نادر قشقایی هنرمند مجسمهساز که خالق تندیس سردار شهید سلیمانی و چندین اثر شاخص در این رابطه بوده است و به عنوان یکی از چهرههای برتر هنر انقلاب ۱۴۰۰ معرفی و تجلیل شد، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره وضعیت هنر انقلاب در طول چهل سال اخیر بیان کرد: هنر انقلاب در طول چهل سال گذشته هنوز به جایگاه اصلی خودش نرسیده است، اینکه موزه دفاع مقدس داشته باشیم اما موزه هنر انقلاب نداشته باشیم، یکی از مواردی است که با چالشهای بسیار زیاد هنرمندان و جوانان است. متأسفانه در هر مقطع زمانی دچار مشکل میشوند و این مشکل زمانی است که متأسفانه به ماهیت و ارزش هنر به لحاظ اینکه یک تعریف کلی و تخصصی آن بها داده نمیشود. آینده هنر انقلاب همانند نهالی است که با رسیدگی و بها دادن به آن، تبدیل به درختی تنومند میشود که ریشههای آن عمیقتر و بدون آلودگی میتواند مسیر خود را پیدا کند.
وی به مشکلات عمده هنرمندان مجسمهسازی اشاره کرد و گفت: یکی از که مشکلاتی وجود دارد این است انجمنهایی در طول چهل سال انقلاب مانند مجسمه سازی، نقاشی و گرافیک وجود داشت که من سه دوره رئیس انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران بودم، در حدود هشتصد نفر از مجسمهسازان و فارغالتحصیلان این رشته عضو این انجمن بودند که به هیچ عنوان نسبت به مشکلات و درخواستهای آنان رسیدگی نمیشد و همین موارد باعث تزلزل هنر انقلاب شده است. متأسفانه در کشور ما به تخصص اهمیت داده نمیشود. مدیران انجمن هر چهار سال یک بار تغییر کرده و با دیدگاه شخصی خود آن را اداره میکنند. مسئولین دستاندرکار باید برنامهریزی طولانی مدتی را داشته باشند تا این مشکلات ایجاد نشود و هر هنرمندی با توجه به توانایی خود وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد.
قشقایی درباره چالشهای چهل ساله هنر انقلاب بیان کرد: در طول این چهار دهه مشکلات زیادی وجود داشته است، چه بسا باید تعریفی مردمی و جامع از هنر مطرح میشد تا به شکل گسترده بین مردم نمایان شود. برگزاری سمپوزیوم، وبینارها و نمایشگاههای مختلف بخشی از این نگاه است که میتواند این جریان را در بین قشری از جامعه به شکل گستردهای نشان دهد.
وی به تعریف «هنر انقلاب» در سطح بینالمللی پرداخت و گفت: تعریفی که به اسم هنر انقلاب در چارچوب مسائل بینالمللی باید به آن دست پیدا کنیم، بسیار گسترده است که نیاز به حمایت دارد، مانند گفتگوی تمدنها که در چند دهه گذشته ارائه شد اما هیچ واکنشی نسبت به آن انجام نشد. خوشبختانه در رشتههای مختلف به ویژه در رشته مجسمهسازی هنرمندان ما با برگزاری سمپوزیومهایی در تهران و دیگر شهرستانها این هنر را به مردم نشان دادهاند و به معرفی آنها پرداختهاند. زمانی که یک اثر هنری از فلز به شکل پرتره خلق میشود، مردم با مشاهده اینکه اثر هنری به همین راحتی شکل نمیگیرد، امکان بصری بین مردم، هنرمند و مسئولین را ایجاد میکند که خود را بخشی از جریان تولید این اثر هنری بدانند. خود همین حرکت باعث شد با برگزاری سمپوزیوم با دعوت از هنرمندان از کشورهای انگلیس، فرانسه و کانادا یا حتی کشورهای حوزه خلیج فارس این امکان را فراهم کنند تا با هنر ایران زمین آشنا شوند.
منتخب بخش مجسمهسازی «هفته هنر انقلاب اسلامی» درباره شکلگیری رشته مجسمهسازی در دانشگاه در اوایل انقلاب توضیح داد: ما در اوایل انقلاب رشتهای به نام «مجسمه سازی» در دانشگاهها نداشتیم اما با فراخوانی با عنوان «میدان فلسطین و انتفاضه» این فرصت به وجود آمد که من و بسیاری هنرمندان در آن شرکت کردیم که من بین آنها جایزه بهترین اثر را دریافت کردم. اولین مرحله حجمی انسانی بود که به نمایش درآمد. همین موضوع سبب شد تا از طرف آموزش عالی شرایطی ایجاد شود تا هشت سال بعد از پیروزی انقلاب به رشته مجسمه سازی اهمیت داده شود و در این رشته دانشجویان علاقمند جذب شدند. در این میان نکته مهم این بود که هنرمندان از کشورهای مختلف برای بازدید به ایران میآمدند، از میدان فلسطین گزارشی تهیه شد که باعث شد یکی از این عزیزان که با من در تماس بود گفت: «کار برنزی میدان فلسطین در کدام قسمت از ایتالیا ریخته گری و نصب شده است؟» با مکاتباتی که انجام دادم پاسخ دادم که کشور ما از کشورهای دیگر کمتر نیست. ایران اولین کشوری در طول تاریخ است که ریختهگری با برنز را ابداع کرد که شاخصترین آن مجسمه مرد پارتی در موزه ایران باستان است که به طور کامل قابل مشاهده است و اینها برایشان بسیار جالب بود که جوانان ما چطور میتوانند هنری که به آن بها داده نشده را احیا کنند؟ افتخارم این بود که بخشی از وظیفهای که نسبت به کار در رشته من بود را با ساخت مجسمه فلسطین و میادین دیگر به انجام برسانم و این باعث خشنودی من است که این شرایط به وجود آمد که این کار به طوری عملی شکل گرفت و مورد لطف الهی قرار گرفت.
قشقایی به ویژگیهای هنر قبل و بعد از انقلاب اشاره کرد و گفت: در هر مقطع زمانی هنرمند با توجه به شرایطی که در آن قرار دارد اثری را خلق میکند و خلق اثر در هر دوره متغیر است، به این شکل که در اوایل انقلاب با توجه به شرایط خاص که جریان خروشان انقلاب بود مانند دیگر کشورهای جهان این نگرش ایدئولوژی با برخوردهایی که برای خودش داشت باعث شد هنرمندان مانند علی اکبر صادقی، ایرج اسکندری، کاظم چلیپا و دیگر هنرمندان نقاش با اقتباس از برداشتهای حسی از هنر انقلاب مکزیک، مانند ریو را، اوروزکو و دیگر مکاتب مختلف انقلابی در دیگر کشورها با نگاه خود هنری را به وجود بیاوردند که کاملاً توانست مسائل و مشکلات مردم را در دوران جنگ و انقلاب به نمایش بگذارد.
وی با اشاره به پیشینه پیدایش مکتب «سقاخانه» بیان کرد: در این راستا هنرمندان قبل از انقلاب مانند پرویز تناولی، حسین زندهرودی، ناصر اویسی و… نقش مهمی در ایجاد مکتب «سقاخانه» داشتند. این هنر برای دوران اول انقلاب است که با توجه به شرایطی که در هنر سقاخانه است، آن را شکل دهند که متأسفانه بعد از زمان اندکی به خاطر کامل نبودن شرایط به سمت و سویی دیگر رفتند. هنرمندان با تأثیر این تغییرات با خلق آثار خود، بیان کاملی از شرایط همان زمانه را دارند. این تداوم باید به صورت کامل در هر شکل از هنر پویا، دقیق و کامل به پیش برود و این نیاز به این دارد که حمایت از سوی مسئولین شکل گیرد.
این هنرمند مجسمهساز در پایان تاکید کرد: بها دادن به انجمنهای هنری، موزه انقلاب، جشنواره هنرهای تجسمی فجر باعث تداوم این زنجیره میشود تا در هر مقطع زمانی ما در هر جریان خاصی که از طرف مسئولین ارائه میشود به هنرمندان بها داده شود مانند دهه فجر زمان مقطعی نباشد. متأسفانه هر یک از این انجمنهای هنری مانند جزایر پراکندهای هستند که هیچ ارتباطی باهم ندارند. اگر همفکری در تمام رشتهها ایجاد شود، گفتگوها و انتقال تجربه باعث میشود تا در عرصه بین المللی فعالیت عمدهای داشته باشیم و این بستگی به نگاه تخصصی هنرمندان دارد.