به گزارش خبرنگار مهر، نشست رسانهای فیلم سینمایی «دسته دختران» ساخته منیر قیدی از آثار حاضر در بخش سودای سیمرغ چهلمین جشنواره فیلم فجر شامگاه جمعه ۱۵ بهمن ماه با حضور عوامل فیلم در برج میلاد برگزار شد.
محمدرضا منصوری تهیهکننده فیلم در ابتدای نشست بیان کرد: از گروهم تشکر میکنم که در شرایط کرونایی مردانه پای فیلم ایستادند.
فرشته حسینی بازیگر فیلم هم مطرح کرد: این فیلم را خیلی دوست دارم، همه ما خیلی زحمت کشیدیم، من ایدههای دیگری درباره جنگ داشتم اما وقتی این فیلم را بازی کردم دیدم چقدر شرایط وحشتناک بوده و آدمهای عادی چگونه در آن شرایط توانستهاند زندگی کنند، به یاد جنگ افغانستان هم افتادم، تلاشم این بود که بگوییم جنگ چیز وحشتناک است و اتفاقات عجیبی در آن رخ میدهد، افتخار میکنم که عضو کوچکی در این فیلم بودم.
میلاد اکبرنژاد یکی از فیلمنامهنویسان پروژه هم بیان کرد: خوشحالم که در کنار شما فیلم را تماشا کردم.
حسین سلیمانی بازیگر این فیلم مطرح کرد: میدانم که تشکر از خانم قیدی شاید تکراری باشد، اما شاید دیگر فرصتی نباشد که از ایشان تشکر کنم. من به او خیلی مدیون هستم، در ۶ ماهی که در کنار خانم قیدی بودم از او و البته از گروه خیلی آموختم.
حمید نجفی راد تدوینگر فیلم عنوان کرد: این فیلم برای من تجربه غریبی بود. جزو آرزوهایم بود که در تدوین چنین فیلمی داشته باشم، جالب است که بگویم من سالها مستند کار کردم و باید بگویم یکی از شخصیتهای این فیلم هم واقعی است، خوشحالم که در کنار این فیلم بودم.
حسن نجفی مدیر جلوههای ویژه بصری بیان کرد: تشکر میکنم که کارگردان و تهیهکننده به ما اعتماد کردند.
نیکی کریمی بازیگر این فیلم اظهار کرد: همه در این فیلم سعی کردند همه توان خود بگذارند، همه خیلی زحمت کشیدند حالا که فیلم را میبینم متوجه میشوم که همه صد درصد وجودشان را گذاشتند.
صدف عسکری دیگر بازیگر فیلم مطرح کرد: وقتی یک فیلم را میبینم به خودم میگویم دوست داشتی در این فیلم بازی کنی؟ حالا که فیلم را میبینم افتخار میکنم که در «دسته دختران» بودم.
عباس عباسی طراح گریم هم مطرح کرد: از تیم خودم تشکر میکنم که خیلی زحمت کشیدند.
محمدرضا منصوری درباره توجه به این فیلم توسط هیأت داوران بیان کرد: امیدوارم عدالت رعایت شود.
منصوری درباره سیمرغ مردمی بیان کرد: سال گذشته فیلمی ساختیم که تا روزهای آخر در صدر جدول بود، ما امسال هم امید به دریافت سیمرغ مردمی داریم، سیستم سمفا یک سیستم اطلاع رسانی است و روی آرای مردمی کنترلی ندارد. پیشنهاد میکنم فرایند اخذ آرای مردمی به خانه سینما برگردد، من پیامهایی دارم که مردم میگویند پیامک رأی را دریافت نکردهاند، من کماکان به این سیستم اعتراض دارم.
منیر قیدی کارگردان این فیلم درباره واقعی بودن شخصیتها و داستان فیلم مطرح کرد: این فیلم صد درصد واقعی نیست. ما تقریباً همه کتابهای این حوزه را خواندیم و گرتهبرداری کردیم تقریباً تمام کاراکترها ساختگی هستند. من در زمان جنگ سن زیادی نداشتم و تجربه زیسته چندانی ندارم، فیلمسازی هستم که تا احساس نکنم یک موضوعی را درک کردهام آن را نمیسازم. حتماً باید به موضوع تسلط داشته باشم. به عنوان یک فیلمساز زن سختی ویژهای نداشتم، همان سختی که یک کارگردان مرد میتواند داشته باشد داشتم. از خدا میخواستم زنده باشم و بتوانم فیلم را ادامه بدهم چون فشار کاری زیادی بود.
منیر قیدی درباره شباهت فیلم به «تنگه ابوقریب» گفت: ما الگوهای بهتری در جهان و ایران داریم که سالهای قبل توسط آقای درویش و حاتمیکیا ساخته شده خودم هم با آنها کار کردهام همیشه سعی کردهام سینمای خودم را داشته باشم اما اگر قرار باشد الگویی داشته باشم آن فیلم حتماً «تنگه ابوقریب» نبوده است.
این کارگردان درباره صحنههای دلخراش جنگی بیان کرد: ما داشتیم درباره جنگ صحبت میکردیم پس ناگزیر هستیم صحنههای جنگی را نشان بدهیم. صحنههای حماسی را قبلاً در دیگر فیلمها نشان دادهاند.
فرشته حسینی عنوان کرد: خیلی با نقش میتوانستم همذات پنداری کنم در هنگام ایفای نقش همیشه سعی میکردم تصویر زنان در افغانستان را به یاد بیاورم مثلاً به یاد مادران جنگ افغانستان میافتادم.
قیدی در ادامه به پرسشی درباره بودجه بیست میلیاردی فیلم پاسخ نداد.
این کارگردان درباره تصاویر خوب جنگی عنوان کرد: من تایم زیادی را منشی صحنه و دستیار کارگردان بودم کمی هم تجربه کارهای جنگی را داشتم، از من هم سنی گذشته، پس یک سری حافظه تصویری هم دارم که به کمکم آمد، ضمن اینکه سامان لطیفیان فیلمبردار و پدیده خوبی است.
اکبرنژاد درباره نحوه انعکاس نقش زنان در جنگ مطرح کرد: به گمانم در دوران جنگ نقش زنان آنقدر پررنگ است که گاهی درام و شعر قادر نیست از پس نمایش آنها بربیاید.
ابراهیم امینی فیلمنامهنویس این فیلم درباره اینکه فیلم داستان یک خطی داشت نیز گفت: به گمانم با فیلمی سر و کار داریم که راوی یک قصه پر افتوخیز است.
قیدی درباره پایان بندی فیلم گفت: ما درباره یک شکست فیلم ساختیم اگر غیر از این بود سوال نمیشد که چرا خرمشهر شکست خورد، این فیلم بیشتر درباره امید به آینده و عشق بود. این فیلم درباره مفاهیم دیگری صحبت میکند.
امینی اظهار کرد: تصاویر پایانی حاوی شکست نیست، در این فیلم کاراکترها به این نتیجه میرسند که میتوانند جان آدمها را نجات بدهند همین آدمها بعدها به شهر برگشتند این تصویر، تصویر نجات جان انسانهاست.
قیدی درباره اینکه کاراکترها به واسطه نسبت خانوادگی به جنگ آمدهاند توضیح داد: شما مگر درونیات من را میدانید؟
قیدی که اکثر سوالات را پاسخ نمیداد درباره تفاوت کاراکترها گفت: من این را خیلی نمیپذیرم چون ما میخواستیم نمایندگان مختلفی از جامعه را در فیلم داشته باشیم. فیلم ما فیلمی بود که بر اساس چند کاراکتر شکل گرفته بود، وقتی شما درباره پنج شخصیت حرف میزنید که هر کدام به نوعی شخصیت اصلی هستند هر کدام فرصتی میخواهند که به آنها نزدیک شویم. به اندازهای که فرصت داشتیم به خلوت همه آنها برویم و به سرنوشت آنها بپردازیم.
فرشته حسینی درباره حس وطندوستی بیان کرد: حسم نسبت به افغانستان و ایران تفاوت ندارد من هر دو کشور را دوست دارم و خودم را ایرانی میدانم چون اینجا بزرگ شدم و درس خواندم. گاهی این نظرات را میخوانم که برخی میگویند تو را چه به بازی در فیلم جنگی ایرانی؟ اما فکر میکنم وقتی در جایی بزرگ میشوی آن کشور، کشور توست.