اصفهان - آن طرف هم احتمالاً فنلاندی‌ها هم وقتی مثل ما فیلم «لایه‌های دروغ» را می‌بینند دلشان برای ما تماشاگران ایرانی می‌سوزد و فیلم از این طریق می‌تواند بین ملت‌ها احساس مشترک ایجاد کند.

خبرگزاری مهر - گروه استان‌ها، محمد مهدی شیخ صراف: موقع خروج از سالن فیلم «لایه‌های دروغ» رفیقمان گفت باید به کسانی که این فیلم را تا آخر تحمل می‌کنند جایزه بدهند. جوایز ارزنده هم نه، اگر یک وعده شام هم بدهند کفایت می‌کند که خستگی مان در برود. دوست دیگرمان جواب داد: واقعاً شبیه یک ماراتن دردناک بی پایان بود… یکی دیگر هم بعدش توی گروه پیام داده بود: دوستانی که فیلم را ندیدند چیزی از دست ندادند.

من داشتم به این فکر می‌کردم که قبل از پذیرش و حضور در بزرگترین رویداد سینمایی کشور و فارغ از وضعیت اکران عمومی، اقبال تماشاگران و ماجرای فروش و بازگشت سرمایه، واقعاً چه می‌شود که چنین فیلمی اصلاً ساخته می‌شود؟ پاسخ به چنین سوالی چندان دشوار نیست وقتی نگاهی به تیتراژ بیندازیم و ببینیم تهیه کننده، کارگردان، نویسنده و بازیگر نقش اول و… همه یک نفر هستند.

بعد می‌خواستم درباره احوال هیئت انتخاب جشنواره امسال بگویم و بپرسم چطور چنین فیلم ضعیف و بی در و پیکری در چهلمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد؟ همینطور اسامی هیئت انتخاب و چهره‌هایشان از جلوی چشمم رد می‌شد، مجید شاه حسینی، بهروز افخمی، محمد حسین نیرومند، پوران درخشنده و… داشتم فکر می‌کردم این سلسله جبال ادعا با خودشان چه فکری کرده‌اند و چه بر اینها گذشته که این اثر را به جشنواره راه داده‌اند؟

اما در ادامه تیتراژ چشمم خورد به مشارکت بنیاد سینمایی فارابی و پنبه همه سوالات قبلی زده شد! آنها را فراموش کردم و درگیر این شدم که چطور مدیران دولتی می‌توانند این‌طور سرمایه‌ها را به هدر بدهند. واقعاً هنر و خلاقیت می‌خواهد این‌طور نابود کردن ریال به ریال بودجه فرهنگی کشور. حالا در این دوره فارابی رخ داده یا دوره قبل یا در حین دست به دست شدن، بالاخره قدرت چنین اتفاقی افتاده است و کسی باید پاسخی بدهد.

در همین احوال دیدم که این شاهکار آقای رامین سهراب محصول مشترک با فنلاند است. حالا فنلاندی‌ها با خودشان چه گفته‌اند را نمی‌دانم؛ چون من اصلاً از زبان سوئمی که مردم فنلاند با آن صحبت می‌کنند سر در نمی‌آورم؛ کاش زبان فنلاندی بلد بودم. چون دبیر زبان ما می‌گفت تا یک زبان را بلد نباشی نمی‌توانی به آن زبان فکر کنی. ولی دلم برای سینمای فنلاند و تماشاگران سینمای آنجا سوخت که مجبورند چندین یورو پول بی‌زبان برای بلیط بدهند و چنین فیلمی را تحمل کنند.

آن طرف هم احتمالاً فنلاندی‌ها هم وقتی مثل ما فیلم «لایه‌های دروغ» را می‌بینند دلشان برای ما تماشاگران ایرانی می‌سوزد و فیلم از این طریق می‌تواند بین ملت‌ها احساس مشترک ایجاد کند!

لابد مدیران فارابی هم چنین فکری کرده‌اند برای مشارکت در تولید یا حمایت از چنین اثری؛ و گرنه دانش سینمایی، ذوق هنری، درک بصری و غیره به کنار، آدم چهار تا فیلم بروسلی و آرنولد و فرانکی بزن بزن هم دیده باشد می‌فهمد کدام فیلم ارزش چه کاری دارد. حداقل عقل و فهم… اصلاً ولش کن! بی‌خیال.