به گزارش خبرگزاری مهر، یکی از بندهای «انقلابِ سفید» که ششم بهمن ۱۳۴۱ به رفراندوم گذاشته شد اعطای حق رأی به زنان بود، در این روز مردها در انتخاباتی شرکت کردند تا نظر خود را درباره اعطای حق رأی به زنان بیان کنند!
پهلوی مخالفتها با رفراندوم را به مخالفت با حقوق زنان تفسیر و تأویل کرد تا جامعه را در برابر علما و روحانیون قرار دهد ولی در افکار عمومی مراد حکومت از اعطای آزادی به زنان از ابتدا مشخص بود.
در این زمینه به دو نکته مهم بایستی اشاره شود.
۱- اعطای حق رأی به زنان در جامعهای که مردها حق رأی نداشتند!
طنز ماجرا آنجا بود که حکومت نگاهی تبلیغاتی به حق رأی زنان داشت و جایی که مردها حق رأی نداشتند و یا رأی آنان خوانده نمیشد اعطای چنین حقی به زنان جز اهانت به ملت ایران چه میتوانست باشد؟!
کافی است به مجله طنز «توفیق» منتشر شده در روز پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۴۲ نگاهی بیندازیم، در این شماره کاریکاتوریست «توفیق» با اشاره به خبر جراید مبنی بر اینکه «به زنها حق رأی داده شد» مردهایی را به تصویر میکشد که در مقابل وزارت کشور اجتماع کرده و میگویند: «ما هم حق رأی میخواهیم.» و «چه مردی بود کز زنی کم بود؟!»
چنان چه دیده میشود همگان میدانستند که اعطای حق رأی به زنان تنها جنبه کاریکاتوری و طنز دارد و در جامعهای که مردها حق رأی ندارند و رأی آنان شمرده نمیشود اعطای این حق به زنان معنای واقعی نمیتواند داشته باشد.
۲- نکته دوم در این زمینه آنکه مراد حکومت پهلوی از اعطای حق رأی به زنان ترویج بی بند و باری بود نه خود حق که در آن شکی نیست چرا که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در اولین رفراندوم برای تعیین نوع نظام زنان در انتخابات شرکت کرده و تاکنون نیز در همه انتخاباتها حضور یافتهاند.
۳۰ اردیبهشت ۱۳۴۲ خبری در صفحه اول روزنامهها دیده و به آن بهای زیادی داده شد که در نگاه اول و پس از گذشت چندین دهه جزو یکی از اخبار زرد به نظر میآید ولی مرور «اسناد ساواک» نشان دهنده تأثیر این خبر در افکار عمومی است، خبری که نشان میدهد منظور پهلوی از آزادی زنان و بها دادن به آنان چه بوده و رژیم به دنبال چه بود؟!
در یکی از اسناد ساواک به تاریخ ۶ خرداد ۱۳۴۲ آمده است: «موضوع آزادی نسوان و حق رأی آنان که امری است انجام یافته از نظر روحانیون نه تنها بر خلاف شرع و عرف تلقی میشود بلکه آنان و طبقات متعصب مردم معتقدند که این آزادی موجب بی بند و باری زنان و رواج فساد و فحشاء خواهد شد. حال اگر جوامع زنان خویشتن را موظف سازند که با تجمل و خود نمایی و آرایشهای زننده زنان در هر کوی و برزن عملاً به مبارزه پردازند و با حرارت بیشتری در امور اجتماعی کارهای مفیدی صورت دهند کم کم مردم به فواید آزادی زن پی برده و تبلیغات مخالفین خنثی خواهد شد. ولی عملاً مردم مشاهده میکنند که جمعیت زنان پس از اعلام آزادی اعمال سبکی انجام میدهند.»
این سند میافزاید: مثلاً در چند روزه اخیر خانم ناصر رئیس جمعیت زنان ۱۷ دی ستاره معروف ایتالیا «جینالولوبریجیدا» را به ایران دعوت کرده و با تشریفات و احترام بسیار مورد پذیرایی قرار داده و حتی مقام او را به جایی میرساند که به حضور علیا حضرت ملکه ایران بار یابد.
در ادامه این سند آمده بود: روزنامههای بزرگ پایتخت برای بالا بردن تیراژ خود جریان مشروح و مفصل ورود جینا و پذیراییهای معموله را در صفحات اول منتشر می ساخته و حتی نام جینا را درشتتر از نام علیا حضرت ملکه چاپ کردهاند. بعضی از روزنامهها نیز با گوشه و کنایه از این عمل تنقید مینمایند. مردم روشن فکر از خود سوال میکنند دعوت یک ستاره سینما با موقعیت فعلی کشور چه سود سیاسی و اجتماعی و مادی برای کشور خواهد داشت. روحانیون با صورت حق به جانب این عمل را دلیل زنده عدم توجه دربار شاهنشاهی به مبانی مذهب تلقی نمود و دست آویز تازهای برای تبلیغ منفی پیدا میکنند.»
کوتاه سخن اینکه سفر بریجیدا در نوع خود میتوانست یک خبر زرد محسوب شود ولی سرمایه گذاری حکومت بر روی این سفر تا آن اندازه وسیع بود که مطبوعات به پوشش گسترده آن پرداخته و در روز و شب سفر وی به تهران فرودگاه مهرآباد شب و روز تاریخی را پشت سر گذاشت!
روزهایی که در اطراف محل حضور یک بازیگر زن خارجی ممنوعیتهای ترافیکی اعمال میشد و کسی حق نداشت در این کوچهها و خیابانها حضور داشته باشد، دلیل هم چیزی نبود جز اینکه یک بازیگر زیبای ایتالیایی به ایران دعوت شده و بایستی از او استقبال شایانی به عمل آید!
ساواک نظر مردم و روشنفکران را به خوبی بازتاب میدهد و مینویسد:
- مردم روشن فکر از خود سوال میکنند دعوت یک ستاره سینما با موقعیت فعلی کشور چه سود سیاسی و اجتماعی و مادی برای کشور خواهد داشت.
- دعوت یک مطرب به وسیله جامعه زنان و این همه تجلیل درباره او در افکار عمومی سو تأثیر کامل داشته و به نفع مخالفین تمام خواهد شد.
- عملاً مردم مشاهده میکنند که جمعیت زنان پس از اعلام آزادی اعمال سبکی انجام میدهند.
این سفر و آن اسناد به خوبی نشان میدهد که هدف رژیم پهلوی از سخن گفتن از آزادی زنان آنی نبود که تبلیغ میشد بلکه «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی» در شرایطی که مردان از آزادی رأی دادن و انتخاب شدن برخوردار نبودند سخن گفتن رژیم از آزادی زنان مبتذل مینمود و مشخص بود که کاسهای زیر نیم کاسه هست، اثبات این ادعا سخت بود ولی یک دعوت و پوشش گسترده آن در روزنامهها پشت پردهها را افشا و هدف اصلی را بر ملأ نمود.