خبرگزاری مهر، گروه استانها-محمدرضا علی اشرفی؛ رشادتها و دلیریهای مردم آذربایجان در دوران ۸ سال دفاع مقدس برکسی پوشیده نیست و بنا به گفته مقام معظم رهبری، آذربایجان در واقع خط مقدم جبهه ملت ایران در مقابل متجاوزین و متجاسرین در طول تاریخ چند قرن گذشته تا امروز بوده است و چه قدر به جاست که جوانان آذربایجانی، به خصوص جوانان و نوجوانان تبریزی با این تاریخ پرشکوه و باعظمت هر چه بیشتر آشنا شوند.
برادران باکری پرچمداران آذریها در جنگ تحمیلی
تقویم را که ورق می زنی وقتی به اسفندماه میرسی شهادت دو برادر دلیر لشکر ۳۱ عاشورا شهید مهدی باکری و شهید حمید باکری، هشت سال دفاع مقدس از مهین را دوباره در ذهن تداعی میکند.
وقتی در عملیات خیبر شهید حمید باکری از طرف برادرش شهید مهدی باکری به عنوان فرمانده عملیات روانه جزایر مجنون شد. پس از رشادتهای بسیار و تصرف خط، بر اثر ترکش خمپارهای به شهادت رسید، هیچکس نمیدانست که چگونه این خبر را به آقا مهدی برساند، وقتی ایشان بر بچهها وارد شدند دیدند که همه زانوی غم در بغل گرفتهاند، گفتند: «میدانم، حمید شهید شده» و بعد قاطع و محکم ادامه دادند: «وقت را نمیشود تلف کرد همه ما مسئولیم و باید به فکر فرمانده جدید خط باشیم، بی سیم را بیاورید…»
شهید مهدی باکری در سال ۱۳۳۳ شمسی در میاندوآب به دنیا آمد. با ورود به دانشگاه مرحلهی جدیدی از زندگی علمی و سیاسی او آغاز شد. در همان سالها به طور جدی پا در عرصهی مبارزات سیاسی و انقلابی گذاشت. مطالعهی کتاب ولایت فقیه امام خمینی نقش مهدی در شکلگیری شخصیت او بر جا گذاشت.
او در دانشگاه درس خواندن و یاور دانشجویان و بیرون از دانشگاه یک دانشجوی پر شور و حال و واقف به اوضاع و احوال زمان بود. او و دوستانش نقش مهمی در بر پایی تظاهرات شهر تبریز در پانزدهم خرداد ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ داشتند. همان زمان وی توسط ساواک شناسایی شد و بارها برای بازجویی به ادارهی امنیت برده شد اما چون مدرکی علیه او نداشتند تحت نظر آزاد شد. بعد از گرفتن مدرک مهندسی برای ادامه مبارزه از محیط دانشگاه خارج شد. در سال ۱۳۵۶ به عنوان افسر وظیفه به خدمت سربازی رفت و به تهران مأمور شد. در بحبوحهی انقلاب مهدی به فرمان امام خمینی از پادگان گریخت و به ارومیه بازگشت. در این دوران مخفیانه زندگی میکرد و نیروهای جوان را سازماندهی و تربیت کرد.
با پیروزی انقلاب مهدی نقشی فعال در سازماندهی سپاه پاسداران داشت. مدتی هم دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. او در سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد و روز بعد از عقد به سوی جبهه شتافت. در منطقهی غرب سمت فرماندهی سپاه را به عهده گرفت. همان روزها بود که علی صیاد شیرازی به کردستان آمد و با مهدی آشنا شد.
مهدی پس از شرکت در عملیاتهای مختلف و پاکسازی ضد انقلاب، به منطقهی جنوب کشور رفت و معاونت تیپ نجف اشرف را به عهده گرفت. در عملیات فتحالمبین، در منطقه رقابیه از ناحیه چشم مجروح شد. پس از بهبود به جبهه بازگشت و پس از آزاد سازی خرمشهر دوباره مجروح شد. با تشکیل تیپ عاشورا فرماندهی این تیپ را به عهده گرفت.
در عملیات حماسی خیبر که در جزیرهی مجنون بر پا شد برادرش به شهادت رسید. در روزهای آخر اسفندماه ۱۳۶۳ عملیات بدر آغاز شد. مهدی و نیروهایش ضربات مهلکی بر ارتش عراق میزنند. در روزهای ۲۵ اسفند ماه مهدی و همرزمانش در مقابل عراقیها مقاومت کردند.
هر چند فرماندهان ارشد سپاه سعی کردند مهدی را به عقب بازگردانند توجهی نکرد و سرانجام با اصابت گلولهای به سرش به سختی مجروح میشود و هنگام بازگشت به عقب موشکی به قایق آنها اصابت میکند و پیکر آنها راهی دریاها میشود.
شهید حمید باکری برادر مهدی نیز در آذر سال ۱۳۳۴ در شهرستان ارومیه چشم به جهان گشود. در سنین کودکی مادرش را از دست داد و دوران دبستان و سیکل و اول دبیرستان را در کارخانه قند ارومیه و بقیه تحصیلاتش را در دبیرستان فردوسی ارومیه به پایان رساند. بعلت شهادت برادر بزرگش علی که بدست رژیم خونخوار شاهنشاهی انجام شده بود با مسائل سیاسی و فساد دستگاه آشنا شد. بعد از پایان دوران خدمت سربازی در شهر تبریز با برادرش مهدی فعالیت مؤثر خود را علیه رژیم آغاز کرد و خود سازی و تزکیه نفس شهید نیز بیشتر از این دوران به بعد بوده است.
با هجرت امام «مد ظله العالی» به پاریس عازم پاریس میشود و از آنجا هم جهت آوردن اسلحه به سوریه میرود و با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران مراجعت، جهت پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی در مراکز نظامی مشغول فعالیت میشود و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۵۷ به عضویت سپاه درآمده و به عنوان فرمانده عملیات با عناصر دستنشانده امپریالیسم شرق و غرب که در گروهکها و احزابی که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب شروع به فعالیت کرده بودند به مبارزه میپردازد.
در عملیات پاکسازی منطقه سرو و آزادسازی مهاباد، پیرانشهر و بانه نقش مهم و اساسی داشته و در آزاد سازی سنندج با همکاری فرمانده عملیاتی منطقه با استفاده از طرحهای چریکی کمر ضد انقلاب وابسته و ملحد را در منطقه شکسته و باعث گردید که سنندج پس از مدتها آزاد گردد.
شهید حمید باکری با فرمان امام مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی مسئول تشکیل و سازماندهی بسیج ارومیه شد ودر این مورد نقش فعالانه و مؤثری ایفا نمود. همیشه از بسیجیها و از قدرت الهی آنها سخن میگفت. با شروع جنگ تحمیلی جهت مبارزه با بعثیون کافر به جبهه آبادان شتافت و دو ماه بعد مراجعت نمود.
مدتی در شهرداری بصورت افتخاری در سمت مسئول بازرسی مشغول خدمت گردید و چون کار اداری نتوانست روح بزرگ او را آرام کند مجدداً عازم جبهه آبادان شد و فرماندهی خط مقدم ایستگاه ۷ آبادان را بعهده گرفته و به سازماندهی نیروهای مردمی پرداخت. وی در زمره خاطراتش که از بسیجیها صحبت میکرد میگفت که دو سه تا نوجوان بودند هر قدر اصرار کردیم که پشت جبهه کار کنند قبول نکردند و شروع کردند به گریه کردن که باید ما در خط مقدم باشیم و میگفت: اینها به انسان نیرو میدهند و باعث تقویت ایمان در آدمی میشوند.
نقش کلیدی و راهبردی لشکر ۳۱ عاشورا در جنگ تحمیلی
با بررسی عملیاتهایی که لشکر ۳۱ عاشورا در جنگ تحمیلی داشت میتوان بیش از پیش به نقش کلیدی و راهبردی این لشکر در دفاع از خاک وطن پی برد.
شناسنامه و تاریخ پرفراز و نشیب منطقه آذربایجان، خطه ایمان، خطهی اخلاص پر است از مردان و زنان قهرمان و دلاور که در عمدهترین حوادث و تحولات مثبت کشور به ویژه در هشت سال دفاع مقدس در صف اول قرار داشتند.
وقتی که جنگ تحمیلی آغاز شد همه مناطق کشور هر یک به سهم خود برای حفظ تمامیت ارضی و مبارزه با استیلای بیگانه عازم جبهه نبرد حق علیه باطل شدند.
دوران دفاع مقدس گره خورده است با بزرگ مردان و سرداران شجاعی چون شهید مهدی باکری، شهید مرتضی یاغچیان، شهید حمید باکری، شهید علی تجلایی، شهید حسن شفیع زاده که همگی از خطه آذربایجان برخاستند و در دفاع از اسلام و میهن از جان خویش گذشته و شربت شهادت را نوشیدند.
سردار شهید علی تجلایی از فرماندهان برجسته سپاه در دوران دفاع مقدس
علی تجلایی سال ۱۳۳۸ هجریشمسی در محله مارالان به دنیا آمد. پس از سپری کردن دوران تحصیلات و اخذ دیپلم، توسط ساواک احضار شد، چرا که از امضا برگه عضویت حزب رستاخیز امتناع ورزیده بود.
با آغاز حرکت مردم علیه رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ هجریشمسی، فعالیت اجتماعی خود را شروع کرد و در تمامی تظاهرات و اجتماعات مردمی علیه رژیم پهلوی حضور فعال یافت و به چاپ و پخش اعلامیهها مشغول شد تا اینکه پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، در سال ۱۳۵۸ هجریشمسی، به عضویت سپاه پاسداران درآمد.
تجلایی که در امر آموزش فنون رزمی مهارت زیادی کسب کرده بود، پس از مدتی بهعنوان مربی آموزشی مشغول به کار شد. او مأموریت یافت به اتفاق چند تن راهی افغانستان شده، علیه نیروهای متجاوز شوروی، مردم مسلمان آن کشور را یاری کند. بعد از ۴ ماه آموزش فرماندهان افغانی، به علت آغاز جنگ ایران و عراق، به کشور خود بازگشت و بلافاصله راهی جبهههای جنوب شد و در نبردهای دهلاویه و حماسه سوسنگرد حضور یافت.
وی در سال ۱۳۶۲ هجریشمسی، به سمت معاونت آموزشهای تخصصی سپاه و مدتی بعد بهعنوان مسئول طرح و عملیات قرارگاه خاتم (ص) ستاد کل نیروهای مسلح منصوب گردید و سرانجام در ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ بر اثر اصابت تیر به ناحیه قلب در عملیات بدر، به شهادت رسید.
سردار شهید حسن شفیع زاده بزرگمردی از دیار آذربایجان
سردار شهید حسن شفیع زاده در مرداد سال ۱۳۳۶ هجری شمسی در یک خانواده مذهبی در شهرستان تبریز متولد شد و تحت تربیت پدر و مادری مؤمن، متدین و مقلد امام پرورش یافت. از همان کودکی در مجالس دینی از جمله برنامههای سوگواری امام حسین (ع) حضور داشت و عشق خدمتگزاری به آستان شهید پرور حضرت اباعبدالله (ع) در عمق وجودش ریشه دوانید.
او با شور وصف ناپذیری در روزهای سرنوشت ساز ۲۱ و ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ تلاش میکرد و برای به ثمر رسید ن انقلاب اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نبود.
شهید شفیع زاده بعدها به دنبال تشکیل سپاه، به همراه دیگر برادران، اولین هستههای مسلح سپاه را پی ریزی کرد و در سمت مسئول عملیات سپاه تبریز در سرکوبی خوانین و اشرار آذربایجان و حزب منحرف خلق مسلمان نقش فعال داشت.
هنگامی که به همراه شهید باکری در سپاه ارومیه انجام وظیفه میکرد به عنوان مسئول عملیات برای ایجاد امنیت آن منطقه، در درگیریهای متعدد برای سرکوبی گروههای فاسد تلاش شبانه روزی نمود و توانست در تشکیلات حزب منحله دموکرات نفوذ کرده و باعث متلاشی شدن آن و دستگیری و اعدام تعداد زیادی از کادرهای آنان گردد.
با شروع جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، با یک دسته خمپاره انداز که تحت مسئولیت شهید باکری اداره میشد به جبهههای جنوب شتافت. در عملیات پیروزمندانه فتح المبین معاون تیپ المهدی (عج) بود و خاطره رشادتها و جانفشانیهای او در اذهان مسئولین جنگ و همرزمانش هرگز از یاد نمیرود.
آذربایجان شرقی در دوران جنگ تحمیلی ۸ هزار و ۷۵۶ شهید تقدیم اسلام کرده است که این سند گویایی برای رشادتهای فرزندان این سرزمین است.
البته به تعبیر مقام معظم رهبری مردم تبریز همواره در طول تاریخ در اتفاقات و حوادث گوناگونی چون نهضت مشروطه، ملی شدن صنعت نفت، انقلاب اسلامی بالاخص قیام ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ نشان دادند که پیشرو هستند، هم موقعشناسند و بهنگام عمل میکنند، هم دلیر و شجاع هستند و از مشکلات هراسی به دل راه نمیدهند، هم به معنای واقعی کلمه با ایمان هستند.