موانع عمیق و فراگیرتر شدن دغدغه فلسطین چیست و برای رفع آنها چه باید کرد؟ چهار کارشناس در نشست «فلسطین در حصار کلیشه‌ها» به این موضوع پرداختند.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل -محمدرضا مرادی: روز دوشنبه ۲۹ فروردین در خبرگزاری مهر نشستی در مورد آسیب شناسی حمایت‌ها از مسئله فلسطین با عنوان «فلسطین در حصار کلیشه‌ها» برگزار شد. در این نشست دکتر علی عبدی، پژوهشگر و فعال مسائل رژیم صهیونیستی، دکتر سلمان رضوی، کارشناس مسائل غرب آسیا، محسن فائضی، کارشناس مسائل فلسطین و عضو اتحادیه بین المللی امت واحده و دکتر محمد اصغری، پژوهشگر مسائل فلسطین شرکت کرده و به ارائه راهکارهایی در خصوص رفع آسیب‌های «اجتماعی سازی» مسئله فلسطین در ایران پرداختند.

پرسش نخست و به نوعی پرسش محوری این است که چرا در جامعه ایران مسئله فلسطین که یک مسئله انسانی است به راهپیمایی روز قدس محدود شده است و فعالیت‌های مردمی و اجتماعی در موضوع فلسطین کمرنگ است؟ حال‌آنکه فلسفه تعیین روز قدس و برگزاری مراسم مرتبط با آن در ابتدا تبدیل مسئله فلسطین به یک مسئله اجتماعی و مردمی در جامعه ایران بوده است.

دکتر علی عبدی: همان‌طور که به درستی اشاره کردید، یکی از آسیب‌های جدی روز قدس و مسئله فلسطین در کشور ما عمومی نشدن و مردمی نشدن این مسئله و در واقع تقلیل مسئله به یک مناسبت و رویداد است. به نظر من علت این امر را به اختصار می‌توان یک خطای ادراکی دانست. یکی از آسیب‌های جدی روز قدس و مسئله فلسطین در کشور ما عمومی نشدن و مردمی نشدن این مسئله و در واقع تقلیل مسئله به یک مناسبت و رویداد است. به نظر من علت این امر را به اختصار می‌توان یک خطای ادراکی دانست. در این خطای ادراکی که از سوی دستگاه‌های حاکمیتی صورت گرفت؛ نفس اینکه هر سال در روز قدس مردم تجمع کنند، راهپیمایی برگزار شود و مردم با زبان روزه در آن حضور پیدا کنند، شعارهایی در دفاع از فلسطین سر دهند و پلاکاردهایی به دست بگیرند، برای مطرح شدن مسئله فلسطین در جامعه ایرانی کافی است. در صورتی که اگر یک مسئله‌ای عمومی، مردمی، اجتماعی و نهادینه نشود و تنها در سطح حاکمیت باقی بماند، با تغییر سلیقه سیاسی نیز این مسئله دستخوش تغییر خواهد شد. همان‌طور که حداقل در دولت قبلی شاهد بودیم، مراسم روز ۱۳ آبان تحت تأثیر مذاکرات و مناسبات بین‌المللی دولت قرار گرفت. اگرچه روز قدس تاکنون تحت تأثیر چنین امری نبوده اما با توجه به رویکرد حاکمیت محور احتمال دارد، روز قدس نیز این‌گونه شود. از سویی آسیب اصلی این بوده است که ما مسئله روز قدس را به امری کاملاً حاکمیتی تبدیل کرده‌ایم؛ حال‌آنکه خارج از ایران مسئله فلسطین و قدس یک مسئله اجتماعی و عمومی است. برای مثال در کشورهای دیگر شاهدیم هرگاه تحولی در فلسطین صورت می‌گیرد، افکار عمومی و جامعه به شدت واکنش نشان می‌دهد و طیف‌های مختلف نیروهای اجتماعی اقدام به برگزاری تظاهرات و راهپیمایی می‌کنند. چنین واکنش‌هایی را می‌توان در کشورهای عربی، اروپایی و حتی آمریکا دید، چرا که در این کشورها سازمان‌های مردم‌نهاد هدایت اقدامات مرتبط با مسئله فلسطین را در دست دارند اما در ایران نهادهای حکومتی مختلفی متولی این مسئله هستند. نهادهای متولی مسئله فلسطین از شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی گرفته تا جمعیت دفاع از ملت فلسطین و دیگر نهادهایی که وجود دارد، تمام فعالیت‌ها را قبضه کرده‌اند، اگرچه این کار با نیت خیر صورت گرفته است اما در نتیجه چنین اقداماتی روز قدس و فراتر از آن مسئله فلسطین به یک امر کلیشه‌ای و کاملاً حکومتی تبدیل شده است. به مرور زمان نیز بین نهادهای حکومتی متولی مسئله فلسطین و افکار عمومی انقطاعی حاصل شده است. از سویی افکار عمومی پیوسته با پرسش‌های جدی و شبهات مختلف در این زمینه مواجه است، تبلیغات دشمن نیز به شبهات و پرسش‌ها دامن می‌زند.

مسئله فلسطین یکی از ارکان اصلی تفکر انقلاب اسلامی است، از ابتدای شروع نهضت امام در سال ۱۳۴۲ یک سوی این نهضت ضد اسرائیلی بودن است. حضرت امام (ره) در سخنرانی معروف خود در مسجد فیضیه می‌گوید: «سازمان امنیت من را منع کرده که راجع به اسرائیل حرف بزنم، مگر شاه ایران اسرائیلی است که من نتوانم راجع به اسرائیل حرف بزنم؟» یعنی حتی شاید قبل‌تر از اینکه امام (ره) علیه آمریکا موضع بگیرد، علیه اسرائیل موضع گرفته و از آن زمان تا پیروزی انقلاب این رویکرد حفظ شده است. بعد از انقلاب در اولین ماه مبارک رمضان امام آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را روز قدس اعلام کردند، و آن روز نیز بسیار باشکوه برگزار شد.

لذا می‌توان گفت چنین مسئله‌ای با وجود اینکه از روز اول نهضت امام جز مبانی و اصول تفکر امام بوده است، اما ما این مسئله را از سطح اجتماعی جدا کرده و آن را حاکمیتی کرده‌ایم، در صورتی که افکار عمومی که پشتوانه این مسئله است در انقلاب اسلامی، در روز قدس، درباره مسئله فلسطین، پیوسته با تبلیغات و شبه افکنی دشمن مواجه است. دستگاه حاکمیتی متولی این مسئله چون کاملاً خود را از این افکار عمومی جدا کرده، کاری به این شبهات و مسائل ندارد. در نتیجه پشتیبانی افکار عمومی از مسئله فلسطین به طور پیوسته کاهش یافته است، لذا می‌بینیم در دو دهه نخست پس از انقلاب شبهه چندانی نسبت به مسئله فلسطین وجود نداشت، اما از دهه هشتاد به بعد، شاهد فاصله گرفتن افکار عمومی از این مسئله و رواج شبهات درباره آن هستیم و به نظر می‌رسد این فاصله به مرور زمان افزایش می‌یابد.

یکی از مسائل مهم در مورد فلسطین در جامعه ما به ایجاد شبهات در فضای مجازی باز می‌گردد. چگونه می‌توان در راستای اجتماعی کردن مسئله فلسطین به مقابله با این شبهات پرداخت؟

دکتر سلمان رضوی: متأسفانه در جامعه ما آمادگی برای قبول و انتشار این کلیپ‌ها بسیار زیاد است ولی از سوی دیگر اگر پاسخی به این شبهات داده شود، قبول و انتشار آن در فضای مجازی بسیار کمتر است، متأسفانه فضای جامعه به دلایل متعدد، بیشتر آماده پذیرش شک و شبهه‌ها است تا رفع آن. به نظر می‌رسد مهم‌ترین فضای مرتبط با افکار عمومی در حال حاضر فضای مجازی است که شاید حتی از فضاهای رسمی و صداوسیما نیز تأثیر بیشتری داشته باشد، برای استفاده از این فضا در راستای پاسخ به شبهات می‌توان چند مستند کوتاه چنددقیقه‌ای و حتی چندثانیه‌ای از وقایع کنونی فلسطین و رژیم صهیونیستی‌، قدرت گرفتن مقاومت، شهرک‌سازی‌ها و پیشرفت‌های مقاومت به منظور نشان دادن ابعاد مسئله و تأثیر مقاومت تولید و منتشر کرد. یکسری شبهات مثل فروش زمین‌های فلسطینی‌ها و تلاش برای پس گرفتن آن نیز می‌تواند موضوع مناسبی برای این مستندها باشد. از طرفی صداوسیما نیز می‌تواند اقدامات سازمان‌یافته‌تری را انجام دهد. برای مثال بعضی از برنامه‌ها مثل «خندوانه»، «دورهمی» و «عصر جدید» مخاطبان زیادی دارد، می‌توان به شکل غیرمستقیم از این برنامه‌ها برای بیان مطالب مرتبط با مسئله فلسطین استفاده کرد، مسابقات نیز می‌توان زمینه مناسبی برای بیان این مطالب باشد، بااین‌حال بیان مطالب باید به شکلی باشد که مخاطب آن را بپذیرد.

در گذشته شاهد آن بودیم که از بسترهای موجود برای بیان مسئله فلسطین به خوبی استفاده می‌شد. برای مثال بسیاری از ما جمله مشهور شهید مطهری را به یاد داریم که می‌گفت: «شمر امروز موشه دایان است»، امروز نیز باید از منابر، مساجد و رسانه‌های به خوبی و به شکلی مخاطب پذیر برای بیان این مسئله استفاده کرد. به نظر من اهل منبر، مسجد و دیگر نهادهای مذهبی باید کلیدواژه‌های «ارتباط بین شیعه و فلسطین و عاشورا با مبارزه» را به خوبی بشناسند و در این زمینه اطلاعات کامل داشته باشند. مذهبی سازی موضوع فلسطین از دیگر راهکارهایی است که می‌تواند در عمومی کردن مسئله فلسطین به کار گرفته شود. از سویی باید در دانشگاه‌ها نیز به موضوع فلسطین پرداخت. به شکلی که دانش و فهم تاریخی و تحلیل دانشجویان از مسئله فلسطین ارتقا یابد. در حال حاضر در چند دانشگاه رشته فلسطین شناسی ایجاد شده است، اگرچه این اقدام باید زودتر صورت می‌گرفت، اما اکنون نیز می‌توان با توسعه مناسب در این بخش تااندازه‌ای عقب‌ماندگی‌های موجود را جبران کرد.

جناب آقای فائضی با توجه به پیشینه تحقیقاتی شما در زمینه آسیب‌شناسی برگزاری روز قدس و با توجه به موضوع اصلی این نشست یعنی اجتماعی نشدن مسئله فلسطین به صورت مطلوب، آیا برگزاری مراسم روز قدس به شکل کنونی را مطلوب می‌دانید؟ به نظر شما آسیب‌های برگزاری این‌گونه مراسم به شکل کنونی چیست؟

محسن فائضی: اگرچه دوستان به نکات مهمی اشاره کردند اما به نظر من مسئله بر سر قالب نیست و باید در سطح بنیادی‌تری بررسی شود. در زمینه فقدان جنبه اجتماعی مسئله فلسطین در ایران من به‌طورکلی سه مسئله را مطرح می‌کنم. نخست آنکه ما باید از فضای جامعه ایرانی، از تصوری که درباره مسئله فلسطین وجود دارد، آشنایی‌زدایی کنیم. این امر باید در سطوح مختلف از سطوح عالی دانشگاهی تا مردم عادی صورت بگیرد. در حال حاضر شناخت نادرستی از مسئله فلسطین در ذهن اعضای جامعه ایرانی وجود دارد، این شناخت ابتدا باید کنار گذاشته شود. مصادیق این تصورات نادرست بسیار است، جامعه ایرانی وضعیت فلسطین، نوار غزه و کرانه باختری را به درستی نمی‌شناسد، نخست باید این شناخت نادرست زدوده شده و تصحیح شود. شناخت نادرست و اشتباه منجر به تناقض و شبهه نیز می‌شود. در حال حاضر شناخت نادرستی از مسئله فلسطین در ذهن اعضای جامعه ایرانی وجود دارد، این شناخت ابتدا باید کنار گذاشته شود. مصادیق این تصورات نادرست بسیار است، جامعه ایرانی وضعیت فلسطین، نوار غزه و کرانه باختری را به درستی نمی‌شناسد، نخست باید این شناخت نادرست زدوده شده و تصحیح شود. شناخت نادرست و اشتباه منجر به تناقض و شبهه نیز می‌شود. گام دوم شناخت دقیق است. شناخت دقیق بخصوص از زندگی فلسطین یعنی تصوری که جامعه ایرانی از جامعه فلسطین دارد، باید مطابق با واقعیت باشد، در حال حاضر این شناخت وجود ندارد، بنابراین اول باید شناخت دقیق ایجاد شود. برای مثال وقتی ما از کرانه باختری سخن می‌گوئیم، باید در جامعه ایران نیز تصور دقیقی از موضوع سخن وجود داشته باشد، در غیر این صورت نمی‌توان انتظار داشت جامعه با مسئله فلسطین همدلی کرده و این مسئله اجتماعی شود. گام سوم را نیز می‌توان اصلاح نگاه کاریکاتوری جامعه ایرانی به مسئله فلسطین دانست. تصویر کنونی از اسرائیل یک رژیم جنایتکار و از فلسطینی‌ها، مردمی مقاوم و جنگجو است. اگرچه این تصویر واقعیت دارد، اما تأکید بر آن به بهای نادیده انگاشتن دیگر ابعاد است. برای مثال در سطح جهان بر جنبه اشغالگری اسرائیل تأکید می‌شود. این مسئله ۷۰ سال است که تداوم‌یافته حال آنکه نگاه جامعه ایرانی بیشتر این است که این اشغالگری ۷۰ سال پیش بوده است و اکنون تمام شده است. یکی دیگر از موضوعات مغفول مانده نیز بحث اسرا و زندانیان فلسطینی است. در حال حاضر ۵۹ هزار زندانی فلسطینی وجود دارد که اسرائیل با آن‌ها مانند اسیر جنگی برخورد می‌کند. بسیاری از آن‌ها فاقد حق ملاقات یا تماس تلفنی بود و تعداد زیادی نیز در وضعیت بازداشت اداری و بدون برگزاری دادگاه قرار دارند. لذا باید نخست شناخت نادرست کنار گذاشته شود و شناخت دقیقی حاصل شود سپس می‌توان انتظار اجتماعی شدن مسئله فلسطین را داشت.

با توجه به آسیب‌های موجود در موضوع اجتماعی شدن فلسطین در ایران، برای مطرح شدن مسئله فلسطین در جامعه ایرانی چه روش‌هایی باید در پیش گرفت؟

دکتر علی اصغری: تبیین مسئله فلسطین در ابتدای انقلاب ریشه در بنیان اداره اسلامی و خوانش خاص ضد استعماری امام خمینی داشت، سپس شاهد یک چرخش گفتمانی جدی در قبال مسئله فلسطین در ایران بودیم، این چرخش گفتمانی ریشه بسیاری از دغدغه‌هایی است که ما امروز نسبت به مسئله فلسطین داریم. این چرخش عبارت است از ظهور فلسطین در قالب مسئله‌ای به نام اسرائیل یعنی تفوق مسئله انگاری اسرائیل بر مسئله بودگی فلسطین. این اتفاق بسیار مهمی بود که از میانه‌های دهه هفتاد برای مسئله فلسطین صورت گفت. بر مبنای پژوهش‌ها و بر اساس ادبیات موجود تولید شده در آن مقطع درباره فلسطین می‌توان گفت مسئله انگاری اسرائیل در جمهوری اسلامی تغییر کرد. به طور کلی می‌توان گفت ابتدا فلسطین به عنوان یک مسئله انسانی و اسلامی مبتنی بر آرمان‌های جمهوری اسلامی مطرح است؛ اما از مقطعی برای دستگاه و اندیشه حاکمیتی این پرسش مطرح شد که اساساً مسئله فلسطین به ما چه ارتباطی دارد؟ این پرسش نیز برآمده از بدنه اجتماعی بود، برای پاسخ به آن در مقطعی ماهیت اسلامی مسئله فلسطین را مطرح کردیم در یک مقطع برای روشن کردن نسبت خود با فلسطین این‌همانی رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی را انجام دادیم و این رژیم را همدست رژیم پهلوی در ارتکاب جنایت‌های معرفی کردیم که انجام می‌شد. در مقطعی نیز گفتمان شیعی «کل ارض کربلا» را مطرح کردیم و زمانی نیز واقع شدن رژیم صهیونیستی در جبهه استکبار جهانی مطرح شد؛ اما تحول اخیر این بود که سعی کردیم اسرائیل به عنوان دشمن ملی برای ایران مطرح شود، دشمنی هدف اصلی آن ضربه به موجودیت ایران است؛ اما در این میان اتفاقی که در لایه‌بندی گفتمانی اتفاق افتاد، پایین رفتن مرتبه فلسطین بود. این تحول مهمی است که در عقلانیت حاکم بر نگاه امنیت ملی ما صورت گرفت. این نوع خاص از عقلانیت در عمل به نوعی از طبیعی انگاری ضمنی اسرائیل منجر می‌شود. از این نظر بدون توجه به اصل اساسی نگاه حضرت امام یعنی محو فوری، عاجل و انقلابی رژیم صهیونیستی کم‌کم نگاه به سمت نوعی توازن منطقه‌ای با رژیم صهیونیستی می‌رود و در این میان عاملیت مستقل فلسطینی نیز رفته‌رفته حذف می‌شود، حال‌آنکه ما در جامعه ایرانی نیاز به یک نگاه انسانی و اسلامی به مسئله فلسطین داریم و این امر بسیار مهم است. با حذف عاملیت مستقل فلسطینی، بعد انسانی و اسلامی مسئله فلسطین نیز در جامه رنگ می‌بازد.

امروزه با تحول صورت گرفته، شاهد آن هستیم که در بازنمایی‌های حمایتی که از مسئله فلسطین در گفتمان غالب منتشره در جغرافیای ایران رخ می‌دهد عاملیت مستقل فلسطینی حذف می‌شود. این امر را می‌توان عامل اساسی حذف مسئله فلسطین از جامعه و فرهنگ ایرانی دانست. برای تبدیل یک مسئله به یک مسئله انسانی و اجتماعی، باید صورت‌بندی آن مسئله در تبلیغات، رسانه و گفتار روزمره نیز باید یک صورت‌بندی انسانی باشد.

اما وضعیت مسئله فلسطین در ایران این‌گونه نیست، به عنوان مثال سال گذشته در پژوهشی مواجهه رسانه‌های ایرانی با انتفاضه سال گذشته فلسطین بررسی شد که در روزهای ماه مبارک رمضان اوج گرفت. در نتیجه بررسی روشن شد رسانه‌های ایرانی تا زمانی که مبارزه و مقاومت سرافراز و مردم‌نهاد جدی در محله شیخ جراح و اراضی اشغالی سال ۱۹۴۸ حاکم بود نسبت به این تحولات دچار نوعی کوررنگی و کژفهمی بودند و قادر به بازنمایی ماهیت انسانی تحولات فلسطین نبودند، اما به محض اینکه پاسخ قهرمانانه جبهه مقاومت غزه به عنوان تحولات تکمیل‌کننده آن مقاومت انسانی وارد میدان شد، شاهد آن بودیم رسانه‌های ما بر اساس فضایی که پیش‌تر ایجاد شده بود، با نگاهی میلیتاریستی به پوشش عملیات سیف القدس پرداختند. در این پدیده می‌توان تفاوت نگاه را مشاهده کرد اگر تحولات سال گذشته فلسطین با واژه انتفاضه ۲۰۲۰-۲۰۲۱ مطرح شود معنایی دارد، با این نگاه می‌توان دریافت که تحولات بسیار مهم فلسطین در آن مقطع حاصل پیوند مردم فلسطین چه در اراضی اشغالی سال ۱۹۴۸ و چه در کرانه باختری فلسطینی با مقاومت غزه بود. در حالی که اگر تنها با واژه عملیات سیف القدس این تحولات را معرفی کنیم، صورت‌بندی دیگری از مسئله خواهیم داشت.

در این زمینه نکته مهمی که باید به آن دقت کرد این است که به نظر می‌رسد این روزها مسئله فلسطین برای جامعه ایرانی را بیشتر تحلیل گران و کارشناسان حوزه اسرائیل تبیین و تحلیل می‌کنند، حال آنکه این تبیین باید از سوی کارشناسان حوزه فلسطین انجام شود. دو نکته دیگر را نیز باید در پاسخ به سوال شما مطرح کنم؛ آسیب دیگری که در نگاه به مسئله فلسطین داریم نوعی نگاه رمانتیزه و منقطع از تحولات واقعی مسئله فلسطین است. تعلیق این مسئله و نگاه آخرالزمانی و آسمانی به آن را می‌توان انحراف بزرگی دانست. معلق کردن این مسئله و باور به اینکه حل آن به شکلی خارج از عملکرد ما و به صورت حتمی صورت می‌گیرد، یک آسیب مهم است. از منظر اسلامی و شیعی باید به جای این رویکرد منفعل رویکردی فعال را در پیش گرفت، سرنوشت فلسطین با اقدامات و کنش‌های درست ما رقم می‌خورد. نگاه منفعل تعلیقی را ایجاد می‌کند که در آن مسئله فلسطین با انگاره ذهنی فتح قدس همراه شده است. حال‌آنکه مبنای این انگاره در واقع نگاه صحیح و انقلابی ماست اما وقتی‌که در انگاره فتح قدس وجهه اقتدارگرایانه ایران محور غلبه پیدا می‌کند، بازنمایی نهایی عامل مستقل و انقلابی فلسطینی که همواره مورد تأیید امام خمینی، مقام معظم رهبری و شهید سلیمانی بوده مورد غفلت قرار می‌گیرد

تقلیل دادن مقاومت سربلند و ۹۰ ساله فلسطینی به یک مؤلفه قدرت جمهوری اسلامی خطای راهبردی است و باید در تحلیل‌های خود نسبت به ارتکاب آن هوشیار باشیم. مقاومت سرافراز فلسطینی باید به عنوان یک عامل مستقل و فعال دیده شود. با توجه به خرده روایت‌های موجود شهید سلیمانی نیز مسئله فلسطین را این‌گونه می‌دید و تلاش می‌کرد تا فلسطینی‌ها روی پای خودشان بایستند؛ اما در رسانه‌های ایرانی تحلیل گران مقاومت فلسطینی را صرفاً به یک مهره شطرنج جمهوری اسلامی تقلیل داده‌اند. این امر خطا و انحرافی از نگاه اسلامی و انقلابی ماست، درحالی که در میدان نیز تعامل ما با مسئله فلسطین چنین نیست، چرا رسانه‌های ما مسئله را این‌گونه بازنمایی می‌کنند.

به عنوان نکته پایانی می‌توان گفت، برای مطرح شدن مسئله فلسطین در جامعه ایرانی به صورت جدی و آشنایی این جامعه با فلسطین راهی بسیار سخت و طولانی در پیش داریم در این مسیر سخت باید به سازه بندی و صورت‌بندی نگاه اصیل انقلابی و اسلامی خود بازگردیم که حضرت امام (ره) مطرح کردند مسئله فلسطین باید با تکیه بر ماهیت فلسطینیان در جامعه ایرانی مطرح شود، باید از ساده‌انگاری بپرهیزیم و به جنبه‌های مختلف مسئله بپردازیم.

خطر اصلی که امروز مسئله فلسطین را در ایران تهدید می‌کند، عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی نیست، جمهوری اسلامی ایران به برکت انفاس قدسی حضرت امام و خون شهدا و پوسته سخت ایدئولوژیک خود هیچ‌گاه به سمت عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی حرکت نخواهد کرد، اما بدتر این است که رژیم صهیونیستی در افکار عمومی ایران طبیعی سازی می‌شود. خطر طبیعی سازی رژیم صهیونیستی در افکار عمومی خطری به مراتب مهلک‌تر از عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی است. طبیعی شدن رژیم صهیونیستی در سازه بندی خاص عقلانیت امنیت ملی خطری برای جمهوری اسلامی ایران است. مطرح‌شدن این رژیم به عنوان یک موجودیت منطقه‌ای که وجود دارد و ما بالاخره باید با آن کنار بیاییم و این امر می‌تواند تهاجمی، تقابلی، تدافعی باشد، خطر بزرگی است. برای مبارزه با این رویکرد باید مسئله فلسطین و ماهیت فلسطینی به شکلی اصیل برای جامعه ایرانی مطرح شود.

از سویی اگر از منظر بینا فرهنگی به مسئله فلسطین نگاه کنیم، نمی‌توان انکار کرد که جامعه ما از نگاه‌های نژادپرستانه رنج می‌برد. مسئله نژادپرستی در ایران مسئله‌ای جدی است در این نژادپرستی که علیه اعراب در ایران وجود دارد بر فلسطین نیز تأثیر می‌گذارد؛ اگر می‌خواهیم برای فلسطین کار کنیم باید با نژادپرستی در ایران مبارزه کنیم و در این راه استانداردهای جدیدی باید مطرح شود. باید کوشید تا جامعه ایرانی یک نگاه انسانی و بدون واسطه به فلسطین داشته باشد. در پژوهشی که انجام شده ۱۵ تیپ مختلف حامی فلسطین در ایران داریم که از این ۱۵ تیپ مختلف تنها دو، سه تیپ امکان ظهور و بروز در تبلیغات رسمی رسانه‌ها و فضای عمومی دارند اما وضعیت تیپ‌های دیگر چیست؟

این‌همانی فلسطین با جمهوری اسلامی کاری است که دشمن فلسطین را با جمهوری اسلامی این‌همانی کرده به واسطه آن برای جامعه ایرانی انتظار به وجود آورده است که وقتی یک زن بی‌حجاب می‌بینند که برابر اسرائیل مقاومت می‌کند، به‌سرعت این پرسش مطرح می‌شود که در ایران حجاب اجباری است و در فلسطین اجباری نیست چرا این‌گونه است؟ نباید این‌همانی را تقویت کرد. ایران و فلسطین دو جامعه مختلف هستند و این‌همانی مطرح‌شده در نگاه جامعه ایرانی باید اصلاح شود.

فلسطین کماکان مسئله بنیادین انقلاب الامی ماست و ما متعهد به آرمان فلسطین هستیم اما با حواله دادن مسئله فلسطین به تاریک‌خانه‌ها نمی‌توان انتظار داشت مسئله فلسطین در اجتماع به‌صورت صحیح مطرح‌شده و به دغدغه اجتماع مطرح شود. باید اجازه داد پژوهشگران، اندیشمندان و محققان، سیاست‌های ایران در قبال فلسطین آسیب‌شناسی کنند، این امر می‌تواند به اجتماعی کردن مسئله فلسطین در ایران کمک کند و یاری‌رسان مقاومت سربلند فلسطینی و مقاومت بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران علیه رژیم صهیونیستی و استکبار جهانی باشد. این‌ها شعار نیست و امید داریم با طی این مسیر بتوانیم، دوش‌به‌دوش مردم فلسطین آزادی سرزمین‌های فلسطینی را نظاره‌گر باشیم.

یکی از شبهاتی که از طریق فضای مجازی دنبال می‌شود این است که مسئله حمایت از فلسطین با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ در کشور حاکم شده است. آیا حساسیت مردم ایران نسبت به مسئله فلسطین تنها مختص دوران پس از انقلاب است؟

دکتر علی عبدی: پیوند ما با مسئله فلسطین متفاوت از پیوند این مسئله با ترکیه است، چون فلسطین بخشی از خلافت عثمانی بود ولی با وجود دوری سرزمینی و نبود پیشینه مشترک تاریخی در ارتباط ما با هم اما در دوره معاصر پیوندهایی ایجاد شد، اما متأسفانه نتوانستیم از این پیوندها به درستی استفاده کنیم. حضرت امام بر این پیوندها تأکید داشت، مسئله فلسطین برای ما ایرانی‌ها از اوایل دهه ۱۳۳۰ و اواخر ۱۳۲۰ شمسی مطرح شد که جنگ ۱۹۴۸ در فلسطین در ابتدای اشغال فلسطین درگرفت. ما در آن زمان فتوای آیت‌الله بروجردی، اقدامات مرحوم آیت‌الله کاشانی و ورود جدی فداییان اسلام به مسئله فلسطین را داریم و حتی در ایران برخی برای اعزام به جنگ ۱۹۴۸ ثبت‌نام کردند. بر اساس اسنادی که وجود دارد ۵ تا ۱۰ هزار نفر برای اعزام به جنگ ثبت‌نام کردند اما چون شرایط مناسب فراهم نبود، نتوانستند به جنگ اعزام شوند. امام (ره) نیز به صورت جدی از سال ۴۲ به این مسئله وارد شد و مسئله فلسطین و بحث اسرائیل از ابتدا با نهضت امام تنیده شد. اتفاق جالب‌تری که در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ شمسی از جهت تبارشناسی می‌افتد که به فراگیر سازی مسئله فلسطین کمک می‌کند این است که عملاً تمام گروه‌های سیاسی ضد رژیم پهلوی به صورت مستقیم با مسئله فلسطین مواجه شدند. با بررسی تبارشناسی و گفتمان‌شناسی حتی در دهه ۴۰ و ۵۰ نیز در مسئله فلسطین گروه‌های چپ از گروه‌های اسلامی پیشروترند. این امر دو علت داشت: نخست اینکه هم در نزد افکار عمومی و هم در نزد گروه‌های سیاسی این باور وجود داشت که در پشت پرده حکومت پهلوی غیر از آمریکا، اسرائیل نیز حضور دار و پای هر جنایت و خیانت حکومت پهلوی، امضای اسرائیل وجود داشت: از نظر مردم ارتش شاه را اسرائیل تجهیز می‌کند و نیروها را آموزش می‌دهد و مشاوره، آموزش و تجهیز ساواک به عنوان دستگاه اصلی اختناق رژیم شاهنشاهی با اسرائیل است، اسرائیلی‌ها در توسعه صنعتی شاه یک رکن اصلی هستند و در واقع هر خیانت و جنایت و مشکلی که رژیم پهلوی دارد، منشأ آن به اسرائیلی‌ها برمی‌گردد.

پیامد این امر دشمنی مردم با اسرائیل و نزدیکی با فلسطینی‌ها بود. مردم ایران نیز به دلیل حضور حکومت پهلوی با مردم فلسطینی همدردی می‌کردند. این رژیم نیز همانند رژیم پهلوی، ایران را اشغال کرده و با ترور حکومت می‌کند و آپارتاید و شوونیسم را بر کشور حاکم کرده است، تلاش داشت به ایران باستان بازگردد و اسلام در آن موضوعیت ندارد. مردم با برقراری این مقارنه با فلسطینی‌ها احساس نزدیکی می‌کردند. علت دوم نیز این بود که گروه‌های مبارز با رژیم پهلوی برای آموزش به اردوگاه‌های آموزشی در سوریه و لبنان می‌رفتند. گروه‌های چپ مانند چریک‌ها و فدایی‌ها، گروه‌های التقاطی مانند مجاهدین خلق و گروه‌های مسلمان مثل گروه حزب ملل اسلام و گروه‌های دیگر برای آموزش به اردوگاه‌های سوریه و لبنان می‌رفتند. در این اردوگاه‌ها آن‌ها به صورت مستقیم با فلسطینیان مواجهه شدند. در این مواجهه آن‌ها با اشغال گری، تجاوز و تروریسم اسرائیل از نزدیک آشنا می‌شدند و زمانی که برمی‌گشتند، این آگاهی را به جامعه منتقل می‌کردند.

در اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ یک گروه چریکی فلسطینی داریم که در ایران تشکیل می‌شود به نام گروه فلسطین و مرحوم شکرالله پاک‌نژاد مؤسس این گروه است. سازمان مجاهدین خلق نیز به فتح متصل می‌شوند و نیروهای خود را برای آموزش به سوریه و لبنان می‌فرستند تا در کمپ‌های فتح آموزش ببینند. چریک فدایی‌ها به جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین و یا جبهه خلق برای آزادی فلسطین و جورج حبش وصل می‌شوند چون آن‌ها نیز رویکردی مارکسیستی داشتند.

گفتمان اسرائیلی نیز پیش از انقلاب اگرچه دستگاه تبلیغاتی سیاسی رسمی نداشت، اما از این دو راه به جامعه منتقل می‌شد. نخست فعالیت‌های سفارت اسرائیل در ایران و دیگری روشنفکران طرفدار اسرائیل است. جامعه ایران در آن زمان از دو طریق به این تبلیغات واکنش نشان داد. از سویی روشنفکرانی مثل جلال آل احمد در کتاب سفر به ولایت عزرائیل با این تبلیغات مخالفت می‌کند و از طرفی نیز با وجود اختناق شاهنشاهی شریعتی در درس گفتارهای خود در حسینیه ارشاد مسئله فلسطین و تفکر ضد اسرائیلی را مطرح می‌کند. یک نمونه از این اقدامات را می‌توان نامه مرحوم شریعتی به داریوش آشوری دانست. آشوری از روشنفکرانی است که به حمایت از اسرائیل در ایران مشهور بود، شریعتی نامه‌ای به وی نوشت، این نامه را می‌توان یکی از اوج‌های گفتمان سازی علی شریعتی دانست، او در این نامه خطاب به آشوری می‌گوید تو در ایران به‌گونه‌ای از اسرائیل حمایت می‌کنی که گویی وابسته مطبوعاتی سفارت اسرائیل در تهران هستی. شریعتی در این نامه به طور غیرمستقیم به تبلیغات سفارت اسرائیل در ایران نیز حمله می‌کند. سفارت اسرائیل در ایران با وجود غیررسمی بودن بسیار پرکار بود و مئیر عزری سفیر اسرائیل در ایران به صورت پیوسته در حال فعالیت بود. او بسیاری از اساتید دانشگاه‌ها و اعضای هیئت‌علمی و روشنفکران را به اسرائیل می‌برد و آن‌ها که شیفته اسرائیل شده بودند در بازگشت در مطبوعات و فضای روشنفکری ایران به حامی اسرائیل تبدیل می‌شدند. بدیع‌الزمان فروزان فر، سعید نفیسی و داریوش همایون بخشی از این روشنفکران بودند.

اما در پاسخ جامعه ایران نیز به شدت به این تبلیغات واکنش نشان داد. به عنوان مثال در مستندی که در اسرائیل ساخته شده با اسرائیلی‌هایی که در آن زمان در ایران کار می‌کردند گفتگو شده است. در این مستند زن و شوهری هستند که به عنوان کارشناس صنعتی یا کشاورزی به ایران آمده‌اند، آن‌ها در این مستند به‌صراحت می‌گویند، وقتی به ایران می‌رفتند، به آن‌ها گفته شده است که هیچ‌گاه در معرفی خود نگویید که اسرائیلی هستیم، بلکه خود را فرانسوی یا آلمانی معرفی کنید.

در دوره پهلوی اختناق به قدری شدید است که اجازه نمی‌دهد مردم نظر خود را درباره صهیونیسم و اسرائیل و فلسطین مطرح کنند، اما در چند مقطع مردم به شدت واکنش نشان می‌دهند، یکی از این مقاطع را باید بازی فوتبال ایران و اسرائیل دانست، مردم پس از این بازی که در امجدیه برگزار شد، از استادیوم خارج شده و شعارهای ضد اسرائیلی سر دادند و دفتر هواپیمایی LR را در خیابان نجات اللهی آتش زدند. رژیم که به شدت وحشت کرده بود، این اعتراضات را سرکوب کرد. از این واکنش‌ها می‌توان دریافت که جامعه ایران قبل از انقلاب نیز به شدت ضد اسرائیلی و طرفدار فلسطین بود. یکی از شبهاتی که الان مطرح می‌شود این است که مبارزه با اسرائیل با جمهوری اسلامی متولد شد، حال آنکه با توجه به شواهد تاریخی این ادعا دروغ بزرگی است.

جمهوری اسلامی و انقلاب در مواجه با مسئله فلسطین این گفتمان ضد اسرائیلی و حمایت از فلسطین را پرورد و آن را به صورت یک موضع درست اندیشه‌ای و اعتقادی مطرح کرد. امام (ره) با پیوند زدن این مسئله با ماه رمضان و معرفی روز قدس این تفکر ضد اسرائیلی و حمایت از فلسطین را که در بطن جامعه و در بین توده‌ها و نخبگان وجود داشت، نمایندگی کرده و در بستر حاکمیت قرار داد و آن را به یکی از رویکردهای اصلی جمهوری اسلامی تبدیل کرد. برگزاری پرشور روز قدس در دهه ۶۰ نشان دهنده موفقیت این رویکرد است.

اما در سال‌های بعد ما در عرصه گفتمان سازی ضعیف عمل کرده‌ایم، این تصور وجود داشت که تبلیغ موضع حکومتی و تکرار موضع حکومتی به معنای گفتمان سازی است حال آنکه وضعیت مطلوب هنگامی است که دستگاه فکری و نظام معنایی که در دسترس مردم باشد بتواند پاسخگوی پرسش‌ها، ابهامات و شبهات آن‌ها باشد. موضع انقلاب اسلامی نسبت به اسرائیل و فلسطین همه این موارد را در خود دارد اما شکوفایی آن نیازمند محیطی آزاد برای گفتگو و مباحثه است تا این موضع به تناسب زمان پرورده، بازتولید و انتشار یابد.

جناب آقای فائضی یکی از نکاتی که شما مطرح کردید بحث کلیشه زدایی از مسئله فلسطین در جامعه ایران است، برای چنین کاری چه باید کرد؟ برای این مسئله چه راهکارهایی می‌توانیم داشته باشیم، آیا باید شناخت جامعه ایران را از مسئله فلسطین افزایش دهیم یا نوع حمایت‌های ما از مسئله فلسطین باید تغییر کند؟

محسن فائضی: در زمینه تکمیل سخنان دوستان و پرسش شما، آقای عبدی مثال‌های خوبی از قبل از انقلاب گفتند. مثال‌ها بسیار فراوان است. به نظر من می‌توان اطلسی از روابط ایران و فلسطین قبل از انقلاب تهیه کرد. این اطلس می‌تواند شامل تاریخ ارتباط گروه‌های اسلام‌گرا، چپ‌گرا و نیز واکنش‌های مردمی به مسئله فلسطین و حضور اسرائیلی‌ها در ایران، نگاه اسرائیلی‌ها به ایران، خاطرات اسرائیلی‌ها که در ایران بودند و بسیاری از مسائل دیگر باشد. این اطلس می‌تواند تا اندازه زیادی از ذهنیت کنونی جامعه حداقل در بخش نظری از مسئله فلسطین آشنایی‌زدایی کند. برخی ادعا می‌کنند که پهلوی نیز دشمن اسرائیل بوده و از سویی بسیاری پهلوی را همدست این رژیم می‌دانند اما هر دو طیف پرداخت درستی از این مسئله نداشته‌اند، بلکه تنها ذهنیت گنگی در جامعه و حتی در فضاهای دانشگاهی و در بین اساتید از این موضوع وجود دارد.

از سویی درباره بعد اجتماعی زندگی فلسطینی‌ها نیز آگاهی وجود ندارد، وقتی ما درباره جامعه اسرائیلی سخن می‌گوئیم، چه معنایی دارد؟ با وجود پرداخته شدن بسیار به فضای نظامی‌گری، درک جامعه ایرانی از جامعه نظامی اسرائیلی چیست، نگاه اسرائیلی‌ها به نظامی‌گری چیست، آیا جامعه اسرائیلی همه نظامی هستند؟ هنگامی‌که به این پرسش‌ها پاسخ مناسبی داده نشود، نمی‌توان انتظار داشت که جامعه نگاه درستی به مسئله فلسطین داشته باشد، به عنوان مثال در چند هفته اخیر شاهد انجام عملیات مختلفی در تل‌آویو و دیگر مناطق فلسطین اشغالی بوده‌ایم، حال این پرسش‌ها مطرح می‌شود که آیا انجام این عملیات کار درستی است یا خیر، از جنبه انسانی چگونه می‌توان این عملیات‌ها را دید؟ ما حتی جامعه اسرائیلی را هم برای جامعه ایرانی به درستی تبیین نکرده‌ایم. در واقع چند درصد از این مردم نظامی هستند. وقتی می‌گوئیم اکثریت آن‌ها سرباز هستند، چه معنایی دارد؟ حتی به این ادعا که آن‌ها ۷۰ سال قبل آمده‌اند، پاسخ درستی داده نشده است حال‌آنکه از جمعیت ۸ میلیونی اسرائیل حداقل ۲ میلیون نفر آن‌ها پس از دهه ۹۰ میلادی به اسرائیل آمده‌اند. برخی نیز در دهه ۷۰ یا ۸۰ میلادی به فلسطین اشغالی آمده‌اند. از سویی باید روشن شود عملیات‌های اخیر چه کسانی را هدف قرار داده است و آن‌ها در چه طیفی قرار دارند.

جناب آقای دکتر اصغری شما در سخنان خود در مورد مسئله فلسطین اشاره‌ای به شناسایی ۱۵ تیپ شخصیتی در حمایت از فلسطین داشته‌اید نگاه این تیپ‌های مختلف به مسئله فلسطین چگونه است؟

دکتر علی اصغری: وجود ۱۵ تیپ مختلف حامیان مسئله فلسطین در ایران به معنای مطرح بودن مسئله فلسطین به عنوان یک آرمان در نزد ۱۵ گروه مختلف است که به صورت فهرست‌وار برخی از آن‌ها را مطرح می‌کنم. مهم‌ترین این تیپ‌های عبارت است از:

- تیپ حزب‌اللهی هیئتی حامی انقلاب اسلامی با سویه‌های شیعی پررنگ.

-تیپ حزب‌اللهی ولایتمدار حامی ایده تمدن اسلامی.

-تیپ حامی انقلاب اسلامی فعال حوزه وحدت اسلامی علاقه‌مند به جریان اسلام‌گرایی.

-تیپ طرفدار صلح، مرفه، حامی امنیت ملی.

-تیپ اصلاح‌طلب حامی اقتدار منطقه‌ای و امنیت ملی ایران طرفدار همگرایی دیپلماسی و مقاومت.

-تیپ چپ‌گرا مارکسیست و ضد امپریالیسم مخالف جمهوری اسلامی.

-تیپ حوزوی، شریعتمدار رادیکال حامی انقلاب اسلامی.

نکته اساسی این تیپ‌شناسی این است که ما با طیف‌های گوناگون حامیان فلسطین مواجه هستیم، عدم توجه به تنوع طیف‌ها و عدم امکان بازنمایی بسیاری از این طیف‌ها سبب شده است تا در عمل مسئله فلسطین به شکل کلیشه‌ای و از دید گروه خاصی بیان و مطرح شود. به همین دلیل باعث شده که عملاً مسئله فلسطین یک مسئله یک‌خطی باشد.

اما در زمینه راهکارها برای اجتماعی کردن مسئله فلسطین، نخستین راه این است که نگاه ما به مواجهه ایران و مسائل جهان پیرامون به ویژه کشورهای منطقه باید به شکل بنیادین اصلاح شود. متأسفانه این نگاه در سال‌های اخیر منحرف شده است. در ابتدای انقلاب ما یک نگاه اسلامی اصیل داشتیم و نگاه‌های شوونیستی دوره پهلوی به برکت نهضت حضرت امام (ره) کنار زده شد اما در سال‌های اخیر شاهد این هستیم که این نگاه‌ها در پوششی مخملین و به نام ایران مطرح می‌شود، اگرچه در ظاهر سخن از منافع، اقتدار، قدرت و امنیت ایران است اما در باطن اهداف شوونیستی دارد. در زمینه راهکارها برای اجتماعی کردن مسئله فلسطین، نخستین راه این است که نگاه ما به مواجهه ایران و مسائل جهان پیرامون به ویژه کشورهای منطقه باید به شکل بنیادین اصلاح شود. متأسفانه این نگاه در لایه‌های سیاست‌گذار نیز مطرح شده و نگاه ما در مواجه با مسائل جهان پیرامون خود را تغییر داده است.

اجازه بدهید روشن‌تر از این‌ها نام ببرم. نگاه جریان‌های فاسد و منحرفی مثل جریان ایران‌شهری، جریان‌های پان ایرانی است، با نگاه اصیل انقلاب اسلامی سازگار نیست و این جریان‌ها مواجهه ایران و حاکمیت ایرانی، سیاست‌گذاران ایرانی، آکادمی ایرانی، دانشگاه ایرانی با جهان پیرامون را منحرف می‌کنند. از نگاه این جریان‌ها مسئله عراق، فلسطین، یمن و سوریه که از منظر انقلاب اسلامی مسئله اصیل ما هستند به مسائلی درباره اقتدار ایران تقلیل یافته است، این نگاه هم ایران را تضعیف می‌کند و هم مسئله فلسطین را تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ و واقعاً جای تأسف دارد که در چند سال اخیر برخی از طرفداران این نگاه به عنوان تحلیلگر و پژوهشگر فلسطین مطرح شده و نگاه جامعه به مسئله فلسطین را نیز تغییر می‌دهند، آن‌ها مسئله فلسطین را از یک مسئله انسانی، اسلامی، مکتبی به مسائل دیگری از جمله موضوع اقتدار ایران به بهای نادیده گرفتن وضعیت مستقل و فعال فلسطین و جامعه آن تبدیل می‌کنند. ما اگر می‌خواهیم برای مطرح شدن درست مسئله فلسطین در جامعه ایرانی کاری بکنیم باید این رویکرد را اصلاح بکنیم مسئله فلسطین نباید از یک منظر شوونیستی و نژادپرستانه با محوریت ایران و به قیمت نادیده گرفتن ملت‌ها و مردم منطقه و به ویژه مردم فلسطین مطرح شود.

همان‌طور که آقای دکتر عبدی به خوبی اشاره کرد، مقاومت سرافراز فلسطینی پیشینه‌ای به قدمت ۹۰ سال دارد و ما در انقلاب اسلامی از مقاومت فلسطین آموختیم. بسیاری از تعابیر و واژگان انقلابی که ما امروز میراث دار آن‌ها هستیم به برکت مقاومت فلسطینی مطرح شده است. هم‌افزایی میان گفتمان انقلاب اسلامی ایران و گفتمان مقاومت فلسطینی یک هم‌افزایی مبارک بوده است. ولی امروزه گاهی در تحلیل‌ها از مسئله فلسطین تصویری مطرح می‌شود که گویی مقاومت فلسطین منفعل بوده، یا نبوده هر آنچه دارد از ما دارد. حضرت امام (ره) هیچ‌گاه نگاه این‌چنینی نداشتند. انقلاب اسلامی مسئله فلسطین را متحول کرد اما این نباید منجر به نادیده گرفتن عاملیت مستقل فلسطین و مردم آن شود.

مسئله آزادی فلسطین فراتر از آزادی سرزمین یا خاک است، همان‌طور که باسل الاعرج شهید بزرگوار فلسطینی می‌گوید، راه آزادسازی فلسطین از آزادسازی اندیشه و نگاه می‌گذرد.

همان‌طور که ریشه اشغال فلسطین در فلسطینی زدایی از سرزمینی فلسطین بوده است. تصویری که پروپاگاندای غربی از فلسطین قرن ۱۷ و ۱۸ مطرح می‌کند تصویری منهای فلسطینی‌ها بود و همین باعث شد که جهان غرب با اشغال فلسطین همسو شود، چرا که آنجا را سرزمینی بی‌آب‌وعلف و بدون انسان تصور می‌کردند که با ورود صهیونیست‌ها آباد شده است. امروز نیز راه آزادی فلسطین از احیای محوریت انسان فلسطینی می‌گذرد.

سال گذشته ما شکوه انسان فلسطینی را در سرزمین‌های فلسطینی دیدیم جامعه ایرانی هم باید متوجه این انسان فلسطینی باشد و طرح این مسئله به عهده رسانه‌های، سخنرانان و فعالان ما است. چرا ما امروز نمی‌توانیم در جامعه ایرانی اساساً سیاست‌های منطقه‌ای ما در قبال فلسطین را به نفع فلسطین نقد بکنیم؟ چرا آنجا منطقه ممنوعه و خط قرمز اعلام می‌شود؟ این وضعیت باید تغییر کند اگر ما پژوهشگران انقلاب اسلامی نتوانیم نقد به قصد اصلاح انجام بدهیم طبعاً دشمن وارد شده و شبه افکنی می‌کند و در نهایت آن‌ها میدان را به دست می‌گیرند.

در نهایت ما در ایران باید ابتکار مطرح شده برای روز قدس را با هدف مطرح کردن فلسطین در جامعه ایران بدانیم. در این صورت منافع انقلاب اسلامی و ایران نیز تأمین می‌شود. بازگشت به انسان فلسطینی، بازگشت به تصویر واقعی از مردم فلسطین در سرزمین فلسطین و خارج از آن گامی در راه اصلاح نگاه‌ها و انگاره‌ها و قدم بلندی در راه آزادی فلسطین است. این همان آموزه‌ای است که ما از شهدای فلسطینی و حضرت امام (ره) آموخته‌ایم؛ با توجه به سه‌گانه مهم بیداری، وحدت کلمه و قیام که از سوی امام (ره) مطرح شد، آزادی فلسطین با این اصلاح نگاه ما به فلسطین در ذهن خود شروع می‌شود.

جمع بندی دکتر رضوی

به عنوان نکته پایانی باید بگویم، با وجود همه اظهارات دوستان درباره آسیب‌های مراسم روز قدس به شکل کنونی، نحوه برگزاری و مدیریت آن، این رویداد بزرگ به عنوان مهم‌ترین عرصه باید حفظ بشود و نباید به دلیل آسیب‌های موجود اصل آن را حذف کرد.

به نظر من این موضوع از سه زاویه قابل طرح است. نخست از زاویه داخلی، به هر حال مهم‌ترین بهانه و دلیل برای پرداختن به مسئله فلسطین درست یا غلط همین روز قدس است. در این روز رسانه‌ها اعم از خبرگزاری‌ها، صداوسیما، مؤسسات پژوهشی به آن می‌پردازند و جامعه نیز از این طریق با مسئله فلسطین آشنا شده و با آن ارتباط پیدا می‌کند. از این فضا باید استفاده کرد تا مسئله را به شکل صحیح‌تر و بهتری مطرح کرد.

زاویه دوم مرتبط با فلسطینی‌ها است به هر حال جامعه فلسطین وقتی که ببیند یک کشور و جامعه ۸۰ میلیونی پشتیبان آن است، در مقاومت ضد اسرائیلی خود پایبندتر، مصرتر و مقاوم‌تر خواهد بود ازاین‌رو می‌توان گفت نتیجه برگزاری مراسم این روز برای فلسطینی‌ها نیز مثبت است.

زاویه سوم مرتبط با اسرائیلی‌ها است. طبیعتاً آن‌ها هم وقتی‌که می‌بینند دولت و ملتی از فلسطینی‌ها حمایت کرده و در مقابل اسرائیلی‌ها قرار می‌گیرند، وحشت می‌کنند. در چند سال اخیر شاهد آن هستیم که اصطلاح جبهه شمال وارد ادبیات نظامی آن‌ها شده و این امر به خاطر نوع نگاه و عملکرد جمهوری اسلامی ایران به عنوان رأس مقاومت بوده است. در حال حاضر به جای اینکه از جنگ سوم با لبنان یا درگیری جدید با لبنان سخن گفته شود سخن از جبهه شمال است چرا که دولت ایران و نظام ایران با متحدان خود در این جبهه قرار دارد و اگر این جبهه با پشتوانه مردم همراه شود مقابله با آن برای اسرائیلی‌ها بسیار دشوارتر خواهد بود.

در مجموع با نگاه به روز قدس از این سه زاویه به دوستان، حاضران و مخاطبان این برنامه توصیه می‌کنم که ان‌شاءالله در این روز برای حمایت از فلسطینی‌ها و در حمایت از آرمان‌های انسانی – اسلامی خود حاضر شویم و حمایت خود از این آرمان‌ها را اعلام کنیم.

جمع بندی دکتر عبدی

من در پایان با جمع‌بندی از سخنان خود و استفاده‌ای که از سخنان دوستان کردم، چند نکته را مطرح می‌کنم. نخست اینکه به نظر من گفتمان ضد صهیونیستی انقلاب اسلامی با توجه به ضرورت‌ها و اقتضائات روز باید نوسازی و بازسازی شود. یکی از ضرورت‌های این نوسازی بازاندیشی و تجدیدنظر برای هر چه فراگیر و عمومی‌تر کردن آن است. در این زمینه باید دو نکته را در نظر گرفت: نخست اینکه مسئله گفتمان ضد صهیونیستی انقلاب اسلامی ناظر بر دو وجه است: یعنی مسئله فلسطین و امر فلسطینی، دوم امر اسرائیلی مستقل از امر فلسطینی یعنی مسئله اسرائیل یک وجه آن به فلسطین ناظر است، یک وجه آن مستقل از فلسطین است و انقلاب اسلامی نسبت به آن نیز موضع دارد. این سخن حضرت امام (ره) که «اسرائیل غده سرطانی است و باید از صفحه روزگار محو بشود» به طور کامل ناظر به مسئله فلسطین نیست بلکه به مسئله اسرائیل فارغ از فلسطین نیز اشاره دارد. اگر اسرائیل مستقل از مسئله فلسطین هر جای دیگری در این جهان ایجاد می‌شد، بازهم امام (ره) با آن مبارزه می‌کرد، اگرچه چون این رژیم در سرزمین فلسطین ایجاد شد، این مبارزه رنگ و بوی اعتقادی‌تر و اسلامی‌تری به خود گرفت. رژیمی که بر اساس اشغالگری، آپارتاید، تروریستم دولتی و راندن مردم بومی آن سرزمین بنا شده اگر بیرون از فلسطین نیز ایجاد می‌شد، امام (ره) حتماً با آن مخالف بود.‌ اگر اسرائیل مستقل از مسئله فلسطین هر جای دیگری در این جهان ایجاد می‌شد، بازهم امام (ره) با آن مبارزه می‌کرد، اگرچه چون این رژیم در سرزمین فلسطین ایجاد شد، این مبارزه رنگ و بوی اعتقادی‌تر و اسلامی‌تری به خود گرفت. رژیمی که بر اساس اشغالگری، آپارتاید، تروریستم دولتی و راندن مردم بومی آن سرزمین بنا شده اگر بیرون از فلسطین نیز ایجاد می‌شد، امام (ره) حتماً با آن مخالف بود.

دوم اینکه: به نظر من برای عمومی و مردمی شدن هر امری سه شاخصه را باید در نظر گرفت؛ یعنی اگر می‌خواهیم مسئله فلسطین و نگاه ضد اسرائیلی به مردم پیوند بخورد، باید سه مسئله را در نظر داشت. مردمی شدن یک امر در گرو گره خوردن آن با معیشت، امنیت روزمره و اعتقادات مردم است. بازسازی و نوسازی گفتمانی ما در مسئله فلسطین باید ناظر بر این معنا باشد. در عرصه اعتقادی نیز از نظر من باید ۴ لایه را در نظر گرفت: لایه اسلامی، شیعی، ملی و انسانی. از نظر من موضع انقلاب اسلامی و گفتمان ضد صهیونیستی برای این چهار لایه سخن دارد، اما در این راه گفتمان سازی انجام نگرفته است و برای این امر نیز نیاز به کار جدی در حوزه نظری داریم.

مسئله دیگر اینکه از نظر من راهبرد ما برای نوسازی گفتمان ضد صهیونیستی در واقع سه رکن دارد. با کمک گرفتن از تعبیرات مقام معظم رهبری درباره تبیین مسئله عاشورا، در این مسئله نیز باید سه لایه عواطف و احساسات، منطق و عقل و حماسه را در نظر گرفت. برای نوسازی گفتمان ضد صهیونیستی از موضع انقلاب اسلامی نیز ما به این سه رکن نیاز داریم، مسئله فلسطین باید به شکلی مطرح شود که در آن عواطف و احساسات، عقل و منطق و حماسه به شکلی مناسب مطرح شود. مسئله فلسطین بعدی عاطفی و انسانی دارد و بعد عقلانی آن نیز مقابله با اشغالگری، تبعیض و آپارتاید است و از نظر حماسی نیز باید بر مقاومت قهرمانانه این مردم در ۷۰ سال گذشته تأکید کرد. ملت فلسطین هنوز شهدایی مانند شهید رعد حازم را در خود پرورش می‌دهد. این امر نشان می‌دهد که مسئله اشغال فلسطین و تشکیل یک رژیم اشغالگر تروریست فاسد بعد از بیش از ۷۰ سال هنوز عادی که نشده آتش زیر خاکستر است.

این امر به معنای شکست پروژه اسرائیل و صهیونیسم با وجود کمک‌های بسیار غرب و به‌ویژه آمریکا و متحدین منطقه‌ای آن‌ها است. این وضعیت یک حماسه است و این حماسه را باید به خوبی برای مردم تبیین کرد، سیف القدس یک حماسه است و شهدایی مانند رنتیسی، یحیی عیاش، احمد الجعبری و محمد الضیف شهید زنده یک حماسه است و در راه فراگیر سازی و عمومی کردن مسئله فلسطین باید از این بعد حماسی در کنار ابعاد انسانی و عقلانی آن بهره ببریم.