به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «تحلیلی نقادانه از پیمایشهای ملی در ایران» نوشته فاطمه جواهری چهارشنبه ۲۰ بهمن با حضور عماد افروغ، مقصود فراستخواه، عبدالعلی رضایی و مصطفی اسدزاده نقد و بررسی شد.
فاطمه جواهری در ابتدای این برنامه با معرفی اثر خود گفت: پیمایش، یکی از متداولترین روشهای مطالعه در جامعهشناسی و علوم اجتماعی است اما دلالتهای این تحقیق، بهطور خاص مورد مطالعه قرار نگرفته است و همین مسأله، باعث شکلگرفتن ایده این کتاب در ذهن من شد. من در این کتاب، ۲۴ پیمایش ملی را با هدف بررسی خصوصیات و سنجش میزان اتقان علمی آنها از طریق نقد درونگرایانه و برونگرایانه مورد مطالعه قرار دادم.
وی افزود: مطابق این بررسی، ۲۱% پیمایشهای منتخب در سطح ضعیف، ۴۱% در سطح متوسط و ۳۸% در سطح خوب بودند. مقایسه این پیمایشها با پیمایش کشورهای دیگر نشان میدهد که فاصله زیادی بین پیمایشهای ایران و پیمایش کشورهای پیشرفته وجود دارد و یکی از مواردی که میتواند این فاصله را کم کند، همین نقد و بررسیهاست. مورد دیگری که در ایران دچار فقدان آن هستیم، این است که برخلاف کشورهای دیگر، ما در ایران نظام صنفی و حرفهای برای کسانی که پیمایشکار هستند، نداریم و این یکی از دلایل ضعف این نوع تحقیق است که نظام نظارتی حرفهای برای آن وجود ندارد.
نویسنده کتاب «تحلیلی نقادانه از پیمایشهای ملی در ایران»، با انتقاد از عدم تبدیل پیمایشها به یک عامل جریانساز در نظام دانش، گفت: با وجود اینکه پیمایشهای ملی توانستهاند، حجم بالایی از اطلاعات را درباره نگرشها و گرایشهای مردم درباره موضوعات بسیار متعدد و متکثر فراهم کنند که این خود میتواند مبنای خوبی برای پژوهشهای دیگر و نظریهپردازی باشد، اما به دلیل مولد نبودن نهاد علم، فقدان سنتهای علمی پایدار، ضعف برنامههای پژوهشی نظامیافته و استقبال کم انجمنهای علمی بهویژه انجمن جامعهشناسی ایران، پیمایشهای ملی بهمثابه یک عامل جریانساز عمل نکرده است. البته من منکر برکات این پیمایشها نیستم و در کتاب هم به آن اشاره کردهام اما آنها دستمایه تحلیل عمیق درباره وجوهی از جامعه ایران قرار نگرفتهاند.
جواهری با بیان اینکه انجام پیمایشهای ملی تا حدی سابقه مناسکی پیدا کرده است، افزود: ما منکر ارزشهای آفریدهشده توسط پیمایشها و تأثیرات مثبت آن نیستیم ولی اگر بخواهیم از استاندارد بالاتری صحبت کنیم، به نظر میآید که انجام این پیمایشها جنبه مناسکی پیدا کرده است.
این محقق در پایان به پیشنهادات ارائهشده در بخش پایانی کتاب اعماز مراحل شکلگیری موضوع، طراحی و اجرای تحقیق، ارائه گزارش و غیره اشاره کرد و گفت: بهتر است که ما به سمت تأسیس انجمن صنفی پیمایش حرکت کنیم که این میتواند در استفاده از اطلاعات پیمایشها، خیلی مؤثر باشد. همچنین باید به شیوه ترکیبی و با کمک اطلاعات دیگر، مسائل تحلیل شود تا هم نقصان پیمایشهای ملی پوشش داده شود و هم، قضاوت علمی درباره یافتهها قضاوت متقنتری باشد.
نگرش انتقادی و مرور اجمالی پیمایشها؛ نقطه قوت کتاب
در بخش بعدی برنامه، عماد افروغ نقطه قوت این کتاب را نگرش انتقادی و مرور اجمالی پیمایشها دانست که ضمن ارائه تصویری از پیمایشها، با پرهیز از توصیف صرف، وارد جزئیات آنها شده است. او در نقد این اثر گفت: خانم جواهری در پایان کتاب به رئالیزم انتقادی اشاره کردهاند اما به واقع هیچ اشارهای به آن نشده است. حتی در جایی که درباره پارادایمهای رقیب پوزیتویسم صحبت میکنند، اسمی از رئالیزم انتقادی نمیآورند. درحالیکه اگر به این مقوله ورود پیدا میکردند، این نقد، پرملاطتر میشد مخصوصاً اگر بخواهند در فاز دیگری وارد تحلیل دادهها شوند.
از موارد دیگر، میتوان به فقدان چارچوب نظری در این کتاب اشاره کرد. کتاب علیرغم داشتن چارچوب مفهومی، چارچوب نظری که تبیینیتر و عمیقتر است، ندارد که اگر نویسنده به بحث چارچوب نظری ورود میکرد، متوجه خیلی از شکافها میشد.
نکته سوم این است که برخی از جامعهشناسان وقتی میخواهند رابطه بین متغیر مستقل و متغیر وابسته را برقرار کنند، متأسفانه شاخصهای متغیر وابسته را تبدیل به متغیر مستقل میکنند که نتیجه آن، افزایش سطح همبستگیست درحالی که باید در سطح انتظام و تعاقب بین پدیدهها هم، یک فاصله و جدایی بین متغیر مستقل و وابسته باشد.
افروغ مورد انتقادی چهارم را با اشتباه رایج در پایاننامهها یکسان دانست و گفت: یک اشتباه رایج وجود دارد و آن این است که در توضیح روش، میگویند روش «توصیفی-تحلیلی» ست درحالیکه ما در این عالم، اصلاً توصیف محض نداریم. همه توصیفها، مفهوممحور هستند. اگر مفهوم نباشد، هیچ درکی شکل نمیگیرد. بنابراین بهتر است بگوییم روش ما «مفهومی-تحلیلی» یا «مفهومی، توصیفی- تحلیلی» ست تا مقداری دایره مفهومی یا آن واسط مفهومی ادراک، بیشتر لحاظ شود.
مراقب باشیم امپراتوری پیمایش درست نشود
مقصود فراستخواه سخنران سوم این نشست در وصف نکات مثبت این کتاب افزود: این کتاب برای ما فراشناختی در سطح ملی فراهم میکند و گامیست که نیاز بود تا کسی آن را بردارد. خوانش انتقادی کتاب هم جذابیت و اصالت آن را بیشتر میکند و این رفلکسیویتی که خانم جواهری انتخاب کردهاند، خوشحالکننده است. خانم جواهری در این اثر به مسأله بغرنج دانش و قدرت هم توجه کردهاند که جا دارد بیشتر از این هم به آن پرداخته شود.
او در تشریح نکات انتقادی خود درباره اثر فاطمه جواهری، گفت: دادهها سرشار از نظریه، گفتمان و قدرت هستند. دانش برآمده از پیمایش و دانشی که این پیمایش را برنامهریزی و سپس استنباط میکند، صرفاً یک پروسه معرفتشناختی، فنی و آیینهوار نیست. بلکه خصلت گفتمانی دارد و بهصورت اجتماعی ساخته میشود. از اینرو، دادهها لزوماً مساوی حقیقت نیستند و ما نباید در واقعنمایی دادههای پیمایش، مبالغه و افراط کنیم. بنابراین بهتر است که صدای خصلت گفتمانی پیمایشها را کمی بلندتر کنیم. به نظر میرسد که مشکل اساسی پیمایش در ایران یک مشکل نهادیست نه یک مشکل تکنیکال و فنی. حقیقت این است که دولت، فاعل بزرگ پیمایش شده که چه بسا صلاحیت و مشروعیت لازم را هم برای انجام این کار ندارد اما چون قدرت، ثروت و بوروکراسی دارد، آن را انجام میدهد. به همین دلیل یک habitus ایجاد میکند به نام پیمایش. همین باعث شده که در ذهن محقق، فاعل بودن دولت، یک فرض گرفته شود.
عضو هیأتعلمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی با بیان اینکه در این کتاب باید کنشگران مرزی هم دیده شوند، افزود: کنشگران مرزی با نوعی از احساس دِین و مسئولیت اجتماعی، از درون جامعه به نظام دولت و دیوانسالاری چکه میکنند و آنها هستند که طرح این پیمایشها را میریزند. بنابراین جا دارد که در این کتاب، نقش این کنشگران بیشتر بررسی شود.
او شنیدن صدای نهادهای واسط در میان جامعه و نیز، دانشمندان مستقل را که بینیاز از دولت هستند ضروری قلمداد کرد و در پایان گفت: ما در ایران یک امپراتوری سنجش داریم که آن هم کنکور است. مراقب باشیم امپراتوری دیگری به نام امپراتوری پیمایش هم درست نشود. همچنین، ما به جای دادههای سرد پیمایش، به دادههای گرم تکوینی نیاز داریم که به انصاف در این کتاب هم دیده میشود اما بهتر است که کمی صدای آن را بیشتر کنیم.
این کتاب به بستر اجتماعی شکلگیری پیمایشها، توجه نمیکند
عبدالعلی رضایی در این برنامه با اشاره به اهمیت توجه به بستر و زمینه اجتماعی انجام پیمایشها، گفت: ملاحظاتی که در برنامهریزی برای انجام پیمایشها وجود دارد، از اهمیت اساسی برخوردارند. بستر اجتماعی و زمانهای که این پیمایشها انجام میشوند، مهم هستند اما یکی از نقاط ضعف این کتاب این است که به زمانهای که باعث پیداشدن دغدغهها از طریق تعامل کنشگران مرزی با دستگاههای سیاستگذار شده، توجهی نمیکند. مجموعه بحثهایی در شورای فرهنگ عمومی در جریان بود که تغییراتی در فرهنگ، سبک زندگی و الگوهای رفتاری دیده میشود که در حال فاصله گرفتن از ارزشهای مورد قبول و مطلوب نظام هستند. در مرحله بعد بحثهایی شکل گرفت که بفهمند نگرشها در این خصوص چگونه است تا بتوانند سمتو سوی این فضا را فهم کنند. کار گردآوری دادهها در سال ۸۹ انجام شد اما بیش از ۲ سال بحثهای مقدماتی آن به طول انجامید.
این کتاب در عین توجه به نظام علم و نظام قدرت، به اینکه تولید چنین علمی (پیمایش) در زمانه خودش چه چیزی بوده و اگر حالا این اولویتها تحت ارتباط نظام قدرت و دانش هستند، تحت شرایطی ممکن است این اولویتها تغییر کنند، توجهی نمیکند. اگر در نیمه دهه ۷۰، فیلمهای ویدئویی مسأله بود، امروز دیگر مسأله این نیست. امروز اگر میبینیم تمرکز پیمایشها بر روی نارضایتی اجتماعی و مسائلی از این قبیل است، نشان از چیز دیگری دارد. بنابراین بررسی شرایطی که این دغدغهها را تولید میکند، موضوع مهمی است. تغییر دغدغهها از ملاحظات دینی، نشان از تغییر در روابط دولت و جامعه دارد که این تغییر باید بررسی شود.
او فقدان دستهبندی موضوعی پیمایشها را یکی دیگر از موارد انتقادی دانست که بدون توجه به تفکیک موضوعات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و … باهم و با سنجههای مشابهی مورد بررسی قرار گرفتهاند.