با پایان گرفتن سی و هفتمین جشنواره موسیقی فجر به نظر می‌آید دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید به فکر یک خانه تکانی اساسی برای برگزاری یکی از مهم‌ترین رویدادهای موسیقایی کشور باشد.

خبرگزاری مهر -گروه هنر-علیرضا سعیدی: سی و هفتمین جشنواره موسیقی فجر شامگاه روز جمعه بیست و نهم بهمن ماه با معرفی برگزیدگان این رویداد در بخش‌های مختلفی چون «جایزه باربد»، «جایزه ترانه»، «جایزه موسیقی و رسانه» و بخش‌های اجرایی به پایان رسید. رویدادی که پس از طی سال‌های اولیه و عبور از دوران آزمون و خطا و پر از سختی و گرفتاری می‌رفت تا همانند رویدادهای ملی دیگری چون جشنواره فیلم فجر و سیمرغ ارزشمندش و در برخی از دوران جشنواره تئاتر فجر با تندیس‌های مهمش حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشد.

رویدادی که گرچه مشکلات و مصائبش دربرگیرنده نکات فراوان در ابعاد مختلفی است، اما در حوزه اجرایی دربرگیرنده مولفه‌هایی است که می‌توانست بسیار بهتر و چشمگیرتر از اینها با توجه به کیفیت بالای فعالیت‌های موسیقایی در چارچوب سیاست‌های فرهنگی کشور عرض‌اندام کند، آنچنان که رویدادهایی چون «فیلم فجر» توانسته با تمام فراز و نشیب‌هایش تبدیل به حرکتی مؤثر و جریان ساز در تمامی دولت‌ها با نگرش‌های سیاسی مختلف شود. رویدادی قابل اتکا در مسیر تولید آثار سینمایی که اکنون بعد از چهل دوره برگزاری به مرحله‌ای از بلوغ و خودباوری رسیده که فقدان حضورش در فعالیت‌های سینمایی کشور، به طور حتم تبعات جبران ناپذیری را به بار خواهد آورد.

همین فرآیند در حوزه تئاتر هم کم و بیش دیده شده و اگرچه این رویداد مهم عرصه نمایش کشور در مقاطع مختلفی با فراز و نشیب‌های کیفی و کمی فراوانی برخورد کرده، اما در میان اهالی تئاتر حتی منتقدان تندروی این حوزه، رویدادی مهم و مؤثر محسوب می‌شود که می‌تواند نقش بسزایی در فعالیت هنرمندان این عرصه داشته باشد. کما اینکه در همین دوره‌های اخیر مشاهده شده که وقتی در بخش جوایز و دیگر بخش‌های جشنواره مورد خاصی پیش آمده، هنرمندان شرکت‌کننده و حتی آنان که در جشنواره حضور ندارند، نسبت به موارد این چنین واکنش نشان داده‌اند. واکنشی که نشان از اهمیت حضور در رویدادی دارد که اگر نگاه جدی‌تر و برنامه‌ریزی‌شده‌تری در آن وجود داشته باشد می‌تواند همانند رویداد فیلم فجر تأثیرات خود را روی دیگر فعالیت‌های تئاتری به جای بگذارد کما اینکه در بسیاری از ادوار مختلف جشنواره تئاتر فجر چنین روندی به قدری میان اهالی تئاتر خودنمایی کرده که ماراتن نفس گیری میان آنها برای حضور وجود داشت.

اما چه اتفاقی افتاده که جشنواره موسیقی فجر به عنوان یک رویداد ملی که می‌تواند میزبان شایسته ای برای هنرمندان و گروه‌های مختلف حوزه موسیقی در گونه‌های متنوع آن در چارچوب سیاست‌های فرهنگی کشور باشد، این گونه در شرایط اضطراری قرار گرفته که با وجود تمام تلاش‌ها و زحماتی که دست‌اندرکارانش می‌کشند، نتوانسته خود را به عنوان یک رویداد معتبر و قابل اتکا میان اهالی موسیقی معرفی کند.

گو اینکه همین چه اتفاقی افتاده که جشنواره موسیقی فجر به عنوان یک رویداد ملی که می‌تواند میزبان شایسته ای برای هنرمندان و گروه‌های مختلف حوزه موسیقی در گونه‌های متنوع آن در چارچوب سیاست‌های فرهنگی کشور باشد، این گونه در شرایط اضطراری قرار گرفته که با وجود تمام تلاش‌ها و زحماتی که دست‌اندرکارانش می‌کشند، نتوانسته خود را به عنوان یک رویداد معتبر و قابل اتکا میان اهالی موسیقی معرفی کند «جایزه باربد» که می‌تواند در حکم یک «سیمرغ بلورین» کارایی داشته باشد، هم نتوانسته بر هیجان و اعتبار این رویداد ملی بیفزاید. چنانکه اگر برخی از مقاطع که جشنواره به خود تکانی داده و در جلب مخاطب موفق عمل کرده را فاکتور بگیریم، می‌بینیم که در کمتر دوره‌ای از جشنواره موسیقی فجر شاهد حضور حداکثری هنرمندان شناخته شده بوده‌ایم و اگر هم چنین فرآیندی اتفاق افتاده به اعتبار اصل رویداد نبوده، بلکه نشأت گرفته از روابط دوستانه‌ای بوده که یا دبیر، یا مدیر یا دست‌اندرکاران جشنواره با فلان هنرمند داشته‌اند و او را راضی کرده‌اند تا در جشنواره حضور داشته باشد.

به هر حال کنکاش و واکاوی پیرامون نحوه برگزاری جشنواره موسیقی فجر طی سی و هفت دوره گذشته، نیازمند بررسی ابعاد مختلفی از این رویداد موسیقایی است که می‌تواند در گزارش‌های رسانه‌ای متعددی پیش روی مخاطبان و منتقدان و هنرمندان این عرصه قرار گیرد، اما آنچه بهانه‌ای برای انعکاس این گزارش رسانه‌ای شد، نگاهی اجمالی به بخشی از فعالیت‌ها و برنامه‌های برگزار شده در بخش‌های مختلف سی و هفتمین جشنواره موسیقی فجر به دبیری حسن ریاحی [هنرمند رکورددار دبیری این رویداد موسیقایی] است که گروه هنر خبرگزاری مهر را بر آن داشت تا ضمن ارائه برخی دیدگاه‌ها پیرامون این جشنواره، به بررسی بایدها و نبایدهایی بپردازد که می‌تواند در آینده‌ای نزدیک با در نظر گرفتن برخی از مؤلفه‌های جامعه شناختی و فرهنگی تبدیل به یکی از مهم‌ترین رویدادهای موسیقی منطقه با موضوعات مختلف به ویژه در کشورهای همسایه باشد.

موضوعات و دغدغه‌هایی که با کلیدواژه‌هایی چون «مقاومت»، «فرهنگ و تمدن کشورهای اسلامی» و عباراتی از این دست به واسطه هنرمندان ارزنده موسیقی کشورمان و کشورهای دیگر می‌تواند حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشد و در کنار دیگر شاخص‌های موسیقایی همچون «نقش موسیقی اقوام ایرانی در حوزه دیپلماسی فرهنگی»، «جذب مخاطب»، «توجه به موسیقی عامه پسند»، «تمرکز روی اجرای آثار موسیقایی اندیشه محور در گونه‌های مختلف»، «توجه به اشاعه موسیقی ایرانی با تکیه بر مؤلفه‌های روز موسیقی» و خلاقیت‌های این عرصه موجب شکل گیری جشنواره احیا شده‌ای شود که بسیاری از هنرمندان ایرانی و خارجی برای حضور در آن ترغیب شوند.

نکاتی که مطرح می‌شود، فقط نکاتی از کلیات برگزاری جشنواره‌ای است که چه با اساسنامه و آئین نامه جدید و چه بدون آن، نیازمند یک شوک اساسی است که بتواند به عنوان یک رویداد مهم و معتبر در منطقه آسیا و خاورمیانه با حضور گروه‌های مختلف داخلی و خارجی و صد البته مدیران فستیوال‌های مختلف تبدیل به جشنواره‌ای جهانی به معنا و مفهوم مطلق کلمه با در نظر گرفتن مولفه‌هایی در تراز «هنر انقلاب اسلامی» باشد که معانی متعددی از جمله «زندگی ایرانی – اسلامی»، «دیپلماسی فرهنگی»، «مقاومت» و کلید واژه‌های این چنینی را با زبان موسیقی ارائه می‌دهد.

وقتی از جشنواره موسیقی فجر حرف می زنیم، آنچه مانند بسیاری از رویدادهای موضوعی دنیا در ذهن متبادر می‌شود، توجه به محوریت و موضوع در نظر گرفته شده در عنوان آن رویداد هنری است. شمایلی که در جشنواره موسیقی فجر با توجه به برگزاری آن در روزهای منتهی به سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی می‌بایست در قالب‌های مختلف پیش روی مخاطبان و دغدغه مندان این عرصه اجرا شود نکته اول؛ موسیقی فجر، کلیدواژه «مقاومت» و چند داستان دیگر

طبیعتاً وقتی از جشنواره موسیقی فجر حرف می‌زنیم، آنچه مانند بسیاری از رویدادهای موضوعی دنیا در ذهن متبادر می‌شود، توجه به محوریت و موضوع در نظر گرفته شده در عنوان آن رویداد هنری است. شمایلی که در جشنواره موسیقی فجر با توجه به برگزاری آن در روزهای منتهی به سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی می‌بایست در قالب‌های مختلف پیش روی مخاطبان و دغدغه مندان این عرصه اجرا شود.

اما طی سال‌های اخیر متأسفانه شاهد اجرای چنین رویکردی از سوی دست‌اندرکاران برگزاری جشنواره موسیقی فجر نبودیم و یا اگر هم چنین نگاهی در جشنواره مورد توجه بوده یا محدود به اجرای چند قطعه توسط ارکسترهای دولتی آن هم به شکلی محدود بوده، یا این گروه‌های سرود بودند که بار اصلی اجرای این بخش را به دوش کشیده‌اند. چارچوبی که اگر همین تعداد اندک اجرا هم به صحنه نمی‌رفتند، معلوم نبود برای کلیدواژه‌هایی که به آن اشاره شد حتی در قالب نمایشی و سفارشی آن، چه کارهایی برای اجرا داشتیم.

در همین چارچوب نکته‌ای که می‌تواند با همکاری دستگاه‌های مختلف مورد توجه قرار گیرد، توجه و رصد ارکسترها و مجموعه‌های موسیقایی در حوزه «مقاومت» هم در ایران و هم در کشورهای دیگر از جمله سوریه، لبنان و دیگر کشورهاست که دست‌اندرکاران موسیقی فجر و وزارت ارشاد می‌توانند در ایام جشنواره با دعوت از این گروه‌ها شرایط موثرتری برای افزایش بار معنایی جشنواره فراهم کنند.

کما اینکه در این حوزه نهادهایی چون وزارت امور خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و مجموعه‌های دیگر می‌توانند بهترین همکاران ستاد جشنواره برای دعوت از این گروه‌ها باشند.

چارچوبی که می‌تواند سهم ملودی مقاومت در جشنواره موسیقی فجر را بالا برده و با نگاهی سنجیده و هم تراز با کیفیت موسیقایی اش خوراک فرهنگی مناسبی را برای دغدغه مندان و مخاطبان جشنواره فراهم سازد. آنچنان که به دور از شعارزدگی و سفارشی کار کردن موجب جذب مخاطب هم می‌شود. شرایطی که در کشورهایی که با مفهوم مقاومت ارتباط تنگاتنگی دارند مورد آزمون و خطا قرار گرفته و تبدیل به جریانی شده که بسیاری از مردم آن کشورها نیز با آن ارتباط برقرار کرده‌اند.

نکته دوم: آقایان به ارکسترهای خصوصی ایمان بیاورید

از نکات قابل توجه دیگری که در جریان برگزاری جشنواره موسیقی فجر به ویژه در سال‌های اخیر می‌توان به آن اشاره کرد، تمرکز بیشتر ستاد جشنواره به ارکسترهای خصوصی است که طی سالیان اخیر ثابت کرده‌اند که چنین مجموعه‌هایی با توجه به ظرفیت‌های چشمگیری که در حوزه نوازندگی، آهنگسازی و رهبری ارکستر دارا هستند، می‌توانند در کنار حمایت تمام و کمالی که از ارکسترهای دولتی می‌شود محلی برای عرض اندام داشته باشند.

آنچه در برگزاری جشنواره موسیقی فجر مشاهده شده، حضور پررنگ و اجتناب ناپذیر ارکسترهای دولتی است که طی ادوار گذشته رویدادهای فجر، به‌صورت مستمر در برنامه‌ها و کنسرت‌ها میزبان مخاطبان بودند. در حالی که اگر این استمرار در کنار ارکسترهای خصوصی روند متعادل‌تری پیدا کند، قطعاً هم میدان رقابت کیفی گروه‌های دولتی و خصوصی ایجادکننده فضای کیفی پرمخاطبی خواهد شد که استمرار آن فضای پرحاشیه این سال‌های ارکسترهای دولتی را هم آرام تر خواهد کرد.

چرا که در این سال‌ها عمده حمایت‌های دولتی در حوزه ارکسترها تقریباً به طور کامل متوجه ارکسترهای دولتی شده که اگر با نگاه عادلانه ای ماجرا هدایت می‌شد قطعاً می‌توانستیم حداقل در جریان برگزاری جشنواره فجر شاهد اعتبار مضاعفی در بخش‌های مربوط به اجراهای ارکسترال باشیم.

در این زمینه مباحث متعددی پیرامون نحوه حمایت‌ها مطرح شده که در گزاره‌های رسانه‌ای مختلف می‌توان به آن پرداخت.

نکته سوم: موسیقی پاپ؛ بودن یا نبودن مساله این است

بخش موسیقی پاپ جشنواره موسیقی فجر یکی از نقاط تمرکز بسیار مهمی است که طی دوره‌های اخیر در برگزاری یا عدم برگزاری آن در ساختار فعلی جشنواره موسیقی فجر مباحث زیادی مطرح شده است.

آیا آنچه به عنوان مخاطب در بخش موسیقی پاپ جشنواره موسیقی فجر یاد می‌کنیم تماشاگران واقعی رویدادی به نام جشنواره موسیقی فجر هستند که آمده‌اند و در قالب این عنوان شاهد برگزاری کنسرت‌هایی در بخش موسیقی پاپ می‌شوند؟ عده‌ای از کارشناسان و منتقدان بر این باورند که وجود چنین بخشی در جشنواره ملی مانند موسیقی فجر ضرورتی اجتناب ناپذیر است که می‌تواند در جذب مخاطبان به این رویداد موسیقایی نقش مؤثری ایفا کند. اما آیا آنچه از آن به عنوان مخاطب در بخش موسیقی پاپ جشنواره موسیقی فجر یاد می‌کنیم تماشاگران واقعی رویدادی به نام جشنواره موسیقی فجر هستند که آمده‌اند و در قالب این عنوان شاهد برگزاری کنسرت‌هایی در بخش موسیقی پاپ می‌شوند؟

آیا خوانندگانی که در این بخش حضور پیدا می‌کنند با میل و رضایت شخصی‌شان حاضر به حضور در بخش موسیقی پاپ رویدادی هستند که هنوز پیرامون فرآیند و نحوه حضور هنرمندانش معیار و ملاک مشخصی وجود ندارد؟

آیا بخش موسیقی پاپ گزینه آلترناتیو دست‌اندرکاران جشنواره موسیقی فجر است که به وسیله آن بتوانند آمار مخاطبان جشنواره را ارتقا ببخشند؟ آیا اگر کلیدواژه «بخش موسیقی پاپ جشنواره موسیقی فجر» را از این کنسرت‌ها جدا کنیم، تغییری در روند محتوایی کنسرت‌ها نسبت به کنسرت‌هایی که در طول سال پیش روی مخاطبان قرار می‌گیرد، حاصل می‌شود؟

آیا نمی‌توانیم به جای هزینه‌های هنگفتی که در این بخش صورت می‌گیرد، به فکر طراحی ایده‌های جدیدی در این بخش با در نظر گرفتن چارچوب‌ها و قوانینی باشیم که به تدریج بخش موسیقی پاپ جشنواره را از این شرایط خارج کند؟ آیا وقت آن نرسیده که دست‌اندرکاران جشنواره موسیقی فجر بتوانند مطابق با آنچه در حوزه‌های مختلف دیپلماسی سیاسی مطرح می‌شود، به فکر برگزاری کنسرت‌هایی باشند که با رعایت مؤلفه‌های موسیقی پاپ و مردم پسند همانند کشورهای دیگر شرایط دیگری را برای موسیقی فجر در کنار توجه به دیگر گونه‌ها و موضوعات فراهم کند؟

این پرسش‌ها به همراه چندین پرسش دیگر می‌تواند تبدیل به مولفه‌ها و سرفصل‌های جداگانه‌ای شود که مسئولان جشنواره موسیقی فجر را به سمت پوست اندازی دوباره این رویداد راهنمایی کند.

نکته چهارم؛ پروژه «شب استادان» را با جدیت ادامه دهید

یکی از نکات مثبتی که در این دوره از جشنواره به شدت قدرت نمایی کرد، مجموعه کنسرت‌های «شب استادان» بود که طی ایام برگزاری جشنواره موسیقی فجر میزبان مخاطبان و علاقه مندان در سالن تازه تأسیس دهلوی بود. کنسرت‌هایی که در قالب شب استادانی چون «یوسف فروتن»، «حسن کسایی»، «فرامرز پایور»، «علی‌اصغر بهاری» و «غلامحسین بیگجه خوانی» دوستداران موسیقی ایرانی را به واسطه حضور هنرمندان صاحب ذوق و نسل میانی موسیقی کشورمان آنچنان مسحور خود کرد که توصیف آن فقط از مخاطبانی که به تماشای این کنسرت‌های مهجور نشستند، برمی‌آید.

مجموعه کنسرت‌هایی که پیش‌تر در قالب بخش «نسلی دیگر» جشنواره موسیقی فجر در تالارهای رودکی و چند مجموعه دیگر روی صحنه می‌رفت و اگرچه به لحاظ آمار مخاطب به اندازه بخش‌هایی چون موسیقی پاپ نبود، اما به لحاظ کیفی تبدیل به یکی از معدود نکات قابل اتکای بررسی کیفی جشنواره شد. شرایطی که آن هم دربرگیرنده مؤلفه‌های مختلفی برای اجرا بود و حتی در مقاطعی هم با حواشی رو به رو می‌شد، اما هرچه بود، ارائه دهنده اجراهایی بود که در شکل کلی جشنواره موسیقی فجر توانست جایگاه درخشانی را از آن خود کند.

بنابراین چه بهتر که مسئولان جشنواره موسیقی فجر در این پوست اندازی مدیریتی و اجرایی بتوانند جایگاه اجرای چنین پروژه‌هایی را در روند برگزاری جشنواره ارتقا ببخشند تا آنچه ما از آن به عنوان «موسیقی خوب» یاد می‌کنیم مجال بیشتری برای عرض اندام در این رویداد داشته باشند.

چه بسا شنیده شدن بیشتر این نوع موسیقی مجموعه‌های دیگر مرتبط با موسیقی از جمله صدا و سیما را ناگزیر به حمایت و نمایش این جنس موسیقی می‌کند که می‌تواند حرف‌های زیادی برای گفتن در جهت ارتقای اندیشه داشته باشد.

نکته پنجم؛ موسیقی نواحی ایران یک شاه کلید برای دیپلماسی فرهنگی

خبرنگاران، منتقدان و صاحب نظران حوزه موسیقی طی سال‌های اخیر بارها و بارها در محفل‌های خصوصی و عمومی حوزه رسانه درباره اهمیت حفظ و پاسداشت هنرمندان و تلاشگران عرصه موسیقی نواحی مطالب زیادی را منتشر کرده‌اند. مطالبی که عمده آنها مبتنی بر اهمیت این گونه موسیقایی و تأثیر آن روی ترمیم سلیقه‌های آسیب دیده ناشی از شنیدن موسیقی‌های بی مایه این سال‌ها بوده است.

گویی اینکه همین موسیقی‌ها به واسطه جادوی نهفته در نواها و آواهای هنرمندان این عرصه آنچنان قدرتی دارند که می‌توانند به مثابه یک رسانه در مقاطع مختلف نقش ایفا کرده و در حوزه‌های مختلف کارآمدی خود را ثابت کنند.

آنچه می‌تواند مورد توجه و بازنگری مدیران جشنواره موسیقی فجر قرار گیرد، رایزنی و انجام فعالیت‌های اجرایی با کمک دیگر دستگاه‌های ذی ربط برای معرفی هرچه بهتر موسیقی اقوام ایران در حوزه دیپلماسی فرهنگی است و طبیعتاً بهترین نمایشگاه برای آغاز این رایزنی‌ها جشنواره موسیقی فجر است طبیعتاً جلوه ناب یکی از این کارآمدی‌ها تأثیر موسیقی نواحی در حوزه دیپلماسی فرهنگی است که می‌تواند به مثابه یک شاه کلید در برخاستن و اجرایی شدن کلیدواژه «دیپلماسی فرهنگی» از دل نوشته‌ها و مقاله‌ها و شعارها نقش ایفا کند.

اما چه حیف که در کارزار برگزاری جشنواره موسیقی فجر و حتی جشنواره موسیقی نواحی این شرایط محلی از اعراب ندارند؛ گویی اینکه چنین بخشی برگزار می‌شود که فقط «برگزار شود». آن هم در بدترین شرایط اجرا و در سالن‌هایی دور از کانون اصلی برگزاری جشنواره که حتی خبرنگاران هم به دلیل شرایط سخت بعد مسافت مایل به حضور در این برنامه‌ها با وجود کیفیت مطلوب اجراها نیستند.

به طور حتم اگر بخواهیم بدون قضاوت عادلانه به بررسی ابعاد مختلف برگزاری بخش موسیقی نواحی جشنواره بپردازیم و همه تقصیرها را گردن دست‌اندرکارانش بیندازیم طبیعتاً امری بیهوده و خارج از انصاف است چرا که عدم اقبال آن‌چنانی مردم به این گونه‌های موسیقایی دربرگیرنده مولفه‌هایی است که می‌بایست در چارچوبی دیگر مورد بررسی قرار گیرد.

اما آنچه می‌تواند مورد توجه و بازنگری مدیران جشنواره موسیقی فجر قرار گیرد، رایزنی و انجام فعالیت‌های اجرایی با کمک دیگر دستگاه‌های ذی ربط برای معرفی هرچه بهتر موسیقی اقوام ایران در حوزه دیپلماسی فرهنگی است و طبیعتاً بهترین نمایشگاه برای آغاز این رایزنی‌ها جشنواره موسیقی فجر است که می‌تواند میزبان شایسته ای برای کمپانی‌ها، مؤسسات و مجموعه‌هایی باشد که به واسطه حضور رایزنی فرهنگی کشورهای مختلف در سفارت خانه‌ها امکان حضور در کنسرت‌های بخش موسیقی نواحی را پیدا می‌کنند. شرایطی که طی سال‌های اخیر به قدری در قالب جسته و گریخته آن صورت گرفته که نمی‌توان از آن به عنوان جریانی منسجم یاد کرد.

نکته ششم؛ دبیر محترم جشنواره و چند گزینه تکراری!

طبیعتاً حضور یک فرد با انگیزه با ایده‌های متفاوت، قابل اجرا و البته متناسب با قوانین، در مقام «دبیر» می‌تواند برای هر رویدادی به مثابه گنجینه‌ای محسوب شود که قطعاً با ورودش خون تازه‌ای را به یک جریان هنری وارد می‌کند. ورودی که با حضور توأمان هنرمندان پیشکسوت و نام اور عرصه موسیقی به همراه اجرای هنرمندان مستعد و جوانی که معدن استعداد و خلاقیت هستند می‌تواند مثلث طلایی را برای رویدادی مانند جشنواره موسیقی فجر تشکیل دهد که قطعاً نتیجه‌ای جز ارتقای جایگاه یک جشنواره با مخاطبانی انبوه ندارد.

در پوست اندازی جشنواره موسیقی فجر باید دنبال گزینه‌های تازه‌نفس‌تر و ایده‌پردازتر برای دبیری بود که حرف‌ها و ایده‌های جدیدی برای برگزاری جشنواره‌ای داشته باشند که همه می‌دانند این اتفاق دربرگیرنده چه قابلیت‌های ارزنده‌ای است اما آنچه طی سالیان اخیر به شدت مورد انتقاد قرار گرفته، انتخاب دو هنرمند شریف و نجیب موسیقی ایرانی به عنوان دبیر جشنواره موسیقی فجر بوده که غیر از مواردی استثنا که آن هم با اما و اگرها و استعفا و قهر همراه بوده، این گزینه‌های ثابت «حسن ریاحی» و «شاهین فرهت» بودند که برای مدیران دفتر موسیقی وزارت ارشاد تبدیل به گزینه‌های اول و آخر دبیری جشنواره شده‌اند گویی اینکه غیر از این دو هنرمند معتبر، فرد دیگری حائز شرایط عهده دار شدن سمت دبیری جشنواره موسیقی فجر نبوده است.

البته در محافل خصوصی همواره گزینه‌های متعددی مطرح شده‌اند که اسامی آن‌ها برای هدایت جشنواره‌های موسیقی فجر معرفی شده‌اند اما گویا این قانون نانوشته ای است که غیر از مواردی استثنا فقط اسامی یاد شده می‌توانند به عنوان دبیر در جشنواره موسیقی فجر مطرح شوند. گزینه‌هایی که هم در اخلاق و هم در قابلیت‌های فنی آنها در موسیقی شکی وجود ندارد، اما باید پذیرفت که در پوست اندازی جشنواره موسیقی فجر باید دنبال گزینه‌های تازه‌نفس‌تر و ایده‌پردازتر برای دبیری بود که حرف‌ها و ایده‌های جدیدی برای برگزاری جشنواره‌ای داشته باشند که همه می‌دانند این اتفاق دربرگیرنده چه قابلیت‌های ارزنده‌ای است.

نکته هفتم؛ این جایزه «باربد» قابلیت‌های فراوانی دارد

جایزه باربد هم یکی از نقاط عطف جشنواره موسیقی فجر است که از دوران دبیری حمیدرضا نوربخش به واسطه همفکری با برادران پورناظری و ستاد جشنواره متولد شد و توانست به عنوان یک بخش دارای جایگاه عرض اندام کند.

البته بماند که بعد از کناره‌گیری نوربخش از مدیریت جشنواره موسیقی فجر و تصمیم مدیر وقت دفتر موسیقی وزارت ارشاد این جایزه در یکی دو دوره از جریان جشنواره حذف شد، اما به هر ترتیب باید پذیرفت که این جایزه می‌تواند در زمره بخش‌هایی از جشنواره موسیقی فجر تعریف شود که می‌تواند حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشد.

به هر حال دست‌اندرکاران ستاد جشنواره موسیقی فجر می‌توانند، با تکیه به آنچه تا امروز در آئین نامه‌ها و اساسنامه‌های مرتبط با این جایزه تنظیم شده، به سمت و سوی هدایت فضایی حرکت کنند که این جایزه موسیقایی با قابلیت‌های فراوانی که دارد، بتواند مورد وثوق تمامی اهالی حوزه موسیقی قرار گیرد. کما اینکه حضور بزرگان در این عرصه به انضمام اجرای کنسرت‌های مورد تناسب موسیقی ایرانی با حضور هنرمندان صاحب نام این عرصه می‌تواند دربرگیرنده اتفاقات مناسبی در حوزه جشنواره موسیقی فجر باشد.

آنچه نوشته شد، فقط گوشه‌ای از پیشنهادات و نقطه نظراتی است که می‌تواند در حوزه برگزاری جشنواره موسیقی فجر مورد توجه قرار گیرد، بنابراین روایت رسانه‌ای مورد نظر بخش اولی از واکاوی جریانی است که در سال‌های بعدی می‌تواند با اتکا به توانمندی کم نظیر هنرمندان ایرانی و سیاست‌های مبتنی بر موضوعات و مفاهیم انقلابی دربرگیرنده برگزاری رویدادی باشد که هم در میان کشورهای منطقه و هم در تبیین مسائل استراتژیک بر پایه دیپلماسی فرهنگی نقش مؤثری را ایفا کند.

برچسب‌ها