به گزارش خبرنگار مهر، یزدان سلحشور یادداشتی بر کتاب «متاستاز اسرائیل» اثر کورش علیانی نوشته که برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته است.
مشروح متن این یادداشت در ادامه می آید؛
کورش علیانی [متولد ۱۳۵۰] نویسندهی پرکاری نیست اما کمکار هم محسوب نمیشود هم دربارهی جنگ هشت ساله نوشته، هم دربارهی «زبان»، هم دربارهی اجتماع، هم دربارهی غرب، هم دربارهی اسرائیل [غیر از این کتاب، کتاب دیگری هم دارد به نام «یادداشتهای پای پنجره» که یکسری یادداشت درباره رژیم صهیونیستیست. ساز و کار کتاب این طور است که اولش سعی کرده آن دسته از اخبار روز را که به رژیم صهیونیستی مربوط است، دنبال کند و بعد هر کدام از این خبرها را که حواشی و زوایای پنهانی داشتند، انتخاب کرده و در موردشان یادداشت نوشته] طنز هم نوشته و مینویسد [کتاب «همینه» نمونهاش که البته به نوشتهی خودش (در مقدمه کتاب) متأثر از شیوهی نوشتن «چنین کنند بزرگان» نجف دریابندریست (که به عنوان ترجمهای از اثر «ویل کاپی» منتشرش کرد اما متأثر از آرای دکتروف دربارهی «صنعت جعل ادبی»، همه چیزش جعلی بود و هست از ترجمه بودنش گرفته تا اسم «ویل کاپی» که «کاپی» اش همان کپیست!): «سالها پیش، شاید سال ۱۳۶۹، دوست نازنینی کتاب «چنین کنند بزرگان» را از کتابخانه دانشگاه امانت گرفت و در دامنم گذاشت که «بخوان»؛ شیرین بود، بسیار شیرینتر از آنکه گمان کنم کتابی بتواند به آن شیرینی باشد»]
در «متاستاز اسرائیل» البته خبری از طنز نیست یا لااقل در ساز و کارِ روگفتاری متن، از این خبرها نیست اما علیانی سعی کرده از تضاد و تنازع برخی جملات، در زیرگفتار، تولید طنز کند [«این در حالیست که رودس در برابر دیدار هرصل که رودس حدس میزد هرصل در آن دیدار تقاضای خرید بخشی از مستعمرات بریتانیا در جنوب آفریقا را طرح کند گفته بود: من فقط یک کلمه در جوابش دارم. پولش را بگذارد توی جیبش! و البته هرصل بی این که ناراحت شود در خاطراتش بعد از ذکر این پاسخ نوشته است: دقیقاً همان شخصیت رودس!»]؛ عنوانِ کتاب هم ظاهراً انتخاب خودش نبوده: «اسم این کتاب یعنی «متاستاز اسرائیل» انتخاب من نبود، ولی بین پیشنهادهایی که جلوی روی من گذاشته شد، از همه بهتر بود.
ارتباط بین دین یهود و اسرائیل مثل متاستاز است و صهیونیسم سرطانی است که در دل یهودیت شکل گرفته است. درباره کسی که به سرطان مبتلا شده، کل بدن را نباید متهم کرد، بلکه همان غده سرطانی را باید شناخت و برای درمان، آن را از بین برد. اشتباه است که یهودیت را به خاطر اسرائیل، یعنی سرطانی در دل یک دین الهی مقصر بدانیم.» [ایبنا / نشست نقد و بررسی کتاب «متاستاز اسرائیل» / از سلسله نشستهای دومین نمایشگاه مجازی کتاب تهران / یکشبنه دهم بهمنماه ۱۴۰۰/ سرای اهل قلم] کتاب قرار است کاری کند که باقیِ آثاری از این دست [در چند دههی اخیر] نکردهاند یا به باور علیانی چنین نکردهاند یعنی برگرداندنِ بحث اسرائیل از حوزه حکومتی به حوزه مردمی: «راستش سبک زندگی جامعه ما چنان تغییر کرده که اسرائیل دیگر مسأله بسیاری محسوب نمیشود.
برخی آن را مسأله حکومت میدانند و برخی میگویند موضوعی است که خود عربها باید کاری برایش بکنند. انگار خیلیها حوصله پرداختن به این موضوع را ندارند. حتی آنهایی که درباره اسرائیل حرف میزنند، بیشتر حرفهایشان، حرفهای عجیبی درباره مسائل آخرالزمانی و ماوراءالطبیعه است، درحالیکه مواجهه ما با اسرائیل، در مسائل عینی و ملموس اتفاق افتاده است. مثلاً کمتر کسی درباره تروریست بودن اسرائیل صحبت میکند؛ دولتی که به صراحت اعلام میکند ما یک سال قبل از امریکاییها برای ترور سردار سلیمانی عملیاتی را اجرا کردیم، اما موفق نشدیم. میدان اصلی جنگها، بدن انسان است و صهیونیستها با تحریم و ترور، هر روز بدنمان را شکنجه میکنند و به ما زخم میزنند. آنهم شکنجهای که ما به جای شکنجهگر، کس دیگری را مسئول و مقصر بدانیم. عدهای حکومت ما را مقصر میدانند و عدهای دیگر، گروهی از جامعه را متهم میکنند، که هر دو بسیار اشتباه است.» [[ایبنا / نشست نقد و بررسی کتاب «متاستاز اسرائیل» …] به هر حال، کتاب پر از ارجاعات است به متون و سایتهای انگلیسیزبان [بیشتر سایتها] و بیشتر دارد همان مسیری را میرود که آثارِ منتشره در پیش از سال ۵۷ درباره مسئله اعراب و اسرائیل رفتند که احتمالاً مشهورترینشان در ایران «سرگذشت فلسطین» اکرم زعیتر [(۱۹۰۹ – ۱۱ آوریل ۱۹۹۰) سیاستمدار ملیگرا، روزنامهنگار نوگرا، تاریخنگار سیاسی و ادیب فلسطینی] است که با ترجمه اکبر هاشمی رفسنجانی منتشر شده بود و در سالهای ۵۸ و ۵۹ از کتابهای بسیار پرتیراژ و با خوانندگان بسیار بود یا «سفر به ولایت عزرائیل» جلال آلاحمد که سفرنامه بود و به نوعی توبهنامهی آلاحمد [موضع کوبندهترش را البته بعدها با نوشتن مقاله «اسرائیل، عامل امپریالیسم» مشخص میکند] که در اوایل دههی سی به روایتِ خودش بعد از ترک حزب توده و بعدش حزب زحمتکشان مظفر بقایی، مبشر صهیونیزم در ایران بود [قصه البته در نیمهی دوم دههی ۱۳۲۰ شروع شده بود که هنوز دولتی به نام اسرائیل نبود و اطلاعاتِ رسیده از خارج از مرزها هم برای ایرانیان، متأثر از موضعگیری مثبتِ اتحاد جماهیر شوروی در قبال عاشقان صهیون بود و دو سه سال بعد که دولت اسرائیل شکل میگیرد، آلاحمد مقالاتی مینویسد با عنوان «سوسیالیزم دهقانی اسرائیل»] چون تصور میشد که صهیونیزم، سیمای انسانی و شرقی مارکسیسم مکتب مسکو باشد که نبود [در واقع «سفر به ولایت عزرائیل» نوعی ادای دین آلاحمد هم بود به کتاب «بازگشت از شوروی» آندره ژید، که خودش به فارسی ترجمه کرده بود]: «در سال ۱۳۴۱، آل احمد و همسرش سیمین دانشور دو هفته را در اسرائیل گذراندند.
آنها تنها روشنفکران ایرانی که به کشور نوپا آمدند، نبودند. در آن زمان، تحت رژیم شاه، و در راستای منافع هر دو کشور، روابط ایران و اسرائیل نزدیک بود اما سفرنامهای که آل احمد بعد از برگشتش به ایران نوشت بیهمتا میماند.» [سموئیل تروپ / مترجم انگلیسی کتاب که با نام «جمهوری اسرائیلی» منتشر شد] اینها را نوشتم که بگویم «متاستاز اسرائیل» دارد چه مسیری را میرود؛ در واقع اگر بخواهیم تاریخ یکصدسالهی اخیر ایران را میان «روشنفکری» و «منورالفکری» معنا کنیم، به نظر میرسد که بیان علیانی به وجه روشنفکری نزدیکتر است گرچه در نظر نخست چنین به نظر نرسد: «سالهاست که کورش علیانی را میشناسم و میدانم که بیشتر از دو دهه است در حوزه مسائل مربوط به اسرائیل کار میکند. از اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ که در مجله روایت فتح درباره این موضوع مینوشت و من آن زمان دانشآموز متوسطه بودم، کارهای ایشان را دنبال میکنم و پیگیر نوشتههایشان هستم.آ
آنچه بهنظرم کتاب «متاستاز اسرائیل» را به کتاب مهمی تبدیل میکند، نه فقط تبحر علیانی در نوشتن که دغدغههای ایشان است. برخلاف بسیاری از کسانی که درباره اسرائیل نگاهی فاقد ارزشگذاری دارند، علیانی از موضع انقلاب اسلامی با مسأله اسرائیل برخورد میکند.» [علی عبدی کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاست بینالملل] این وجه «انقلاب اسلامی» را که منتقد دربارهاش گفته، شاید بهتر باشد از این منظر ببینیم که مردمی که وارد بحث اجرایی این انقلاب در سال ۵۷ شدند، چه نگاهی به اسرائیل داشتند که حتی نگاهشان به نتایج بازیهای تیم ملی فوتبال اسرائیل تحتِ شعاع آن بود [آن موقع فوتبال اسرائیل، در چارچوب فوتبال آسیا ارزیابی میشد] و در همان حال، مراوداتِ بدونِ مشکلی نیز با یهودیانِ ایرانی داشتند یعنی بحث، خلافِ آنچه رسانههای رسمی اسرائیل میگویند «یهودیستیزی» نیست.
ا**
تیتر شارهای کنایهآمیز به رمان «بخش سرطان» آلکساندر سولژنیتسین (زاده ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ - درگذشته ۳ اوت ۲۰۰۸) نویسنده مشهور اهل روسیه و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۷۰؛ وی به خاطر اشاراتش به فجایع دوران استالین در رمانهایش، بیست سال را در تبعید گذراند.