خبرگزاری مهر، گروه سیاست- زهرا علیدادی: قرن چهاردهم هجری خورشیدی، قرنی است که از ۱ فروردین سال ۱۳۰۱ هجری خورشیدی آغاز شد و در ۲۹ اسفند سال ۱۴۰۰ هجری خورشیدی به پایان میرسد. کمتر از ۴ ساعت تا پایان قرن حاضر باقی مانده است. قرنی که برای ایرانیان پرفراز و نشیب بود. در این گزارش ۱۰ مورد از نقاط عطف و مهمترین رویدادهای این قرن را مرور میکنیم.
سقوط قاجار پوسیده و ظهور پهلوی منحوس
هنگامی که جنگ اول جهانی پایان یافت، سرنوشت ایران نامعلوم بود. در مرکز، استبداد دیرینه ایرانی جای خود را به یک نظام از هم گسیخته داده بود. در ایالات، نیروهای گریز از مرکز قومی و منطقهای، کشور را با خطر از هم گسیختگی روبهرو کرده بودند، به گونهای که کمتر فردی یافت میشد که در چنین شرایطی زیر بار تشکیل دولت و کابینه برود. افزون بر این، اشغال بخشی از خاک کشور به دست انگلیس و روسیه هم اوضاع کشور را بهم ریخته بود.
در چنین اوضاع و احوال آشفتهای رضا پهلوی در ۳ اسفند ۱۲۹۹ به یاری سیدضیاءالدین طباطبایی و با پشتیبانی انگلیسیها کودتایی را سازماندهی کرد که راه را برای صعود وی به آخرین پله قدرت یعنی سلطنت هموار ساخت. در واقع، دولت انگلیس برای حل بحران به وجود آمده ناشی از مسائلی چون تنظیم قرارداد ۱۹۱۹ در ایران - که در حقیقت با انجام این طرح ایران دربست در اختیار انگلیس قرار میگرفت - چارهای نداشت جز آنکه نظام سیاسی ایران را تغییر داده و حکومتی مستبد و دست نشانده در ایران بر سر کار آورد. چنان چه «آیرونساید»، یکی از ژنرالهای انگلیسی انجام این کودتا به همکار خود «اسمایس» میگوید: «راستش یک دیکتاتوری نظامی همه مشکلات ما را حل میکند».
۹ آبان ۱۳۰۴ مجلس شورای ملی با فشار رضاخان رأی به انقراض حکومت قاجار داد و رضاخان را بطور موقت مسئول حکومت تعیین کرده و مجلس مؤسسان را مسئول تعیین تکلیف قطعی حکومت اعلام کرد. ۱۵ آذرماه مجلس مؤسسان کار خود را آغاز کرد و طی یک هفته با تغییر اصول قانون اساسیریال رضخان را شاه ایران و فرزندان ذکور وی را جانشین او اعلام کردند. دیکتاتور پهلوی تا ۱۶ سال بر مردم ایران ستم کرد و از طریق اعمال دیکتاتوری، با دین اسلام به جنگ برخاست. در این دوران تاریک، شاهد وقایعی بودیم که مدتها تأثیر خود را در جامعه ایران برجای گذاشت.
تبعید خفتبار قلدر پهلوی
وقتی در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰، نیروهای متفقین از قزوین و قم به سوی تهران حرکت کردند، رضاشاه ناچار از سلطنت استعفا داد و بیدرنگ به همراه خانوادهاش عازم بندرعباس شد و در آنجا توسط انگلیسیها به جزیره «موریس» تبعید شد.
رضاشاه در ابتدا قصد داشت در یکی از کشورهای آمریکای لاتین و به احتمال زیاد کشور آرژانتین ساکن شود. وی به همراه یازده نفر از اعضای خانواده سلطنتی از جمله شمس پهلوی و علیرضا پهلوی و همچنین هشت نفر دیگر در شهر بندرعباس سوار کشتی انگلیسی شده و این شهر را به قصد بمبئی هند ترک کردند تا مدتی را در این شهر بگذرانند و پس از رفع خستگی به یکی از کشورهای شیلی یا آرژانتین برای سکونت بروند. اما پس از نزدیک شدن به شهر بمبئی، حکومت انگلیس به وی اطلاع داد که نمیتوانند در این شهر اقامت کنند و باید به سمت جزیره موریس رهسپار شوند و این امر موجب برآشفتگی رضاشاه شد چرا که تا پیش از این واقعه وی و همراهانش گمان میکردند که پس از استعفا و ترک ایران میتوانند آزادانه در هر جای دنیا که مایل باشند، ساکن شوند اما بعد متوجه شدند که در واقع به نوعی زندانی دولت انگلیس هستند.
رضاشاه در حدود ۵ ماه در جزیره موریس زندگی کرد. پس از گذشت ۵ ماه، رضاشاه را به شهر ژوهانسبورگ انتقال دادند. سرانجام رضاشاه در ۴ مرداد ۱۳۲۳ در حقارت و بدبختی تمام و بر اثر سکته قلبی در ژوهانسبورگ درگذشت.
کودتای آمریکایی
ماجرای سقوط دولت محمد مصدق از آنجا شروع شد که دولت انگلیس که با ملی شدن صنعت نفت ایران در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ دست خود را از این طلای سیاه کوتاه میدید، یک کودتای نظامی علیه دولتی ملی در ایران طرح ریزی کرد. البته دولت آمریکا در ابتدا با چنین طرحی مخالف بود اما پیروزی «دیوید آیزنهاور» در انتخابات ریاست جمهوری این کشور تغییرات عمدهای در سیاست خارجی آنها ایجاد کرد و «کرمیت روزولت» رئیس اداره خاور نزدیک سازمان سیا به فرماندهی عملیات انتخاب شد.
روزولت در ۲۸ تیر ۱۳۳۲ وارد تهران شد و پس از ملاقات با محمدرضا پهلوی و جلب نظر او، فعالیتهای خود را برای سرنگونی دولت آغاز کرد. محمدرضا پهلوی نیز پس از آنکه از طرف دولت آمریکا و انگلیس خیالش راحت شد، رضایت خود را اعلام کرد و در ساعت ۲ بامداد ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ سرهنگ «نعمتالله نصیری» فرمانده گارد شاه، فرمان عزل مصدق نخست وزیر را در منزلش به وی ابلاغ کرد اما بلافاصله توقیف شد و دولت مصدق طی اعلامیهای وقوع یک کودتای نظامی در تهران و خنثی شدن آن را اعلام و متعاقب این حادثه محمدرضا پهلوی از ایران فرار کرد. البته سرویسهای اطلاعاتی انگلیس و آمریکا با استفاده از ماشین تبلیغاتی خود برای تخریب وجهه سیاسی مصدق و با راه انداختن راهپیماییها و اعتراضات خیابانی توانستند در ۲۸ مرداد کودتا را عملی کنند و «فضلالله زاهدی» توانست به عنوان مجری طرح کودتا به جای مصدق نخست وزیر شود.
البته جای تأسف دارد که با وجود اسناد منتشر شده توسط دولت آمریکا، هنوز عدهای سرنگونی دولت ملی مصدق را کودتا نمیدانند. نگاهی به اسناد و منابع تاریخی نشان میدهد که در این روز عدهای زیادی از مردم توسط نیروهای نظامی و افراد اجیر شده حکومت زخمی و کشته شدند که سندی بازیابی شده از آرشیو اداره کل پژوهش و اسناد ریاست جمهوری گویای این مطلب است. این سند نامه «سعید حکمت»، رئیس اداره پزشک قانونی به فرمانداری نظامی تهران در همان روزهای نخست پس از کودتا است که نشان میدهد در این روز ۴۱ تن مقتول و ۷۵ تن مجروح شدند.
قیام خونین
امام خمینی (ره) در ۱۳ خرداد سال ۱۳۴۲ که مقارن با روز عاشورا بود، با اعلام قبلی برای سخنرانی در مدرسه فیضیه قم حاضر شد و در سخنرانی خود به صراحت شاه وقت را مورد انتقاد قرار داد. در این روز نیروهای امنیتی و انتظامی حکومت پهلوی در حالت آماده باش کامل بودند. امام (ره) در آن روز پس از شرح رخداد کربلا، حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه در دوم فروردین سال ۱۳۴۲ را، به واقعه کربلا تشبیه کردند که به همین دلیل، نیروهای حکومت پهلوی امام (ره) را شبانه به تهران بردند.
صبح روز پانزدهم خرداد، مردم قم و برخی از شهرها از دستگیری امام خمینی (ره) مطلع شده و دست به اعتراض زدند. لحظه به لحظه به تعداد تظاهرکنندگان افزوده میشد. مأموران نظامی که در نقاط مرکزی و حساس مستقر بودند، به سوی تظاهرکنندگان تیراندازی کردند. تظاهرات در آن روز و دو روز بعد نیز ادامه یافت و تعدادی از مردم کشته و مجروح شدند.
قیام خونین و تاریخ ساز ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ نقطه عطفی در تاریخ انقلاب شکوهمند اسلامی ایران محسوب میشود که با تقدیم شهدایی از اقشار مختلف، آن زمان شاه و ساواک را حیران و سردرگم کرد و امروز به استناد شواهد و قرائن موجود، پایهگذار اصلی حکومت اسلامی در ایران است.
طلوع انقلاب
امام خمینی (ره) در ۱۵ بهمن ۵۷ دولت موقت انقلاب را تعیین کرد. مهدی بازرگان که چهرهای متدین و با سابقه مبارزاتی بود و از سوی شورای انقلاب برای نخست وزیری معرفی و پیشنهاد شده بود، با حکم امام (ره) به این سمت منصوب شد. امام خمینی (ره) در متن حکم انتصاب وی تصریح کرده بود که او را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی، مأمور تشکیل کابینه برای تهیه مقدمات رفراندوم و برگزاری انتخابات کرده است. حضرت امام (ره) از مردم ایران درخواست کرد تا نظر خود را در مورد این انتخاب اعلام کنند که سراسر کشور با برگزاری راهپیماییهای گسترده به حمایت از تصمیم امام (ره) پرداختند.
روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ پرسنل نیروی هوایی در محل اقامت امام خمینی واقع در مدرسه علوی تهران با ایشان بیعت کردند. ارتش شاه در آستانه سقوط کامل قرار گرفته بود و پیش از این بسیاری از سربازان و درجه داران مؤمن ارتش با فتوای امام خمینی (ره) پادگانها را ترک گفته و به صفوف ملت پیوسته بودند.
۲۰ بهمن همافران در مهمترین پایگاه هوایی تهران دست به قیام زدند. گارد شاهنشاهی برای سرکوب آنان گسیل شد. مردم به حمایت از نیروهای انقلابی وارد صحنه شدند. روز ۲۱ بهمن پایگاههای پلیس و مراکز دولتی یکی پس از دیگری به دست مردم سقوط کردند. فرماندار نظامی تهران طی اطلاعیهای ساعات منع عبور و مرور را به ساعت چهار بعد از ظهر افزایش داد. همزمان با آن «شاپور بختیار» جلسه اضطراری شورای امنیت را تشکیل داد و فرمان اجرای کودتای طراحی شده از سوی «رابرت هایزر» را صادر کرد.
از سوی دیگر امام خمینی (ره) طی پیامی از مردم تهران خواست تا برای جلوگیری از توطئه در شرف وقوع، به خیابانها بریزند و حکومت نظامی را عملاً لغو کنند. سیل جمعیت زن و مرد و کودک و بزرگ به خیابانها ریخته و مشغول سنگربندی شدند. اولین تانکها و تیپهای زرهی کودتاچیان به محض حرکت از پایگاههایشان به وسیله مردم از کار افتادند. کودتا در همان آغاز با شکست مواجه شد. به این ترتیب آخرین مقاومتهای رژیم شاه در هم شکسته شد و صبحدم ۲۲ بهمن، خورشید پیروزی نهضت امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی طلوع کرد.
انقلاب دوم
سیزدهم آبان سال ۱۳۵۸ به مناسبت سالگرد تبعید امام خمینی (ره) به ترکیه و اولین سالگرد کشتار دانش آموزان و دانشجویان ایرانی توسط مأموران رژیم شاه، راهپیمایی عظیمی توسط دانشجویان و دانش آموزان در تهران انجام شد و طی آن تعدادی از دانشجویان مسلمان و انقلابی که خود را دانشجویان پیرو خط امام نامیدند، سفارت آمریکا در تهران را که به مرکز جاسوسی علیه ملت ایران تبدیل شده بود، به تصرف خود درآوردند.
این اقدام در اعتراض به توطئههای متعدد آمریکا علیه انقلاب اسلامی ایران صورت گرفت. قبل از تصرف سفارت آمریکا، وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران بارها به دلیل دخالتها و توطئههای آمریکا علیه ایران، رسماً به واشنگتن اعتراض کرده بود، اما دولت آمریکا به این اعتراضات توجه نکرد و همچنان به دخالتهای خود در امور داخلی ایران ادامه داد؛ چنانکه پس از تصرف سفارت آمریکا و مطابق با اسناد و مدارک روشنی که از این محل به دست آمد، ثابت شد که این سفارتخانه در واقع مرکز فعال جاسوسی و توطئه علیه ملت ایران بوده است.
تسخیر سفارت آمریکا با حمایت قاطع حضرت امام خمینی (ره) روبهرو شد و از سوی ایشان لقب انقلاب دوم گرفت. در واقع، تسخیر لانه جاسوسی استکبار جهانی جایگاهی عظیم در تاریخ انقلاب اسلامی پیدا کرد چرا که این واقعه نقش مهمی در پایان بخشیدن به سلطه ضمنی آمریکا بر کشورمان ایفا کرد.
دفاع مقدس
سی و یکم شهریور ۱۳۵۹، در حالی که تنها ۱۹ ماه از پیروزی انقلاب میگذشت، ارتش رژیم بعث عراق با هجوم و تجاوز به مرزهای غرب و جنوب کشور، جنگ ۸ ساله تحمیلی را علیه نظام نوپای اسلامی آغاز کرد.
در آن زمان کشور از لحاظ اقتصادی شرایط خوبی نداشت و علاوه بر این، فضای سیاسی کشور هم به شدت دوقطبی و ملتهب شده بود چرا که گروههای مختلف مسلح از جمله مجاهدین خلق (منافقین)، پیکار، چریکهای فدایی خلق، حزب دموکرات، حزب توده در صحنه سیاسی داخلی، قدرت مشروع نظام سیاسی و حاکمیت انقلاب اسلامی را به چالش کشیده و برای آن خط و نشان میکشیدند. مجموعه اقدامات این گروهها هر چند ظرفیت بالای نظام سیاسی مردمی ایران را به رخ میکشید، اما دشمنان این مرز و بوم، از این گروهها بهعنوان ابزارهای مناسبی جهت تحقق اهداف استعماری و استکباری خود و مبارزه با انقلاب اسلامی بهرهبرداری میکردند.
شرایط نظامی کشور نیز در آن مقطع مطلوب نبود؛ ارتش ایران که پیش از پیروزی انقلاب زیر نظر کارشناسان و مستشاران نظامی آمریکا اداره میشد، به گونهای طراحی شده بود که بدون نظر آنها قادر به تصمیمگیری و اقدام نبود و بازسازی و سازماندهی آن نیز به فرصت و زمانی طولانی نیاز داشت. برای تبدیل ارتش شاهنشاهی به ارتش انقلابی و مردمی، تلاشهای بسیاری صورت گرفت.
با وجود اینکه جمهوری اسلامی در اولین ماههای تجاوز رژیم بعث به خاک ایران شرایط مناسبی نداشت، اما به سرعت توانست با اتکا به توان و ظرفیتهای داخلی، به پر کردن خلأها پرداخته و شرایط را تغییر دهد، به طوری که پس از ۸ سال جنگ با دشمن متجاوز، توان ایران در بخشهای نظامی، سیاسی، بینالمللی و اقتصادی چندین برابر افزایش یافت و میتوان گفت که دفاع مقدس عرصهای بود که جمهوری اسلامی توانست تهدیدها را به فرصت تبدیل کند و بعد از ۸ سال نبرد، پیروز قطعی میدان باشد.
رحلت بنیانگذار انقلاب
سیر بیماری امام خمینی (ره) از روز اول خرداد سال ۱۳۶۸ به طور جدی آغاز و بیماری ایشان با وجود عمل جراحی هم درمان نشد. سرانجام امام خمینی (ره) در ساعت ۲۲:۲۰ روز شنبه سیزدهم خرداد ماه سال ۱۳۶۸ به ملکوت اعلا پیوست.
با ارتحال امام خمینی (ره) گویی زلزلهای عظیم رخ داده است، بغضها ترکید و سرتاسر ایران و همه کانونهایی که در جهان با نام و پیام ایشان آشنا بودند، یکپارچه گریستند و بر سر و سینه زدند. هیچ قلم و بیانی قادر نیست آن روزها را توصیف کند. وداع مردم با امام خمینی (ره) در روز و شب پانزدهم خرداد ۱۳۶۸، با حضور میلیونها نفر از مردم تهران و سوگوارانی که از شهرها و روستاهای سراسر ایران آمده بودند، در محل مصلی امام خمینی (ره) برگزار شد. هیچ اثری از تشریفات بیروح مرسوم در مراسم رسمی نبود. همه چیز بسیجی و مردمی و عاشقانه بود. سرتاسر اتوبان و راههای منتهی به مصلی مملو از جمعیت سیاهپوش بود. پرچمهای عزا بر در و دیوار شهر آویخته و آوای قرآن از تمام مساجد و مراکز و ادارات و منازل به گوش میرسید.
در نخستین ساعت بامداد شانزده خرداد، میلیونها تن به امامت آیت الله العظمی گلپایگانی (ره) با چشمانی اشکبار بر پیکر امام (ره) نماز گزاردند. مراسم تشییع امام خمینی (ره) از مصلی تا مرقد امام (ه)، با احساسات غیر قابل کنترل مردم برگزار شد و پیکر مطهر ایشان به خاک سپرده شد.
انتخاب رهبری
پس از رحلت امام خمینی (ره) معاندان داخلی و خارجی آرزو داشتند که شکاف بزرگی در رأس سیستم سیاسی ایران ایجاد شود اما خیالپردازیهای رویاگونه آنان تنها در همان روز ۱۴ خرداد خلاصه شد و خاتمه یافت چرا که صبح روز چهاردهم خرداد ماه، مجلس خبرگان رهبری تشکیل جلسه داد و طی آن خبرگان ملت به بحث و بررسی درباره انتخاب رهبر آینده پرداختند.
آیتالله خزعلی که خود از نزدیک شاهد عینی ماجرا بود در خاطرات خود میگوید: «خبرگان رهبری پس از رحلت امام (ره) اقدام سریع و مفیدی انجام داد که برای خارجیها اعجابآور بود؛ یعنی همزمان با برگزاری مراسم بزرگداشت و تجلیل از امام، رهبر انقلاب انتخاب شد تا خللی پیدا نیاید که موجب سوءاستفاده دشمنان شود. اینجانب در قضیه انتخاب رهبری چون عضو خبرگان بودم، بنابراین در متن قضیه قرار داشتم … در جلسه خبرگان رهبری، ابتدا بحث بر سر این بود که آیا یک نفر باید رهبر شود یا این کار شورایی شود؟ همه اعضای خبرگان رهبری از تیزهوشی آقای خامنهای آگاه بودند، همچنین بینش سیاسی ایشان بر همه روشن بود.»
دسمنان پس از انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران از انجام هر گونه خرابکاری و یا ایجاد تشنج در کشورمان ناامید شدند. در نشریه رویدادها و تحلیلهای دفتر سیاسی سپاه که در همان روزها انتشار یافت با اشاره به ناامیدی دشمنان آمده است: «بدیهی است که در پی رحلت حضرت امام (ره) دشمنان اسلام میبایست منتظر تحولات داخلی کشورمان میماندند اما رخدادهای مثبت داخلی یعنی انتخاب سریع رهبری، تأیید و حمایت یکپارچه از معظمله در داخل و تشییع باشکوه و میلیونی پیکر مطهر امام (ره)، دشمن را از انجام هر گونه حرکت نظامی مأیوس کرد.
شهادت سردار دلها
ساعت یک و بیست دقیقه بامداد ۱۳ دی ۱۳۹۸ بود که در پی حمله تروریستهای آمریکایی به فرودگاه بغداد سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراه ابومهدی المهندس، معاون حشد الشعبی و چند نفر از اعضای این سازمان به شهادت رسیدند.
به دنبال شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، جای جای ایران در سوگ این شهید گرانقدر به عزا و ماتم فرو رفت و مراسم تشییع پیکر باشکوه وی، در میان صدها هزار نفر از مردم کشور در شهرهای مختلف برگزار شد. مراسم تشییع پیکر سردار سلیمانی، روز ۱۷ دی ماه ۱۳۹۸ در شهر کرمان برگزار شد و به دلیل شدت جمعیت، خاکسپاری این شهید گرانقدر بامداد روز ۱۸ دی ماه انجام شد و پیکر مطهر این شهید گرانقدر در میان انبوه دوستدارانش، در گلستان شهدای شهرستان کرمان به خاک سپرده شد.