خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: بخش نخست گفتوگوی تفصیلی مهر با یاسر احمدوند، معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به بحثی مبسوط درباره نمایشگاه کتاب تهران و اشکالات ساختاری آن و همچنین چگونگی حفظ دستاوردها و امکانات نمایشگاه مجازی کتاب تهران اختصاص داشت. در آن بخش احمدوند از تحولاتی اساسی در برگزاری نمایشگاه فیزیکی کتاب تهران گفت و راهکارهایی را برای رسیدن این نمایشگاه به جایگاه واقعی خود بیان کرد. در این بخش نیز دیگر مشکلات صنعت نشر کشور از چگونگی صدور مجوز نشر کتاب گرفته تا تأمین کاغذ مصرفی برای ناشران به بحث گذاشته شدهاند.
بخش نخست این گفتوگو را از اینجا بخوانید و در ادامه با مشروح بخش پایانی آن همراه شوید:
*یکی از مشکلات مهم صنعت نشر کشور، مسائل موجود در زمینه صدور مجوز نشر کتاب است. اشکالات ساختاری این عرصه باعث شده تا صدور مجوز بیشتر منوط به سلیقه بررسهای کتابها شود. در سالهای گذشته و در دولتهای قبل بارها اتفاق افتاده که مثلاً یک کتاب خارجی با دو ترجمه به اداره کتاب رفته و یک ترجمه مجوز گرفته و ترجمه دیگر یا موفق به دریافت این مجوز نشده و یا اینکه اجازه انتشارش منوط به اصلاحاتی شده است. این نشان میدهد که دو عزیزی که این دو ترجمه را خواندهاند سلیقه خود را دخیل کردهاند. به عبارتی بررسی کتاب به پیشزمینههای فکری بررسها و چگونگی تأویل مباحث کتاب توسط آنها بازمیگردد. مثالهای متعددی از این دست از کتابها میتوان بیان کرد. اشکالاتی به مختصر قوانین ناشفاف موجود نیز وارد است. مثلاً یک ماده قانونی این است که اگر کتابی به تبلیغ حکومت پهلوی بپردازد، مجوز نخواهد گرفت. این قانون برخی از مورخان را برای روایت تاریخ با مشکل مواجه کرده است. مثلاً اگر بخواهند یک گزارش اقتصادی بدهند ممکن است توسط بررسها به تبلیغ آن رژیم تأویل شود. اکنون که چهار دهه از انقلاب گذشته و رژیم پهلوی دیگر محلی از اعراب ندارد و ماهیت آن برای همه مشخص است، اما همین بند قانونی ممکن است دست مورخان را برای روایت حقیقت ببندد. آیا خود شما حس کردهاید که این مشکلات وجود دارند؟ راهکار کلان معاونت فرهنگی در دوره حاضر برای حل این مشکلات چیست؟ و این معاونت چه پیشنهادهایی برای شورای عالی انقلاب فرهنگی دارد؟
میخواهم با مثالی به شرح موضوع بپردازم. در بازی فوتبال ممکن صحنههای مشکوک رخ میدهد. به همین دلیل در کارشناسی بازیها چند داور را میآورند تا صحنه را بررسی کنند. ممکن است یکی از آنها اعتقاد داشته باشد که آن صحنه پنالتی است و دیگری این اعتقاد را نداشته باشد. قوانین داوری هم معلوم است و داورها هم حرفهای هستند. صحنه هم کاملاً مشخص است و فیلمبرداری شده، اما این تفاوت نظرها وجود دارد. میخواهم بگویم که هرجایی که عامل انسانی داور میشود، اختلاف نظر پیش میآید. حتی اگر جزییترین و ریزترین قوانین را هم بنویسید و یا بخواهید پیشبینی بکنید، باز این اختلاف نظرها وجود دارد. حالا چه برسد به اینکه بخشی از این روند هم منوط به به برداشت و تفسیر باشد.
در قوانین بندی وجود دارد مبنی بر اینکه اگر محتوای کتابی توهین به اقوام کشور و یا یکی از قومها باشد، وزارت ارشاد نباید به آن مجوز بدهد. من یک متن را میخوانم و میگویم که این توهین به یکی از اقوام است. شما هم ممکن است همین برداشت را بکنید. متن کاملاً روشن است و درست است. منتها برداشت اینکه این مورد مصداق این قانون هست یا نیست ممکن است آدمهای مختلف، نظرات متفاوت داشته باشند و این طبیعی است. بنابراین وقتی کارشناسی نظری درباره یک کتاب میدهد کارشناس دیگر ممکن است نظرش متفاوت باشد. اتفاقاً این میتواند دلیلی باشد که ما با موضوع ماشینی رفتار نمیکنیم.
به هر حال یکسری قواعد و قوانین وضع شدهاند و ما تلاش میکنیم تا کارشناسان متخصص در آن حوزه و سالم از نظر روحی و روانی و بیجهت از نظر سیاسی یا اقتصادی کتابها را بخوانند. تلاش ما این بوده است. با این حجم ورودی کتاب، اولاً احتیاج به تعداد زیادی آدم متخصص در این حوزهها داریم و نکته دیگر اینکه موضوعات هم قابل برداشت و تأویل هستند. شما اشاره کردید که تبلیغ دوره پهلوی ممنوع است. ممکن است کسی احساس کند که این مقاله یا تحلیل اقتصادی میکند تبلیغ نیست و یکی دیگر بخواند و بگوید که این تبلیغ است.
البته باید اشاره کنم که امکان ندارد کتابی با نظر فقط یک نفر غیرمجاز تشخیص داده شود. حتماً اگر کارشناس گروه، کتابی را با استناد به موارد مختلف غیرمجاز اعلام کرد، مسئول آن گروه کتاب مجدداً خوانده و بررسی میکند. در این حالت ممکن است احساس کند که کتاب نیاز به بررسی مجدد دارد و کتاب را به کارشناس دیگری ارجاع دهد. اگر نفر دیگر هم نظر نفر قبلی را تأیید کرد که هیچ، اما در این روند ممکن است بازهم کتاب خوانده شود تا جایی که مسئول گروه خود به ظن قریب به یقین میرسد که این نظرات دیگر درست است.
هرجایی که عامل انسانی داور میشود، اختلاف نظر پیش میآید. حتی اگر جزییترین و ریزترین قوانین را هم بنویسید و یا بخواهید پیشبینی بکنید، باز این اختلاف نظرها وجود دارد. حالا چه برسد به اینکه بخشی از این روند هم منوط به به برداشت و تفسیر باشد در نهایت نظر اداره کتاب به ناشر اعلام میشود و ناشر یا میپذیرد یا نمیپذیرد. متأسفانه برخی از ناشران ما نظام کنترل کیفیت در سیستم نشر خود ندارند. هرچند که بسیاری از ناشران نظر اداره کتاب را میپذیرند، اما بازهم ممکن است ناشری بگوید که نظر اداره کتاب مورد پذیرشش نیست. به همین دلیل دوستان در اداره کتاب گروهی را تشکیل داده نویسنده و ناشر را دعوت میکنند تا به وزارتخانه آمده و درباره کتاب گفتوگو کنند و به یک جمعبندی برسند. در این جلسات ممکن است که یا اداره کتاب قانع شود و یا ناشر و این فرض هم محتمل است که هیچکدام از طرفین قانع نشوند. اما به هر حال گفتوگو و تبادل نظر صورت میگیرد.
در هر صورت مرجع تصمیمگیری بر قوانین کتاب هیأت نظارت بر کتاب بزرگسال و کتاب کودک است، اما متأسفانه مدتی است که این هیأت تشکیل جلسه نداده. ما مسائلی داریم که احتیاج به نظر این هیأت دارد. ما چندی پیش هیأت نظارت جدید را با نامه وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی به شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد دادهایم و منتظر تأیید این شورا هستیم. امیدواریم این هیأت شکل بگیرد و نظر خود را در موضوعات مختلف بیان کند. البته خود ما هم به این نتیجه رسیدهایم که برخی نکات و برخی قوانین باید جزییتر شوند و درباره آنها تبادل نظر صورت گیرد.
*البته نکته اعتراضی مطرح شده مربوط به دوره شما نیست. در دورههای قبل بارها این اتفاقات افتاده و مسائل حل نشدهاند. کسانی که کتابها را میخواندند معمولاً از یک طیف فکری خاص انتخاب میشدند و شاید اگر این افراد از طیفهای متنوع فکری بودند و یا اینکه تصمیمگیریها شورایی گرفته میشد آن مسائل و مشکلات پیش نمیآمد. به طور کل حاصل کار آن بررسها فجیع بوده است. شما فرض کنید که مترجمی یک اثر مهم را در بیش از پنج سال ترجمه کرده، اما کتاب در مرحله اخذ مجوز به راحتی رد شده و قطعاً بررس یا دیگر کسانی که آن کتاب را خواندهاند صلاحیتی برای اظهار نظر درباره آن نداشتهاند. کتاب مشکلی هم نداشته و راوی تفکری بوده که مترجم صلاح دیده جامعه فکری کشور باید با این تفکر آشنا شود. به نظر میتوان برای حل این مشکلات به راهکارهایی رسید. بهتر است این تاویلهای مختلف را بر عهده مخاطبان گذاشت. به هر حال در کشور ما یکسری خط قرمزهای اساسی وجود دارد مانند دین، اصل نظام و… کسی که کتابش توهین به این مولفهها باشد نباید مجوز نشر بگیرد. اما موضوعات دیگر را میتوان به مرحله بعد از انتشار کتاب موکول کرد. کتاب منتشر میشود و اگر شکایتی از آن شد در دادگاه صالحی که مخصوص به این موضوعات است این شکایت طرح میشود. این روند باعث میشود تا از نشر اندیشهها جلوگیری نشده و تضارب آرای فکری و فلسفی بوجود بیاید.
موافقم و باید امکان انتشار حداکثری نظرات مختلف فراهم شود و در این تردیدی نیست. عرض من این بود که فرآیندی که وجود دارد به طور طبیعی اختلاف نظرها را پیش میآورد. اگر حتی خط قرمزها هم در مواردی که اشتراک همه است، تعیین شود بازهم در مرحله تعیین مصادیق به اختلاف برخواهیم خورد. فضای حوزه فکر و فرهنگ فضای مشککی است و طیفهای مختلف و اندیشه وجود دارند و این باعث میشود تا نظرات مختلف هم وجود داشته باشد. هر کارشناسی هم صاحب تفکر، نظر و سلیقهای است و البته مترو و معیارهایی هم در دست دارد.
با تمام این اوصاف اما نگاه ما در اداره کتاب این است که تا حد امکان و بر طبق قوانین موجود آثار منتشر شوند. حتی در این مدت هم مواردی را که محل اختلاف بوده، خود من کتابها را خواندهام و دیدم که برای برخی از کتابها نظر درستی داده شده و در برخی دیگر هم درخواست خود من این بوده تا کتاب مجدداً بررسی شود.
امکان ندارد کتابی با نظر فقط یک نفر غیرمجاز تشخیص داده شود. حتماً اگر کارشناس گروه، کتابی را با استناد به موارد مختلف غیرمجاز اعلام کرد، مسئول آن گروه کتاب مجدداً خوانده و بررسی میکند. در این روند ممکن است کتابها بارها خوانده شوند تعدادی اثر هم از قبل مانده که بلاتکلیف است و اداره کتاب توان تصمیم گیری و رأی صادر کردن درباره آنها را نداشته است. این آثار بیش از ۶۰ کتاب را شامل میشود و عمدتاً چند ماه – و برخی از آنها هم بیشتر از یکسال – است که در اداره کتاب ماندهاند. از زمانی که من خدمت در معاونت فرهنگی را پذیرفتم همه این کتابها را به نهادهایی که مرتبط میشده ارسال کردهایم. مثلاً در این کتابها آثاری بوده که حس کردیم ممکن است فلان مجموعه در نظام نسبت به آن واکنش نشان دهند. ما از آن مجموعه نظر خواستهایم و به آنها تاکید کردهایم که شما نباید بگویید که کتاب ممنوع است یا مجاز شما فقط با نظر بدهید و اداره کتاب به عنوان تنها مرجع تشخیص درباره صدور یا عدم صدور مجوزهاست. به هر حال ما نظر آن نهادها را بررسی میکنیم و اگر هم نهادی نظر نداد با نظر خودمان پیش میرویم. به هر حال تک تک این کتابها به زودی تعیین و تکلیف میشوند و ناشر و نویسندگان از بلاتکلیفی بهدر میآیند. در این حجم از کار قطعاً ما بدون خطا نخواهیم بود، اما امیدوارم خطاها کمتر باشد.
*پیشنهاد این کارها را که به زعم ما زیربنایی است، با توجه به شخصیت فرهنگی شما میتوان ارائه داد. همینکه تاویلها به مخاطبان ارجاع داده شود اتفاق خوبی است. به هر حال اندیشه منتشر شده و اگر کسی ایرادی به آن وارد میداند برود به دادگاه و شکایت کند.
به نظر من این اتفاق خوبی نیست. یعنی بگذارید ارشاد بار این کار را به عهده بکشد و ناشر و نویسنده یا مترجم حتی الامکان طرف دستگاه قضائی یا شاکیان تا جایی که میشود قرار نگیرند و گمان نکنم که این مطلوب ناشران و اهل قلم هم باشد.
*به شرطی که جلوی اندیشهها گرفته نشود. بارها شاهد بودهایم که کتابهای اندیشمندان مختلف بود، اجازه چاپ پیدا نکردند و مسئولان در دولتهای قبلی هم اصلاً اهل گفتوگو نبودهاند. بحث این است که جلوی اندیشه را نباید گرفت. روند دورههای قبل ناشران یا اهل قلم را ناچار میکرد تا به روشهای دیگری روی بیاورند و با لطایف الحیل مجوز کتابها را بگیرند. خود ارشاد هم کاری میکرد که ناشر تن به روشهای غیرقانونی دهد. مثلاً اگر مجوز کتاب مشروط میشد به اعمال اصلاحاتی، ناشر اصلاحات را انجام نمیداد و کتاب را منتشر میکرد و اعلام وصول نمیگرفت، اما کتاب وارد بازار میشد. اگر قوانین شفافتر شوند، تا دخالت سلیقهها کمتر شود قطعاً اتفاقات خوبی رخ خواهد داد.
قطعاً اتفاق خوبی است و ما تلاش میکنیم تا این روند رخ دهد. منتها گاهی اوقات هم به اسم انتشار یک اندیشه، مطالب دیگری منتشر میشوند. گاهی وقتها کسانی به عنوان اندیشمند یا صاحب نظریه و اندیشه به جامعه معرفی میشوند که صلاحیت آن را ندارند، حتی کسانی که در مملکت خود نیز چندان معروف و مشهور نیستند.
*اتفاقا هیچ مشکلی با این امر وجود ندارد. یعنی گروهی در ارشاد برای بررسی کیفیت محتوایی کتابها تشکیل شود و این کمیته تخصصی بررسی کند که آیا این آدمی که دارد به عنوان متفکر معرفی میشود نیاز به اندیشهاش وجود دارد یا خیر؟ اگر طیفی از آدمهای متخصص تشکیل میشد هیچگاه کتابهای ضعیف و پر از غلطی مانند یووال نوح هراری منتشر نمیشدند یا انتشارش منوط به نقد هم میشد. چون به لحاظ اندیشه آدم ضعیفی است. اگر آدمهای مربوط این آثار را میدیدند قطعاً این اتفاقات رخ نمیداد که کتاب پس از چند چاپ لغو مجوز شود و تازه با این کار کتاب معروف شده و در بازار سیاه دست به دست شود. گفتید که از برخی نهادها نظرخواهی میکنید. دلیل این کار چیست و آیا ممکن است که نظر آنها باعث عدم انتشار کتاب شود؟
ارشاد به دلیل عقلی این کار را میکند و ما موظف نیستیم تا نظر هیچ نهادی را اخذ کنیم. اما به عنوان مثال این نکته را در نظر بگیرید که مثلاً کتابی در حوزه دفاع مقدس به اداره کتاب آمده که شامل اسناد بسیاری است. طبیعی است که ما این کتاب را برای یک نهاد نظامی و امنیتی بفرستیم تا نظرشان بدهند که آیا این آمار و اسنادی که در کتاب ارائه شده درست است یا خیر؟ تصمیم درباره انتشار یا عدم انتشار به عهده ارشاد است. آثاری را که درباره سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به اداره کتاب میآیند وارد این چرخه میشوند. ما کتابها را برای مکتب سلیمانی به عنوان نهاد طرف مشورت ارشاد ارسال میکنیم تا آنها ببینند و نظر دهند و نظر آنها به ناشر اعلام میشود.
باید امکان انتشار حداکثری نظرات مختلف فراهم شود و در این تردیدی نیست. عرض من این بود که فرآیندی که وجود دارد به طور طبیعی اختلاف نظرها را پیش میآورد به طور کل من به دوستان تاکید کردم که حتی عباراتی را هم که به ناشران اعلام میکنند باید عبارات فرهنگی باشد و ترجیحاً از کلماتی مانند غیرمجاز و… استفاده نکنند، تا احساس نشود که یک پلیسی وجود دارد و یک متهمی. ما فقط میخواهیم کتاب را تطبیق بدهیم با شرایط انتشار آنها. فکر میکنم اگر بخشی از ناشران توجه و تعامل بیشتری در مرحله آماده سازی کیفی اثر داشته باشند، بسیاری از مسائل فعلی پیش نخواهد آمد.
یکی از برنامههای آینده اداره کتاب، تعامل با ناشران پرکار یا ناشرانی که بیشتر در این زمینهها مسئله دارند، است تا اشکالات مرتفع شوند. ۹۰ درصد آثاری را که در مرحله اخذ مجوز به مشکل برمیخورند، اگر پیش از ارسال به اداره کتاب خوانده میشد، خود ناشر درباره آن تصمیمگیری میکرد. طبیعی است که هر تولیدکنندهای باید استانداردهایی را برای کیفیت کارش درنظر بگیرد. در این زمینه ما نیاز به همراهی بیشتر ناشران داریم. قصد ما این است که یک همکاری دو طرفه بین ناشران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شکل بگیرد تا روند صدور مجوزها روانتر باشد.
*خانه کتاب در دورههای قبل هتلی را در مشهد خریداری کرد که متأسفانه مالکهای دیگری هم داشت. این نهاد سالهای قبل درگیر دعواهای حقوقی برای گرفتن این ملک بود. آیا این موضوع را مورد بررسی قرار داده و اسناد و مدارک را دیدهاید؟
بله پرونده را دیدهام و چند هفته نیز به طور پیاپی برایش جلسه داشتهایم. قطعاً خطایی اینجا صورت گرفته است.
*این خطا مستقیماً از جانب مدیرعامل وقت خانه کتاب بود. مسئله این است که چرا ایشان مورد بازخواست قرار نمیگیرد؟ در دولت قبل هم نه تنها بازخواست نشد که در زمان وزارت آقای علی جنتی ایشان را با سلام و صلوات به ریاست اداره کتاب هم منصوب کردند. این در صورتی بود که از ناحیه ایشان ضرر شدیدی به مجموعه معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وارد آمده بود.
اینکه چرا ایشان مورد بازخواست قرار نمیگیرد سوالی است که باید از ناظران و بازرسان پرسیده شود و نهادهایی که باید موضوع را پیگیری کنند. درست این است که اگر کسی در دوران مسئولیتش قصوری داشته حتماً باید به آن رسیدگی شود.
*وزارتخانه میتواند از آن مدیر برای حیف و میل کردن اموال شکایت کند؟
نمیدانم از لحاظ قانونی این امکان پذیر است یا خیر. حتماً بخشهای بازرسی مجموعه میتوانند به این موضوع و هر تخلف دیگری ورود کنند، اما اینکه ارشاد میتواند از آن مدیر اعلام شکایت کند یا خیر را نمیدانم. مهمتر از این شکایت برای ما این است که حداکثر توانمان را برای بازپس گیری این ملک بگذاریم که متعلق به بیتالمال و برای مردم است. این ملک قطعاً باید به مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بازگردد و در اختیار این وزارتخانه باشد.
چون سود در خمیر کاغذ و آخال است کارخانه پارس فقط این محصولات را تولید میکند و به بهانههای مختلف از تولید کاغذ سرباز میزند. در قرارداد واگذاری کارخانه پارس نوشته شده که این کارخانه فقط برای تولید کاغذ و انحراف آن از این تولید یک تخلف آشکار است متأسفانه اکنون روند این بازپس گیری سخت شده و مراحل قضائی به دشواری پیش رفته است. ما در وزارتخانه مطمئن هستیم که اگر توضیح خوب و دلایل شفاف و متقن به سیستم قضائی و قاضی محترم ارائه شود، حتماً در رأی دادگاه تأثیر خواهد گذاشت، چرا که واقعاً این ملک متعلق به وزارت ارشاد و بیت المال است و پول آن به طور کامل پرداخته شده. ما داریم تمام تلاشمان را به خرج میدهیم تا رأی به نفع وزارت ارشاد برگردد، هرچند که این کار از نظر قضائی سخت است.
*یکی از مدعیان این ملک یکی از بانکها بود. مبلغ مورد ادعای بانک هم علاوه بر قیمت ملک، توسط خانه کتاب پرداخت شد. سوال اینجاست که مالک اولیه چه قدرتی دارد که با وجودی که نظام قضائی میداند که ملک را به چند نفر فروخته و… بازهم آن فرد محکوم نشده و ملک به صاحب اصلی آن یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برنمیگردد؟
بحث قدرت نیست. نحوه ورود به پرونده خطا بوده است. اقدامات قضائی در دورههای قبل دقیق نبود و پرونده پیچیده شد. این پرونده در اصل ۶ پرونده متصل به هم است که در آنها دعاوی مختلفی مطرح شده و دفاعیات نیز چندان مسئولانه نبوده است. متأسفانه اکنون به این شرایط رسیده و امیدوارم اتفاقات خوبی در آینده رخ دهد. با اینکه این موضوع در دوره ما رخ نداده اما تلاش ما این است که ملک برگردد. واقعاً بر غصههای ما افزوده شده از اینکه پول و بیت المال به هدر رفته است، اما داریم تمام تلاشمان را به خرج میدهیم.
*شما در صحبتهای خود به بحث کاغذ هم اشاره کردید. چند سالی میشود که صنعت نشر کشور با معضل کاغذ روبهروست. چندی پیش هم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان کرد که ما توان آن را داریم که تا یکسال و نیم آینده هشتاد درصد نیاز داخل را از تولیدات داخلی تأمین کنیم. میدانیم که مسئله کاغذ از دغدغههای اصلی شما به عنوان معاون فرهنگی وزارت ارشاد است. اگر جزئیات مسئله تأمین نیاز از تولیدات داخل را بیان کنید، ممنون میشویم.
همانطور که اشاره کردم یکی از مشکلات حوزه نشر و مطبوعات، مسئله کاغذ است که ما در آن امکانات و مسئولیت نداریم اما اگر این مشکلات حل نشوند دامن صنعت نشر کشور را خواهند گرفت. چند روز پس از اینکه به حوزه مسئولیتم در وزارت ارشاد آمدم، گروهی را برای پیگیری مسئله کاغذ تشکیل دادم. این گروه از همه کارخانههای تولید کاغذ در کشور بازدید کرد. پیش از آن هم اعضای این گروه و خود من این کارخانهها را دیده بودیم اما برای اینکه اطلاعاتمان بهروز شود بازهم از این کارخانه بازدید شد. مجموعههای کارون، دیبایه شوشتر، پارس، صنایع تولید کاغذ مازندران، کارخانه تبریز و کارخانه در حال احداث زاگرس در فارس، بررسی شده و گزارشهای دقیق میدانی شامل ویژگیهای ماشین آلات، خط تولید و مسائل و مشکلات این مؤسسههای تولیدی و ظرفیتهای تولید، به دست آمد.
نکته وزیر محترم ارشاد از تأمین بخش قابل توجهی از نیاز کشور توسط تولیدات داخلی از این منظر روشن میشود که نیاز صنعت نشر کشور حدوداً کمتر از ۶۰ هزار تن کاغذ در سال است. البته نیاز کلی کشور به کاغذ تحریر حدود ۳۰۰ هزار تن است و عدد ۶۰ هزار تن صرفاً نیاز صنعت نشر کشور و ناشران عزیز بوده است. البته میانگین این رقم در دو سال گذشته به دلیل شرایط کرونا زیر ۵۰ هزار تن بوده است.
همه اینها در صورتی است که صرفاً کارخانه کاغذ مازندران ظرفیت تولید ۹۰ هزار تن کاغذ تحریر در سال را دارد. این عدد ظرفیت اسمی آنها نیست، عددی واقعی است که آنها چند سال پیش به آن رسیده و تولید کرده بودند. این کارخانه به راحتی قابلیت تولید پنج هزار تن کاغذ تحریر در ماه را دارد. اما این سالها به چند مشکل برخورده که برای شما مطرح میکنم. مشکل اصلی این مجموعه تغییرات پیاپی در مدیریتش است. در این مدت چند ماهی که من در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول به کار شدم این کارخانه سه مدیرعامل عوض کرده است. ما مدام جلسه تشکیل داده و بعد از گفتوگوهای مفصل قرارداد امضا میکنیم، اما هفته بعد مدیرعامل تغییر پیدا کرده و باید قراردادها دوباره با نفر جدید بسته شوند.
کارخانه کاغذ مازندان ظرفیت تولید ۹۰ هزار تن کاغذ تحریر در سال را دارد. این عدد ظرفیت اسمی آنها نیست، عددی واقعی است که آنها چند سال پیش به آن رسیده و تولید کرده بودند. این کارخانه به راحتی قابلیت تولید پنج هزار تن کاغذ تحریر در ماه را دارد بخشی از نظام مسائلش هم با جنگلداری است و بخشی دیگر به حوزه واردات الوار و مواد خام مربوط میشود. معاون اول رئیس جمهور هم به این ورود کردهاند و جلساتی نیز با وزارت صمت گذاشته شده و این وزارتخانه هم همکاری خوبی برای جهش در خط تولید این کارخانه داشته است. همه مشغول به فعالیت شدهاند تا کارخانه کاغذ مازندران دوباره به شرایط مطلوب خود برسد. همانطور که گفتم ما در این حوزه مسئولیتی نداریم اما به دنبال حل مشکلات هستیم. اگر فقط و فقط تولید کاغذ مازندران مرتب شود، نیاز نشر کشور تا حدود بسیار زیادی تأمین خواهد شد. البته ناشر میتواند دست به انتخاب بزند و قطعاً اگر قصد تولید کتاب نفیس را دارد که کاغذهایش خاط است میتواند آن را بازار تهیه کند. اما کاغذ مازندران برای ۹۰ درصد نشر کشور مطلوب است و همه میتوانند از آن بهره ببرند.
*کاغذ مازندران برای تولید کتابهای درسی بسیار استفاده میشد. شما آمار چاپ کتابهای درسی را هم به اطلاعات آماریتان در این گفتوگو اضافه کردهاید؟
خیر. وزارت آموزش و پرورش حدود ۴۰ هزار تن مصرف دارد که اکنون از خارج وارد میکند. کاغذ مازندران آماده تولید این مقدار است، اما آموزش پرورش شرایطی دارد و این دو نهاد هنوز با همدیگر تنظیم نشدهاند. ما کاری به این فضا نداریم.
ببینید اگر کارخانه زاگرس به فرآیند تولید اضافه شود که کمتر از یکسال دیگر این اتفاق رخ خواهد داد و همچنین دو کارخانه پارس و دیبایه شوشتر هم دوباره وارد شوند، وضعیت نشر مطلوب خواهد شد. پارس و دیبایه شوشتر برای تولید کاغذ تحریر واگذار شده بودند، اما بدون نظارت روی آنها این دو از مسیر اصلی خود منحرف شدند و به بهانههای مختلف از تولید کاغذ شانه خالی کردند. اگر این دو کارخانه نیز به تولید کاغذ بازگردند ما میتوانیم نیاز داخل به کاغذ را حداقل در حوزه نشر و مطبوعات تأمین کنیم. هدف ما همین است و تمام قد ایستادهایم تا نیاز نشر و مطبوعات کشور را به طور صد در صد از کاغذ تولید داخل تأمین کنیم. به سیصد هزار تن نخواهیم رسید اما نیاز صنعت نشر را قطعاً پاسخ خواهیم دادیم. به هر حال این کارخانهها سرمایه گذاری کشور است برای تولید کاغذ. کارخانه کاغذ مازندران نیز سرمایه عظیمی برای کشور است و حیف است که به خاطر برخی مشکلات جزئی نتواند میزان مطلوب تولید را داشته باشد.
*کارخانه کاغذ پارس هم فقط خمیر کاغذ تولید میکند؟
بله. چون سود در خمیر کاغذ و آخال است پارس فقط این محصولات را تولید میکند و به بهانههای مختلف از تولید کاغذ سرباز میزند. در قرارداد واگذاری کارخانه پارس نوشته شده که این کارخانه فقط برای تولید کاغذ و انحراف آن از این تولید یک تخلف آشکار است. متأسفانه دوستان به این عرصه ورود نکرده و سهامش را نیز واگذار کردهاند.
به طور کل اما جدیت زیادی در بخشهای مختلف برای رونق تولید کاغذ داخلی مشاهده میشود و قطعاً به زودی همه ظرفیتهای تولید داخل فعال خواهند شد. در کشور ظرفیت مغفول و زمین ماندهای برای تولید کاغذ نباید وجود داشته باشد. کارخانهای که از بیتالمال برای آن میلیونها دلار هزینه شده تا کاغذ تولید کند نباید تولیدش محصول دیگری باشد.