظرافت نیز انتخاب زبان ساده و جذاب برای روایتها است. در ادامه نمونهای از این نوع روایت برای توصیف رشادتهای قهرمان مقاومت ذکر میشود.
سردار سلیمانی را چگونه برای کودکان توصیف کنیم؟
برای آشنایی کودکانمان با حاج قاسم باید سوالات ذهن کودکان را شناسایی و به آنها پاسخهای کوااه داد. اینکه سردار سلیمانی که بود؟ چرا سردار سلیمانی را ترور کردند؟ چه کسانی از سردار سلیمانی میترسیدند؟ و سوالاتی از این دست که باید همه پاسخ داده شوند. با در نظر گرفتن این سوالات خلاصهای از قصه گویی پیش از خواب یک مادر برای کودکش ذکر میشود. قصهای که ذهن کودک را در برابر قهرمانان مارول در هالیوود میتواند ایمن کند.
سردار سلیمانی در جهان به عنوان یک فرمانده شکست ناپذیر معروف بود. چرا که در هر عملیاتی که شرکت میکرد با پیروزی بر میگشت. رسانههای جهان او را به عنوان قدرت شکست ناپذیر ایران میشناختند. در سوریه و عراق وی باعث شد تا آمریکا و دیگر کشورهای دشمن، شکست سختی متحمل شوند. به همین دلیل رسانهها همواره وی را به عنوان "ژنرال بیسایه" میشناختند.
دشمن اصلی سردار سلیمانی در درجه اول تروریستها بودند. چرا که وی بیشتر تروریستهای مستقر در سوریه و عراق را نابود کرد. همچنین کشورهایی مانند عربستان و امارات که دشمن ایران هستند نیز از سردار سلیمانی میترسیدند. چرا که قدرت رقابت با وی را نداشتند. آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز قاسم سلیمانی را بزرگترین کابوس خود میدیدند. چرا که با وجود سردار سلیمانی، آنها توان پیروزی در خاورمیانه را نداشتند.
دوستداران حاج قاسم نیز بیش از همه مردم عراق و سوریه بودند که به سردار سلیمانی علاقه ویژه ای داشتند. چرا که وی باعث شده بود تا این دو کشور از شر تروریستها رها شود. علاوه بر این مردم فلسطین، یمن و لبنان نیز به حاج قاسم ارادت خاصی داشتند. در نبرد ۳۳ روزه بین حزب الله لبنان و رژیم صهیونیستی، سردار سلیمانی در تمام مدت جنگ در لبنان بود و به مردم این کشور کمک کرد تا در نهایت اسرائیل را شکست دادند.
پیروزیهای حاج قاسم باعث شد تا دشمنانش به دنبال انتقام از وی باشند. در نهایت جمعه ۱۳ دی ماه ۱۳۸۸ سردار سلیمانی در یک عملیات موشکی به شهادت رسید. آمریکا مسئولیت این ترور را به عهده گرفت. آمریکا تصور میکرد که با ترور سردار سلیمانی میتواند به اهداف خود در منطقه برسد اما انتقام سخت ایران از آمریکا باعث شد تا ترامپ به این نتیجه برسد که سردار سلیمانی به عنوان یک شهید از سردار سلیمانی در زمان حیات بسیار خطرناکتر است. ایران با حمله به پایگاه عین الاسد آمریکا در عراق این پایگاه را در هم کوبید. این مسئله باعث شد تا رسانههای آمریکا ترامپ را بازنده بزرگ ترور سردار سلیمانی معرفی کنند. دشمنان ایران در کشورهای عربی نیز پس از انتقام سخت ایران به این نتیجه رسیدند که نباید با ایران وارد دشمنی شوند چرا که ایران یک ابرقدرت موشکی است.
اگر سردار سلیمانی در عراق و سوریه با داعش نمیجنگید تروریستها به مرزهای ایران میرسیدند و ایران را ناامن میکردند. سردار سلیمانی در تمام سالهای گذشته در میدان جنگ بوده و برای تأمین امنیت ایران تلاش کرده است. امنیت کنونی ایران مدیون رشادتهای وی است. به همین دلیل مردم در مراسم تشییع وی در شهرهای مختلف عزادار شدند و با حضور میلیونی خود، وی را بدرقه کردند و با گذشت ۲ سال از شهادتش مردم در کشورهای مختلف همچنان عزادار این قهرمان واقعی هستند.
در واقع در جنگ روایتها باید پیشقدم بود. کودکان همانند زمینهای آماده بذری هستند که معمولاً اولین بذرها را به خوبی میپذیرند و محصولات ارزشمندی را ارئه میدهند. اگر کودکانمان را با قهرمانان ملی آشنا نکنیم باید شاهد قدم گذاشتن آنها در دنیای سینمایی مارول بود. دنیایی که به دنبال نهادینه کردن این ایده در کودکان است که آمریکا قدرت برتر است و این کشور مامن و پایگاهی امن برای جهان به شمار میرود و قهرمان واقعی نیز از آمریکا خواهد آمد. به همین جهت باید با وصف رشادتهای حاج قاسم برای کودکان، این ابزار غرب را ناکارآمد کرد. دنیای آینده از آن کودکانی است که اکنون پرورش مییابند. نوع شکل گیری نگاه این کودکان در شرایط کنونی جهان آینده را رقم خواهد زد.
یادداشت: محمدرضا مرادی