به گزارش خبرگزاری مهر، نشست نقد و بررسی داستان «پلنگ زخمی» از آثار انتشارات کتابستان معرفت، که به یکی از انحرافات شایع جنسی در دوران بلوغ میپردازد، با حضور تقی شجاعی، نویسنده؛ فاطمه شایان پویا، نویسنده و پژوهشگر؛ مسعود آذرباد، نویسنده و مجری در کتابفروشی بهنشر تهران برگزار شد.
شایانپویا در این نشست گفت: بحث بلوغ، اهمیت زیادی در شکلگیری شخصیت نوجوانان دارد و در آینده هویتی یک ملت هم مهم است اما خیلی وقتها فقط بحث جسمی بلوغ در نظر گرفته میشود در حالی که همه این مباحث به هم پیوسته است. ما در این رمان هم ناخودآگاه واردحیطههای روحی و جسمی قهرمان اصلی و قهرمانهای فرعی داستان میشویم و متأسفانه گاهی از این موضوع عبور میکنیم.
وی افزود: نقد به معنای برجسته کردن نکات مثبت و منفی است و منصفانه نیست که به نکات مثبت آن اشاره نکنیم. زبان این داستان، زبانی است که به زبان نوجوانان نزدیک است. باید از نویسنده به خاطر خلق شخصیت شایان تشکر کنم. به نظرم شایان یک شخصیت برنده و پیشبرنده در داستان است. گاهی از برخی خط قرمزها عبور میکند اما چون غیر قابل پیشبینی است، کار را به خوبی پیش میبرد. شخصیت عرفان (قهرمان اصلی داستان) هم خیلی ساده و حرفگوشکن است و هر جایی حرفی توسط پدر مادر بیان میشود، نه نمیگوید.
شایانپویا گفت: کتاب در گفتگوها خیلی خوب پیش میرود اما در بخش مونولوگ، بیشتر شبیه منبر میشود. داستان باید در موقعیتها شکل بگیرد اما در «پلنگ زخمی» مونولوگها، کار را پیش میبرد. هادی هیچ تعاملی با عرفان ندارد و وقتی وارد داستان میشود، این همه تحول را در عرفان به وجود میآورد و این جای سوال دارد. ما با شخصیتهای این ماجرا خیلی صفر و یکی برخورد میکنیم؛ مثلاً همه چادریها خوب و زیبا هستند و برعکس. اینها مسائلی هستند که داستان را از باورپذیری دور میکنند.
نویسنده داستان تیلههای شیشهای گفت: تحولاتی که پس از تصادف و کمای حاج آقا رخ میدهد، خیلی عمیقتر از چیزی است که باورپذیر باشد. من با خواندن این بخش، گریستم اما دلیل نمیشود که دختر همسایه با این اتفاق، چادری بشود و عرفان، تغییر کلی پیدا کند.
این نویسنده گفت: استفاده از عبارات درسی بچهها در کار نوجوان بسیار تأثیرگذار است که در این کتاب دیده میشود. فصلبندیها هوشمندانه بود. اسم فصول و زیرتیترهای آن هم هوشمندانه و قابل توجه بود. اول کتاب هم جملهای از نهج البلاغه نوشته شده که همه پیامهای کتب در آن خلاصه میشود.
شایانپویا افزود: من مخاطب این کتاب را هم دختران و هم پسران میدانم و دختران را هم در این انحراف دوران بلوغ، دخیل میدانم. ما بچههای دهه شصت به رمانهایی عادت کردهایم که قهرمانانش پسر هستند اما شاگردان من اصرار میکنند رمانهایی به ما معرفی کنید که قهرمانش دختر باشد. البته هیجان و فانتزی هم جزو لاینفک داستانهایی است که دختران امروز خیلی آن را میپسندند. البته به نظرم این کتاب به درد دختران هم میخورد و البته چه بهتر که کتابهایی مختص دختران هم در این موضوع نوشته شود.
اصرار داشتم از جاذبههای جنسی در این کتاب استفاده نکنم
تقی شجاعی، نویسنده این کتاب هم در این نشست ضمن اشاره به بهرهمندیاش از نکات منتقدان کتاب، گفت: من از حرفهای منتقدان استفاده میکنم و سعی دارم در کارهای بعدی، ضعفهایم را رفع کنم.
وی افزود: اصرار داشتم از جاذبههای جنسی در این کتاب استفاده نکنم. حتی آن عنوانی که پشت کتاب آمده را در متن داستان جز در یک بار، ذکر نکردهام. من چند اوج برای داستان در نظر گرفتهام که در پیشبرد داستان مؤثر هستند. مثلاً جایی که مادرش به مدرسه میآید تا گوشیاش را تحویل بگیرد، یکی از اوجهای داستان است. عدم انتخاب در زورخانه به خاطر افت جسمی و افت تحصیلی هم میتواند اوجهای دیگر داستان باشد. اتفاقی که برای حاج آقا میافتد هم البته یکی از اوجهای داستان است.
شجاعی افزود: چون در دانشگاه تربیت معلم شهید رجایی تحصیل میکردم و نزدیک امامزاده پنج تن بودم، این فضا را برای داستانم انتخاب کردم.
همچنین در ادامه مسعود آذرباد، کارشناس مجری و ویراستار داستانی این کتاب هم در این نشست گفت: ما میخواهیم دست نویسنده را بگیریم و به انتخاب مخاطبان هم کمک کنیم. ما مسئلهای را مطرح میکنیم که هر حرفزدن دربارهاش، هم سخت است و هم واجب. در عین حال میخواهیم مرز بین اشاعه گناه و نهی از منکر را را هم رعایت کنیم و البته فرقی نمیکند که درباره چه گناهی صحبت میکنیم.
وی افزود: متأسفانه در این حوزه کتابهای کمی داریم و حتی کانون پرورش فکری که کتابی درباره ایدز منتشر کرد، خیلی زود خودش این کتاب را جمعآوری کرد! من فکر میکنم پلنگ زخمی با همه نواقصی که دارد و با حساسیت موضوعش و نداشتن تجربه کافی برای نوشتن در این موضوع، سرراست است و توانسته استانداردهای فرمی را رعایت کند. خوبیِ کتاب پلنگ زخمی این است که قصهاش جذاب است و به ضد خودش تبدیل نشده و بدون ترغیب برای رفتن به سمت آن انحراف شایع، از ناخوشایندی آن میگوید.
آذرباد گفت: به خاطر کارم، رمانهای زیادی میخوانم و سعی میکنم رمانهای ایرانی بخوانم و در کارهای ترجمه می بینم فضا و شاکله مورد نیاز ما را تأمین نمیکند و این رمان، در نظر من نمره بالایی میگیرد. واقعاً این کتاب، پاکیزه نوشته شده و این برای ما ارزشمند است و امیدوارم کتابهای بیشتری در این موضوع بخوانیم و تاثیرش را ببینیم.