محسن قیصری کارگردان مستند «آخرین پرواز» بیان کرد که این مستند روایت‌کننده اسارت ده ساله یک خلبان ایرانی است که تا دو سال پس از پایان جنگ به درازا کشید.

محسن قیصری کارگردان مستند «آخرین پرواز» همزمان با عرضه اینترنتی این مستند در گفتگو با خبرنگار مهر درباره آن توضیح داد: در سال ۹۷ بود که طرح اولیه این مستند را به سازمان اوج ارائه کردیم و مورد تصویب قرار گرفت. این مستند درباره یکی از خلبانان دوران جنگ است که به مدت ۱۰ سال در اسارت رژیم بعث بوده و دو سال پس از پایان جنگ آزاد می‌شود. شخصیت محمدرضا صلواتی به‌عنوان یک خلبان ویژگی‌های خاصی داشت که پرداختن به آن‌ها برایم جذاب بود.

وی ادامه داد: پنج سال پیش از آنکه آقای صلواتی اسیر شود، یک هیأت عراقی به ایران می‌آید که سرپرست این هیأت فردی به نام سامرایی، رئیس استخبارات ارتش عراق بود. از طرف ارتش ایران، محمدرضا صلواتی مأمور می‌شود که این هیأت را همراهی کند. در مدتی که این گروه در کشور حضور داشتند، به واسطه همین همراهی آشنایی میان این دو شکل می‌گیرد. بعد از انقلاب و جنگ، وقتی آقای صلواتی در جنگ اسیر می‌شود به صورت اتفاقی او را برای بازجویی نزد سامرایی می‌برند. روایت این برخورد و مواجهه یکی از بخش‌های جذاب این مستند برای من بود.

این مستندساز ادامه داد: بازه ۱۰ ساله اسارت این خلبان با سختی‌های بسیاری همراه بوده است و بعد از بازگشت هم حوادث تراژیکی در خانواده او رخ می‌دهد و همسرش را پس از سال‌ها از دست می‌دهد. در مجموع سرگذشت تراژیک و در عین حال دراماتیکی این شخص داشت که پرداختن به آن برایم جالب بود.

وی افزود: ساخت این مستند جرقه‌ای بود برای توجه به بخشی از فرماندهان نیروی هوایی تا مورد توجه رسانه‌ها و حتی نویسندگان قرار بگیرند. از آن تاریخ دریچه‌ای باز شد تا قصه‌های ناگفته‌ای از نیروی هوایی وارد فضای تلویزیون و حتی سینما شود.

قیصری درباره بازه زمانی طولانی دوران اسارت این خلبان هم توضیح داد: جنگ که تمام شد مدت زمانی طول کشید تا اسرا میان دو کشور مبادله شوند. در این میان عراق تلاش می‌کرد از خلبانان به‌عنوان یک حربه سیاسی و اهرم فشار استفاده کند. خلبانان نیروی هوایی هم به لحاظ مادی و هم به لحاظ معنوی از نظر ارزش نظامی بسیار برای دشمن ارزشمند بودند، به همین دلیل آن‌ها را گروگان نگه داشته بودند که بتوانند آخرین اسرای خود را از ایران تحویل بگیرند.

وی افزود: در اولین عملیاتی که طی آن ۱۴۰ فروند هواپیما از طرف ایران، مناطقی از پایگاه‌های نظامی و مناطق نفتی عراق را بمباران می‌کنند، آقای صلواتی هم حضور داشته است. این عملیات در اول مهر ۱۳۵۹ صورت می‌گیرد. چهارمین روز از جنگ او در عملیات دیگری برای حمله به پایگاه کوت شرکت می‌کند که در همان عملیات هواپیمایش مورد اصابت موشک قرار می‌گیرد، به همراه خلبان همراهش سقوط می‌کنند و به اسارت دشمن درمی‌آیند. از روز سوم مهر ۱۳۵۹ آقای صلواتی اسیر می‌شود و در سال ۶۹ حدود دو سال پس از پایان جنگ هم آزاد می‌شود. ما جمعاً ۵۶ خلبان اسیر در طول جنگ داشتیم که در چند اردوگاه عراق پراکنده بودند. حدود ۳۰ نفر از همراهان آقای صلواتی را عراق بعد از تبادل اسرا نگه می‌دارد و پس از دو سال آزاد می‌کند.

این مستندساز ادامه داد: مأموریت‌های نیروی هوایی معمولاً به‌صورت گروهی انجام می‌شود و برای بمباران مناطق استراتژیک معمولاً از دو تا هشت فروند هواپیما عازم می‌شوند. در این مأموریت‌ها معمولاً هر هواپیما مأمور می‌شود که نقطه مشخصی را هدف قرار دهد. از ویژگی‌های امثال آقای صلواتی همین بوده که سر نترسی داشتند، با هواپیماهای خود وارد شهرهایی می‌شدند که پدافند موشکی قوی داشتند و آن‌ها باید از این سد عبور می‌کردند. یکی از ویژگی‌های این عملیات‌ها پرواز با سرعت بالا و در ارتفاع پایین است که کل عملیات را تبدیل به کاری پرریسک می‌کند. به‌خصوص که خلبانان ما این ملاحظه را داشتند که مناطق مسکونی را هم هدف قرار ندهند و با دقت بالایی مناطق تعریف‌شده در عملیات را مدنظر قرار می‌دادند که به همین دلیل گاهی در معرض خطرات عجیب و غریبی هم قرار می‌گرفتند.

وی در ادامه با تشریح وضعیت فیزیکی هواپیماهای غول‌پیکر حمل بمب در دوران دفاع مقدس افزود: با همین هواپیماهای سنگین این عملیات‌های شگفت‌انگیز صورت می‌گرفت که نشان‌دهنده روحیه دلاوری و جوانمردی این خلبانان بوده، فراتر از آن هم دوره استقامت ۱۰ ساله‌ای است که علی‌رغم آنکه نیروهای مختلف آن‌ها را تحت فشارهای سیاسی قرار می‌دادند و مورد شکنجه قرار می‌گرفتند آن‌ها در اسارت صبر کردند. به تعبیری در این ۱۰ سال علاوه‌بر اسارت، آن‌ها تحت فشارهای نیروهای مختلف از منافقین و برخی بریده‌های داخلی هم قرار داشتند اما توانستند در این شرایط دوام بیاورند.

قیصری درباره ویژه‌ترین خاطرات و تجربیات خلبان صلواتی هم گفت: ما چند نقطه عطف در روایت فیلم داریم که یکی از همین نقاط عطف مواجهه با سامرایی به‌عنوان رئیس استخبارات ارتش عراق است. در این دیدار خلبان ایرانی یعنی همین آقای صلواتی هیچ انتظاری از آشنای قدیمی خود ندارد. روایت تکنیک‌های عملیاتی در حمله به کوت، از دیگر نقاط عطف این روایت است. از دیگر نقاط عطف فیلم هم اتفاقاتی است که در دوران اسارت برای آقای صلواتی رقم می‌خورد. زمانی عکسی از فرزندش به همراه یک نامه به دستش می‌رسد، زمانی که مشغول تماشای عکس فرزندش بوده، مأمور عراقی به او نزدیک می‌شود، عکس را می‌گیرد و می‌پرسد این کیست که اینقدر قشنگ است؟ صلواتی می‌گوید که او پسرم است. مأمور بعثی با خودکار چشم‌های پسر را در عکس سوراخ می‌کند و عکس پاره‌شده را به او بازمی‌گرداند. در آن وضعیت او آنچنان منقلب و خشمگین می‌شود اما کاری از او برنمی‌آید.

وی ادامه داد: وقتی او پس از سال‌ها اسارت به خانه برمی‌گردد تا زندگی تازه‌ای را با همسر و دو فرزندش از سر بگیرد اما به فاصله کوتاهی روزی که مشغول تماشای تلویزیون بودند، همسرش سرش را روی شانه او می‌گذارد و به‌واسطه ایست قلبی از دنیا می‌رود. روایت این اتفاق هم یکی دیگر از نقاط عطف این فیلم محسوب می‌شود. این موارد بسیار موردتوجه مخاطبان این فیلم قرار گرفته است.

کارگردان مستند «آخرین پرواز» درباره جذاب‌ترین تجربه خود در مسیر ساخت این مستند گفت: آشنایی با این شخصیت‌ها برای من هم درس بود و هم افتخار. شناخت این مردان بزرگ برای من یک افتخار بود اما ناراحتم در کشوری از این بزرگان صحبت می‌کنیم که سازمان‌های متولی، نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت هستند. زمانی که ما این فیلم را ساختیم، به‌جز تعداد محدودی از دوستان در نیروی هوایی، مجموعه سازمان‌های مرتبط نه تنها توجهی به این موضوع نداشتند بلکه به‌گونه‌ای رفتار می‌کردند که گویی برای‌شان اهمیت ندارد. آقای صلواتی وقتی این فیلم را تماشا می‌کرد، احساس می‌کرد به سال‌های دفاع مقدس بازگشته و مجدد زنده شده است. این روحیه در دیگر خلبانان دوران جنگ و اسارت هم وجود دارد.

برچسب‌ها