خبرگزاری مهر، گروه استان ها- اعظم محبی: تیرماه سال گذشته بود که وزارت کشور طی برنامهای با همکاری یونیسف، اسامی ۱۲ شهر پایلوت شهر دوستدار کودک را در کشور از بین ۷۰ نامزد انتخاب کرد و بر همین اساس هم «گرگان» پایلوت این امر شد.
در شهر دوستدار کودک، نیازهای کودکان و نوجوانان، کانون توجه قرار گرفته و برای رفع دغدغههای آنها تلاش میشود تا کودکان احساس امنیت کرده و استعدادهای آنها با بسترسازی مناسب محیط شهری از جنبههای مختلف کالبدی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی شکوفا شود.
گرگان با ظرفیتها و قابلیتهای بالقوه به عنوان یکی از شهرهای دوستدار کودک معرفی شده ولی نگاهی به ساختار و برنامه های مدیران شهری نشان می دهد که هنوز حقوق اولیه کودکان به رسمیت شناخته نمی شود. در خصوص ویژگی های شهر دوستدار کودک و بررسی عملکرد شهرداری گرگان با «سیامک دُربیکی»، کارشناس ارشد مدیریت شهری گفتگو کردیم که در ذیل خواهد آمد:
* با توجه به نامزدی گرگان در طرح پایلوت شهر دوستدار کودک، آیا می توان این عنوان را به این شهر لقب داد؟
چند سالی است که برنامه ای تحت عنوان شهرهای دوستدار کودک از سوی وزارت کشور در تفاهم با صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) پیگیری می شود؛ در این برنامه ابتدا ۱۲ شهر دارای شاخص های اولیه به عنوان پایلوت انتخاب شدند.
دریافت نشان «شهر دوستدار کودک» منوط به طی کردن فرایندهای لازم است و اگر اقدامات مد نظر در زمان مورد نظر انجام نشود این شهرها از برنامه خارج خواهند شد.
طبق اعلام یونیسف، در مرحله پایلوت، شهرها به عنوان «شهر دوستدار کودک» به رسمیت شناخته نشده و نشان یا عنوان رسمی دریافت نمیکنند بنابراین اکنون گرگان هم شهر دوستدار کودک خوانده نمی شود.
* چه ارگان ها و یا چه کسانی در اجرای طرح شهر دوستدار کودک نقش دارند؟
شهر دوستدار کودک برنامه ای عمیق و گسترده است که توجه به نیازها و حقوق کودک را در همه ارکان برنامه ریزی و اجرا در شهر مد نظر دارد. اجرای این برنامه نه تنها نیازمند توجه شهرداری بلکه نیازمند همکاری بسیاری از نهادها است. علاوه بر این، دانشگاه ها، بخش خصوصی، سمن ها و شهروندان باید در این مساله نقش آفرینی مؤثر داشته باشند.
* آیا اقدمات انجام شده از سال گذشته تاکنون درخور این نامزدی بوده است؟
هر رویکرد یا سیاستی در شهر، محصولی قابل مشاهده دارد یا حداقل حسی از آن در شهر وجود دارد بنابراین انتظار این است که بعد از این چند سال، خروجی هایی را هم شاهد باشیم. بنده به جز ایجاد یکی دو اِلِمان کوچک و نقاشی دیواری یا اصلاح آبخوری پارک ها، از اقدامات میدانی دیگری در گرگان مطلع نیستم.
جز دو المان و نقاشی دیواری و اصلاح چند آبخوری اقدام دیگری در شهر انجام نشده است گویا با وجودی که این شهر جزو ۱۲ شهر پایلوت است و مواردی مانند تهیه اطلس کودکان و غیره هم در دستور کار شهرداری قرار داشت ولی ظاهراً به دلیل عدم علاقه شخصی شهردار سابق گرگان، پیگیری لازم برای ادامه این پروژه انجام نشد اما طبق اخبار، این برنامه در برخی از شهرها مانند اصفهان، کرمان و سمنان پیگیری جدی تری شده است.
به نظر بنده در گرگان فعالیت های مستقل و عملی در راستای شهر دوستدار کودک در بخش غیردولتی مانند چند سمن فعال و سازمان نظام مهندسی ساختمان استان گلستان قابل توجه بوده است، البته گویا اخیراً شورای شهر گرگان در این خصوص جلساتی را برگزار کرده و البته از سیاست شهردار جدید هم در این خصوص مطلع نیستم.
* به نظر می رسد که مدیران گرگان در خصوص مبانی نظری شهر دوستدار کودک، هم باید تأمل بیشتری داشته باشند؟
بله، آنچه که در این حوزه مشهود است، ناآشنایی متولیان نسبت به مبانی نظری شهر دوستدار کودک است که می تواند این برنامه عمیق را به یک تلاش فرمال و محدود برای دست یابی به یک برند تنزل دهد.
تصور بسیاری از مسئولان در گرگان از شهر دوستدار کودک، فاصله ی زیادی با چارچوب های این برنامه دارد. باید بدانیم که شهر دوستدار کودک، یک رویکرد مبتنی بر باور و شناخت برای شهری است که پیش از هر چیز باید برای زیست پذیری بهتر شهروندانش تلاش کند. یعنی شهری که در حالت عادی شرایط بهره برداری همه اقشار از جمله کودک و سالمند و معلول را فراهم کند می تواند به شهر دوستدار کودک یا دوستدار معلول یا هر رویکرد مشابهی فکر کند.
زمانی که شما پیاده روهای مناسبی حتی برای تردد افراد سالم و بالغ ندارید، صحبت از شهر دوستدار کودک قابل تأمل است. پروژه شهر دوستدار کودک زمانی معنی پیدا می کند که شما به حداقل های حقوق شهروندان در شهرسازی به طور عام توجه داشته باشید.
وقتی صحبت از اعمال نظر کودک، شناخت نیاز، اولویت بندی و رعایت حقوق کودک در همه ارکان برنامه ریزی شهری داریم، نمی توانیم شهرسازی را به شیوه فعلی ادامه دهیم.
زمانی که در چهارراه ها و خیابان های شهر، حضور روزافزون کودکان کار بیداد می کند و هیچ برنامه ای برای آن نداریم، نقاشی کردن لی لی در پیاده رو، زیبنده نخواهد بود. زمانی که نه تنها کودکان شما بلکه سایر شهروندان در مناطق وسیعی از شهر از هیچ سرانه شهری برخوردار نیستند، سخن گفتن از شهر دوستدار کودک کمی غیرواقعی به نظر می رسد.
* چه باید کرد؟
شهر دوستدار کودک، روحی است که باید به تمام سلول های برنامه ریزی شهری راه پیدا کند. این روح پیش از هر چیز نیازمند شناخت، آگاهی و باور و پیش زمینه آن، آموزش دیدن افرادی است که می خواهند مجری این برنامه باشند.
اگر این آموزش و باور اتفاق بیفتد، قدم های کوچک اما مؤثر به سرعت قابل انجام است؛ برای مثال شهرداری گرگان حداقل در مواردی مانند حفظ حقوق کودک اعم از حق دسترسی به فضاها یا تردد ایمن، در پایان کار ساختمان ها یا پیاده روسازی ها یا الزام به ایجاد اتاق های مادر و کودک در پاساژها و نظایر آن می تواند اقداماتی انجام دهد.
* سخن آخر؟
یکی از آفات این پروژه نگاه ویترینی، تک بعدی و کالبدی صِرف به آن است. در حالی که پروژه شهر دوستدار کودک یک رویکرد عمیق اجتماعی و آینده نگر است. شاید به همین جهت وزارت کشور به این مسأله ورود پیدا کرده است نه وزارتی مانند راه و شهرسازی.
چشم انداز یونیسف این است که همه کودکان باید بتوانند از کودکی خود لذت ببرند و از طریق احقاق برابر حقوق خود در شهر، توانایی های بالقوه خود را به طور کامل به فعلیت درآورند؛ شهر آینده را کودکان امروز می سازند.