خبرگزاری مهر- فرهنگ و اندیشه-الهام قاسمی: «دختر موشرابی» نخستین رمان «محمد حسینزاده» از فعالان فرهنگی و سیاسی مشهد از سوی انتشارات کتابستان معرفت منتشر شده است. دختر موشرابی داستانی است عاشقانه در بستر اتفاقات تاریخی سیاسی ۲۰۰ سال اخیر ایران. داستان اول در خرداد ۹۶ میگذرد و داستان دوم، روایتی است دو قرنی از تاریخ معاصر ایران که از ترکمنچای شروع میشود و تا اواخر قرن چهاردهم خورشیدی ادامه پیدا میکند.
محمد حسینزاده نویسنده اثر دارای کارشناسی ارشد مدیریت و نزدیک به ۱۵ سال در رسانههای مختلف مکتوب و مجازی دست به قلم بوده و صدها یادداشت و مقاله سیاسی فرهنگی نوشته است و امروز به عنوان یکی از فعالان فرهنگی هنری خراسان رضوی شناخته میشود. پیش از این سعید جلیلی از فعاالان سیاسی کشور هم این کتاب را مطالعه و با نویسنده آن گفتگو کرده بود.
گفتوگوی کوتاه مهر با این نویسنده را بخوانید
چرا بهعنوان اولین اثر ژانر تاریخی – سیاسی را انتخاب کردید؟ ایده و موضوع رمان از کجا به ذهن شما رسید؟
انتخاب ژانر تاریخی سیاسی هم به علایق مطالعات شخصی من برمیگرد و هم اینکه احساس میکنم ماجرای غربزدگی و شرقزدگی در ۲۰۰ سال تاریخ معاصر ایران همیشه پاشنه آشیل سیاست خارجی ایران بوده است. تز اصلی جمهوری اسلامی نه شرقی و نه غربی بوده است. قبل از انقلاب که وضعیت قاجار و پهلوی مشخص است. بعد از انقلاب اما بارها جریانات خوشبین به غرب تجربه شکست خورده قاجار و پهلوی را تکرار کرده و شکست خوردهاند. احساس کردم تا این تجربه تاریخی برای همه مردم به صورت ملموسی بیان نشود بازهم از این مسیر ایران ضربه میبیند. برای همین رفتم سراغ قصه. البته برجام و خارج شدن آمریکا از برجام و تکرار یک تجربه تکراری دیگر در تعیین مسیر رمان دختر موشرابی اثر داشت.
انگیزه و هدف شما از نگارش این اثر چه بوده است؟
انگیزه اصلی و نیروی محرک من برای نگارش دختر موشرابی اولاً تذکر تجربههای تاریخی ایران بود و دوماً تبیین نقش جریانات مختلف مردمی مانند علما، زنان و … در دفاع از ارزشهای ملی و دینی. به عبارت دیگر بحث غیرت دینی و ملی است. این غیرت بود که نقشه دشمنان را خنثی میکرد و در بزنگاهها کشور را از حوادث و بحرانها عبور میداد.
برای نوشتن بخش تاریخی کتاب از چه منابعی استفاده کردید؟
خب من سالهاست که مطالعات تاریخی و سیاسی دارم و مباحث سیاسی روز را دنبال میکنم. پس در این اثر از مجموعهای از اطلاعات و اخبار استفاده کردم. ولی به صورت خاص برای یکی دو فصل از کتاب تاریخ تحولات سیاسی دکتر حقانی و نجفی بهره بردم و بعضی از فصول از منابع کتابخانهای و ژورنالیستی و بعضی جاها از کتب تاریخ شفاهی موجود استفاده کردم.
چند درصد داستانها و شخصیتهای هر قصه براساس واقعیت شکل گرفته و چقدر ساخته ذهن و خیال نویسنده است؟
شخصیتهای فصل به فصل تغییر دارد. مثلاً شخصیت کریم سنگی در فصل دختر گرجی زاییده ذهن نویسنده است. یا شخصیت دختر باکویی و آشپز در فصل دختر قجری. ولی همانطور که در صفحه اول کتاب آمده است شاید واقعیت نداشته باشد ولی حقیقت دارد. یعنی کلیت حوادث حقیقت دارد ولی جزئیات شاید واقعیت نداشته باشد. یعنی قرارداد گلستان و ترکمنچایی بوده، گریبایدفی بوده؛ ولی این شخصیتها به اقتضای درام و داستان وارد شدهاند که مخاطب راحتتر تاریخ را هضم کند. به عبارتی زمختی تاریخ با لطافت قصه همراه شده است.
قهرمان در «دختر موشرابی» تغییر میکند و این ممکن است برای مخاطب شما چالش برانگیز باشد؟
قهرمان فصل به فصل فرق دارد. ولی اگر بخواهم جریانی بگویم، قهرمان مردم هستند. مردم غیرتمند به وطن و آیینشان. چه زن و چه مرد. مردمی که ایستادهاند و غرب و شرق مبهوتشان نکرد. در کنار مردم، ضد قهرمانها آنهایی هستند که دل به وعدههای غری و شرق داده بودند و یا از ترس ابرقدرتی ایشان، منفعل عمل میکردند.
شما در کتاب از ادبیات طنز هم استفاده کردید. آیا این کار باعث نمیشود بایک کتاب طنز روبرو شویم؟
نمیشود گفت که با یک کتاب طنز روبرو هستیم. در بعضی فصول برای اینکه داستان روانتر شود و زهر تلخی ذلت گرفته شود شوخیهایی دارد. مثلاً با سبیل ناصرالدین شاه در چند جای کتاب شوخی کردم.
با توجه به عناوین اثر شما «دختر گرجی، دختر قجری و …» آیا میتوان گفت که مخاطب این کتاب فقط زنان و دختران جامعه هستند؟
خیر. مخاطب کتاب همه مردم هستند. هرکس که ایران برایش مهم است. فقط سعی کردم کمی بیشتر به نقش زنان در تاریخ بپردازم. در برخی فصلها زنان قهرمان هسند. البته بیشتر مردها تاریخ را نوشتهاند. اگر زنان مینوشتند قطعاً طور دیگری روایت میشد. اما شما نگاه کنید زنان تاریخساز در تاریخ اسلام و انقلاب کم نداشتهایم. کتابهای تاریخ شفاهی نقش مادران و همسران شهدا را ببینید، پر است از نقشآفرینیهای جسورانه. اگر همراهی و دلگرمی ایشان نبود همسر یا فرزندشان این چنین محکم در میدانهای رزم مقاومت نمیکردند.
با توجه به اینکه اولین اثر شما در ژانر تاریخی – سیاسی است، به نظر شما یک نویسنده تا چه اندازه باید به علوم روز و مسایل و مشکلات سیاسی و اجتماعی زمان خودش بپردازد و تسلط داشته باشد؟ و این شاخت چقدر چه تأثیری در روند نگارش داستانش دارد؟
به نظرم رمانی ماندگار خواهد بود که حرفی برای گفتن داشته باشد. خواننده را به اندیشیدن دعوت کند. نه فقط موضوعات سیاسی و تاریخی بلکه موضوعات دینی، پیشرفتهای علمی، خانوادگی و روانشناسی و … همه اینها میتواند دستمایه یک داستان باشد. مهم این است نویسنده هدف داشته باشد و از فرم برای رساندن پیامش به مخاطب بهره گیرد.
بهعنوان خالق اثر کدام فصل از کتاب را خودتان بیشتر دوست دارید؟ و با کدامیک از شخصیتهای این مجموعه بیشتر ارتباط برقرار کردید؟
فصلهای دختر گرجی و دختر شهرنو بیشتر به دلم نشست. خب شهید طیب حاج رضایی از دوران نوجوانی برای من یک شخصیت جذاب، با مرام و لوتی بوده است.
اگر قرار بود اسم دیگری برای کتابتان بگذارید چه اسمی را انتخاب میکردید؟
شاید آلزایمر. نوعی نهیب به خودمان که تجربههای تاریخی خودمان را فراموش کردهایم.
خودتان از نوشتن این اثر بهعنوان اولین کار چقدر راضی بودید و چه حسی نسبت به کتاب دارید؟
بهعنوان کار اول بد نبود. البته الان که برمیگردم به کارم نگاه میکنم نقصهایش را میبینم. ولی رضایت عمومی خوانندگان خدا را شکر خیلی امیدوارکننده بوده است.
آیا باز هم شاهد اثری از شما در این ژانر خواهیم بود؟
شاید. حوزه تاریخ و سیاست و دین جزو سرفصلهای مطالعاتی مورد علاقه من بوده است. پس بعید نیست رد پای آنها را در نوشتههای من ببینید.