به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از فائو؛ آبخیزداری که شامل اقدامات بیولوژیکی، مکانیکی و یا مدیریتی است با انجام فعالیتهایی همچون استحصال آبهای سطحی و بهره گیری از آنها، تغذیه واداری و افزایش منابع آبهای زیرزمینی، حفظ و توسعه پوشش گیاهی با انجام عملیاتی همچون بذرکاری، نهال کاری و یا اقدامات مدیریتی همچون جلوگیری از تخصیص مراتع به کشت دیم، به حفظ آب و خاک و جلوگیری از آسیب و کاهش خسارت منجر میشود و در تأمین منابع آب شرب و کشاورزی نقش مهمی دارد.
به همین دلیل بسیاری از کشورهای جهان برای مقابله با کم آبی و تأمین امنیت غذایی از طریق توسعه کشاورزی به آبخیزداری توجهی وافری کرده اند که از آن جمله میتوان به کانادا اشاره کرد.
کاناداییها تجارب بسیار زیادی در زمینه مدیریت جامع آبخیزداری دارند، که در این امر آب و هوای مناطق مختلف کانادا نقشی اساسی و پررنگی را ایفا کرده است.
در ابتدا مردم و مسئولین این کشور آب را به عنوان منابع فراوانی در نظر میگرفتند که استفاده از آن میتواند زمینه ساز پیشرفت اجتماعی و اقتصادی باشد و به همین دلیل اهمیت کمی به حفظ حوضههای آبخیز و آبراههها می دادنند.
در اواخر قرن ۱۸ میلادی مشکلات مرتبط با منابع آبی همچون سیل، خشکسالی و کاهش کیفیت آب در کانادا به طور مرتب شروع به نمایان شدن کرد، به همین دلیل مردم این بلایای طبیعی را نتیجه توسعه سریع شهرنشینی و جنگلزدایی میدانستند که این امر بر رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی آنان تأثیر گذاشته است.
اما در اوایل قرن ۱۹ میلادی قانون گذاران شروع به قانونمند کردن و تنظیم منابع آبی از طریق سختیگری در اعطای مجوز برای از بین نرفتن آن و جلوگیری از ورود مواد آلوده و زائد به آن کردند.
در ابتدای دهه ۱۹۷۰، تأثیرات تغییرات زمین بر فرسایش خاک و فاضلابهای سطحی مورد توجه قرار گرفت، همچنین آلودگی شیمیایی سکونتگاه آبی تحت بررسی دقیق قرار گرفتند چون صنعت آبزی پروری و شیلات با تلفات سنگینی به دلیل کیفیت نامناسب آب روبرو شد.
در دهه ۱۹۹۰، لیست نگرانیها مربوط به مدیریت منابع آبی شامل زیستگاه آبزیان، تغییرات دما و جریان آب، سیستمهای ساحلی و زیرساخت طبیعی (تالابها، جنگلهای چوبی یا قلمستانها، زیستگاه حیات وحش و غیره) افزایش یافت.
اما از سال ۲۰۰۰ تاکنون این کشور توانسته است با اتخاذ رویکردهای در زمینه مدیریت جامع آبخیزداری رشد و توسعه این بخش را که زمینه ساز تأمین منابع آبی و تقویت بخش کشاورزی میشود را به همراه داشته باشد، این اقدامات عبارتند از:
۱- به رسمیت شناختن مشکلات زیستمحیطی مانند آب، چند بعدی است: فعالیتهای فردی در یک حوزه آبخیز اغلب دارای تأثیراتی هستند که در سایر حوزهها (حوضههای بالادست و پایین دست آبخوانها و آبخیزها) احساس میشوند و میتوانند اثرات منطقهای، بینالمللی و جهانی گستردهای به همراه داشته باشند.
بنابراین، این حوزههای بالادست و پایین دست داخل و بین کشورها باید در شناسایی و به حداقل رساندن و کاهش آسیبهای زیست محیطی نقش مهمی ایفا کنند.
2- به رسمیت شناخته شدن این نکته که «تنها یک اداره آب برای مدیریت کلی منابع آب و مدیریت منابع مربوط به منابع طبیعی ، مطلوب و قابلقبول نیست» توسط دولت، دولتهای فدرال و محلی.
بنابراین، نیاز به همکاری چندین سازمان دولتی برای مدیریت هر چه بهتر حوضههای بالادست و پایین دست آبخوانها و آبخیزها وجود دارد.
۳- توجه به این نکته که چگونه آب از طریق چرخه آب به هم متصل میشود، همچین نحوه اتصال بین آبهای سطحی و غیر سطحی (زیر زمینی) باید مدیریت شود.
همچنین باید منابع آب و اثرات مرتبط با آن از جمله تأثیرات این منابع بر فعالیتهای زمین، اکوسیستم و سلامت انسانها ا هم سنجیده شود. چون تغییرات اقلیمی به ما یادآوری میکند که منابع آب (آب، یخ و برف) و توزیع بارشها نباید نادیده گرفته شوند.
4- به رسمیت شناختن کمبود آب ، سیل و مسائل مربوط به کیفیت آب در سراسر جهان ، از جمله کانادا
۵- توجه به افزایش مصرف کنندگان آب و انواع استفاده از آب و افزایش آگاهی از ضرورت نیاز به تعادل بهتر اکوسیستم.
با این کار مدیریت جامع آبخیزداری به عنوان راهی برای مدیریت بهتر و حل اختلافات استفاده از آب در بخشهای مختلف (تفریحی، صنایع، کشاورزی، شهرداری، تولید انرژی) دیده میشود.
۶- به رسمیت شناختن نیاز به رویکردهای مدیریت مشارکتی یا مبتنی بر مردم که میتواند تعارضات مربوط کاربری آب را حذف یا کاهش دهد،
7- آگاهی از این که بودجه برای مدیریت منابع آب محدود است و به رویکردهای خلاقانه برای توزیع بودجه برنامهریزی ، اجرا و نظارت نیاز است.
۸- آگاهی از تغییرات آب و هوایی
۹- قدردانی از افراد بومی به منظور کمک آنها در برنامه ریزی و اجرای عملیات آبخیزداری
۱۰- افزایش آگاهی مردم نسبت به کاهش کیفیت آب آشامیدنی