بیست و هفتم دی‌ماه سالروز شهادت شهید سید مجتبی نواب صفوی است. روزنامه خراسان به این مناسبت مصاحبه‌ او با این روزنامه که در سال ۱۳۳۲ انجام شده را بازنشر کرده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، سید مجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی از مبارزان و متفکران شیعه بود که بسیاری تفکرات و مجاهدات او را پیش زمینه‌ای برای شکل‌گیری انقلاب اسلامی می‌دانند. نواب صفوی سال ۱۳۳۴ در دادگاه رژیم پهلوی محکوم و نهایتاً به شهادت رسید. دو سال پیش از شهادت، شهید نواب صفوی سفری به شهر مشهد داشته و طی این سفر با روزنامه خراسان گفت و گو کرده است:

آن‌چه امروز، در صفحه تاریخ روزنامه خراسان مطالعه خواهید کرد، هرچند به دلیل آن‌که گزارشی مطبوعاتی است، نمی‌تواند به طور کامل در قالب اسناد تاریخی طبقه‌بندی شود، اما بی‌تردید باید آن را در زمره شواهدی موثق درنظر بگیریم که می‌تواند فضای ذهنی و نیز، شرایط سیاسی و بحران‌هایی را که شهید نواب صفوی طی ماه‌های پایانی دولت دکتر مصدق با آن روبه‌رو بود، تصویر کند. گفت‌وگوی اختصاصی روزنامه خراسان با شهید نواب صفوی، با توجه به انتشار آن در ۲۸ فروردین ۱۳۳۲، احتمالاً یکی دو روز قبل از این تاریخ انجام شده‌است. این ایام، مصادف با اعیاد شعبانیه بود و شهید نواب صفوی، به منظور دید و بازدید با علاقه‌مندان و دوستدارانش، به سنتِ سال‌های قبل، در مهدیه مرحوم عابدزاده حضور پیدا کرد. مصاحبه در شرایطی خاص گرفته شده‌است؛ شهید نواب صفوی حدود ۲۰ ماه از ۲۸ ماه دوران حکومت دکتر مصدق را در زندان گذرانده و به‌تازگی آزاد شده‌بود. برخی از مورخان، آن مرحوم را تنها زندانی سیاسی دوره دکتر مصدق می‌دانند. اتهامی که شهید نواب صفوی به خاطر آن زندانی شد، تعطیلی یک مشروب‌فروشی در ساری بود. طی دو سال قبل از این مصاحبه، فداییان اسلام روزگار پرالتهابی را از سر گذراندند؛ تشکیلاتی که با همت شهید نواب صفوی در سال ۱۳۲۴ ش پایه‌گذاری شد، در سال ۱۳۲۹ ش و در جریان مبارزات ملی‌شدن صنعت نفت، همکاری‌های گسترده‌ای با سران نهضت داشت و اصولاً، برخی از مورخان، نقش شهید نواب صفوی و فداییان اسلام را در به ثمر نشستن نهضت، بسیار کلیدی و راهبردی می‌دانند. این تشکیلات، با اعدام انقلابی رزم‌آرا، مسیر را برای صعود دکتر مصدق و جبهه ملی به قدرت هموار کرد؛ اما با این شرط که آن‌ها پس از به دست گرفتن سکان اداره کشور، احکام اسلام را اجرا و از شیوع مفاسد و منکرات در جامعه اسلامی جلوگیری کنند؛ موضوعی که به‌رغم پذیرش اولیه از سوی مصدق و دوستانش، هرگز جامه عمل نپوشید و به‌تدریج، زمینه را برای رودررو شدن فداییان اسلام با دولت دکتر مصدق فراهم کرد. این مسئله درمورد دیگر جریان‌های فعال و البته با گرایش‌های اسلامی در جریان نهضت نیز، صدق می‌کرد. شهید نواب صفوی و یارانش، جوانانی پرشور بودند که برای نهادینه‌شدن احکام شرع و زدودن آثار بی‌دینی و دین‌ستیزی که بیشتر آن‌ها، سوغات دوران استیلای رضاشاه بر کشور بود، ابداً اهل تساهل و تسامح نبودند و این صلابت و مطالبه صریح، طبعاً واکنش‌ها و مخالفت‌هایی را به‌همراه داشت که گاه باعث بروز اختلافاتی می‌شد و تبعات ناخوشایندی برای فداییان اسلام درپی داشت. این تبعات هنگام گرفتن مصاحبه پیش روی شما، به اوج خودش رسیده‌بود و به همین دلیل، شرایط پاسخ دادن مستقیم و توأم با صراحت به برخی پرسش‌ها، برای شهید نواب صفوی وجود نداشت.

نگاهی گذرا به محتوای مصاحبه

محتوای این مصاحبه تاریخی را که به درخواست خوانندگان ۶۸ سال قبلِ روزنامه خراسان گرفته شده‌است، باید به دو بخش تقسیم کرد؛ نخست، پرسش‌های مربوط به تاریخ، عقاید و ساختار تشکیلاتی فداییان اسلام و دوم، پرسش‌های مربوط به دیدگاه‌های شهید نواب صفوی درباره شرایط روز جامعه و مسائل اجتماعی و سیاسی. در میان این صحبت‌ها، گاه اشاراتی هم به برخی مسائل حاشیه‌ای شده‌است. مصاحبه با آرزوی پیشرفت در مسیر خدمت به اسلام برای جراید شروع می‌شود و با ارائه دیدگاه فراملی و مبتنی بر امت واحده اسلامی در عقاید و اصول فعالیت فداییان اسلام، ادامه می‌یابد. سخنان شهید نواب صفوی در این بخش، صریح و دقیقاً پاسخی به پرسش خبرنگار خراسان است؛ اما زمانی که بحث درباره مسائل روز و نظر رهبر فداییان اسلام درباره دولت دکتر مصدق به میان می‌آید، سخنان شهید نواب صفوی، حالت دوپهلو به خود می‌گیرد و از صراحت دور می‌شود؛ با این حال، این نوع بیان مسئله، به گونه‌ای نیست که مخاطب نتواند به اصل دیدگاه مصاحبه‌شونده دسترسی پیدا کند. از سوی دیگر شهید نواب صفوی، درباره مسائل جزئی‌تری مانند آشنایی با استاد خلیل طهماسبی، عامل اعدام انقلابی رزم‌آرا، سعی می‌کند با احتیاط سخن بگوید و این مسئله، نشان می‌دهد که او، در شرایط دشواری قرار داشته یا این‌که صلاح نمی‌دیده‌است در یک گفت‌وگوی مطبوعاتی، درباره این مسئله اظهارنظر کند. نکته جالب توجه دیگر در این مصاحبه، پیش‌بینی شهید نواب صفوی از ایجاد حکومتی اسلامی در ایران است؛ آن هم در شرایطی که اوضاع چندان به نفع طرفداران چنین دیدگاهی نبود. در ادامه با هم، مشروح این گفت‌وگوی تاریخی و خواندنی را، پس از ۶۸ سال، دوباره مرور خواهیم کرد.

مصاحبه با آقای نواب صفوی

«بنا به تقاضای عده‌ای از علاقه‌مندان طبق وقتی‌که قبلاً تعیین‌شده‌بود، خبرنگار این روزنامه در محل مهدیه حضور یافت و به شرح زیر مصاحبه‌ای به عمل آورد که از نظر خوانندگان محترم می‌گذرد. ابتدا آقای نواب اظهار نمودند امیدوارم که همیشه در راه پیشرفت حقیقت و پیشرفت دین مبین اسلام، جراید آن‌چه را که وظیفه آن‌هاست، به‌خوبی انجام دهند و فریب ظاهر و مال دنیا را نخورند و همیشه خدا و پیغمبر را درنظر داشته‌باشند و سپس اظهار داشتند هر چه را که می‌خواهید سوال کنید و به شرح زیر مصاحبه ما با آقای نواب‌صفوی شروع شد.

س. فعالیت شما به نام فداییان اسلام چه زمانی شروع شد؟

ج. از موقعی که من از نجف‌اشرف آمدم.

س. دامنه فعالیت شما بر چه پایه‌ای استوار بوده و هست؟

ج. بر بنیاد اجرای احکام و تعالیم مقدس اسلام و اصلاح تمام شئون اجتماعی ملل مسلمان شرق که برمبنای مقدس اسلام نهاده شده‌است.

س. اطرافیان و طرفداران شما را چه کسانی تشکیل می‌دهند؟

ج. به مفهوم اصطلاحی، بنده اطرافی به‌معنای عام ندارم و اگر مقصود برادران نزدیک باشند هرکس که در راه حق ثابت‌قدم‌تر باشد، گرچه به‌ظاهر از من دور باشد، به من نزدیک است.

س. آیا این برادران تعداد معینی ندارند؟

ج. برادران نزدیک ما تحت عنوان احصائیه و شمارشی تاکنون درنیامده‌اند و هرکس و هر مسلمان در هرکجای دنیا در راه مقدس اسلام دارای ثبات قدم و اراده‌اش بیشتر باشد، گرچه تحت عنوان ظاهری دوست و برادر من هم نباشد، در نص صریح قرآن و با حکم ایمان برادر من است.

س. نظر سرکار درباره دولت فعلی چیست؟

ج. هر دولت و حکومتی که پایه‌اش برمبنای مقدس اسلام نهاده شده باشد و خط سیر خود و تشکیلاتش برطبق قوانین اسلام بوده و مجری قانون خدا باشد، او حکومتش رسمی و صالح است؛ من و هر مسلمان دیگری هم طرفدار آن حکومت خواهیم بود و هر حکومتی به‌جز این باشد، ناصالح و غیررسمی بوده و هیچ مسلمان عاقلی هم طرفدار او نخواهد بود و دولت فعلی را هم خودتان تطبیق کنید.

س. آقای استاد خلیل طهماسبی آیا با شما رابطه نزدیک دارند؟

ج. چون امثال این سخنان که هرکس، با هر دسته خواسته‌اند اعم از دسته‌های دولتی و یا غیردولتی ایشان را به‌خاطر عناوین پوچ دنیا به خود نسبت دهند و این عناوین ظاهری [در] منطق مسلمان ناچیز است، هر وقت با ایشان برخورد کردید، از خودشان سوال کنید.

س. همراهان شما که به مشهد آمده‌اند، چند نفر هستند؟

ج. سی و چهار نفر.

س. چه مدت در مشهد توقف می‌کنید؟

ج. کمتر از ده روز.

س. هنگام آمدن به مشهد در بین راه به مانعی برخورد نکردید؟

ج. بحمدا…، خیر.

س. از مشهد به کجا خواهید رفت؟

ج. به تهران مراجعت می‌کنم، ان‌شاءا….

س. به خارج از کشور سفری انجام نخواهید داد؟

ج. خیر.

س. فداییان اسلام که شما رهبری آن‌ها را دارید، آیا باز هم به مبارزات و به فعالیت خود ادامه خواهند داد؟

ج. مسلمان تربیت‌شده مکتب پیغمبر، تا خون در عروق او جریان دارد، در هدایت گمراهان و تحکیم مبانی اسلام و شکست پایه‌های ظلم و کفر می‌کوشد و مرور زمان تأثیری در انجام تکالیف او ندارد و همیشه فداکار و وفادار به ذات مقدس پیغمبراکرم و خاندان گرامی‌شان بوده و خواهد بود.

س. نظریه جنابعالی درمورد وقایع اخیر ایران چیست و شما چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

ج. از نظر خصوصی نمی‌دانم کدام وقایع را می‌گوئید و از نظر کلی، معتقدم که عموم دسته‌های فاسد داخلی و خارجی شکست خورده‌اند و از نظر پایه و عمق، از باطن زوال یافته‌اند و بنیاد تربیت‌های اسلامی در فرزندان اسلام و ایران مستحکم و عمیق و استوار گردید. یکی از آن آثار اجرای نزدیک احکام خدا و تشکیل حکومت پاک اسلامی در مملکت اسلامی ایران بوده که به زودی صورت عمل به خود خواهد گرفت ان‌شاءا….

س. هنگامی‌که شما در نجف اشرف بودید فعالیتی هم می‌کردید؟

ج. اختلاف مکانی، تأثیری در انجام وظایف دینی ندارد؛ همه‌جا ان‌شاءا… در انجام وظایف دینی خود مشغول بوده و هستم.

س. با این‌که خیلی وقت نیست که شما به این شهر آمده‌اید، مع‌ذلک نظریه شما نسبت به مردم مشهد چیست؟

ج. برکات وجود مقدس امام رضا از آن‌گاه که پای مقدس‌شان به ارض طوس رسید و خراسان، خراسان نامیده شد، بر ظاهر و باطن مردم این سامان، انوار مقدس حقیقت و نبوت و صفا و صمیمیت تابیده و آثار این فضائل برای همیشه در مردم این سرزمین ظاهر بوده و خواهد بود.

س. باز هم به مشهد مشرف خواهید شد؟

ج. البته همیشه میل دارم که به آستان مقدس رضوی و ساحت پاکشان مشرف شوم تا هر وقت که توفیق دست دهد.

س. در مشهد سخنرانی هم خواهید نمود؟

ج. به طور عمومی، شاید یک جلسه‌ای با برادران مشهد صحبت کنم و به‌طور خصوصی هم، با هر برادری که ملاقات می‌کنم البته آن‌چه وظیفه خود می‌دانم، می‌گویم.»

* طراح پرتره: عباس گودرزی