خبرگزاری مهر – گروه استانها: فرهنگ و هنر در زندگی بشریت همواره ریشه دوانده و بستری برای ماندگاری آداب و رسوم، معماری، ادبیات، سبک زندگی، آثار هنری و… بوده است، در هر برهه از تاریخ تحولات فرهنگی منجر به باز شدن دریچه جدیدی برای سبک زندگی انسانها بوده است و با بررسی روند تاریخی در کشورها به این مهم دست مییابیم، اما میزان ماندگاری هر فرهنگ بسته به ریشه دار بودن آن است، فرهنگی که در زمانه خود طرفدارانی داشته باشد که آن را پاس بدارند و در صدد حفظ آن باشند.
از این رو شرایط فعلی در عرصه فرهنگی کشور دچار هرج و مرجی شده که به اعتقاد بسیاری از مسئولان و به ویژه رهبر معظم انقلاب نیازمند تحول اساسی در این بخش هستیم، از این رو در گفتوگویی با احمد نوری، مدیرکل حوزه هنری استان اصفهان راهکارهای تحول در عرصه فرهنگ و رسانه در سطح ملی و استانی را بررسی کردهایم که متن آن را در ادامه میخوانید.
ما امروز در وضعیتی هستیم که یک اتفاق نظر در ضرورت تغییر ساختارهای فرهنگی و هنری حاکمیتی وجود دارد. به عنوان سوال اصلی شما راهکار تحول در بازطراحی ساختار فرهنگ و رسانه را در چه میبینید؟
یکی از راهکارهای اساسی تغییر نگاه مدیران است، ما باید در فضای مدیریت نسل دهه ۳۰ و ۴۰ و فضای آنها را پشت سربگذاریم چون هنوز هستند و جدی هم هستند، متولدان دهه ۵۰ ورود تقریباً خوبی به این عرصه داشته اند و اصطلاحاً دهه شصتی ها نیز در حال ورود هستند؛ باید توجه داشت که متولدان دهه ۳۰ و ۴۰ در اوایل انقلاب و در برهه جوانی ۲۰ تا ۳۰ سال مسئولیتهای سنگینی را داشتند، ریسک پذیری را یاد گرفتهاند، آزمون و خطا کرده اند و در کنار ساختنها، تجربه خراب کردن در سطوح بالا را هم داشتهاند و تجربه خوبی را جمع کردهاند.
ما و نسل ما تازه میخواهیم تجربه کنیم. میگویند بین ۳۰ تا ۴۰ سال دورانی است که میتوان ریسک کرد ولی این امکان برای نسل ما کمتر است. نگاه و نوع برخورد مدیریتی دهه ۳۰ و ۴۰ همچنان بر جامعه ما سوار است. آنها در کنار سرعت تغییرات و تحولات فرهنگی و رسانه که بخشی از آن تکنولوژیک هم هست، نتوانستهاند به تناسب این تغییرات سریع به روز شوند. این در حالی است که فضای فرهنگ و رسانه باید به صورت مداوم به روز رسانی شود و از این رو معتقدم تحول با تغییر این نگاهها و تغییر نسل مدیران ممکن خواهد بود.
با توجه به آنچه ترسیم کردید و ادامه تسلط متولدان دهه ۳۰ و ۴۰ بر سطوح کلان مدیریت فرهنگی آیا مجالی برای متولدان دهه ۶۰ برای عرض اندام در عرصه مدیریتی ایجاد میشود؟ ممکن است شاهد یک جهش باشیم و متولدان دهه ۷۰ و ۸۰ جایگزین شوند؟
من فکر میکنم مشکلات این عرصه را رهبر معظم انقلاب حل کرده اند، آنجایی که ایشان به اقدام خودجوش و حرکت تمیز فرهنگی از سوی مردم اشاره کردند و به نوعی عملکرد آتش به اختیار اعلام کردند این اتفاق افتاد. ایشان گفتند اگر به هر دلیلی ساختارها اجازه ورود شما را نمیدهد خودتان کار کنید تا بروز ظهور کاریتان برای همه مشهود شود. به نظرم با این رویکرد شکافی بین دهههای مختلف ایجاد نمیشود و همه فرصت فعالیت و خودنمایی دارند.
در این زمینه باید توجه داشت که رهبر معظم انقلاب دیدگاه جامعی نسبت به گذشته، حال و آینده دارند و شخصیت اینچنینی کم داریم که همه شرایط را به خوبی ترسیم کند. انصافاً هم با بررسی فعالیت مؤسسات فرهنگی در سطح استان اصفهان به این نتیجه رسیدهام که مردم خوب کار کردهاند، مؤسسات فرهنگی متعددی نه فقط در شهر اصفهان که در سطح استان از جمله شهرستان کاشان داریم که فعالیتشان جای دفاع دارد.
با روزآمد شدن نسلی و فرصت دادن به نسل جوانتر مشکل حل میشود؟ آیا با ساختارهای گذشته امکان فعالیت دارند و یا ساختار هم باید به تناسب آن تغییر یابد؟
باید به این فهم برسیم که مباحث حوزه فرهنگ و رسانه در واقع صنایع خلاق است که این صنایع ادب و آداب، ساختار، نیروی انسانی و منابع خاص خودش را دارد. در این صنایع نیروی انسانی خلاق مهمترین رکن است و این خلاقیت را در متولدان دهه ۶۰ و ۷۰ به بالا بیشتر شاهد هستیم.
ناگزیر هستیم که ساختارها متناسب با دیدگاههای جدید تغییر کند، تغییر ساختار مبرهن و واضح است و هر کجا این به روز رسانی را نداشتهایم ضرر کردهایم. برای مثال در حوزه رسانه این اتفاق اتفاده است. البته این امر در گذشته نیز بوده است اما اخیراً بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، باید بروز رسانهای را در همه بخشها داشته باشیم.
این ساختارها باید چگونه تغییر کنند؟
ساختار باید در همه لایهها تغییر کند. در لایههای اقتصادی، نظارتی، حسابرسی، اداری و سایر لایهها نیز نیازمند تغییر اساسی هستیم؛ حتی در لایههای امنیتی که نیاز به ایجاد نگاههای متفاوت داریم.
باید صنایع خلاق را ببینیم، نیروی انسانی جذب کنیم، نیرویی که خلاقیت، نوآوری و ریسک پذیری را خوب بداند و باید هر روز به روز شوند رفتار خلاقانه بروز دهند. در حوزه توانمندسازی و دورههای آموزشی نیروهای انسانی فعال در ساختارها و نهادهای فرهنگی و رسانهای نیز باید شاهد تغییراتی باشیم، سازمان برنامه و بودجه نیز باید برای دورههای ضمن خدمت از کلیشهها دور شویم و همه ادارات را به یک چشم نبینیم.
بخش دیگری که به کار ضربه زده نگاه به نیروی انسانی در چنین عرصههایی است. نگاه کارمندی صرف به بخشهای فرهنگی اشتباه است. باید بین کارمند بانک و کارمند مراکز فرهنگی به خاطر تفاوت نوع کار تفاوت قائل شویم. اقتضای این دو سیستم فرق میکند مثلاً میتواند در حوزههای فرهنگی ساعتهای کاری شناور شود. البته باید توجه داشت که مدیران در ساختار فعلی تاحدی میتوانند رفتار شناور داشته باشند اما بیش از آن را ساختار اداری و الزامات قانونی و آئین نامهای بر نمیتابد و ایراد میگیرد.
به طور مثال بخش زیادی از فعالیتهای فرهنگی و هنری عصر و شب رخ میدهد. اجرای تئاترها و کنسرتها، مراجعه مردم به سینما، مراسمهای افتتاح، بازدید گالریها و محافل هنری اغلب اوقات صبحها رخ نمیدهد. به اقتضای فضای فعالیت، هنرمندان و کسانی که با این فضا ارتباط دارند اغلب شبها تا دیر وقت بیدارند و صبحها استراحت بیشتری میخواهند تا با ذهن باز سرکار بیایند. این به معنی بی نظمی نیست. باید نظم درونی خودش را داشته باشد. باید نحوه تعامل اداری و ساعات حضور فعالان عرصه فرهنگ در ادارات شناور باشد برای تحقق این امر همه بخشها باید همراه شوند.
یک مثال ساده اش این است که در حوزه حسابرسی دوستان انتظار دارند که برای هدیه دادن به هنرمندان از آنها رسید امضا بگیریم، در این شرایط ممکن است هنرمندان با توجه به عالم و ساحتی که دارند، برنتابند و ناراحت شوند هر چند برخی از حسابرسان این موضوع را درک میکنند و سیستم تا حد ممکن همراهی میکند اما چنانچه این امر در سطح کلان و توسط قانونگذار دیده شود و تغییر کند، بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
برخی مواقع شرکتهای خصوصی و خصولتی شبه دولتی که از مباحث مبرا هستند راحتتر عمل میکنند و جدیتر حرکت میکنند چون دستشان بازتر است و میتوانند در استخدام نیرو درست عمل کنند و در زمینه حقوق و دستمزد دست بازتری دارند.
تغییراتی که ضروری میدانید چطور امکان پذیر است؟ آیا باید شاهد تغییر قانون باشیم و یا متولیان حوزه فرهنگ باید تغییر یابند؟
این امر چند بعدی است، این اتفاق باید در حوزه قانونگذاری و سیاستگذاری کلان دیده شود، در برخی جاها نیازمند تحول هستیم، باید در ساختار درونی برخی از سازمانها شاهد تغییر جدی باشیم، شاید از نگاه بیرونی این تغییرات به منزله هرج و مرج تلقی شود، اما در عین بی نظمی نظم خواهد داشت، برای مثال یک نفر باید فقط فکر کند و خلق ایده داشته باشد، یک نفر باید برنامه ریزی داشته باشد و بر روند اجرا نظارت کند، دیگری هم مانند نیروهای خدماتی و نگهبان باید سر زمان تعیین شده در محل کار حضور یابند تا خللی ایجاد نشود.
در بحث مباحث اقتصادی نیز باید توجه داشته باشیم که در برخی از رشتههای هنری خرید آثار هنری ضرورت دارد اما جالب است که برای خرید آثار هنری ردیف بودجه نداریم. البته اخیراً شاهد تغییراتی بودهایم که امیدواریم سرعت بگیرد. تاکنون ندیده و نشنیدهام که کمیسیونهای فرهنگی در سطوح مختلف به این مباحث ورود کنند و امیدواریم متوجه این روند بشوند.
در سطح متولیان نیز مهم است مدیری انتخاب شود که مدیریت امور فرهنگی را به خوبی بداند، ریاست نکند و از خرد جمعی استفاده کند، درک کند که کار فرهنگی و رسانه با پیمانکاری در دیگر بخشها متفاوت است. باید نگاهها دقیق و به روز شود، حوزه رسانه و فرهنگ متنوع و دقیق است، در اصفهان ۲۰۰ هنر داریم و هیچ مدیری نمیتواند ادعا کند که همه هنرها را میشناسد، اما مدیری موفق است که بتواند متناسب با حال افراد با آنها برخورد کند، تواضع کند و حال آنها را درک کند و ارتباط درستی با هنرمند شکل بگیرد. همین ارتباط درست است که موجب اتفاقهای بزرگ میشود.
در حوزه امنیتی نیز باید آستانه صبر در سطح بالاتری بیاید، ذات هنرمند اعتراض است، هنرمند فردگرا است و فضا برای او ایجاب میکند که معترض باشد، هنرمند با برداشت از محیط اطراف اثر خلق میکند، ممکن است برداشت او از اطراف به اعتراض بینجامد و میتوان با تعامل و گفتوگو بر این ذهنیت او اثر گذاشت. البته انصافاً فضاهای امنیتی مرتبط با عرصه فرهنگ و هنر در این زمینهها همراه هستند و روند خوبی را داریم.
شما به شخص مدیر اشاره کردید، در برخی از موارد شاهد هستیم مدیرانی در سطح کلان فرهنگی منصوب میشوند که در این فضا زیست نکردهاند، تسلط ندارند و شبکه ارتباطی نیز ندارند، این در شرایطی است که حتی اگر ساختارها و قانون تغییر کند این نگاه انتخاب مدیریت آسیب زا خواهد بود. این نگاه را چطور میبینید؟
من تخصص را میفهمم و اعتقاد دارم افراد باید یک حوزه را انتخاب کنند، باید بگویم که افراد باید در هر فضایی که امکان تنفس دارند ورود کنند. خود افراد هستند که اگر توان انجام کاری را ندارند، نباید قبول مسئولیت کنند. در برخی از موارد نیز حاکمیت به این نتیجه میرسد که افراد را در جایگاههای مختلف قرار دهد.
آیا در ساختارهای فعلی نهادهای فرهنگی ایجاد خلاقیت ممکن است؟
در حوزه نیروی انسانی اگر بخواهیم بررسی کنیم همه نیروها به صورت کارمندی تربیت شدهاند، اجازه ندادهایم خلاقیت در وجود آنها بروز داشته شود. بدنه اداره مهم است، اگر مدیر خلاق بیاید نمیتواند هر بار نیروهای اتوبوسی بیاورد، باید تا حدی با نیروهای موجود کنار بیاید که این امر سختیهایی را دارد، برای مثال برای بانوان باید شرایط ویژه دیده شود و متناسب با شرایط آنها ساختار تعریف شود.
در برخی از موارد مدیران به دنبال حفظ وضع موجود هستند و اگر شرایط را بدتر نکنند هنر آنها این خواهد بود که وضع موجود را حفظ کنند. اگر مدیری نیز قصد تحول داشته باشد باید در برهه طولانی از زمان از همه چیز بگذرد تا به هدفش برسد.
همین نوع ساختارها موجب شده که در برخی از ادارات فرهنگی تنها شاهد صدور مجوز هستیم، این را من در استان اصفهان هم دیده ام. درست است که صدور مجوز خوب است اما این یکی از وظایف این نهاد است. از سوی دیگر باید توجه داشت که به شهرستانها در استان به خوبی پرداخته نشده است، همه تمرکز بر روی مرکز استان بوده، کشف استعدادهای حوزه فرهنگ و رسانه در شهرستانها به خوبی مورد توجه قرار نگرفته و شاهد اتفاقات خاص در شهرستانها نیستیم.
در برخی از جاها نیز مدام به فکر ایجاد ساختارهای جدید و نهادسازی بودهایم که این نگاه نیز اشتباه بوده است و نتیجه آن عریض و طویل شدن ادارات بودهاست. نتیجه این امر تخصیص ۷۰ تا ۹۰ درصد بودجه ارگانها صرف هزینه جاری و نیروی انسانی میشود و این در حالی است که حیات این نها دها به تولید، خلق اثر و برنامهسازی بسته است اما بودجهکافی برای آن در اختیار ندارد چون همه صرف امور جاری و حقوق و دستمزد پرسنل میشود.
این امر در همه نهادها دیده میشود و از این رو در این فضا نیازمند تحول اساسی هستیم. صرفاً نباید نیروی انسانی برای دریافت حقوق به اداره بیاید و باید خلاقیت داشته باشد.
بودجه دولتی تعیین شده است و اغلب برای حقوق و دستمزد هزینه میشود و این در حالی است که بسیاری از کارشناسان بر این باورند که اقتصاد فرهنگ و هنر در اصفهان مغفول مانده، در این زمینه نیازمند چه تحولاتی هستیم؟
ما در ساختار معاونت اقتصادی نداریم، بحث اقتصاد هنر و فرهنگ تاکنون به صورت جدی مورد توجه نبوده است، در زمینه اقتصاد گردشگری و گردشگری هنر نیز کار جدی نداشتهایم، در این زمینه ایدههایی داریم که باید اجرایی شود.
برخی کرونا را بهانه میکنند اما باید این موضوع هر چه زودتر مورد توجه باشد. باید برنامهریزی درست و جدی در این زمینه داشته باشیم و از محل این طرح و برنامهها برخی از کمبودها را جبران کرد هر چند این اقدامات نیز نیازمند بازتر شدن نگاهها در همه بخشها است.
برای حفظ نگاههای خلاق در ادارات با توجه به تغییر مدیریتها چه پیشنهادی دارید؟
در این زمینه باید ریل گذاریها به عنوان سیاست تعریف شود، باید ریلها درست چیده شود تا امکان تغییر آن بسیار کم باشد. در حوزه رسانه و فرهنگ و هنر ریل گذاری باید به گونهای باشد که قابلیت تغییرپذیری و به روزرسانی بالایی باشد. زندگی امروزی فست فودی شده و باید شرایطی را ایجاد کنیم که سیاستها متناسب با حال افراد قابلیت تغییر داشته باشد.
تغییرات متناسب با زیست بوم شهرها را چطور میبینید؟ به طور خاص درباره اصفهان چه نظری دارید؟
این امر بسیار ضروری است باید توجه داشت که مثلاً زیست بوم مناطق مرکزی مثل اصفهان با شهرهای مرزی بسیار متفاوت است. اصفهان با وجود بیش از ۲۰۰ هنر خاص، مهد فرهنگ و هنر و مفاخر بودنش زیست بوم متفاوتی دارد.
باید زیست بومها را بشناسیم و با این امر نگاهها به ایجاد ساختار ادارات نیز تغییر یابد، این موضوع مهمی است که باید مورد توجه همه نهادها در سطح کلان باشد، برای مثال بیش از ۴۰ درصد از حیات وحش ایران در استان اصفهان است و این در حالی است که بروز رسانهای این ظرفیت را نداشتهایم و بیشتر صحنههایی از طبیعت اروپا را در فضای رسانهای شاهد هستیم.
استان اصفهان دارای ظرفیتهای بالایی در زمینههای مختلف هنری است، گروههای زیادی در عرصه تئاتر و موسیقی فعالیت دارند و در این زمینه این استان دارای مکتب است و باید بر روی تک تک این عرصهها فکر کرد، اصفهان در زمینه انقلاب و دفاع مقدس حرفهای زیادی برای گفتن دارد، تک تک محلات این شهر روایت دارد و باید تاریخ شفاهی آن را بنویسیم، فضای معماری و هنر اصفهان حرفهای زیادی برای گفتن دارد و این در حالی است که معماری اصفهان را فراموش کردهایم و هیچ تعریفی برای معماری نداریم.
باید فرهنگ باتوجه به زیست بوم استانها تعریف شود تا به خوبی بتوان تأثیرات آن را برای حل چالشهای مهم نیز دید و مردم را با استفاده از فرهنگ و هنر در حل چالشها مشارکت داد. باید نگاه تمدنی به زندگی و سبک زندگی مردم برگردد، نباید از هنر غافل شویم چرا که هنر ماندگار و اصیل است.