به گزارش خبرنگار مهر، چاپ دوم کتاب «سرّ فاش: نقد ادله قرآنی و روایی وحدت وجود» نوشته محمدعلی صابری و مقدمه محمد محمدرضایی، با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۶۴۰ صفحه و بهای ۱۷۰ هزار تومان توسط مجموعه مطالعات شیعی و انتشارات مکتبه الصدیقه الشهیده منتشر شد. چاپ نخست کتاب تابستان ۱۴۰۰ به بهای ۱۶۰ هزار تومان منتشر شده بود.
«سرّ فاش» در اصل رساله دکتری محمدعلی صابری با عنوان «بررسی ادله قرآنی و روایی وحدت وجود با تکیه بر آرای دانشمندان شیعه» است که شهریور ۱۳۹۷ با راهنمایی پرویز رستگار از آن دفاع شد.
نویسنده تحقیق و تتبعی مهم پیرامون مستندات قرآنی و روایی مورد استفاده فلاسفه و عرفا انجام داده و در آن ضمن غور در اقوال ایشان به بررسی سندی و متنی، و معناشناسی این مستندات میپردازد. کتاب حاضر جامعترین نوشتاری است که تاکنون در موضوع بررسی مستندات قائلین به وحدت وجود منتشر شده است.
کتاب شامل ۶ فصل به ترتیب با این عناوین است: «کلیات؛ تعریف وحدت وجود و نتایج آن»، «بررسی مستندات قرآنی وحدت وجود»، «بررسیِ اسناد روایات مورد استناد در وحدت وجود»، «معناشناسی روایات مورد استناد در وحدت وجود»، «نقد دیگر ادله وحدت وجود» و «تبیین توحید در برابر وحدت وجود». کتاب با نتیجهگیری مهم نویسنده و فهرست آیات و روایات مورد استناد وحدت وجودیان به پایان میرسد.
نویسنده در مقدمه کتاب نوشته است: «وحدت وجود یعنی در دار هستی یک وجودِ حقیقی بیشتر نیست که همان خداست چنان که گفتهاند: لیس فی الدّار غیره دَیّارٌ؛ و هرچه غیر او در نظر آید چیزی جز تجلی و نمایش ذات او نیست.
پیدا است که با چنین نگاهی به هستی، «خود» عارف که انسان کاملش نیز نامند همان خداست که بدین قالب ظهور و تجلی کرده است.
این انگاره که گذشتهای بسیار کهن در سرزمینهایی چون هند دارد، پس از ظهوری جسته و گریخته در عالم اسلامی به وسیله کسانی چون حلاج و بایزید، با ابن عربی (م ۶۳۸ ق) _که پدر عرفان اسلامیاش خوانند_ و کسانی از پیروان مکتب او همچون سید حیدر آملی بازتابی بسیار گسترده در آثار عرفانی دوره اسلامی یافت، تا اینکه با ظهور ملاصدرا (م ۱۰۵۰ ق) و حکمت متعالیهاش، _که زبانی علمنماتر از عرفان داشت_ فلسفه را نیز بهگونه تمام فتح نمود؛ و هسته مرکزی عرفان و فلسفه اسلامی، وحدت وجود و خودخدابینی شد و بس! تا جایی که گفتهاند:
تاریخ تعقل اسلامی، پانوشت بر «أناالحق» منصور حلاج است.
هر چه هست با اینهمه گفتارها و نوشتارهای اهالی عرفان در گذر این قرنها به ویژه در روزگار ما و نیم قرن اخیر دیگر نباید وحدت وجود را سرّی از اسرار دانست! آنهم سرّی والا که در بیان نیاید و بر قلم نشاید! که اگر این بود اینهمه فاشگویی و اینهمه شرح و بیان آن از سوی صاحبانش، با زبانی عامیفهم و عالِمدوست، در قالب نظم و نثر و از همه مهمتر با آویختن به کتاب خدا و درآمیختن با روایات منسوب به حجتهای خدا روا نبود…
به هر روی، حال که این «سرِّ فاش» را بیپروا گفتند و نوشتند، گریزی نیست از اینکه نقدهای بیپرده آن را نیز بشنوند و ببینند. امید که جویندگان معرفت را گوارا افتد!»
نویسنده پژوهش و تتبع جدی در متون روایی انجام داده و مستندات قائلان به وحدت وجود را با ادلهای محکم رد میکند. صابری اشاره کرده که ۹ آیه از آیات کلام الله مجید مورد استناد قائلان به وحدت وجود است که تفسیر هیچکدام از آنها وحدت وجود را اثبات نمیکند. او درباره احادیث مورد استناد آنان از جمله «کنز مخفی»، رَأَیتُ اللهَ فیه»، «لا هو إلا هو»، «حبل»، «وَ هُوَ الآن کَما کان»، «قرب نوافل» و «بخش دوم دعای عرفه» نویسنده مباحث مفصلی دارد. به عنوان مثال نویسنده درباره اعتبارات اسنادی این احادیث نوشته است:
حدیث «کنز مخفی»: در هیچیک از منابع روایی شیعه و سنی گزارش نشده، بلکه اولین بار در رسائل اخوان الصفا و سپس در کتب صوفیه و عرفا متداول گشته، به آثار برخی عالمان از غیر عرفا نیز راه یافته است.
حدیث «رَأَیتُ اللهَ فیه»: در هیچیک از آثار حدیثی فریقین وجود ندارد. در کتب متصوفه به محمدبنواسع، حلاج، امیرالمؤمنین، خلفای سهگانه و دیگران منسوب است.
حدیث «لا هو إلا هو»: در کتب روایی شیعه همچون توحید صدوق با سند بسیار ضعیف، و در مکارم الاخلاق طبرسی و مهج الدعوات ابنطاوس بیسند نقل شده است. عبارات آن نیز همبستگی عمیقی با کلمات برخی صوفیان دارد.
حدیث «حبل»: در منابع امامیه نیامده، و در منابع سنی با الفاظ متفاوت گزارش شده است که در هیچیک از این منابع سندی قابل اعتبار و بدون خدشه ندارد.
حدیث «وَ هُوَ الآن کَما کان»: در هیچیک از منابع شیعه و سنی روایت نشده است. بخش اول آن در روایاتی آمده است اما بخش دوم آن مجعول و اضافه شده است و برخی عالمان سنی به این مطلب تصریح کردهاند. البته بخش دوم به تنهایی و بدون بخش اول در روایتی از شیعه آمده، اما در میان متنی است که معنایی دور از مدعای وحدتوجودیها افاده میکند.
حدیث «قرب نوافل»: در منابع شیعه و سنی روایت شده است و در مجموع از جهت سندی قابل اعتبار و اطمینان است.
بخش دوم دعای عرفه: مناجاتی معروف از ابنعطاءالله اسکندرانی از صوفیان قرن هفتم است که به اشتباه یا عمد در برخی نسخههای اقبال سید-بنطاوس در انتهای دعای عرفه امام حسین علیهالسلام اضافه گشته و ناروا آن را جزء دعای آن حضرت دانستهاند.
روایات «داخل فی الأشیاء»: در منابع روایی شیعه روایت شدهاند و هر چند سندی صحیح بنا بر اصطلاح پسینیان برای تکتک این احادیث یافت نمیشود، اما با توجه به تعدد طرق و حضور در کتب معتبری همچون کافی و توحید، در مجموع به صدور مضمون آن از معصوم اطمینان میکنیم.
روایات «ظلّ»: در منابع شیعه روایت شدهاند. اسناد آنها دچار اشکال است هر چند پذیرش سند کلینی بنا بر برخی مبانی رجالی بعید نیست.