به گزارش خبرنگار مهر، ایالات متحده آمریکا در دهههای گذشته همواره داعیه دفاع از مبانی و اصول حقوق بشر را داشته و بر این اساس به خود اجازه داده تا در خصوص وضعیت و شرایط حقوق بشر در سایر کشورها اظهارات مداخله جویانه داشته باشد. بررسی دقیق مواضع حقوق بشری آمریکا به صراحت تأیید کننده این واقعیت است که دولتمردان این کشور موضعگیری در خصوص وضعیت حقوق بشر در جهان را بر مبنای ترجیحات و منافع سیاسی انجام میدهند و همین رویه موجبات استفاده ابزاری آمریکا از موضوع حقوق بشر را در سطح بین المللی فراهم ساخته است.
نکته مهم و تأسف بار این است که چنین قضاوتهای سوگیرانه و جانبدارانه، مبنای عمل سیاسی آمریکا در ارتباط با کشورهای هدف قرار میگیرد و از جمله وضع تحریمهای اقتصادی و تحمیل فشارهای سیاسی علیه کشورهای مستقل، بر مبنای همین قضاوتهای نادرست توجیه میشود. در همین راستا و برای بررسی بیشتر این مهم، با حمیدرضا غلامزاده کارشناس روابط بینالملل به گفتوگو نشستیم.
غلامزاده در گفت و گو با خبرنگار قضائی مهر با اشاره به قاعده سیاست جهانی، اظهار داشت: در اینجا دو نکته وجود دارد. یک اینکه در سیاست بینالملل، در عمل قاعده جنگل حکم فرماست و هر کشوری به دنبال منافع خودش است و کشورها بهخصوص قدرتمندترها، به اصول و قواعد بینالمللی پایبند نیستند و این قدرتها به قواعد بینالمللی به عنوان یک ابزار نگاه میکنند. آمریکا نه تنها از این قاعده مستثنی نیست، بلکه یکی از پیشتازان این عرصه است. در همین راستا، یکی از نگاههای تحلیلی این است که نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل و زیرمجموعههایش نیز به عنوان ابزاری برای این رویکرد ایجاد و بنیان نهاده شدهاند.
آمریکاییها با ایجاد نهادهای بینالمللی به دنبال ضریب دادن به تفکرات خود در جامعه جهانی و معیارسازی برای دیگر کشورهای دنیا است لذا با این دیدگاه، نهادهای بینالمللی نه تنها کارکردی نیستند بلکه تنها ابزاری در دست آمریکا هستند وی اظهار کرد: آمریکاییها با ایجاد نهادهای بینالمللی به دنبال ضریب دادن به تفکرات خود در جامعه جهانی و معیارسازی برای دیگر کشورهای دنیا است لذا با این دیدگاه، نهادهای بینالمللی نه تنها کارکردی نیستند بلکه تنها ابزاری در دست آمریکا هستند. با این دیدگاه که این نهادها ابزار هستند و اینکه کشورها به دنبال منافع خودشان هستند، این منطق در دنیا حکمفرما شده که کشورهای قدرتمند بهخصوص آمریکا در جاهایی که منافع آنها ایجاب میکند، از حقوق بشر و یا نهادها و قوانین بینالمللی دم میزنند. دقیقاً بر این اساس است که در سیاست داخلی و خارجی آمریکا، هیچگاه شاهد عمل کامل به این شعارها و معیارها نیستیم؛ چه دوره ترامپ باشد چه دوره بایدن.
معاون بین الملل شهرداری تهران در ادامه به مصادیق این سیاست دوگانه پرداخت و گفت: مصادیق ادعای مطرح شده، بسیار زیاد است. همین امروز و در اثنای جنگ اوکراین، اوج چنین رفتار متناقضی را شاهدیم. امروز در هفتمین سال جنگ یمن قرار داریم که بدترین نوع فجایع بشری در یمن در حال رخ دادن است اما صدایی از آمریکا و متحدان غربیاش خارج نمیشود اما برای مردم تحت حمله قرار گرفته اوکراین، چنان اشک تمساح میریزند که گوش فلک را پر کرده است. یا در فاجعهای که رژیم صهیونیستی برای فلسطینیها به مدت ۷ دهه ایجاد کرده، هیچگاه شاهد موضعگیری آمریکا نبودهایم. سوریه و عراق نیز دیگر مصادیق چنین برخورد دوگانه آمریکا با مقولهای چون حقوقبشر است. موضوع کودککشی عربستان که با اجبار ریاض از گزارش شورای حقوقبشر سازمان ملل از آن گزارش حذف شد، مصداق بارز دیگری از برخورد دوگانه غرب و نزدیکان غرب با ابزارها و معیارهای خودساخته آنهاست. آمریکا حتی در مقابل گزارش اخیر سازمان عفو بینالملل که رژیم صهیونیستی را یک رژیم آپارتاید معرفی کرد، ایستاد و مهر تأیید دیگری بر ابزار بودن چنین نهادها و معیارهای بینالمللی زد.
جامعه آمریکا از نابرابری رنج میبرد
این کارشناس امور بینالملل به سیاست داخلی و متناقض آمریکا در برخورد با حقوق انسانها اشاره کرد و افزود: آمریکا در سیاستهای داخلی نیز با معیارهای دوگانه و متناقض حقوقبشری برخورد میکند. آمریکا که مدعی آزادی، برابری و دموکراسی است، بهخصوص از نیمه دوم قرن بیستم که جنبشهای مدنی بر پایه چنین شعارهایی شکل گرفت و آمریکا مدعی بود که دموکراسی و آزادی را برای مردمش به ارمغان آورده، یا آن شعار «I have a dream» مارتین لوترکینگ که طی سخنرانی وی در واشنگتن صورت گرفت، عملاً هیچکدام محقق نشده است و بخشی از ناآرامی و دو قطبی سیاسی که در جامعه آمریکا شاهدیم به دلیل همین نابرابری و تضادهاست. یک طیف نژادپرست در آمریکا که بردهدار بودند در همان نیمه قرن بیستم به حاشیه رانده شدند و شاید اکنون نتوان به آن پرداخت ولی جنبه تاریخی مهمی در تاریخ آمریکا را چنین ناقضین حقوق انسانها در بر گرفته است.
یک نظرسنجی همزمان با انتخابات ۲۰۲۰ در آمریکا صورت گرفت که بالای ۸۰ درصد مردم معتقد بودند انتخابات در آمریکا یک نمایش و یک تئاتر است. پس بنابراین، نه آزادی، نه برابری و نه دموکراسی، هیچکدام در آمریکا محقق نشد و تنها و تنها در حد شعار باقی ماند وی ادامه داد: اما در قرن بیست و یکم هم اجحاف فاحشی در حقوق انسانها در آمریکا وجود دارد. آمریکا که مدعی برابری است، هنوز نتوانسته برابری جنسی را برقرار کند. امروز در موضوع حقوق و دستمزد، همچنان جامعه آمریکا از عدم برابری جنسی در این مقوله رنج میبرد و زنان دستمزد کمتری نسبت به مردان در جامعه آمریکا دریافت میکنند. در موضوع نژادپرستی، ماجرای جورج فلوید و امثالهم میتواند مهر تأییدی بر تناقضات آمریکا در برخورد با معیارهای خودساختهای است که از آنها استفاده ابزاری میکند. به لحاظ اقتصادی هم به بحران سال ۲۰۰۸ و فضاحتی که بانکها علیه مردم به راه انداختند که ابتدا پاداش و دستمزد خود را برداشته و سپس بدهی مردم را پرداختن کردند و همچنین سرکوب جنبش ۹۹ درصدیها بیانگر آن است که نقض حقوق بشر در آمریکا سیستماتیک است.
غلامزاده گفت: اتفاقات سیاسی و انتخاباتی دو دوره اخیر در آمریکا هم موید همین ادعاست. در ۲۰۱۶ در انتخابات درون حزبی اجحافات بسیار زیادی صورت گرفت و لابیها و روابط درون حزبی منجر به بالا آمدن هیلاری کلینتون در حزب دموکرات شد و موجبات سرخوردگی سیاسی را در آمریکا به وجود آورد. در سال ۲۰۲۰ هم تخلفات و احیاناً تقلبات انتخاباتی موجبات سرخوردگی اجتماعی را به وجود آورد. همین موضوع باعث شد که مردم نیز از این سیستم ناامید باشند. یک نظرسنجی همزمان با انتخابات ۲۰۲۰ در آمریکا صورت گرفت که بالای ۸۰ درصد مردم معتقد بودند انتخابات در آمریکا یک نمایش و یک تئاتر است. پس بنابراین، نه آزادی، نه برابری و نه دموکراسی، هیچکدام در آمریکا محقق نشد و تنها و تنها در حد شعار باقی ماند.
معاون بین الملل شهرداری تهران به فضای سیاست خارجی آمریکا نیز اشاره کرد و اظهار داشت: این تناقض و برخورد دوگانه و استانداردهای متناقض، در فضای سیاست خارجی آمریکا هم موجود است. رفتار آمریکا در روند مذاکرات وین نیز به همین سبب است. اینکه آمریکا در قبال ایران توان تصمیمگیری ندارد به دلیل همین فضای دوگانه در داخل جامعه آمریکاست.
وی در پایان گفت: این تناقض آمریکا در برخوردهای دوگانه بینالمللی آنقدر عیان است که با وقاحت کامل، اقدامات و کنشهای خود را توجیه و تأیید میکنند. موضوع افغانستان شاید یکی از بارزترین و طولانیترین ماجراها برای تأیید این فضای دوگانه و متناقض است. نوع یورش آمریکا و خروج مفتضحانه این کشور از افغانستان از جمله موارد متناقض برخورد آمریکا با مقوله حقوق بشر است. حتی فاش شد آخرین حمله پهپادی آمریکا در افغانستان، صرفاً افراد بیگناه را هدف قرار داده است.