خبرگزاری مهر، فرهنگ و اندیشه _ زهرا زمانی: صبح روز یکشنبه نهم بهمن ۱۳۶۱، پیش از عملیات والفجر مقدماتی، فرمانده کل سپاه همراه با گروهی از فرماندهان جنگ در حسینیه جماران به حضور امام خمینی رسیده بودند. ساعتی بعد، علی شمخانی از اهواز تماس گرفت و خبر مهمی را به اطلاع محسن رضایی رساند: «حسن باقری شهید شد»
چیزی نگذشت که اینخبر سراسر کشور را فراگرفت و شخصیت ها و نهادهای مختلف، با انتشار اطلاعیه ها و پیام ها، به این حادثه واکنش نشان دادند. مردم پی بردند که حادثه تلخی برای جنگ به وقوع پیوسته است، اما در نظر فرماندهان ارشد جنگ، این تنها یک خبر تلخ نبود، بلکه رویداد هولناکی بود که آنان را با پرسش بزرگ و دشواری رو به رو می کرد؛ اینک بدون حسن باقری جنگ چگونه ادامه خواهد یافت؟
غلامحسین افشردی، مشهور به حسن باقری، در نخستین روز مهرماه ۱۳۵۹، با آغاز جنگ، وارد خوزستان شد؛ همان روزی که محسن رضایی تلفنی او را به علی شمخانی – فرمانده سپاه خوزستان- معرفی کرد، او تا روزی که علی شمخانی خبر شهادتش را به محسن رضایی داد، ۲۸ ماه از عمر خود را در میدان های جنگ گذراند. در این مدت نه چندان طولانی،حسن باقری به مرتبه ای از تاثیرگذاری رسید که اطلاعات، طراحی و نیز اجرای عملیات های کوچک و بزرگ به او متکی شد و فرمانده کل سپاه تنها او را به عنوان موید تصمیم گیری هایش می شناخت.
فرمانده شهید ارتش- علی صیاد شیرازی- هوش سرشار،نبوغ، استعداد، تحرک، قدرت تجزیه و تحلیل آمیخته با تعهد و روحیه انقلابی او را می ستود و وی را در جایگاهی می دید که تنها شایستگان جبهه آن هم پس از سال ها نبرد می توانستند بدان دست یابند.
اما راستی حسن باقری در طی ۲۸ ماهی که در میدان های جنگ حاضر بود، چه نقشی ایفا کرد و چگونه توانست به این جایگاه دست پیدا کند؟ شاید مطالعه و بررسی زندگی این فرمانده دفاع مقدس از نکات مورد غفلت در سالهای بعد از جنگ تحمیلی باشد.
حسن باقری در اسفند ۱۳۳۴ در تهران متولد شد و بیست وشش سال و ده ماه زندگی کرد. بیست و دو سال از عمر را ایام کودکی، سالهای دبستان و دبیرستان ، دوران دانشجویی در دانشگاه ارومیه و ماه های خدمت سربازی در برمیگیرد. زندگی او پس از پیروزی انقلاب نیز شامل ۱۹ ماه پیش از جنگ و ۲۸ ماه دوران جنگ می شود. غلامحسین یک ماه پس از پیرزی انقلاب مدت کوتاهی در کمیته محلی گذراند و سپس به روزنامه نگاری روی آورد؛ فعالیتی که تا شروع جنگ ادامه یافت. افشردی هم زمان با کار خبرنگاری، ۶ ماه در رشته حقوق دانشگاه تهران تحصیل کرد که با وقوع انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها، ناتمام ماند. او همچنین از شهریور ۱۳۵۸ تا آغاز جنگ نیز در اطلاعات سپاه به فعالیت پرداخت.
کارنامه مطبوعاتی غلامحسین افشردی نشان می دهد که او در میان همه بحران ها و حوادث مبتلابه آن روزهای انقلاب بر نقاطی کلیدی انگشت نهاده بود. موضوعی که بی شک با مروری بر بایگانی روزنامه جمهوری اسلامی به اثبات می رسید. گفت و گوی افشردی با احمد مفتی زاده- از رهبران مذهبی اهل سنت کردستان در آن دوران- بسیار قابل اهمیت بود. این مصاحبه در ۱۸ شهریور ۱۳۵۸ به چاپ رسید. او همچنین نخستین خبرنگاری بود که پس از انقلاب به خارج از کشور اعزام شد. در آبان ماه ۱۳۵۸ هیاتی از طرف دولت ایران،شامل مهندس مهدی بازرگان، دکتر ابراهمی یزدی و دکتر مصطفی چمران به دعوت رییس جمهور الجزایر در جشن سالروز استقلال آن کشور شرکت کرد و غلامحسن افشردی نیز به عنوان خبرنگار در این هیات حضور داشت. حاصل این سفر گزارشی بود که به تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۵۸ در روزنامه جمهوری اسلامی به چاپ رسید. در بخشی از این گزارش به ملاقات آقای بازرگان با برژینسکی- مشاور امنیت ملی رییس جمهور آمریکا- اشاره شده است که آن روزها بازتاب وسیعی در کشور یافته بود. فردای آن روز سفارت امریکا به تصرف دانشجویان پیرو خط امام در آمد. حرکتی که مورد تایید و حمایت امام خمینی قرار گرفت و در این میان روزنامه جمهوری اسلامی نیز بیشترین پوشش خبری را به این واقعه داد، که محور هدایت و نگارش آن ها غلامحسین افشردی بود.
روز جمعه ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹، چند ساعت پس از حضور نظامی آمریکا در طبس، افشردی به طبس حرکت کرد و نخستین خبرنگاری بود که به محل حادثه رسید. او چهار گزارش در این خصوص به چاپ رساند و ضمن تشریح واقعه، هر روز جزییات تازه ای را از ماجرا افشا کرد.
سردار فتح الله جعفری نیز در مورد بخش جنگ باقری اینطور اشاره میکند:
«شهید حسن باقری در واپسین روزهای زندگی پربار خویش- خاصه در طول ۲۸ماهی که با ورود او به خوزستان در یکم مهرماه ۱۳۵۹ آغاز شد و با شهادتش در فکه در نهم بهمن ۶۱ به پایان رسید- علاوه بر طراحی و اجرای عملیات های مهم،با شناخت عمیق از دشمن و چیرگی برمنطقه جغرافیایی جنگ و تغییرات حاصل از آن،به تشکیل اطلاعات عملیات و و احدهای تخصصی ترجمه اسناد و آرشیو جنگ اهتمام ورزید و آنگاه نیز با تسلط بر جبهه خودی و دشمن و تغییرات لحظه به لحظه آن، در شکل گیری سازمان رزم،برآورد اطلاعات و تهیه طرح عملیات، کادرسازی و تربیت فرماندهان تاثیرگذار و کارآمد نقشی اساسی ایفا کرد. وی همچنین با ابتکار نظریه ای جدید در خصوص جنگ و راه های تقابل با متجاوزان، توانست استراتژی جنگ را تغییر دهد و با تسلط بر زمین نبرد دشمن و درک سریع توانایی آنان و نیز شناخت استعداد نیروهای خودی، راه مقابله را باز یابد. شهید حسن باقری جنگ را فرصتی مغتنم برای رشد استعدادها می دانست. چندان که خود نیز در این خصوص نوشته است: « این جنگ فرصت های طلایی بسیاری را جهت رشد استعدادها به ما داده است. نیروهای ما با توجه به بعد انقلابی ای که دارند و چشم و گوش بسته تابع قانون های از خارج آمده نیستند، می توانند از قالب های پیش ساخته خارج شوند و با فکر سازنده خویش، روش هایی را ابداع کنند که دشمن نخواهد توانست به سادگی به دفاع در مقابل آن ها برخیزد.»
روزهای پایانی سال ۱۳۵۹ سرآغاز تحولی است که نطفه آن در جلسه ۲۳ دی ماه بسته شده بود. حسن باقری در روز ۲۴ اسفند ۱۳۵۹ با بهره گیری از آرای فرماندهان حاضر در منطقه، طرح عملیاتی را تحت عنوان امام مهدی تدوین می کند که در تاریخ ۲۶ اسفند ماه همین سال در غرب سوسنگرد با موفقیت به اجرا در می آید. نخستین عملیات منسجمی که در قیاس با شبیخون ها و حمله های پراکنده، گام بسیار بزرگی محسوب می شود.
سرلشکر غلامعلی رشید درباره او میگوید:
«حسن باقری با استعداد خدادای اش قادر بود در خیلی از زمینه ها رشد کند و خیلی از مسئولیت ها از جمله مهم ترین مسئولیت جنگ یعنی فرماندهی را بر عهده بگیرد. پس از گذشت یکی دوماه که چشمش در جنگ و در جنوب باز شد، مستعد این امر خطیر بود و کاملا آمادگی هدایت در همان عملیات های اولیه را داشت.»
او نظریه پرداز بزرگی بود که در جایگاه فرمانده عالی رتبه جنگ، توانست توازن قوا را به سود جمهوری اسلامی ایران تغییر دهد. آن چنان که دشمن نیز خود به این حقیقت اعتراف کرده و گفته است:« اطلاعات ایران(حسن باقری) در حملات خود اطلاعات کامل و دقیقی در خصوص یگان های ما اعم از خطوط حد، فرماندهان، شکاف ها، نقاط آسیب پذیر، محل استقرار قرارگاهها و مواضع توپخانه و حتی مناطق اداری در اختیار داشته و از این طریق توانسته است طرح های خوبی تهیه نموده و آن ها را به دقت به اجرا درآورد.»
با این همه، شهید حسن باقری، بیش از تجهیزات جنگی، بر ایمان و اندیشه متکی بود. وی در این باره این طور نوشته است: «چیزهایی که دشمنان و امریکایی ها را به تنگ می آورد، این است که ما در فکر کردن به بن بست نمی رسیم و این باعث می شود که در عمل نیز به بن بست نرسیم.»
شهید حسن باقری در طی دوران کوتاه فرماندهی اش، ادبیاتی را به مباحث دفاعی وارد کرد که تا پیش از آن هرگز سابقه نداشت و ماحصل این تحول، رواج فرهنگ علوی و عاشورایی در میدان های نبرد بود. او این باور را در ذهن فرماندهان جنگ ایجاد کرد که ارتش عراق دست یافتنی است و می توان سرزمین های اشغالی را مرحله به مرحله آزاد کرد و هیچ یک از آن ها را از دست نداد. به این ترتیب، فرماندهان سپاه و آن گروه از فرماندهان ارتش که به رغم سلطه بنی صدر بر این نهاد، همچنان تفکر انقلابی داشتند، باور کرد که باید روش جنگ را تغییر داد و جنگیدن انقلابی را جایگزین روشی کرد که با شکست مواجه شده بود.
شهید حسن باقری، اهداف و برنامه های طولانی مدت را دقیقا بررسی میکرد و با اجرای دقیق آنها دشمن را به واکنش وامی داشت. او از تمام فرصت ها برای آموزش و با بالا بردن کیفیت نیروها استفاده میکرد و می گفت:« آن چه نیرو ها را خسته می کند، کار نیست، بلکه گیجی و بی برنامگی است.» او بر آن بود که ابتکار عمل را باید از دشمن گرفت و فرصت برنامه ریزی به او نداد. او معتقد بود که هدف ما انهدام و کشتار نیروهای دشمن نیست، بلکه در برنامه ریزی ها و طراحی ها باید دشمن را دور بزنیم تا امکانات آن ها سالم به دست رزمندگان اسلام بیفتد و از سوی دیگر، باید سربازان ارتش بعث را به اسارت درآوریم تا اطراف صدام از این نیروها خالی شود و این افراد بتوانند در آینده انقلاب اسلامی عراق نقشی موثر ایفا کنند.