بایدن خود را شعبده بازی جا زده که می خواهد خرگوش امنیت را از کلاه ناتو بیرون بکشد حال آنکه در بحران اوکراین، ثبات اروپا بیش از هرچیز، وجه المصالحه موازنه قدرت در عرصه بین الملل است.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل - مریم خرمائی: صدای پای دیپلماسی در اروپا، شاید از بعد از جنگ جهانی دوم به این سو، هیچ وقت به اندازه امروز ضعیف نبوده تا آنجا که طنین زودهنگام شیپور جنگ، امیدی به شنیدن آن باقی نمی‌گذارد.

نهادهای اطلاعاتی غرب زمانی در دسته بندی‌های خود گفته بودند که اگرچه چین به یک چالش بلندمدت و دائمی تبدیل خواهد شد اما روسیه همچنان یک تهدید قریب الوقوع باقی می‌ماند. اکنون، به نظر می‌آید که آمریکا و شرکایش در ناتو تصمیم گرفته اند پیش از تکمیل چرخش راهبردی به سوی ایندوپاسیفیک، یک بار برای همیشه خیال خود را از جانب روسیه و مخاطراتی که می‌تواند برایشان داشته باشد، راحت کنند.

در حالی که روسیه و اوکراین هیچ یک خواستار آغاز این نبرد نیستند، چه چیز موجب عجله واشنگتن و متحدانش برای شنیدن نفیر شلیک نخستین گلوله می‌شود تا چند روز پیش که «ولودیمیر زلنسکی» رئیس جمهور اوکراین از غرب خواست به هراس از جنگ دامن نزند، ادعای روسیه مبنی بر اینکه نیروهای فرامنطقه ای به دنبال درگیر کردن دو کشور در نبردی ناخواسته هستند، یک جانبه و حتی به دیده تردید انگاشته می‌شد.

اما، وقتی زلنسکی از وحشتی گلایه می‌کند که به خاطر برخی نقل قول‌ها مبنی بر قریب الوقوع بودن جنگ، در دل مردم اوکراین افتاده است، دیگر گزینه‌ای نمی‌ماند جز اینکه باور کنیم شایعه اختلاف نظر او با «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا، بیش از حد تصور ما به واقعیت نزدیک است.

بایدن گفته بود احتمالاً روسیه در یخبندان ماه فوریه به اوکراین حمله می‌کند، جمله‌ای که به خودی خود ضریب دیپلماسی را تا حد قابل توجهی کاهش می‌دهد حتی قبل از آنکه اختلاف واشنگتن-برلین در این باره عیان شود.

از طرفی، درحالی که زلنسکی همچنان از آمادگی برای دیدار با «ولادیمیر پوتین» همتای روس سخن می‌گوید، کشورهای اروپایی که اغلب عضو ناتو هم هستند، یکی پس از دیگری دیپلمات‌هایشان را از اوکراین خارج می‌کنند به گونه‌ای که انگار همین فردا، نظامیان روس برای ورود به کی یف، پشت دروازه‌های پایتخت اوکراین، صف می کشند.

در این میان، غیر از آلمان، سایر کشورهای عضو ناتو آرایش جنگی به خود گرفته و از استقرار نیرو و تجهیزات در شرق اروپا سخن می‌گویند. اما به راستی، در حالی که روسیه و اوکراین هیچ یک خواستار آغاز این نبرد نیستند، چه چیز موجب عجله واشنگتن و متحد نزدیکش انگلیس، برای شنیدن نفیر شلیک نخستین گلوله می‌شود؟

اروپا و هویت دوگانه

اروپایی‌ها وقتی در چارچوب اتحادیه قرار می‌گیرند، واقع بین تر می‌شوند و از خود می‌پرسند اگر مسکو برای مقابله به مثل، پای خود را روی لوله انتقال گاز مایع بگذارد چه می‌شود پیشنهادهای امنیتی مسکو و آنچه ما به عنوان بحران اوکراین می‌شناسیم، دو مقوله به هم پیوسته هستند. در واقع، بخش بزرگی از دغدغه‌های روسیه که برای برطرف شدن آنها مایل به گفتگو با آمریکا و ناتو است، از درخواست اوکراین برای پیوستن به پیمان آتلانتیک شمالی ناشی می‌شود. اوکراین در مجموع بیش از دو هزار و ۲۹۵ کیلومتر مرز خاکی و آبی با روسیه دارد و عضویتش در ناتو، راه را برای استقرار نیروها و تجهیزات نظامی پیمان آتلانتیک شمالی پشت دروازه‌های روسیه، باز می‌کند.

وقتی در ۱۷ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۷ آذر)، مسکو پیشنهادهای امنیتی خود را در دو پیش نویس جداگانه، به آمریکا و ناتو ارائه داد تا خط قرمزهایی را تعیین کند که رعایت آنها ضامن پایداری ثبات در روسیه و اروپا خواهد بود، اولین کسی که زبان به انتقاد گشود، «جوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بود که گفت: اجازه کنار گذاشته شدن از روند تعیین سرنوشت اروپا را نمی‌دهیم.

اما مگر نه اینکه اغلب اعضای ناتو را همان اعضای اتحادیه اروپا تشکیل می‌دهند، پس چگونه است که بورل- مردی که از بعد از حادثه سقوط کابل در ۱۵ آگوست ۲۰۲۱ به دفعات خواستار استقلال راهبردی قاره سبز شده- گمان می‌کند سهمی در چارچوب گفتگوهای امنیتی پیشنهاد شده از سوی مسکو ندارد؟

به نظر می‌آید اروپایی‌ها در این بازی که آمریکا و تا حد زیادی انگلیس میدان دار آن هستند، به طور عجیبی دچار تضاد منافع شده اند. اعضای قاره سبز در این غائله یک ماهیت دوگانه دارند که وجهی از آن در قالب اتحادیه اروپا و وجهی دیگر در چارچوب ناتو نمود می‌یابد و اینها لزوماً با یکدیگر همپوشانی ندارند. اتحادیه بستری سیاسی- فرهنگی-تجاری است که خود را به ویژه در بخش انرژی، بی نیاز از تعامل با روسیه نمی بیند. ناتو، ائتلافی نظامی است که بعد از جنگ جهانی دوم زیر چتر حمایتی آمریکا به وجود آمد تا به اسم دفاع از پیمان جمعی، افسار اروپا را به دست بگیرد و مانع از عرض اندام آن در برابر واشنگتن شود.

اروپایی‌ها در زیرمجموعه ناتو، طالب درگیر شدن با روسیه به اسم حمایت از اوکراین به عنوان کشوری هستند که به دنبال حق عضویت در پیمان آتلانتیک شمالی است و در این راه ابایی از تحریم سیاسی یا اقتصادی روسیه ندارند اما همین اروپایی‌ها وقتی در چارچوب اتحادیه قرار می‌گیرند، واقع بین تر می‌شوند و از خود می‌پرسند اگر مسکو برای مقابله به مثل، پای خود را روی لوله انتقال گاز مایع بگذارد چه می‌شود؟

اروپا و تله انرژی

عدم خودکفایی اغلب کشورهای اروپایی در تأمین انرژی مورد نیاز است که به پاشنه آشیل آنها در غائله اوکراین تبدیل شده است. آمریکا همواره وابستگی خاص اروپا به بازار انرژی روسیه را مانع از سرسپردگی کامل اعضای قاره سبز به دولت واشنگتن می دانسته حال آنکه از عملیاتی شدن پروژه گاز رسانی نورد استریم ۲ هم که به تشدید این وابستگی می‌انجامد، بسیار دلخور است. این خط لوله، با عبور از بستر دریای بالتیک، گاز طبیعی را از روسیه به آلمان و از آنجا به سایر نقاط قاره سبز منتقل می‌کند.

از دوره زمامداری دونالد ترامپ، دولت واشنگتن بارها برای تحریم نورد استریم ۲ خیز برداشته حال آنکه عدم همراهی آنگلا مرکل صدر اعظم سابق آلمان مانع از تحقق این امر شد. اما اکنون، آتش انداختن به هیزم تنش‌های روسیه-اوکراین و ایجاد جنگ میان آنها، می‌تواند راهگشای جلب رضایت دولت برلین برای اعمال تحریم‌هایی علیه نورد استریم ۲ باشد. چنانچه این هدف آنگونه که مطلوب دل آمریکا است به سرانجام نرسد، دست کم ترغیب اروپا به اعمال تحریم علیه سرمایه گذاری‌های جدید در حوزه انرژی روسیه می‌تواند کارساز باشد.

اما مسکو هشدار داده که هرگونه تحریم در بخش‌های انرژی، اقتصادی و سیاسی را بی پاسخ نخواهد گذاشت و این به نوبه خود، سنگ بزرگی پیش پای اروپا برای همراهی با راهکارهای واشنگتن است.

البته، از دور و نزدیک خبر می‌رسد که آمریکا با قطر به عنوان یکی از تولیدکنندگان اصلی گاز مایع جهان، قرار و مدارهایی گذاشته است اما دوحه مشتری‌های خود را دارد و شاید بتواند در دوره کم مصرف بهار و تابستان، به قیمت چشم پوشی از بعضی از آنها، نیاز گاز اروپا را تا حدی مرتفع کند اما توسل به این راهکار برای زمستان سال بعد عاقلانه نیست. حتی، «محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» وزیر امور خارجه قطر هم می‌گوید به بایدن اطلاع داده ایم که این موضوع به شکل کوتاه مدت حل نمی‌شود و نیازمند کار دسته جمعی است.

عربستان سعودی هم اگرچه با خرید ۳۰ درصد از سهام شرکت «لوتوس آسفالت» لهستان که مالک یکی از پالایشگاه‌های این کشور است، راه خود را به بازار تنظیم انرژی اروپا باز کرده، اما سفت شدن جای پای ریاض در منطقه‌ای که زمانی حیاط خلوت روسیه محسوب می‌شد و هنوز هم به آن وابسته است، در چشم اندازی کوتاه مدت، دور از انتظار است.

با این حال تنوع بخشیدن به منابع انرژی در بازه زمانی میان مدت تا بلندمدت بخشی از راهبرد اروپا خواهد بود اما تا آن زمان اعضای قاره سبز بهتر است فکر خراب کردن همه پل‌های رابطه با روسیه را از سر بیرون کنند تا راهی برای تعامل باقی بماند.

از سوی دیگر، تحریم کامل بازارهای انرژی روسیه، می‌تواند به همگرایی اقتصادی مکسو-پکن منجر شود یا به قول «آندری کالین» سفیر روسیه در لندن «صادرات گاز به چین، بهتر و سودآوردتر از اروپا است». این در حالی است که اتحادیه اروپا پیشتر از تشدید تعاملات مسکو-پکن ابراز نگرانی کرده بود.

اروپا؛ اشتراک و تضاد منافع با آمریکا

نمی‌توان اروپا را یک کل منسجم تلقی کرد و شکاف میان اتحادیه و ناتو هم از همین جا ناشی می‌شود وقتی از اروپا سخن به میان می‌آید، همه ما تصویری یکپارچه از اتحادیه اروپا را تصور می‌کنیم. اما، همانطور که پیشتر گفته شد، همه اعضای اتحادیه عضو ناتو نیستند و شماری از کشورهای اروپایی عضو ناتو هم منافع خود را در همراهی با اتحادیه نمی‌بینند و بیش از آنکه به بروکسل متعهد باشند، راه همپیمانی با واشنگتن را می‌پیمایند. برای سال‌های طولانی، اعضای قاره سبز تلاش کرده اند تا این شکاف عمیق را پنهان کنند و آن را زخمی ناچیز بر چهره اتحاد خود جا بزنند حال آنکه گاهی مثل آنچه که در مناقشه اوکراین می‌بینیم، اتحادیه عنان خویشتنداری را از کف می‌دهد و اختلافات علنی می‌شود.

برای آنکه به تضاد منافع اتحادیه با ناتو و همچنین با واشنگتن پی ببریم، ادعاها در هر سه جبهه را به تفکیک بررسی و در نهایت از آنها نتیجه گیری می‌کنیم.

آمریکا مدعی است که روسیه هر لحظه ممکن است به اوکراین حمله کند و حتی می‌گوید با توجه به شناختی که از الگوی رفتاری مسکو دارد، بیش از کی یف از احتمال وقوع این رویداد باخبر است. در همین راستا و برای تقویت متحدان ناتو، سه هزار نظامی آمریکایی به اروپای شرقی اعزام شده اند.

انگلیس هم به عنوان عضو اروپایی ناتو که دیگر بخشی از اتحادیه اروپا نیست، کلمه به کلمه ادعای واشنگتن را تکرار می‌کند حال آنکه نباید فراموش کنیم که بال شمالی ناتو (شامل دانمارک، هلند، نروژ، ایسلند، بلژیک، نروژ و انگلیس) با تبعیت از لندن، بیش از آنکه سرنوشت خود را به اتحادیه گره بزند، به لحاظ امنیتی خود را وابسته به واشنگتن می بیند.

در این میان، فرانسه و آلمان هم که رهبران اتحادیه اروپا را تشکیل می‌دهند، هم صدا با «جوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه، خواستار استقلال راهبردی از آمریکا و ناتو به عنوان بازوی نظامی آن هستند. برای همین است که پاریس- برلین ادعای واشنگتن را مبنی بر قریب الوقوع بودن حمله روسیه به اوکراین به چالش می کشند. مصداق این رویارویی، اظهارنظر امروز «ژان ایو لودریان» وزیر خارجه فرانسه است که گفت: فعلاً نشانه‌ای مبنی بر آمادگی روسیه برای اقدام علیه اوکراین وجود ندارد.

به این ترتیب، بار دیگر که خواستیم اروپا را یک کل منسجم در نظر بگیریم، بهتر است در عقیده خود تجدید نظر کنیم. اما این نباید به معنای افتادن در دام خوشبینی کاذب باشد. البته، آلمان در موضع گیری خود صادق تر است چراکه نه از تحریم روسیه حرفی می‌زند، نه درباره اعزام نیرو به اروپای شرقی سخنی می‌گوید و نه به اوکراین تجهیزات نظامی ارسال کرده است. اما فرانسه بازی دوگانه‌ای را در پیش گرفته تا آنجا که همزمان با نگه داشتن نخ نازک دیپلماسی، از اعزام نیرو به رومانی برای تقابل جویی با روسیه هم سخن می‌گوید. به این ترتیب، این احتمال هم وجود دارد که موضع دوگانه پاریس-واشنگتن با هدف بلاتکلیف نگه داشتن مسکو در دو راهی انتخاب میان جنگ ناخواسته و مذاکره، اتخاذ شده باشد.

ادعای دیروز کاخ سفید مبنی بر اینکه دیگر خطر حمله روسیه به اوکراین را قریب الوقوع نمی‌داند اما همچنان درباره تصمیم نهایی پوتین تردید دارد، با این فرضیه سازگار است.

اروپا؛ وجه المصالحه یک مناقشه

اما دلیل تکاپوی آمریکا و انگلیس برای برافروختن آتش جنگی ناخواسته چیست و چرا آنها می‌خواهند به قیمت بازی با نبض انرژی اروپا، اقتصاد روسیه را از راه اعمال تحریم، فلج کنند؟

«ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه می‌گوید اوکراین و در نهایت امنیت اروپا، ابزارهای آمریکا در راستای مهار روسیه هستند. در میانه این کلاف سردرگم، زلنسکی هم که اکنون به این همه هیجان بایدن برای کوبیدن بر طبل جنگ مشکوک شده، شاید در پس ذهن خود به این فکر می‌کند که «ممکن است این همه هیاهو برای هیچ باشد» چراکه قصد اصلی رئیس جمهور آمریکا آن طور که از شایعه‌ها بر می‌آید، این است که با گرفتار کردن پای روسیه در دام جنگ، همتای روس را پشت میز مذاکره به عقب نشینی از برخی مطالبات امنیتی وادار کند.

در حال حاضر نشانه‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه دیپلماسی مجال اندکی برای تنفس یافته است. «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه برای وساطت عازم اوکراین است و «امانوئل ماکرون» همتای فرانسوی هم قرار دیدار با پوتین را گذاشته و این جزئی از برنامه «اولاف شولتز» صدراعظم آلمان هم هست. آمریکا نیز به زعم خود پیشنهادهایی را در راستای کاهش دغدغه‌های امنیتی مسکو مطرح کرده است.

اما این مناقشه به جنگ ختم شود یا مذاکره، تاثیری در این واقعیت ندارد که امنیت اوکراین و در نهایت کل اروپا وجه المصالحه قرار گرفته است.

این فرضیه قائل بر این واقعیت است که آمریکا در تقابل جویی با هیچ از یک از طرفین قدرت، منافع ملی طرف ثالث را تأمین نمی‌کند مگر آنکه قبل از همه، از تأمین اولویت‌های خود مطمئن باشد. در غائله اوکراین هم، بایدن اگرچه خود را شعبده بازی جا زده که می‌خواهد خرگوش امنیت را از کلاه ناتو بیرون بکشد، اما از یک چشم انداز دیگر، می‌تواند همان خائنی باشد که اسب تروا را پشت مرزهای اروپا مستقر کرده است.

برچسب‌ها