خبرگزاری مهر: چند روزی است موضوع به نمایش گذاشتن سر بریده یک زن ۱۷ ساله توسط همسرش در جنوب کشور، به یکی از موضوعات مورد توجه افکار عمومی و رسانهها بدل شده است. صحنهای که نشر آن توسط یکی از رسانهها که سابقه زردنگاری را نیز در کارنامه خود دارد، موجب التهاب و آزار افکار عمومی داخلی، پردازش پرحجم رسانههای خارجی و قبح زدایی از عملی خلاف اخلاق و… شده است.
اما آنچه موجب نگارش این سطرها شد، واکاوی حد یقف یا حدود و الزامات نشر تصاویر آن هم تصاویری که میتوانند ضمن ایجاد انزجار عمومی و ایجاد دوقطبی کاذب در جامعه، به بازتولید خشونت نیز یاری رسانده و عادی سازی رخدادهای فجیع را منجر شود؛ تصاویری که در باطن خود منجر به کاهش تاب آوری اجتماعی شده و بنیانهای صبر جمعی را دچار فرونشستهای جدی میکند.
این میزان از اثرگذاری رسانهای چه توسط رسانههای جریان اصلی و چه شبکههای اجتماعی میطلبد درباره نحوه تولید و توزیع اخبار و تصاویری که به بهانه اطلاع رسانی و در قالب جریان آزاد اطلاعات، در قاب گوشیهای همراه مخاطب خوراک ذهن آنها میشوند، چاره اندیشی شود، چراکه رسانه به ما هو رسانه باید در زمینه اطلاع رسانی خود مخصوصاً در بعد تصویر (عکس و ویدئو) از خود سوال کند آیا در دوراهی میان ارزشهای خبری که منجر به کلیک بیشتر مخاطب میشود و اخلاق حرفهای و توجه به صیانت از افکار عمومی در کدام سو ایستاده و چگونه روایتگری کند که ضمن مطلع و آگاه سازی افکار عمومی موجبات رنجش و آزادگی آن را فراهم نیاورد.
رسانه امروز در عصر همه گیری و همه جایی و توزیع موسع محتوا، باید بداند قرار گرفتن در کفه بازتولیدکننده ناامیدی، خشونت، نفرت و… بسیار راحت تر از قرار گرفتن در سوی رعایت اخلاق حرفهای در برابر مخاطب است اما آنچه معیار سنجش حرفهایگری است، توجه به جلب توجه مثبت مخاطب است نه چنگ زدن به هر دستاویزی برای جلب حباب گونه و مقطعی توجه مخاطب که آورده اعتباری هم برای رسانه در پی ندارد.
همانطور که در عرصه ارتباطات قائل به «مخاطب کارآمد» هستیم که میتواند در بزنگاهها، رفتاری منطقی، هوشمندانه و به دور از هیجان و احساسات از خود بروز داده و به زنجیره انتقال نفرت، خشونت، جعلیات و شایعات دامن نزند و خود به مرحله تولیدکنندگی مؤثر در عصر شهروندخبرنگاری برسد، باید قائل به «رسانه کارآمد» نیز باشیم.
«رسانه کارآمد» رسانهای است که ضمن وفاداری به اصل اطلاع رسانی و آگاه سازی جامعه از رویدادها، نسخهاش برای همه رخدادها یکی نباشد و بداند هیچ دو یا چند موضعی نیستند که بشود از یک فرمول مشخص برای آنها استفاده کرد و گاهی باید با گرفتن زهر و تلخی اخبار، ضمن انجام وظیفه رسانهای، حوزه محافظت از افکار عمومی را نیز مدیریت کرده و به هیجانات مخرب اجتماعی دامن نزد.
«رسانه کارآمد» میداند چگونه نباید با پمپاژ اخبار منفی و دارای سویه ناامید کننده، منجر به کاهش تاب آوری اجتماعی شده و صحنه جامعه را سیاه و تار و مه آلود ترسیم کند. این رسانه میداند جامعه دارای تاب آوری جمعی پایین به راحتی میتواند دچار هیجانات و احساساتی شود که بر ضد خودش نیز اقدام کند و این رسانه میداند محتواهای آن چگونه کاهنده یا افزاینده این تحمل جمعی خواهد بود.
«رسانه کارآمد» میداند وجه اطلاع رسانی نباید منجر به تعمیم جز به کل در جامعه شود و این تعمیم و عمومیت دادنها چگونه تبدیل به طناب داری بر گردن آرامش روانی جامعه و اعتماد عمومی میشود و این طناب چگونه یک روز راه تنفس جامعه را بند خواهد آورد.
«رسانه کارآمد» به انگارههای ذهنی که با انتشار بی درنگ برخی اخبار و تصاویر از کشور، جنسیتها و قومیتها در ذهن مخاطب داخلی و خارجی ایجاد میشود، توجه میکند آن هم در عصری که ایجاد دوگانهها با استفاده از ابزار رسانه هم مخاطب را فریب میدهد و هم تصویری اغراق آمیز و دستکاری شده به مخاطبان ارائه میدهد که این تصویر قابی از قلب واقعیت درباره جنسیتها، قومیتها، مذاهب و… به مخاطب ارائه میکند و ضمن ایجاد تنفر، منجر به انحراف در مدیریت تصویر ذهنی مخاطبان میشود. این تصویر مخدوش ذهنی که بسیاری مواقع متأثر از همین شتاب زدگی رسانهای است، میتواند بر سر یک گروه یا جنسیت یا فرهنگ برچسبهایی را الصاق کند که درآمدن از زیر آن سخت و گاهاً غیر ممکن است.
«رسانه کارآمد» به اطلاع رسانی قبل، حین و بعد از رویدادها میپردازد و اینگونه نیست که حین رخداد تنها به بازنشر محتوا بپردازد. اگر ناهنجاری اجتماعی رخ میدهد باید رد پای طرح این نقیصه در تولیدات پیشین آن رسانه مشهود باشد، در یک کلام رسانه کارآمد مساله شناسی میکند و قبل از وقوع مشکل برای حل آن اقدام به طرح پروندههای رسانهای کرده است و حین رخداد و بعد از آن نسبت به مطالبه تقاضای پیشین و یادآوری آن و طرح جدی تر مطالبه اقدام میکند.
«رسانه کارآمد» میداند باید در موضوعاتی که موارد اخلاقی، عزت نفس ملی یا فرهنگ ایرانی اسلامی مورد خدشه واقع شود، اقداماتی فرا جریانی داشته باشد. رسانههای کارآمد در مواقعی از جمله قتل ناموسی رخ داده در جنوب کشور میدانند باید وحدت رویه در اطلاع رسانی داشته باشند، وحدت رویهای به نفع حفظ آرامش و امنیت افکار عمومی و مقابله با عادی شدن امر قبیح در جامعه.
«رسانه کارآمد» میداند ورود به هنگام و دقیق او در میدان بحرانها و موارد آسیب زننده به افکار عمومی میتواند به تولید ادبیات رسانهای نزدیک به واقعیت و صحیح از موضوع منجر شود. اینجا دیگر شاهد این نخواهیم بود که رسانههای خارج از کشور از واژگانی همچون کودک همسری و … برای تحریک احساسات مخاطب بهره گیری کنند و ادبیات مبتنی بر واقعیت توسط رسانه داخل ارائه شده است. همواره در غیبت ادبیات صحیح رسانهای ما، رسانههای فارسی زبان خارج از کشور با بهره گیری از برخی واژگان سعی در ایجاد دوقطبی و چندپاره سازی جامعه و برانگیختن احساسات مخاطب برای ایجاد تنفر، ناامیدی، تضاد و تردید بهره میگیرند.
«رسانه کارآمد» میداند که اگر موضوع را روایت نکند، دیگرانی آن موضوع را روایت خواهند کرد و از این رو در راستای ایجاد و مدیریت جریان خبری دقیق اقدام میکند. رسانه کارآمد واگذاری مدیریت افکار عمومی به دشمنان را لکهای سیاه بر ساحت خود میداند.
«رسانه کارآمد» به تک تک اجزا و عناصر درگیر در حادثه توجه دارد، از خانواده یا خانوادههای درگیر در ماجرا تا منطقه وقوع رخداد تا قومیت و ملیت درگیر در واقعه. از این رو جریان سازی و روایت سازی مبتنی بر حفظ کرامت و حرمت همه اجزای موضوع را مورد توجه قرار میدهد. نگاه منصفانه به موضوعات از مؤلفههای جدی رسانههای کارآمد در رخدادهاست.
و در پایان اینکه «رسانه کارآمد» اتفاقی و بر حسب به شانس ایجاد نمیشود. رسانه کارآمد باید در طول زمان اعتماد افکار عمومی را جلب کرده باشد، بی طرفی و منصف بودنش را ثابت کرده باشد و مردم و مسؤولان بدانند او به چیزی فراتر از اطلاع رسانی اعتقاد دارد. رسانه کارآمد هیچ گاه اخلاق را به قربانگاه دریافت لایک و مخاطب نمیبرد چراکه میداند این امر همچون ساختن خانهای کاغذی بر روی آب است که با یک موج اثری از اعتبار کوتاه مدت ایجاد شده باقی نمیماند.
* معصومه نصیری