خبرگزاری مهر؛ گروه استانها: گامهای چهل و سومین بهار انقلاب در موج سوز و سرمای زمستان به گوش میرسد تا یک بار دیگر نوید بخش روزهای شور و نشاط پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ باشد. روزهای که خاطرات تلخ و شیرین بسیاری را برای ملت ایران به ارمغان آورده است.
مرور خاطرات دوران مبارزات انقلاب از زبان کسانی که در آن روزهای حماسه و افتخار همچون سربازانی شجاع به جای اسلحه، دوربین به دست به ثبت و ضبط وقایع انقلاب میپرداختند به خصوص برای نسل جوان که آن روزها را درک نکردهاند، بسیار جالب است تا بدانند که در آن روزها بر ملت ایران اسلامی چه گذشته است. با یکی از عکاسان شهرمان هم کلام میشویم.
سوم اردیبهشت ۱۳۳۷ در بیرجند چشم به جهان گشوده است و علاقه بسیارش به عکاسی سبب شد تا تابستانها با حضور در کلاسهای عکاسی گم شدهاش را در آن جستجو کند. او در کنار درس خواندن، هنر عکاسی را با حضور در عکاسی پسر عمویش دنبال کرد.
محمد مرادی استعداد خاصی در این خصوص داشت و همین موضوع سبب شد تا با استفاده از آنچه در فیزیک درباره اصل رجعت نور خوانده بود در نورپردازی به کارش آید و در کوله بارش تجربیات بسیاری برای بهرهگیری از آنها در آینده ذخیره کند.
او برای ادامه تحصیل در سیکل دوم دبیرستان نظام قدیم راهی مشهد شد تا در دبیرستان جهان که در کنار مدرسه نواب بود ادامه تحصیل دهد.
فعالیتهای سیاسی
سال ۱۳۵۵ با شرکت در فعالیتهای انقلابی با تعدادی از روحانیون در این مسیر همراه شد و با کمک معلم دینی خود در فعالیتهای دینی و اجتماعی حضوری فعال داشت و با حضور در نشستهای شبانه که هر هفته در خانه یکی از دانش آموزان برگزار میشد وارد فعالیتهای سیاسی شد.
وی در گفتگو با خبر نگار مهر یادآور شد که در ۱۸ سالگی در سخنرانیهای مقام معظم رهبری در مسجد کرامت شرکت میکرد و هر روز با حضور در بیت آیت الله شیرازی از اخبار مربوط به رویدادهای انقلاب و اطلاعیهها مطلع میشد و در یکی از همین روزها در کنار بیت آیت الله شیرازی از ناحیه سرشانه با قنداق تفنگ یکی از مأموران رژیم آسیب دید که موجب شکستگی استخوان ترقوه اش شد.
مرادی تا اواخر سال ۱۳۵۶ برای تحصیل بین بیرجند و مشهد تردد میکرد. در زمان برگشت به بیرجند مشاهده کرد که سید علی کرباسی یکی از دانشجویان دانشکده بیرجند مردم را تشویق میکرد تا در مبارزات انقلابی که تا آن زمان در بیرجند مخفیانه بود به شکل علنی شرکت کنند.
او در این زمان عکسهایی را که از پنج راه پایین خیابان مشهد خریداری کرده با پنهان کردن آنها در صندلی پنجتایی اتوبوس با همکاری راننده، به بیرجند میآورد و توزیع میکرد.
وی اضافه کرد: عکسهای امام (ره) را در عکاسی آریای بیرجند چاپ و در مسجد آیت الله آیتی توزیع میکردیم و عکسهایی را که از راهپیماییهای مردم میگرفتیم را بر روی شیشه عکاسی پسر عموی خود در خیابان حکیم نزاری فعلی (محمد رضا شاه سابق) در معرض دید مردم قرار میدادیم تا مردم به آنها دسترسی داشته باشند و بتوانند آنها را تهیه کنند.
وی یادآور میشود که در یکی از روزها مردم قائن برای حضور در راهپیمایی مردم بیرجند به این شهر آمدند که مرحوم آیت الله ربانی و آیتی به همراه تعدادی دیگر از روحانیون و گروههای مختلف مردم در ابتدای شهر از آنها استقبال کردند. عکسهای گرفته شده از این استقبال و حضور آنها با هم در راهپیمای آن روز از عکسهای ماندگار روزهای مبارزات قبل از انقلاب است.
۷ بهمن
به گفته وی روز هفت بهمن یکی از روزهای ماندگار در تاریخ بیرجند است. در این روز بعد از اجتماع مردم در مقابل مسجد آیت الله آیتی راهپیمایی آغاز شد. هنگامی که راهپیمایان به جلوی بیمارستان فعلی امام رضا (ع) رسیدند مرحوم آیت الله ربانی، آیتی و حجت الاسلام عبدالهی و شهاب پدر شهید شهاب با حضور در بیمارستان از تعدادی از بیماران عیادت کردند. قبل از این هم اتومبیل یکی از مزدوران رژیم به آتش کشیده شده بود.
به گفته وی در حالی که روحانیون و گروههای مختلف مردم در جلو و بانوان و جوانان پشت سر آنها در راهپیمایی این روز حضور داشتند ماشینهای حامل نیروهای نظامی از کنار صفوف راهپیمایان میگذشتند تا اینکه راهپیمایی کنندگان به مقابل ژاندارمری آن زمان رسیدند.
وی اضافه کرد: این در حالی بود که یکی از نظامیان به عندلیب یکی از انقلابیون که در مخابرات آن زمان بیرجند کار میکرد، گفته بود که امروز شلوغ نکنید که دستور تیراندازی داده شده است. وقتی جوانان شرکت کننده در راهپیمایی در حال عبور از جلوی ژاندارمری بودند یکی از سرهنگهای ژاندارمری شروع به تیراندازی کرد که منجر به پراکنده شدن مردم شد.
به گفته وی بعضی از مردم در جوب های آب افتادند و مردم اطراف این خیابان با باز کردن در منازل خود مردم را در خانههای خود جا دادند و تیراندازی تا میدان شهدای فعلی ادامه یافت و تعدادی از تیرها به مغازه مرحوم اکبرپور اصابت کرد و تعدادی از کسانی که در راهپیمایی حضور داشتند در خرابهای که در کنار این میدان بود، پنهان شدند و در همین روز شهید سورگی در میدان شهدا به شهادت رسید.
باران سنگ
وی یادآور شد: در اولین تظاهرات مردم بیرجند پشت منزل شهید فایده مشغول عکاسی بودم که باران سنگ به سویم سرازیر شد و علت آن این بود که مردم گمان میکردند که از نیروهای رژیم هستم که برای شناسایی افراد شرکت کننده در راهپیمایی از آنها عکس میگیرم که با گفتن این جمله که «او خودی است» توسط مرحوم آیت الله ربانی باران سنگ متوقف شد.
مرادی با اشاره به اینکه عندلیب که کارمند مخابرات بود عکسها را برای تکثیر به ما میداد و ما آنها را تکثیر میکردیم اضافه کرد: روزی هم که شهید خاکشور به شهادت رسید برای اولین بار در بیرجند تیراندازی هوایی شد و در مدت ۱۰ دقیقه با برقراری حکومت نظامی در شهر همه جا نیروهای نظامی حضور داشتند.
وی با یادآوری درگیری نظامیان با تظاهرات کنندگان در مقابل شهربانی که منجر به شهادت یکی از افراد و اصابت تیر به فرد دیگری شد، اظهار کرد: روزی پدرم متوجه شد که نیروهای نظامی قصد بازرسی منزل ما را دارند لذا عکسها را در تنور انداخت و سوخت اما تعدادی از عکسها را که در جای دیگری پنهان کرده بودم را هنوز دارم که حدود ۱۰۰ عکس است.
مرادی که سینهاش همچون صندوقچهای پر از خاطرات دوران مبارزات انقلاب است، تصریح کرد: باید در چهل و سومین بهار آزادی با نگاهی به گذشته نگذاریم که شعارهای انقلاب دچار تغییر شود و راه حق را که راه قانون است را همیشه دنبال کنیم و در این راستا به عنوان فعال اجتماعی پیگیریهای بسیاری در زمینه تعیین تکلیف اراضی پادگان ۰۴ انجام دادهام که به عنوان مطالبه مردم و با دستور مقام معظم رهبری قرار بود، اجرایی شود و امروز یکی از خواستههای مهم انقلابیون برگشت حقوق شهروندان بیرجندی به آنها در این خصوص است.