دعا بدیل و جانشین تلاش و فعالیت و علت مستقلی در انجام شدن کارها نیست، انسان باید در کنار دعا کار هم بکند، مگر در وقت اضطرار و ناامیدی از تلاش و اسباب عادی.

به گزارش خبرنگار مهر، امشب نخستین شب از لیالی مبارکه قدر است. شب قدر، پرارج ترین و پررمز و رازترین شب‌ها در گردونه زمان است که قلم‌ها در وصفش می‌شکنند، زبان‌ها از توصیفش قاصرند و عقل در فهم آن مبهوت و متحیر می‌ماند؛ شبی که به فرموده امام صادق (ع) قلب رمضان به شمار می‌آید. شب قدر فرصتی است زرین و طلایی برای شست‌وشوی آینه دل. آن شب بهترین فرصت است تا خوبی‌ها را جایگزین بدی‌ها کرد.

استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری در خصوص فضیلت شب قدر در کتاب آشنایی با قرآن در پاسخ به این سوال که آیا این شب قدر که از هزار شب بالاتر است، یک شب در عالم بوده و آن همان شبی بوده که قرآن بر پیغمبر نازل شد و دیگر شب قدری در عالم نبوده است می‌گوید: البته از علمای شیعه کسی نگفته است. این حرف به دلیل خود آیه قرآن حرف نادرستی است، که عرض خواهیم کرد. بسیاری از اهل تسنن گفته‌اند شب قدر بیش از یک شب بوده، ولی اختصاص دارد به دوره پیغمبر اکرم؛ تا پیغمبر بود شب قدر در هر سالی بود، پیغمبر که رفت شب قدر هم رفت. این هم حرف بی‌حسابی است. پس شب قدر ادامه دارد. قبل از پیغمبر چطور؟ آیا قبل از پیغمبر شب قدر بوده یا نبوده؟ خود پیغمبر فرمود: هر پیغمبری که آمده شب قدر وجود داشته. بله، یک مسئله هست: آیا قبل از اینکه آدم و پیغمبری روی زمین پیدا شود شب قدر بوده یا نبوده؟ این دیگر محل تردید است. به بیانی که عرض [خواهم کرد] شب قدر شب ولیّ کامل است در هر زمانی؛ شب قدر یعنی شب انسان کامل. حال از خود قرآن چه می‌فهمیم؟ اولاً قرآن در سوره قدر فرمود: «لَیْلَةُ اَلْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» و نفرمود: "لَیْلَةُ الْقَدْرِ کانَ خَیْرا مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ" (شب قدر بهتر از هزار ماه بود)، در حالی که اگر شب قدر فقط یک شب در زمان گذشته بود باید این طور می‌گفت (به صورت گذشته).

بالاتر آنکه بعد از اینکه به صورت ماضی می‌گوید: قرآن را در شب قدر نازل کردیم، یعنی بعد از آنکه نزول قرآن را در یک شب قدر به صورت ماضی بیان می‌کند، به صورت فعل مضارع که دلالت بر دوام و استمرار دارد می‌فرماید: «تَنَزَّلُ اَلْمَلائِکَةُ وَ اَلرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ»: در این شب فرشتگان و روح به اجازه پروردگارشان به زمین نازل می‌شوند. شبی است که میان زمین و آسمان پیوند و ارتباط برقرار می‌شود، شب برقراری ارتباط میان زمین و آسمان است، آن هم نه یک مَلَک و دو ملک، بلکه ملائکه فرود می آیند و روح فرود می‌آید. می‌فرماید: «فرود می‌آیند» نه «فرود آمدند»؛ کما اینکه در سوره دخان هم فرمود: «فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ» (دخان، ۴) و نفرمود «فُرِقَ» یا «اُفْرِقَ»؛ یعنی اینجا هم فعل مضارع است: هر امر به هم بسته‌ای از یکدیگر باز می‌شود.

این است که ائمه اطهار فرموده‌اند: از اهل تسنن بپرسید قرآن که می‌گوید «در شب قدر که ملائکه و روح فرود می‌آیند» به چه کسی فرود می‌آیند؟ آیا ملائکه و روح که فرود می‌آیند به زمین فرود می‌آیند یا بر دل فرود می‌آیند؟ اینها بر دل انسان کامل فرود می‌آیند: «نَزَلَ بِهِ اَلرُّوحُ اَلْأَمِینُ - عَلی قَلْبکَ لِتَکُونَ مِنَ اَلْمُنْذِرِینَ» (شعراء، ۱۹۳-۱۹۴). ملائکه بر قلب انسان فرود می‌آیند. تا انسانی روی زمین نباشد که در این مرحله و دارای آن درجه از کمال باشد که ملائکه بر قلب او فرود بیایند، اصلاً فرود آمدن ملائکه معنی ندارد. این مطلب صد در صد درست است. پس شب قدر شب انسان کامل است.

حال، شب قدر کدام شب است؟ در روایات تعیین نکرده‌اند که شب قدر دقیقاً کدام شب است و تعمدی در کار بوده. در راز اینکه چرا شب قدر را تعیین نکرده‌اند، علما حرف‌ها زده‌اند. آیا شب قدر شب نوزدهم است یا شب بیست و یکم و یا شب بیست و سوم؟ یکی از تعابیر در روایات این است که در شب نوزدهم یک سلسله مسائل تعیین می‌شود، بعد در شب بیست و یکم اینها ابرام می‌شود (محکم و تأیید می‌شود) و بعد در شب بیست و سوم به مرحله امضا و حتمیت می‌رسد.

دعا بدیل و جانشین تلاش و فعالیت و علت مستقلی در انجام شدن کارها نیست، انسان باید در کنار دعا کار هم بکند، مگر در وقت اضطرار و ناامیدی از تلاش و اسباب عادی.

احتمال دیگر در علت تعیین نکردن شب قدر این است که شب قدرِ هر سال به آن امام تعلق دارد و بستگی دارد به وضع امام در آن سال؛ یک سال ممکن است امام در شب نوزدهم دوره‌اش را به پایان برساند و در این شب نزول ملائکه بر او بشود، و سال دیگر ممکن است در شب بیست و یکم یا بیست و سوم. علی‌الظاهر از شب نوزدهم زودتر نمی‌شود و این کار بالاخره یا در شب نوزدهم یا در شب بیست و یکم و یا در شب بیست و سوم صورت می‌گیرد.

شب تعیین سرنوشت

امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان که پس از درگذشت علامه سیدعبدالحسین شرف‌الدین، رهبری دینی و اجتماعی مردم صور و پس از آن شیعیان لبنان را برعهده گرفت در مقاطع گوناگون و با استفاده از فرصت مناسبت‌های دینی و آئینی تلاش می‌کرد ضمن آشنایی طبقات مختلف مردم شیعه لبنانی با اعتقادات دینی و مذهبی، یاری کننده آنها در موج‌های سنگین تبلیغاتی ادیان و مذاهب دیگر باشد. متن زیر سخنرانی امام موسی صدر در شب قدر است که در جلد یازدهم مجموعه «گام به گام با امام» منتشر شده است:

شب قدر طبق آنچه از این آیه کریمه استفاده می‌شود، شب نزول قرآن است و قدر بودن آن به این اعتبار است که احکام و تعالیم و حلال و حرام و هر آنچه به انسان و اصلاح امور او مربوط است در این شب نازل شده است. بار دیگر به این آیه گوش کنید: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُّبَارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِینَ.» یعنی خداوند تبارک و تعالی، هنگام نازل کردن قرآن، در مقام انذار و دعوت بوده، نه در مقام آفریدن و ایجاد امور تکوینی. پس آنچه در این شب نازل شده، عبارت است از دعوت و رسالتی از جانب خداوند.سپس اضافه می‌کند: «فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ.» یعنی در این شب هر امر محکمی به تفصیل شرح و تبیین می‌شود. امور محکم کدام اند؟ آیا مراد امور تکوینی و یا روزی و یا عمر و سعادت و بدبختی جوامع است؟ خود قرآن کریم با اضافه کردن آیات دیگر، آن را توضیح می‌دهد: «أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ. رَحْمَةً مِّن رَّبِّکَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ.» پس امر محکمی که در این شب مبارک تفصیل داده می‌شود، امری است که با مرسِل و مبشِّر و دعوت کننده و انذاردهنده بودن خداوند مناسبت دارد.


از این آیات چنین می‌فهمیم که منظور از امور محکم و انزال در قرآن، احکامِ حرام و حلال و تعالیم فرستاده شده برای سعادت بشر و شمول قرآن نسبت به این مسائل است. پس شب قدر، در منطق قرآن کریم، یعنی شب نزول قرآن، شب تدوین قانون اساسی بشر، شب تبیین حقایق و احکام شرعی، شبی که خداوند تبارک و تعالی بر بندگان منت نهاده و تعالیمی به آنان هدیه کرده که مایه سعادت آنان است و هماهنگی آنان را با طبیعت و کمال آنان را در ابعاد گوناگون وجودشان تأمین می‌کند.

این مفهوم شب قدر از منظر قرآن کریم است که در سوره قدر نیز آمده است: «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ. إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ. وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ. لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ.»

وجه تمایز شب قدر از هزار ماه مذکور در قرآن و برتری دادن این شب بر آن هزار ماه، همانطور که سیوطی (رحمةالله علیه) در الدر المنثور گفته، این است که رسول خدا (ص) در رؤیا یا در مقام وحی دید که دشمنانش از منبر او بالا می‌روند و ناراحت شد. البته این ناراحتی بدان سبب نبود که دشمنان آن حضرت، مقدرات امت اسلامی را در دست بگیرند، بلکه او از تحریف قرآن و احکام خدا به دست آنان نگران بود. همانگونه که در طیّ مدت هشتاد سال، یعنی هزار ماه، این مسیر را پیمودند. خداوند به پیامبرش تسلی و دلداری می‌دهد و می‌گوید: درست است که ما از روی مصلحت‌ها و حکمت‌هایی چنین مقدر کرده ایم که دشمنان تو و دشمنان اسلام، به مدت هشتاد سال، بر این امت حکم برانند، ولی تأثیر آنان بر این امت و بر تاریخ آن و بر سرنوشت ابدی مسلمانان، کمتر از تأثیر این شب، یعنی شب نزول قرآن، خواهد بود.

وقتی میان تأثیر این شب و تأثیر هشتاد سال حکومت دشمنان رسول خدا (ص) بر این امت، از نظر تاریخی و انسانی مقایسه‌ای بکنیم، این شب بر هزار ماه و بلکه بیشتر از آن برتری خواهد داشت.

این مفهوم در آیه دیگری نیز وجود دارد. خداوند تأکید می‌کند: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ.» هر قدر تحریف کنندگان و فرصت طلبان دین اسلام، سعی در تحریف سخنان خداوند داشته باشند، تأثیر وجود قرآن و تأثیر این شب بر امت اسلامی بیشتر از آن خواهد بود.

بنابراین، شب قدر از دیدگاه قرآن کریم، تنها در یکی از معانی آن به کار نرفته است. این شب، شب نزول قرآن است. اما روایات صحیح تأکید می‌کنند که شب قدر یک شب نیست، بلکه تا وقتی امت اسلامی باقی است، استمرار دارد. اینجاست که این روایات، باب تفکر را در معانی دیگر نیز به روی ما می‌گشایند. البته می‌توان طبق همان مفهوم اول، استمرار شب قدر را چنین توجیه کرد که منظور از آن، باقی ماندن خاطره و یاد شب قدر است.

یعنی مسلمانان هر ساله شب نزول قرآن را احیا می‌کنند و به تعالیم آن بازمی گردند و یاد آن را در دل‌های خود زنده کنند تا بتوانند وضعیت خود و حال و روز خود را محک بزنند و نقاط انحراف را کشف و آن را اصلاح کنند و افکار نو و مسائل روز و قضایای جاری را بر قرآن کریم عرضه بدارند.

می‌توان معنای دیگری را از شب قدر برداشت کرد که با دعا مرتبط است. زیرا وقتی به آیات مربوط به روزه نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که آیۀ دعا در لابه لای آیات روزه آمده است. آیۀ دعا این است: «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلیَستَجیبوا لِی وَلیُؤمِنُوا بِی لَعَلَّهُم یَرشُدُون.» این آیه در کنار آیات روزه آمده که تأکید می‌کند بر اینکه ماه رمضان ماه دعاست و روزه و بی توجهی به بدن و وانهادن نیازهای مادی و کناره گیری موقت از دنیا و خواسته‌های زمینی با نزدیکی به خدا و روآوردن به درگاه او و استجابت دعا، رابطۀ تنگاتنگی دارد، و به همین سبب، پیامبر (ص) در خطبه خود به بسیار دعا کردن در این ماه سفارش کرده است.

طبیعی است که دعا، به طور کلی، باید بجا و در محل خودش انجام بگیرد. گفتیم که دعا بدیل و جانشین تلاش و فعالیت و علت مستقلی در انجام شدن کارها نیست. انسان باید در کنار دعا کار هم بکند، مگر در وقت اضطرار و ناامیدی از تلاش و اسباب عادی. در این وقت، طبق گفتۀ قرآن می‌تواند به دعا هم تکیه کند: «أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوء.» پس با دعا می‌توان سرنوشت را تعیین و نیازها را برطرف کرد.

این مفهوم بهتر از مفهوم مشهور و شایع شب قدر است که می‌گوید، انسان در این شب، هر دعایی بکند، مستجاب می‌شود. این مفهوم مطابق با تعالیم اسلامی نیست. در خصوص کاری که بتوان آن را با سعی و تلاش انسانی انجام داد، جایی برای دعا کردن وجود ندارد و در خصوص کاری که انسان از انجام دادن آن درمانده می‌شود و همه تلاش خود را به کار می‌گیرد، ولی به نتیجه نمی‌رسد، دعا کردن بجاست. بنابراین، دعا اگر بجا باشد، در شب قدر مستجاب خواهد شد و جای آن اضطرار یا مقارنت دعا با عمل است.

شب قدر شب تعیین سرنوشت است و چه بسا انسان در نتیجه روزه بتواند آینده خود را رقم بزند. بر این معنا در سوره شمس تأکید شده است: «وََنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا. فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا. قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا.» هر کس نفس خود را تزکیه کند، رستگار می‌شود و سعادتمندی آینده انسان در گرو تزکیۀ نفس است و همانطور که می‌دانیم، روزه داری هم نوعی تزکیۀ نفس به شمار می‌رود. این همان معنای سوم و نزدیکترین معانی به حقیقت شب قدر و مفهوم استمرار آن در میان امت اسلامی است.