به گزارش خبرنگار مهر، شهر دهدشت یا بلاد شاپور همواره روایتگر تاریخی شگرف در زمان بوده و مردمان نجیبش در پرتو این تقویم شناخته میشوند.
مسیر عبور شوش به پارسه از ارجان «بهبهان» به بلادشاپور «دهدشت» و سپس به تخت جمشید پارس بوده است و این یعنی قرابت تاریخی در همجواری فارس و خوزستان با بافتهای باستانی که نشان از دروازه اقتصاد بودن بلادشاپور دارد.
هویت دهدشت با بلاد شاپور و خشت خشت بناهایش پیوند خورده و دروازه تجارت جنوب تا اصفهان لقب گرفته است.
این روزها عدم مدیریت مناسب و زیست بوم محور علاوه بر تحت شعاع قرار دادن ظرفیتها، بیانگر مبلمان ضعیف شهری و عدم شناخت از پیوند تاریخ و مدرنیته است.
شهر تاریخی دهدشت که میتوانست به دروازه معرفی یک تمدن تبدیل شود، ساختار اصولی در پیوندهای جدید و قدیم را به خود ندیده و حتی المان سازی های اصولی و مبنا پایه در آن شکل نگرفته است.
این روزها تصاویری از ورودی شهر و بافتهای تاریخی دهدشت دست به دست می چرخد که مدیریت تمام هارمونی تاریخ محور منطقه را زیر سوال ببرد.
ظرفیتهای مغفول مانده بر کالبد شهر دهدشت خود نمایی کرده تا نشان دهد یک بازنگری اساسی در مبلمان شهری، المان سازی و توسعه تاریخ محور در آن نیاز است.
اگر بافت دهدشت را بر اساس بناها و بافتهای به یادگار از دوران صفویه و حتی ساسانیان روایت کنیم، سوالی از چرایی عدم استفاده از این هویت تاریخی مطرح میشود.
در استانهای همجوار الگوهای مشابهای از این تمدن و فرهنگ به بهترین شکل در معرض دید و بازدید عموم قرار گرفته و برند شناسایی آن مناطق نیز محسوب میشود.
حال سوال اینجاست چرا بلاد شاپور که دروازهای رو به یک تاریخ و تمدن است، روایتی مرثیه وار را بر کالبدش می بیند و هیچ نگاه کارشناسی در توسعه این شهر با در نظر گرفتن یک ساختار تاریخ محور شکل نگرفته است.
به نظر میرسد پیوند تاریخ و فرهنگ اصیل دهدشت خود میتواند راه گریز از این ساختار سازی معیوب مدرنیته محور بوده تا بار دیگر عظمت بلادشاپور به منصه ظهور گذاشته شده و هر ساخت و ساز و توسعهای، بر مبنای این مهم شکل بگیرد.
پژمان امیدی