خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: هشام شرابی یکی از متفکران مهم و اثرگذار فلسطینی است که جامعه نخبگانی ایران او را با ترجمه فارسی کتاب «النظام الابوی» با عنوان «پدر سالاری جدید: نظریهای درباره تغییرات تحریف شده در جامعه عرب» میشناسد. ترجمه این کتاب به قلم سیداحمد موثقی برای نخستین بار به سال ۱۳۸۰ توسط نشر کویر منتشر شد. همچنین در اخبار و متون متعددی نام هشام شرابی در کنار نام «آنتوان سعاده» متفکر، روزنامهنگار و مبارز مشهور لبنانی آمده است. سعاده یکی از مشهورترین متفکران ضداسراییلی در جهان عرب بوده است.
پیش از این نیز برخی دیگر از تالیفات شرابی به فارسی منتشر شده بودند. به عنوان مثال ترجمه عبدالرحمان عالم از کتاب «المثقفون العرب و الغرب» با عنوان «روشنفکران عرب و غرب» در سال ۱۳۶۸ توسط انتشارات وزارت امور خارجه در دسترس مخاطبان قرار گرفت. همچنین مدخلی از کتاب «روشنفکران جهان عرب: معرفی آرا و آثار یکصد چهره فرهنگی - فکری معاصر جهان عرب» اثر مسعود فکری منتشر شده توسط انتشارات ترجمان به این شخصیت اختصاص پیدا کرده است. به طور کل اما او در غرب بیشتر از ایران شهرت دارد. اندیشههای او هنوز هم در جوامع عربی و غربی مورد بحث و گفتوگوست.
هشام شرابی که بود و چه کرد؟
هشام شرابی به سال ۱۹۲۷ در شهر یافا به دنیا آمد. دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی را در رامالله گذراند. سال ۱۹۴۷ از دانشگاه آمریکایی بیروت مدرک کارشناسی فلسفه گرفت. در همین سال عضو حزب ناسیونال سوسیالیست به رهبری آنتوان سعاده شد. هدف این حزب که به سال ۱۹۳۲ بنیانگذاری شد، متحد کردن کشورهای فلسطین، سوریه، اردن و لبنان تحت عنوان شام بود؛ بعدها این حزب گرایشات شدید ضد صهیونیستی پیدا کرد. شرابی پس از پایان تحصیلات کارشناسی به ایالات متحده آمریکا رفت و به سال ۱۹۴۹ توانست از دانشگاه شیکاگو کارشناسی ارشد خود را در رشته فلسفه اخذ کند. او تحصیلات خود را در همین دانشگاه ادامه داد و مدرک دکتری رشته تاریخ و فرهنگ را به سال ۱۹۵۳ دریافت کرد.
از نظر هشام شرابی «وطن گزینی» بالاترین درجه استعمار است، زیرا استعمارگر ساکنان اصلی را ریشه کن و املاکشان را تصرف میکند؛ آنها را کوچ میدهد و این همان سیاستی است که یهودیان در تعامل با فلسطینیها در پیش گرفتند پس از اشغال فلسطین توسط یهودیان عمده فعالیتهای فکری و عملی شرابی به مسئله فلسطین و جهان عرب و نحوه مواجهه اعراب با مدرنیسم و دستاوردهای غربی اختصاص پیدا کرد. اعدام آنتوان سعاده و تعطیلی دفاتر حزب ناسیونال سوسیالیست و در ادامه جنگ داخلی لبنان باعث شد تا هشام شرابی بعد از خانهبدوشی در کشورهای لبنان (همراه با تدریس در دانشگاه آمریکایی بیروت به عنوان استاد مدعو) و سوریه به ایالات متحده آمریکا نقل مکان کند. پیش از آن به سال ۱۹۵۵ شرابی به همکاری خود با حزب خاتمه داده بود.
او از سال ۱۹۷۵ در دانشگاه جورج تاون به تدریس تاریخ اندیشههای عرب پرداخت و صاحب کرسی عمر مختار درباره فرهنگ عربی شد. همچنین کرسی تدریسی نیز درباره تاریخ اندیشه در اروپا داشت. سال ۱۹۷۵ مرکز مطالعات معاصر عرب، تنها مرکز آکادمیک مطالعه جهان عرب در دانشگاه جورج تاون را با چند نفر دیگر تأسیس کرد. با همت او به سال ۱۹۷۹ بنیاد فرهنگی عربی آمریکایی و گالری الیف در واشنگتن دی سی افتتاح شد. سال ۱۹۹۰ مرکز تحلیل سیاسی فلسطین در واشنگتن دی سی را تأسیس کرد. در نهایت او به سال ۱۹۹۸ از دانشگاه جورج تاون بازنشسته شد و توانست به بیروت بازگردد. شرابی از سال ۱۹۹۵ مبتلا به سرطان پروستات شد و پس از ۱۰ سال مبارزه با این سرطان در نهایت به سال ۲۰۰۵ در بیروت درگذشت.
همانطور که ملاحظه کردید حضور او در آمریکا با تاسیس سازمانها و موسساتی در جهت تروج آگاهی از جهان اعراب و وضعیت فلسطین همراه شد. او در تبعید همواره دغدغه هویت عربی و تحلیل انتقادی جامعه معاصر عرب را به همراه داشت و در زمینه انتشار مصائب فلسطینیان در سراسر جهان نقش موثری را ایفا کرد. شرابی از معتقدان و مروجان نظریه انتقادی بود و در راستای بومی سازی این رویکرد و اندیشه چپ تلاش فکری مهمی کرد. او از دشمنان سرسخت استعمار و اندیشه غربی و به تبع آن اندیشه صهوینیسم بود. به همین دلیل هم مانند ادوارد سعید به مخالفت شدید با «شرقشناسی» پرداخت و آن را دانشی استعماری میدانست.
آثار قلمی هشام شرابی
مهمترین کتاب هشام شرابی «النظام الابوی» است که همانطور که اشاره شد در با عنوان «پدر سالاری جدید: نظریهای درباره تغییرات تحریف شده در جامعه عرب» به فارسی نیز منتشر شده است. گویا شرابی این کتاب را ابتدا به زبان انگلیسی نوشت که با نام « Neopatriarchy A Theory of Distorted Chang in Arab Society» به سال ۱۹۸۸ منتشر شد. ترجمه عربی این کتاب سال ۱۹۸۹ در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
شرابی در این کتاب در اصل یکی از وجوه اصلی هندسه فکریاش را باز میکند. نظریهای که این کتاب ارائه میکند درباره تغییرات تحریف شده در جامعه عربی است. با این نظریه و رویکرد میتوان به درک نوینی از جامعه عرب رسید. به باور شرابی پدرسالاری نوعی شکل بندی اجتماعی است مبتنی بر رابطه پدرانه بین حاکم و مردم که شکل قدرت عمودی، از بالا به پایین اعمال میشود و سنتهای جامعه آنها را تقویت میکند. این وضعیت در پدرسالاری جدید نیز با وام گرفتن برخی از نمودهای مدرنیته و دنیای جدید، به نوعی تقویت نیز شده است. در مواجهه با دنیای جدید و مدرنیته ساختارهای پدرسالارانه جهان عرب به جای تغییر و تبدیل و یا نوسازی، تنها تقویت شده و در اشکالی ناقص و از ریخت افتاده نوسازی و حفظ شدهاند.
«النظام الابوی» تأثیرمهمی بر نظام آکادمیک و حلقههای فرهنگی و روشنفکری جهان عرب گذاشت. علی احمد سعید (آدونیس) شاعر شهیر سوری از این کتاب بسیار تمجید کرد و نویسنده را اندیشمندی بزرگی خواند که برای نخستین بار به رویکرد نظام پدرسالاری در عرب و نتایج زیانبار آن در عصر جدید پرداخته است.
دیگر کتاب مهم شرابی «المثقفون العرب و الغرب» است که همانطور که اشاره شد با عنوان «روشنفکران عرب و غرب» به بازار اندیشه ایران راه پیدا کرده است. در این کتاب که برای نخستین بار به سال ۱۹۷۸ منتشر شد، شرابی، دیدگاهها و مواضع روشنفکران عرب به غرب را دستهبندی کرده و ضمن شرح آنها برای مخاطب به نقدشان نیز میپردازد. نکته مهم این کتاب در نتیجهگیری نویسنده است. به باور شرابی در جهان معاصر عرب نه سکولارها و نه اسلام گرایان در مواضع خود نسبت به غرب واقع نگر نبوده و نگاهشان به غرب بر اثر ایدئولوژیها و منافعشان شکل گرفته است که باعث شده هیچ کدام از این دو جریان عمده دیدگاه انتقادی و تحلیلی درستی از غرب نداشته باشند، نگاهی که بتواند راه حل روشن و عملی برای مشکلات هویت و تاریخ غرب ارائه کند.
«مقدمة للدراسة المجتمع العربی» یا درآمدی بر مطالعه جامعه عرب، یکی دیگر از آثار مهم شرابی است که شخصیت نقادانه او را به خوبی روایت میکند. نویسنده در این کتاب که برای نخستین بار به سال ۱۹۷۵ منتشر شد، کوشیده است تا ساختارهای رفتاری و آداب اجتماعی جامعه عرب را موردبررسی قرار دهد. وی به موضوع خانواده در این جوامع هم پرداخت و نشان داد که ساختارهای نظام خانوادگی در جامعه عرب چه ویژگیهایی دارد و تا چه میزان با جوامع مدرن همراهی میکند. در حین این بررسیها موضوع جبرگرایی، سرخوردگیهای فرهنگی، موضوع قاچاق و دیگر معضلات در جامعه عربی را بررسی کرد. وی در این کتاب بحث از روشنفکران عرب را هم پیش کشید و وظیفه آنها در تغییر و تحول نظامهای عربی را نیز به بحث گذاشت. این کتاب موردتوجه بسیاری قرار گرفت. وی علاوه بر نشان دادن برخی ضعفهای فرهنگی در نظامهای عربی، با روشنفکران نیز سخن گفته و راه صحیح اصلاح در این جوامع را ترسیم کرده بود. این کتاب اثری پیشگام بود که تاثیر بسیاری بر روشنفکران فلسطینی و همچنین روشنفکران و اصحاب اندیشه در جهان عرب گذاشت.
شرابی در زمینه بومی سازی نظریهها و رویکردهای مختلف در علوم انسانی و نقد تلاش بسیاری کرد. به باور او روشنفکران عرب باید در مسیری مستقل گام بگذارند تا بتوانند ابزار و مفاهیم مناسب را از مدرنیسم و پست مدرنیسم انتخاب کنند و به مدرنیسم عربی دست پیدا کنند «الجمر والرماد» این کتاب زندگینامه خودنوشت هشام شرابی است که در دو جلد با عناوین «خاطرات یک روشنفکر عرب» و «تصاویر گذشته» منتشر شد. این دو کتاب از نظر بی پرده گویی بینظیرند. هشام با شیوایی تمام تجربه نسل کاملی از روشنفکران عرب را شرح داده و در ادامه آن را نقد کرده است که بیشتر آنها زندگی خود را در تبعید اجباری یا خود خواسته و سرشار از رؤیاها و البته شکستها به پایان بردهاند.
شرابی تأکید میکند که رفتارهای تحقیرآمیز استعماری در برابر عرب استعمار شده ناشی از خودشیفتگی نژادی و رغبت به ارضای تمایلات عداوت آمیز نهفته در درون استعمارگر نسبت به ملتهای استعمار شده است. شرابی بهویژه به اتفاقاتی که برای خودش یا دوستانش رخ داده اشاره میکند، مثل شرح ماجرای خودش با یک افسر فرانسوی که او را به جاسوسی متهم کرد. وقتی او، در نیمه دهه هفتاد میلادی، خاطراتش را مینوشت مطمئن بود مردم کشورهای عرب در آستانه تحولی جدید قرار گرفتهاند، اما ۱۰ سال پس از آن به اشتباه خود پی برد و فهمید دوره انحطاط کشورهای عربی هنوز به پایان نرسیده است. شرابی در این کتاب نگاهی به اخبار روزنامههای لبنان، عراق و مطالب مرتبط با فلسطین اشغالی دارد و خاطرات سیاسیاش را برای خواننده بازگو میکند و از آرزوهای خود و دوستانش برای سرزمینشان و از تلخی روزهایی که سپری کردند میگوید. این خاطرات رنجها و دغدغههای فکری و روحی شرابی را روایت میکند.
اما شرابی مجموعه مقالات، سخنرانیها و نوشتارهای مطبوعاتی خود را نیز در کتاب با عنوان «النقد الحضاری للمجتمع العربی» یا «نقد تمدنی جامعه عرب» گردآوری کرد که گویا به سال ۱۹۹۱ منتشر شد. موضوعات مردسالاری، جنبشهای زنان در جوامع عربی، جامعه عربی معاصر در مواجهه با غرب، تجربه تمدنی غرب، معنای نوگرایی و فراروی آن و مفهوم عقب ماندگی تمدنی، از جمله مباحث مطرح شده در این کتاب است. این کتاب همچنین چکیدهای از اندیشه شرابی را نیز به مخاطبان روایت میکند و ترجمه فارسی آن میتواند در شناخت این متفکر برجسته فلسطینی به ایرانیان کمک شایانی کند. «نصوص و مقالات فی قضییة الفلسطینیه» از آخرین کتابهای اوست.
مختصری درباره نظام فکری هشام شرابی
مسعود فکری در کتاب «روشنفکران معاصر عرب» درباره نظام فکری و هندسه معرفتی هشام شرابی چنین نوشته است: «از نظر شرابی گفتمان انتقادی جدید به تنهایی نمیتواند بر تغییرات اجتماعی سیاسی تاثیر بگذارد و باید با عمل و اقدام همراه شود. چنین گفتمانی نخستین گام برای ایجاد تغییری جدی است. او معتقد است صرفاً با انقلاب با کودتا نمیتوان تغییر اجتماعی ایجاد کرد. تغییر در جهان پس از انقلاب فرایندی بسیار پیچیده و خطرناک است و باید در تمام سطوح از پدرسالاری جدید به مدرنیسم منتقل شود. از نظر شرابی روشنفکران میتوانند بر نبردهای در حال انجام برای ایجاد تغییر اجتماعی سیاسی تأثیر بگذارند.»
اما شرابی چطور به این نظریه رسید؟ او در بیوگرافی خودنوشت خویش به این نکته اشاره میکند که در دهه ۱۹۷۰ با از دست رفتن امید به اصلاح سیاسی و عقیم ماندن حرکتهای انقلابی معطوف به تغییر، به سمت تحلیل شخصیت عرب و پدرسالاری جدید کشیده شد و تلاش کرد تا به سوی فهم علل فرهنگی این ناکامیها برود. مطلوب شرابی این بود که فلسفه و فکر باید در خدمت مسائل فلسطین قرار گیرد.
همانطور که اشاره شد شرابی در زمینه بومی سازی نظریهها و رویکردهای مختلف در علوم انسانی و نقد تلاش بسیاری کرد. به باور او روشنفکران عرب باید در مسیری مستقل گام بگذارند تا بتوانند ابزار و مفاهیم مناسب را از مدرنیسم و پست مدرنیسم انتخاب کنند و به مدرنیسم عربی دست پیدا کنند. پیش نیاز این گفتمان جدید این است که به سیطره متافیزیک، فلاسفه و گفتوگوهای افقی در جامعه – البته نه بین نظریه پردازان ایدئولوژیک – پایان داد و درک و نگرش درستی در قبال زبان خوانش و نوشتار داشت.
بومی سازی نظریهها به شرابی این امکان را داد که مهمترین بخش پروژه فکری و پژوهشی خود را به نحوی مطلوب به سامان برساند و آن تحلیل رابطه روشنفکران عرب با جامعه اعراب و جامعه غرب و نشان دادن راه برون رفت از بحرانهای این رابطه بود. به باور شرابی محیط پیدایش روشنفکر عرب جامعه کشاورزی و پیشامدرن بود و آگاهیاش حاصل آموزشهای جدید و ارتباط با اروپاست. پیدایش روشنفکری عربی از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم و هم زمان با پیدایش طبقه بازرگانان و انتقال قدرت سیاسی اشراف فئودال شهرنشین بود و به موازات گسترش آن عثمانی فرو پاشید. پس از آن وحدت و یکپارچگی جامعه کم شد و نسل تحصیل کرده با ارزشهای قدیمی و جامعه سنتی بیگانه شد.
به باور هشام شرابی غرب با تأسیس کرسیهای شرقشناسی در نظامهای آکادمیک خود، بیش از آنکه بخواهد فرهنگ و تمدن مردم شرق را بشناسد، در پی تحریف تاریخ ملل شرق، تمدنشان و متهم کردنشان به بدویت و تروریستی نامیدن تلاشهای آزادی بخششان است از راستای همین نظریههای بومی سازی، هشام شرابی به نقد غرب نیز پرداخته است. این نقد بویژه به توطئههای یهودی سازی فلسطین و بیتالمقدس نیز میرسد. به باور این متفکر برجسته رابطه غرب و شرق، به شکل توطئهای مستمر ضد شرق است و امپریالیسم و استعمار و صهیونیسم حلقههایی هستند از زنجیرهای از توطئهها که غرب علیه شرق راه انداخته است. سخن مشهور او این است: «از بیگانهای که ما را در وطنمان باسبب و بیسبب تحقیر میکند متنفر و خشمگینم.»
از نظر او «وطن گزینی» بالاترین درجه استعمار است، زیرا استعمارگر ساکنان اصلی را ریشه کن و املاکشان را تصرف میکند؛ آنها را کوچ میدهد و این همان سیاستی است که یهودیان در تعامل با فلسطینیها در پیش گرفتند. (استعمار وطن گزینیِ اشغالگرانه، گونهای از استعمار است که در آن عناصر مهاجر درصدد خلاص شدن از دست ساکنان اصلی و گرفتن جای آنها برمیآیند.) او غرب را استعمار سلطهگر و منبع ترس و احتراز معرفی میکند و معتقد است هجوم استعماری غرب به عربها ریشه در جنگهای صلیبی دارد. او در جایی نوشته است: «استعمار برای من امری حقیقی و محسوس بوده است. من از استعمار نفرت داشتم، مثل همه دوستانم. و این به خاطر تجربه شخصیام به عنوان یک فلسطینی است.»
نقد شرقشناسی / دانشی که در خدمت استعمار است
همانطور که اشاره شد شرابی از منتقدان مهم علم شرقشناسی بود. او شرقشناسی را دانشی استعماری میدانست. به باور او غرب با تأسیس کرسیهای شرقشناسی در نظامهای آکادمیک خود، بیش از آنکه بخواهد فرهنگ و تمدن مردم شرق را بشناسد، در پی تحریف تاریخ ملل شرق، تمدنشان و متهم کردنشان به بدویت و تروریستی نامیدن تلاشهای آزادی بخششان است. غرب دیگر برای مبارزه با شرق ابزارهای مادی را کنار گذاشته و به جای آنها ابزارهای غیرمستقیم را به کار گرفته که شرق را برای همیشه وابسته نگه میدارد، هرچند که همیشه راه تجاوز و استعمار فیزیکی کشورها نیز از دریچه دانش شرقشناسی میگذشت.
با گسترش شرقشناسی و به تبع آن استعمار، شرق به باور شرابی هیچگاه نخواهد توانست از موضعی برابر با غرب تعامل کند. این وابستگی شرق را وادار کرده به فرمان دیگران گوش کند. البته از نظر شرابی اوضاع فعلی جهان عرب فقط زاییده تلاشهای غرب نیست، بلکه وضعیت درونی خودشان هم مؤثر بوده است و آنها را آماده پذیرش خواستههای غرب کرده است. اعراب عادت کردهاند از پذیرش مسئولیت خطاها و بدرفتاریهای خود شانه خالی کنند و آنها را بر دوش دیگران بیاندازند و عیوب خود را با ادعای دخالت مستمر غرب و مانع تراشیهایش در شکوفایی اعراب توجیه کنند. این روحیه راه را برای عربها باز کرد تا بحران را نه داخلی بلکه خارجی معرفی کنند و روشنفکران از ادای نقش خود در بازگویی هجوم مغرضانه غرب شانه خالی کنند. شرابی تلاش کرده از پذیرش مفروضات سنتی شرقشناسی فراتر برود و با نقد آن چشم انداز جدیدی برای مطالعه وضعیت کشورهای عربی به دست آورد.
شرابی هدف اتحاد اعراب را در سر میپروراند، چرا که آنها دشمن مشترکی به اسم رژیم اسراییل داشتند. به همین دلیل هم او به جنبشهای بنیادگرایانه با دید نیروهای سیاسی مینگریست. به باور او درگیر شدن با این جنبشها در بحثهای دینی یا تحریک و بر سر شوق آوردن آنها، ورود به نبردی شکست آور است. شرابی عمدتاً تحقیقاتش را از موضعی درون خود واقعیت اجتماعی آغاز میکرد و نقد فرهنگی را بر همه چیز مقدم میدانست. شرابی همچنین به جنبشهای فمینیستی نیز باور داشت. او معتقد بود حتی روشنفکران سکولار و چپ گرا هم هیچ وقت به صورت جدی به موضوع زنان نپرداخته و صرفاً درباره آن لفاظی کردهاند. از نظر او سرکوب زنان بنیان نظام پدرسالار جدید است و زنان بمب ساعتی در قلب جوامع پدرسالارند.
***
دیگر مطالب پرونده «غربت حکیمان و حکمت غریبان» را از اینجا ببینید.