خبرگزاری مهر؛ گروه مجله – جواد شیخ الاسلامی: شبهای ماه مبارک رمضان بهترین شبها برای دور هم جمع شدن و حرف زدن و قصه گفتن و قصه شنیدن است. البته سالهای اخیر به لطف تلویزیون و اینترنت و شبکههای اجتماعی، این شبنشینیهای خانوادگی کمتر و کمتر شده و اگر هم جمعی هست، جلوی تلویزیون است! ولی سالیان زیادی نمیگذرد از زمانی که خانوادههای ایرانی دور هم جمع میشدند و شاهنامه و حافظ و بوستان و گلستان میخواندند. هنوز که هنوز است از بزرگترها میشنویم که چطور در کنار بزرگترها خواندن متون کلاسیک ادبیات فارسی را تمرین میکرده و یاد میگرفتهاند.
«جایزه گلستان» آمده تا دوباره ما را با این میراث ارزشمند، یعنی متون کهن ادبیات فارسی، آشنا و جمعهای خانوادههای ایرانی در ماه مبارک رمضان را پر رونقتر و زیباتر و عمیقتر از قبل کند. این جایزه که برای اولین بار ماه رمضان سال گذشته برگزار شد، امسال هم تا آخر ماه رمضان برقرار است. پدرها، مادرها، پدربزرگ و مادربزرگها، به همراه بچهها و نوههایشان میتوانند با تمرین کردن و خواندن دیباچه گلستان سعدی و به اشتراک گذاشتن ویدئوی آن در صفحات اجتماعیشان در این جایزه شرکت کنند و در کنار فضای مفرحی که در کنار یکدیگر تجربه میکنند، با یکی از گنجینههای ادبیات فارسی همنشین شوند.
به بهانه دومین سال برگزاری جایزه گلستان و تقارن آن با شبهای پر برکت ماه رمضان گپ و گفتی با حجت الاسلام محمدرضا زائری داشتیم تا درباره سعدیخوانی در ماه رمضان و چند و چون و کم و کیف این جایزه صحبت کنیم.
تاریخچه مختصر از برگزاری جایزه گلستان
سال گذشته ایده سعدیخوانی در ماه مبارک رمضان به ذهن من رسید. فکر کردم خواندن گلستان میتواند در ترویج کتابخوانی، توجه به متون کهن و از همه مهمتر ایجاد یک رابطه صمیمی بین اعضا خانواده خیلی مؤثر باشد. ایده این بود که وقتی خانوادهها در شبهای ماه مبارک رمضان دور هم جمع هستند، پدر و مادرها و فرزندانشان با همراهی همدیگر مروری بر ادبیات کلاسیک داشته باشند و در یک فضای کاملاً صمیمی و دوستانه متنی از ادبیات کلاسیک را بخوانند، تمرین کنند، قرائت کنند و در صفحات خودشان منتشر کنند. متأسفانه برخلاف نسل قبل این اتفاق، یعنی خواندن متون کلاسیک در فضای خانواده، بسیار کمتر اتفاق میافتد. دلایل مختلفی هم وجود دارد که این رسم در نسل جدید رواج ندارد؛ مثل اینکه قبلاً فرصت سرگرمی کمتر بود، تلویزیون کمتر استفاده میشد، رسانههای جدید وجود نداشتند و همه اینها باعث میشد روابط خانواده مستحکمتر باشد و موانست با این متون بیشتر باشد. این بود که پیشنهاد گلستانخوانی را در قالب برگزاری یک مسابقه مطرح کردیم.
استقبال از جایزه گلستان شوکهام کرد
واقعیت این است که در ابتدا خود من هم تصور نمیکردم به شکل گسترده از این کار استقبال شود. چون فقط از طریق صفحه خودم اعلام کرده بودم، تصور میکردم نهایتاً ده پانزده نفر شرکت کنند. بر اساس همین تصور با مبلغ اندکی که یکی از دوستان تقبل کرد کار را شروع کردیم؛ یعنی با چهار میلیون تومان. بعد که خوشبختانه بر خلاف انتظار ما استقبال گستردهای از جایزه شد، جایزه آن را با کمک بانیهای زیادی افزایش دادیم و به ۵۰ میلیون تومان رساندیم و به ۱۱۰ نفر جایزه دادیم. یعنی تمام کسانی که شرکت کردند جایزه گرفتند. حدود ۱۰ نفری هم نفرات برتر بودند که جوایز و مبالغ ویژه به آنها تقدیم شد. همه کسانی که برای داوری و کارهای اجرایی جایزه گلستان آمدند هم با قصد خدمت و کار فرهنگی آمدند و بدون دریافت هیچ حقالزحمهای کارها را انجام دادند.
جمع شدن اعضای خانوادهها برای سعدیخوانی بهترین اتفاق جایزه گلستان است
مهمترین اتفاقی که ما هم دوست داشتیم رخ بدهد، فضای صمیمی بود که با محوریت سعدی و گلستان در خانوادهها ایجاد شد. افراد زیادی در صفحاتشان استوری و عکس میگذاشتند، خبر میگذاشتند که اعضا خانواده دور هم نشستهاند و همه دارند با هم گلستان میخوانند. به نظر من این اتفاق خیلی ارزشمندی بود که رخ داد. در کنارش باید بگویم برای ما خیلی اهمیت داشت که کودکان و نوجوانان در جایزه گلستان شرکت کنند که این خواسته هم عملی شد. خوشبختانه کودکان و نوجوانان انس و علاقه زیادی به گلستان سعدی پیدا کرده بودند و این از ویدیوهایی که به دست ما میرسید مشخص بود. بچههای زیادی بودند که در سنین پایین گلستان را حفظ کرده بودند و این برای من شیرینترین بخش ماجرا بود. همین اتفاق بود که شور و شوق بانیها برای مشارکت در جوایز را افزایش میداد.
بعضیها تعجب میکردند که یک روحانی سردمدار سعدیخوانی در ماه رمضان است!
حوزههای علمیه ما از قدیم انس بسیار خوبی با متون کلاسیک ادبیات فارسی داشتند که متأسفانه این اتفاق در سالها و دهههای اخیر کمرنگ شده است. مخاطب عام امروز حتی باور نمیکند که حوزههای علمیه چه پیشینهای در مرور و بازخوانی و تمرین و مطالعه و آموزش متون کلاسیک ادبیات فارسی داشتهاند. بنابراین برایشان عجیب است که یک روحانی از سعدی و گلستان حرف بزند و برایش جایزه برگزار کند. خیلی از کسانی که در اینستاگرام یا رو در رو با من همصحبت شدهاند به همین نکته اشاره کردهاند که ما انتظار نداشتیم که یک روحانی پیشگام این ماجرا بشود! یکی از نکاتی که ما روی آن اصرار و توجه داشتیم این بود که باید دو اتفاق جدی گرفته شود؛ یکی بزرگترین روز سال که اول تیر است و دومی جشن تیرگان که سیزدهم تیرماه است. حرف من این بود که همانطور که در بلندترین شب سال سنت حافظخوانی رواج دارد و بسیار ارزشمند است، بیاییم و در بلندترین روز سال سعدیخوانی داشته باشیم. خیلیها میگفتند ما انتظار نداشتیم یک روحانی این پیشنهادها را مطرح کند.
ماه رمضان فقط ماه دعا نیست، ماه مطالعه هم هست
برخی افراد تصورشان این است که عبادت در ماه مبارک رمضان منحصر به قرائت قرآن و متون عربی است. در حالی که یکی از بزرگترین عبادات در ماه مبارک رمضان مطالعه و آموزش است. طبیعتاً جایزه گلستان از این جهت خودش میتواند عبادت به حساب آید، به نحوی که افراد یک متنی را بخوانند و یاد بگیرند و به آموزش و تحصیلش بپردازند. نکته بعدی که کمتر به آن توجه میشود این است که متون کلاسیک ادبی ما سراسر مشحون و مشمول معارف دینی مخصوصاً قرآن کریم است. این تعبیر درباره مثنوی رایج است که میگویند «مثنوی قرآن فارسی است». در مورد خیلی از متون کلاسیک ما از مناجاتنامههای نظامی گنجوی بگیرید تا گلستان سعدی تا خیلی از غزلیات حافظ، ما با مفاهیم دینی و معارف قرآنی روبرو هستیم. مثلاً ما سال گذشته آغاز دیباچه گلستان سعدی را برای شرکت در جایزه انتخاب کردیم و امسال ادامهاش را به مسابقه گذاشتهایم. خود من وقتی دیباچه گلستان را برای جایزه انتخاب کردم، اصلاً توجه نداشتم که این عبارت «ای کریمی که از خزانهی غیب، گبر و ترسا وظیفهخور داری / دوستان را کجا کنی محروم؟ تو که با دشمن این نظر داری» دقیقاً ترجمه بخشی از دعای ابوحمزه ثمالی است که میگوید: «اِلهی اَنْتَ الَّذی تُفیضُ سَیْبَکَ عَلی مَنْ لا یَسْأَلُکَ وَ عَلَی الْجاحِدینَ بِرُبُوبِیَّتِکَ، فَکَیْفَ سَیِّدی بِمَنْ سَأَلَکَ وَ اَیْقَنَ اَنَّ الْخَلْقَ لَکَ، وَ الاَمْرَ اِلَیْکَ».
برخی اعتراض میکنند که چرا در ماه رمضان مردم را به گلستانخوانی تشویق میکنید!
به خاطر همین خیلی برایم عجیب است که دوستانی که اعتراض میکنند «چرا شما مردم را تشویق میکنید به گلستانخوانی؟ مردم را ترغیب کنید دعا بخوانند»! این دوستان به این نکته توجه ندارند که ما در ماه مبارک رمضان داریم دقیقاً همان مضمون دعای ابوحمزه ثمالی و همین آیات قرآن را داریم ترویج میکنیم. مضاف بر این نکته که ذوق افراد، شرایط افراد، طبیعت افراد متفاوت است و ما ناگزیر هستیم که خوراکهای مختلفی در اختیار افراد قرار بدهیم. ممکن است در یک خانواده پدر خانواده اهل قرائت قرآن باشد، مادر خانواده دعای افتتاح بخواند ولی بچههای خانواده نیاز داشته باشند به دیدن یک فیلم سینمایی و تماشای یک سریال خوب. نمیشود خطکش گذاشت و همه را یک طور سنجید. نمیشود همه را یک جور ببینیم و از همه یک توقع داشته باشیم. این نه عقلی است و نه دستورات دینی چنین چیزی به ما میگویند. ما هم با انتخاب یک متن کلاسیک داریم همان مضامین اخلاقی و دینی و عرفانی را به عموم مردم عرضه میکنیم. کار بزرگی که مرحوم «مهدی آذر یزدی» کرد این بود که متون کلاسیک ما را برای بچههای کم سن و سال سادهسازی کرد و موجب تحسین مقام معظم رهبری هم قرار گرفت. جملهای که رهبر انقلاب در تجلیل کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» گفتند برای همه ما درسآموز است. ایشان گفته بودند من فرزندان خودم را با کتابهای آقای آذر یزدی تربیت کردم. تجلیل رهبری نشان میدهد ادبیات فارسی این کارکرد مثبت را برای افراد دارد.
دو طیف با سعدیخوانی ما مخالف بودند
ما در سال گذشته از جانب دو گروه متهم بودیم. یک گروه تنگنظر و متحجرِ متدین که ترویج گلستان را خلاف اقتضائات دینی ماه مبارک رمضان میدانستند و یک گروه تندروی افراطیِ ضد مذهب که معتقد بودند گلستان یک متن دینی است و یک آخوند دارد با این متن یک پیام دینی به جامعه منتقل میکند. عجیب اینجا بود که این دو سر طیف با این کار مخالفت میکردند و در یک نقطه یعنی مخالفت با سعدیخوانی خانوادهها به همدیگر میرسیدند. البته تعدادشان اندک بود اما اشتراکشان در مخالفت با یک حرکت فرهنگی برای من جالب بود.
قدردانی آیتالله جوادی آملی از محمد معتمدی به خاطر آلبوم مناجاتهای رمضانی
شاید شما ندانید. جالب است آیت الله جوادی آملی در یک جلسه نیمهخصوصی به طور ویژه از آقای معتمدی به خاطر تولید آلبوم مناجاتهای رمضانی که بازخوانی اشعار ادبیات فارسی بود، تجلیل کردند. در یک جلسه خصوصی که من، آقای معتمدی و آقای بهروز شعیبی در خدمت ایشان بودیم، ایشان به شکل خیلی ویژهای از آقای معتمدی تجلیل کردند که ای کاش من عبارات ایشان درباره کار آقای معتمدی را یادداشت کرده بودم و الآن راحتتر بیانشان میکردم. ولی یادم است که ایشان با یک لحن بسیار شیرین از خدمتی که آقای معتمدی در این آلبوم به ماه مبارک رمضان کرده بودند تجلیل و تقدیر کردند. این نشان میدهد که ادبیات ما ظرفیت زیادی برای توجه در ماه مبارک رمضان دارد و جایزه گلستان هم در همین مسیر قدم برمیدارد.
ترجیحم این است که جایزه گلستان به صورت مردمی ادامه پیدا کند
از سال گذشته بعضی دوستان پیشنهاد میدادند که برای برگزاری بهتر جایزه از همراهی بعضی نهادها و ارگانها و شرکتها استفاده کنیم. مثل بنیاد سعدی که میگفتند بودجهای برای این کار نداریم و مسئولیت و مأموریت ما ترویج زبان فارسی در خارج از کشور است، یا مثلاً شرکت چای گلستان که گفتند داریم بررسی میکنیم شرکت بکنیم یا نه. امسال هم برخی نهادهای رسمی و حاکمیتی پیشنهاد حمایت دادهاند که من نمیدانم چقدر مصلحت است جایزه گلستان را با مشارکت این نهادها پیش ببریم. واقعاً هنوز از پذیرش این مشارکت در تردید هستم. چون یکی از نکاتی که پارسال خیلی مورد توجه بود و باعث میشد افراد مختلف در جایزه شرکت و در اهدای جایزه آن مشارکت کنند و میگفتند این بود که جایزه شخصی و مردمی است. شاید تنها یک مشارکت از سمت یک نهاد فرهنگی داشتیم که خود آنها اصرار داشتند نامی از ما نبرید، چون نمیخواهیم جنبه تبلیغاتی پیدا کند. یعنی فضا کاملاً فضای غیر دولتی و غیر حاکمیتی بود. الآن که کار دارد بیشتر دیده میشود این پیشنهادها هم میآید ولی همین ملاحظه که عرض کردم باعث شده است که ما با احتیاط برخورد کنیم. خود من وسواس دارم که زیر بار نروم. گرچه شاید کمک و همراهی آنها باعث شود که کار خیلی بیشتر دیده شود و افراد بیشتری سهیم شوند، ولی زیبایی جایزه گلستان با مشارکت مردمی بیشتر است. مثلاً همین امروز مدیر یک رستوران با من تماس گرفت و گفت برندههای شما یک شام مهمان من! به نظرم این خیلی جذاب است. پارسال هم یک نفر تماس گرفت و گفت من یک آبمیوه فروشی دارم، برندههایتان یک نوبت بیایند و پیش من آبمیوه بخورند! این کار را جذاب میکند. سال گذشته بخشی از جوایز ما اینطوری بود. مثلاً عزیز دیگری بود که ده تا هندزفری برای نفرات اول فرستاد. یا مثلاً یک شرکت تبلیغاتی به خاطر علاقه شخصی خودش مدالها و نشانهای برندگان را به صورت رایگان تولید کرد و هدیه داد. بنابراین جایزه گلستان تا حالا هیچ جنبه رسمی و حاکمیتی نداشته و همین بوده که کار را خیلی جذاب کرده و افراد را ترغیب میکرده که در آن شرکت کنند. امیدوارم بتوانیم همین فضا را ادامه بدهیم و هرسال جایزه گلستان را با حال و هوای بهتر و بیشتری برگزار کنیم.