در سال ۱۳۳۶ در ابتدای رابطه پنهانی بین حکومت پهلوی و رژیم صهیونیستی، نمایندگان ایران و اسرائیل در تل‌آویو قرارداد فروش نفت ایران به بهای هر بشکه ۱.۳۰ دلار را منعقد کردند.

به گزارش خبرگزاری مهر، برخی در سال‌های گذشته به استناد پاره‌ای کمک‌های شاه به برخی گروه‌ها و افراد در لبنان و جاهای دیگر چنین نتیجه گرفته‌اند که روابط شاه و اسرائیل به آن گونه که گفته می‌شود عمیق نبوده است!

در سال ۱۳۳۶ در ابتدای رابطه پنهانی بین دول ایران و اسرائیل، نمایندگان ایران و اسرائیل در تل‌آویو قرارداد فروش نفت ایران به بهای هر بشکه ۱/۳۰ دلار را منعقد کردند. ازآن جا که این قیمت بسیار ارزان‌تر از قیمت نفت در بازار جهان بود، این قرارداد به‌شدت مورد استقبال و خوشحالی بن گورین، نخست‌وزیر اسرائیل، قرار گرفت. [۱] در ادامه بر اثر مهاجرت یهودیان به اسرائیل و رشد صنایع اسرائیل یک سال بعد بن گورین، لوی اشکول را به ایران اعزام کرد و پس از ملاقات با شاه و مذاکره با مقامات، میزان صادرات نفت ایران به اسرائیل با قیمتی نازل دو برابر شد. [۲]

در شهریور ۱۳۴۶، پس از مدتی از این قرارداد شیرین برای اسرائیلی‌ها، مایر عزری به نمایندگی از اسرائیل به حضور شاه رسید و موافقت وی را برای کشیدن یک لوله نفتی از بندر ایلات در ساحل دریای سرخ تا بندر اشکلون در ساحل دریای مدیترانه گرفت. این خط لوله به طول ۱۶۲ مایل بود که اعتبار پولی آن از طرف ایران تأمین شد. [۳] این لوله ۳۲ اینچی قادر بود نفت ایران را هم به مصرف داخلی اسرائیل برساند و هم به کشورهای اروپایی منتقل کند و در نتیجه این ترانزیت عایدات فراوانی را نصیب اسرائیل می‌کرد.

به گزارش سفارت آمریکا این طرح قادر بود ۵۰ میلیون تن نفت را در مدت یک سال به مدیترانه منتقل نماید، در حالی‌که انتقال همین مقدار نفت از طریق دریا احتیاج به پنجاه کشتی داشت که هزینه آن بیش از ۴ ۰۰ میلیون دلار، یعنی دو یا سه برابر خط لوله، بود و همه اینها با مخارج ایران انجام و به نفع اسرائیل تمام می‌شد. [۴]

در ادامه این بذل و بخشش‌های رژیم پهلوی به اسرائیل، پس از سال ۱۳۵۴ و طرح صلح خاورمیانه توسط کارتر و عقب‌نشینی اسرائیل از میدان نفتی ابوردیس در صحرای سینا، ایران متعهد شد همه نیازهای نفتی اسرائیل را تأمین کند [۵] آن هم با قیمتی ارزان‌تر از بازار جهانی نفت. طبق آمار موجود، ایران در سال ۱۳۵۷ تعهد داشت که روزانه ۹۶ هزار بشکه برای مصارف داخلی اسرائیل نفت صادر کند. [۶]

یکی از اقدامات اقتصادی اسرائیل در ایران، راه اندازی پروژه‌های کشاورزی بود. موشه دایان در ملاقات و سفر رسمی و آشکاری که در شهریور ۱۳۴۲ از خرابی‌های زلزله ۱۳۴۱ قزوین به عمل آورد، پیشنهاد همکاری برای یک پروژه کشاورزی مکانیزه در دشت قزوین را داد و مورد موافقت شاه قرار گرفت. قرارداد در دی ماه ۱۳۴۲ به امضای طرفین رسید و پس از نه ماه مطالعه پیش‌بینی شد این طرح به مدت ۶ سال و با هزینه ۴۰ میلیون دلار به اتمام برسد. اسرائیلی‌ها ده‌ها کارشناس را با مخارج کشور ایران، به منطقه فرستادند و اکثر زمین‌های مرغوب کشاورزی را اشغال کردند. [۷]

همکاری اطلاعاتی شاه، اسرائیل و آمریکا

در ۲۳ ژوئیه ۱۹۶۰ (۱ مرداد ۱۳۳۹) محمدرضا پهلوی موجودیت کشور اسرائیل را به رسمیت شناخت. (ساواک) شاه که از سال ۱۹۵۳ (۱۳۳۲) تأسیس شده بود، از سال ۱۹۵۷ (۱۳۳۶) پیمان همکاری با سازمان جاسوسی «موساد» اسرائیل را به امضا رساند؛ همچنین با «سی. آی. ای» ایالات متحده آمریکا. [۸]

اسدالله علم وزیر دربار شاه در خاطرات ۱۹ مهر ۱۳۵۵ می‌نویسد: «… گزارشی آماده کردم که تقدیم حضور شاه خواهم کرد. م. گ. رابط اصلی‌مان با اسرائیلی‌ها در ارتباط با "برنامه اطلاعاتی" نیز حضور داشت، اما حتی وزیر هم در جریان وجود طرح‌مان قرار ندارد…» [۹]

و ی در خاطرات ۲ مهر سال ۱۳۵۴ نیز می‌نویسد: «… با اوری لوبرانی، نماینده اسرائیل، ملاقات کردم که به‌شدت ممنون تلگراف تبریک شاه به اسحق رابین است… با وجود این ابراز تأسف کرد که ملاحظات سیاسی سبب شده که ما همکاری‌مان را با اسرائیل محدود کنیم… اعلام کرد که نخست‌وزیرش به او مأموریت داده تا نقشه‌ای را آماده کند که طی آن ایران مساعدترین پوشش خبری را در مطبوعات آمریکا، که در حال حاضر در تسلط گروه ذی‌نفوذ یهودی است، داشته باشد....» [۱۰]

در یک کلام باید گفت از ابتدای دهه ۱۳۵۰ رفت و آمد مقامات سیاسی، امنیتی و اقتصادی دو کشور به شدت افزایش یافت. تحت تأثیر فعالیت‌های افرادی هچون مئیر عزری (نماینده دولت اسرائیل در تهران)، یعقوب نمرودی (نماینده آژانس یهود در ایران)، یوری لوبرانی (نماینده عالی‌رتبه موساد) و ایگال آلون (وزیر امورخارجه اسرائیل) سفرها و ملاقات‌های مهمی در پانزده سال آخر سلطنت محمدرضا پهلوی در بالاترین سطوح بین دو کشور انجام گرفت. سفر گلدن مایر و مناخیم بگین، نخست‌وزیران اسرائیل، و اسحاق رابین، ژنرال عزر وایزمن، آبا ابان و شیمون پرز به تهران و ملاقات آنها با شاه به‌رغم احتیاط‌کاری‌های وی در افشای روابط، بیانگر وجود روابط بسیار صمیمانه بین طرفین بود. [۱۱]

با پررنگ شدن رابطه رژیم پهلوی و اسرائیل از اوایل دهه ۱۳۴۰ ش (۱۹۶۰ م)، دو عامل مهم داخلی و خارجی برای تقویت و تداوم این رابط پیش روی شاه قرار داشت. در فضای داخلی، مخالفت محافل دینی به رهبری امام خمینی در قامت رهبری انقلابی و سازش‌ناپذیر در صدر این موانع قرار داشت. با تبعید امام خمینی به نجف از یک‌سو و سرکوب گروه‌های مخالف سیاسی از سوی دیگر، شاه دیگر مخالف قابل‌توجهی را پیش‌روی خود نمی‌دید و به همین دلیل دست خود را در برقراری ارتباط بیشتر با سران رژیم صهیونیستی باز دید. از همین رو، از اواخر دهه ۱۳۴۰ روابط اقتصادی و نظامی ایران و اسرائیل به‌شدت افزایش یافت.

در عرصه منطقه‌ای نیز گسترش روزافزون ناسیونالیسم عربی از یک‌سو و خصومت کشورهای عربی منطقه با اسرائیل، محمدرضا پهلوی را در برقراری ارتباط سیاسی با اسرائیل محدود کرده بود؛ روندی که از سال ۱۳۴۹ با مرگ ناصر و فروکش‌کردن آتش جنگ بین اعراب و اسرائیل تغییر کرد. با این حال شاه هیچ‌گاه ریسک برقراری ارتباط رسمی سیاسی میان دو کشور را نپذیرفت و این رابطه با وجود عمیق‌بودن در حوزه‌های اقتصادی، امنیتی و نظامی همچنان تا پایان عمر رژیم او، به صورت شناسایی «دو فاکتو» باقی ماند. [۱۲]

[۱] عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، البرز، ۱۳۷۵، صص ۲۸۳-۲۸۴.

[۲] روح‌الله حسینیان، چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران (۱۳۵۶-۱۳۴۳)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۷، ص ۳۴۲.

[۳] فرد هالیدی، ایران؛ دیکتاتوری و توسعه، ترجمه محسن یلفانی و علی طلوع، تهران، نشر علم، ۱۳۵۸، ص ۲۶۶.

[۴] روح‌الله حسینیان، همان، ص ۳۴۳.

[۵] جان فوران، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران، نشر رسا، ۱۳۷۷، ص ۵۱۶.

[۶] علی فلاح‌نژاد، مناسبات ایران و اسرائیل در دوره پهلوی دوم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱، ص ۲۳۵.

[۷] علی‌اکبر ولایتی، ایران و تحولات فلسطین، تهران، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، ۱۳۸۰، صص ۱۷۴-۱۷۶.

[۸] مارکارت لاینگ، مصاحبه با شاه، ترجمه اردشیر روشنگر، تهران، نشر البرز، ۱۳۷۱، صص ۲۸۴ و ۲۸۵.

[۹] اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیراسدالله علم)، ج ۲، تهران، طرح نو، بهار ۱۳۷۱، ص ۸۲۴.

[۱۰] همان، صص ۷۰۷۷۰۸.

[۱۱] علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران «دولت دست‌نشانده» ۱۳۵۷-۱۳۲۰، تهران، قومس، ۱۳۷۶، ص ۴۱۵.

[۱۲] برای مطالعه بیشتر به این دو مقاله مراجعه کنید؛

- سیدمرتضی حسینی، بررسی روابط محمدرضا پهلوی و رژیم غاصب اسرائیل؛ رابطه دوفاکتویی با عمق دوژور!، پژوهشکده تاریخ معاصر

- وحید بهرامی، بررسی روابط پهلوی دوم با اسرائیل؛ هزارتوی یک رابطه پنهانی، پژوهشکده تاریخ معاصر