به گزارش خبرنگار مهر، پنجمین نشست از سلسله نشستهای علمی «آرمان هیأت» با موضوع «اقتضائات، ملاحظات و روشهای سیاستگذاری در فرهنگ دینی» با حضور سید محمدحسین هاشمیان در اندیشکده هیأت و آئینهای مذهبی برگزار شد.
هاشمیان در ابتدا به دو تعریف حداقلی و حداکثری از سیاستگذاری فرهنگ دینی اشاره کرد و گفت: «میتوان دو تعریف از سیاستگذاری در فرهنگ دینی ارائه کرد: اول به معنای حل مسائل و مشکلات فرهنگ دینی و دوم به معنای تصمیم در مورد موضوعات فرهنگ دینی. مهمترین گام در فرایند سیاستگذاری فرهنگ دینی، فهم و بیان مسئله است. اگر مسئله درست مورد کنکاش قرار بگیرد، بیش از نیمی از راه طی شده است. اما چالش جدی امروز ما این است که به دلیل تعاریف گسترده از فرهنگ دینی، فهم ما از مسائل و موضوعات فرهنگ دینی چالشبرانگیز است و در مورد آن اجماعی وجود ندارد.»
هاشمیان با اشاره به اینکه باید مسائل فرهنگ دینی را هم در نسبت با مسائل کلان کشور، هم در نسبت با مسائل فراتر از عرصه فرهنگ - سیاست و اقتصاد - تحلیل کنیم و تأثیر این حوزهها بر مسائل و موضوعات فرهنگ دینی را ببینیم، گفت: «خاستگاه عارضه و مسئله ممکن است دو جای مختلف باشند. ممکن است درد و عارضه در فرهنگ دینی باشد اما ریشه مسئله در حوزه اقتصاد است. خیلی از چالشهایی که امروز در فرهنگ دینی شاهد هستیم نه از عرصه فرهنگ بلکه از عرصه اقتصاد آمده است. ما با طبقهبندی غلط، نسبت اقتصاد و فرهنگ را طوری تعریف کردهایم که خیلی از مسائل ما که زاییده نگاههای نئولیبرالیستی است به سمت فرهنگ تزریق میشود و بعد در لایه فرهنگ دینی به دنبال حل مسئله هستیم. این موضوع در مبانی دینی هم مؤید دارد. خداوند در حدیث قدسی به پیامبر میفرماید: اگر عبادت ده جز داشته باشد، نه جز آن در کسب رزق حلال است. این نشاندهنده این است که ریشه خیلی از مسائل ما در فرهنگ دینی اساساً نه در لایه فرهنگ، که در لایه اقتصاد و تجارت است.»
هاشمیان گفت: نتیجه نگاه حداقلی این است که با خیلی از مسائل در سطح عارضه مواجه خواهیم شد. در نتیجه ممکن است ظاهری از مسئله حل شود اما چون ریشههای اقتصادی و … برقرار است، مسئله کماکان برقرار خواهد ماند.
دانشیار دانشگاه باقرالعلوم در ادامه سخنانش الزاماً دولت را تنها بازیگر سیاستگذاری فرهنگ دینی ندانست و گفت: «ما با یک تلقی میتوانیم دوگانهای بین سیاستگذاری و تربیت ایجاد کنیم. یعنی سیاستگذاری به معنای حل مسائل کلان جامعه و تربیت به معنای حل مسائل و تعالی اخلاقی افراد. سیاستگذاری فرهنگ دینی و تربیت دینی مکمل یکدیگر هستند. نمیتوان با یک نگاه بالا به پایینِ دولتی و حاکمیتی و صرفاً به شکل دولتمحور، مسائل عرصه فرهنگ دینی را حل کرد. بلکه ما نیازمند تربیت دینی جامعه هم هستیم. با توجه به اهمیت تربیت دینی جامعه، در کنار سیاستگذاری، نقش نهادهای دیگر همچون نهاد دین (بهخصوص حوزههای علمیه، مسجد و هیئت)، خانواده، رسانه، بازار، نهاد تعلیم و تربیت جدی میشود. بنابراین مسائل فرهنگ دینی فقط با سیاستگذاری حل نمیشود.»
هاشمیان با تأکید بر نقش مهم مسجدها و هیأتهای مذهبی در نگاه تربیتی به عرصه فرهنگ دینی یکی از چالشهای این عرضه را نگاه سیاستگذارانه به هیئتها و مساجد به جای نگاه تربیتی دانست و گفت باید بسیار دقت داشته باشیم که نگاه تربیتی، غیر ساختاری و مردمنهاد را از نهادهای دینی نگیریم. چه اگر چنین شود آنها را از حیز انتفاع ساقط کردهایم. نهاد رسانه چه در نگاه سیاستگذاری دولتی و چه تربیت گرا در حل مسائل فرهنگ دینی، نقش تأثیر گذارتری دارد و اساساً رسانهها عرصه فرهنگ دینی را دستخوش تغییر و تحول بسیار جدی کردهاند.
وی با اشاره مفهوم هایپررئال از نظر بودریار گفت: «رسانهها با دیجیتالی کردن مفاهیم و واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی، انسان را از فضای رئال وارد فضای هایپر رئال میکنند. یعنی در یک فضای توهم آلود و خیال گونه که این بسیار، بسیار خطرناک است. پدیدهای که امروز در عرصههای مختلف فرهنگ از جمله فرهنگ دینی دیده میشود. نگاه هایپر رئال مناسک دینی را از حیث انتفاع ساقط میکند. نوعی دین به نام دین رسانهای را ترویج میکند که فرد در این نگاه به مناسک دینی بهمثابه یکی از حوزههای مختلفی که در عرصه فرهنگ وجود دارد و او در سطح زندگی آنها را مصرف میکند مینگرد. یعنی همانطور که سینما و پارک و کوه میرود، همانطور هم هیئت و زیارت و اعتکاف میرود. همانطور که موسیقی گوش میدهد، همانطور هم مداحی گوش میکند. یا اساساً بین ارتکاب فعل حرام و شرکت در مناسک دینی تنافی نمیبیند. این نگاه یعنی خالیکردن مناسک دینی از معنا که با رسانههای مدرن رقم میخورد و منجر به فروکاهیده شدن غایت مناسک که عارفاً بحقّه است، میشود.»
دبیر شورای راهبری قطبهای فکری فرهنگی دفتر تبلیغات اسلامی در آخرین بخش سخنانش چالشهای امروز در سیاستگذاری فرهنگ دینی را کثرت، تورم و موازی کاری نهادها، خطاهای شناختی در فهم مسائل، نداشتن دادهها و اطلاعات، کلیشههای ذهنی دانست و گفت: «متأسفانه ما گاهی آنقدر مسائل را دیر تشخیص میدهیم که مسئله از مشکل به آسیب، سپس به بحران و سپس به فاجعه تبدیل میشود. و این رویه غلطی است. باید مسائل را قبل از آنکه آشکار بشوند تدبیر کنیم. همچنین چالش دیگر فهم غلط از مسائل است. ما مسائل را فقط سلبی میبینیم و فقط میخواهیم در لایه فرهنگ دینی مسائل را حل کنیم. بسیاری از مسائل، ریشههای سیاسی و اقتصادی دارد. ما باید مراکزی برای رصد، سنجش، پایش فرهنگ دینی داشته باشیم. چون اطلاعات نداریم، دچار ذهنیتها و خطا میشویم. در تشخیص مسائل فرهنگ دینی، ذهنیت شخصی ما، معیار قرار میگیرد. هرکسی مبتنی بر تجربه زیسته خویش تحلیل میکند.»
هاشمیان در بخش پرسش و پاسخ این نشست و در پاسخ به این سوال که «آیا در سیاستگذاری فرهنگ دینی آیا باید یک الگوی مطلوب (مثلاً هیئت مطلوب) را طراحی کرد سپس با خطمشیگذاری، جامعه را به آن سمت برد یا باید تشخیص اینکه مصلحت فرهنگ دینی چیست را به خود جامعه دینی سپرد» گفت: در الگوی سیاستگذاری غربی یک سهگانه وجود دارد. اول: تشخیص مسئله و ارائه راهحل باید در اختیار دولت باشد. دوم: تشخیص مسئله و ارائه راهحل باید در اختیار بازار باشد. سوم: تشخیص مسئله و ارائه راهحل باید در اختیار جامعه مدنی و مردم (یا اصناف) باشد. این نگاه مبتنی بر اندیشه هابرماس است. اینکه تشخیص مسئله و راهحل را در حوزه عمومی مبتنی بر گفتمان و گفتوگو، به خود مردم بسپاریم. در این نگاه مداخله دولت خطرناک است. این نگاه در چارچوب سکولار طرفداران زیادی دارد.
وی افزود: اما از منظر دینی که شاخص این نیست که همه چیز را به مردم بسپاریم. اما این به معنای عدم مشارکت مردم هم نیست. اقناع و گفتوگو کردن هم بسیار مهم است. ما یک مبنا و نقطه مطلوبی داریم اما باید آن را به بحث بگذاریم و با جامعه بهخصوص جوانها و با گروههای مرجع که در جامعه تأثیرگذار هستند، گفتوگو کنیم. امروز دیگر نگاه بالابهپایین جواب نمیدهد.»