خبرگزاری مهر - سمیه فیروزفر: پیرمرد را هر از چندی سر چهارراه میبینمش، چند هفته قبل پشت چراغقرمز منتظر بودم که لنگلنگان نزدیک شد، روزنامه میفروشد، دست بردم سمت کیف پولم ببینم اسکناس دارم یا نه که رسید کنار پنجره ماشین، کیف را باز کردم، فقط یک تراول درونش بود. گفت: "دخترم خرد ندارم باقی شو بدم" و راهش را کشید و رفت سراغ ماشین بعدی. بهاندازه چشم برهم زدنی از ذهنم گذشت که "عیب نداره بذار تراول و بهش بدم ولی همزمان در ذهنم چرخید فعلاً که حقوق نگرفتهام و دستپر نیستم، پس بیخیال فردا میخرم" در همین خیال بودم که صدای مرد موتوری که کنار ماشینم بود را شنیدم: "خانم بگذر از پول بده بره، پیرمرده" در لحظه پیرمرد را صدا زدم، برگشت! تراول را دادم و یک روزنامه گرفتم. گفت: "گفتم که خرد ندارم" گفتم: "عیب نداره فدای سرتون". گفت: " پس حلال کنها، من دوتا دختر دارمها! " گفتم: "حلالِ باباجان نوش جونت اصلاً پول شما بود توی کیف من، رسید دست صاحبش".
از مرد موتورسوار که تلنگر بهجایی زده بود تشکر کردم چراغ سبز شد و حرکت کردم.
دیروز دوباره سر چهارراه دیدمش، دست بردم سمت کیفم دیدم دقیقاً یک تراول پنجاهی دارم، صدایش کردم یک روزنامه گرفتم. گفتم: " باباجان این پول شما چرا همش تو کیف منه؟!" خندید. گفت: "حلال کنها من دوتا دختر دارمها! " خندیدم روزنامه را گرفتم. چراغ سبز شد و من راه افتادم و پیرمرد رفت دنبال روزی حلالش لابلای ماشینها.
رفتار پیرمرد ذهنم را درگیر میکند. یک پیرمرد لنگ، با همان پای معیوب صبح تا شب پشت چراغقرمز در سرمای زمستان بین ماشینها میچرخد و وقتی چند هزار تومان بیشتر از حقش را دریافت میکند، نگران لقمه حلالی میشود که باید بر سر سفره دخترانش ببرد. برخی اما در پوستین بره فرورفته و بر مسند مدیریت و قدرت تکیه زدهاند و میلیارد، میلیارد از رانت و اختلاس به جیب میزنند بیآنکه نگران تأثیر لقمه حرام بر دنیا و آخرت فرزندانشان باشند.
امام جعفر صادق (علیهالسلام) میفرمایند: کَسْبُ الحَرامِ یَبینُ فی الذُّرِّیَّةِ. درآمد حرام و نامشروع، اثر آن در نسل و اولاد ظاهر میشود. (وسایل، ج ١٢، ص ٥٣)
مولانا اباعبدلله نیز خباثت و رذالت معاندینش در کربلا را محصول حرامخواری معرفی میکند؛ آنجا که عمربن سعد سپاهیان خود را برای جنگ با ایشان آماده کرد و از هر سو آن حضرت را در محاصره گرفت، امام (ع) بهسوی دشمن بیرون آمد و آنها را به سکوت دعوت کرد، اما خاموش نشدند، خطاب به آنها فرمود: وای بر شما! شما را چه زیان که به من گوش دهید و گفتار مرا که به راه راست فرامیخوانم بشنوید… ولی به سخنان من گوش نمیدهید؛ زیرا شکمهایتان از حرام پرشده و بر دلهایتان مُهر غفلت خورده است… خَتَمَ اللَّهُ عَلَی قُلُوبِهِمْ وَعَلَی سَمْعِهِمْ وَعَلَی أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ (آیه ۷ سوره بقره)
پس نه عجب که در عصری که پدران لقمه حرام حاصل از رانت و اختلاس بر سر سفره میآورند، هرروز خبری جدید و دردناک در مورد فساد مالی و اخلاقی فرزندانشان بشنویم. الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابداً.