خبرگزاری مهر؛ گروه مجله-محدث تکفلاح: اسفند ۹۸ بود که اعلام رسمی آغاز همهگیری کرونا کام دانشآموزان و دانشجویان را شیرین و اوقات دبیران و اساتید را تلخ کرد. دانشآموزان به خیال تعطیلی مدارس بر طبل شادانه میکوفتند و در گروههای مجازی خود، شادمانی فراوان را نمایان میکردند. روزهای اول، مدارس و کادر آنها در خماری عجیبی بودند. شایعات زیاد بود: «تا یک هفته دیگر تمام میشود.» «تا عید تعطیلیم.» «میگویند حالا حالاها هست» و… اصلاً برایمان قابل باور نبود. جمعه دوم اسفندماه، در بحبوحه انتخابات مجلس شورای اسلامی بودیم و بعضی از مدارس هم شعبه اخذ رأی. غروب که شد اخبار، خبر نه چندان مهمی (به ظاهر) اعلام کرد: «شنبه تعطیل شد.» اما هنوز رسماً دلیل تعطیلی، «شیوع ویروس کرونا» اعلام نشده بود. دلیل تعطیلی طول کشیدن شمارش آرا بود. اما این آخر ماجرا نبود. شنبه بعد از ظهر، تمدید تعطیلی برای چند روز اعلام شد. بعد هم تا آخر هفته. از طرف وزارت آموزش و پرورش به مدارس بخشنامهای ابلاغ شد که آموزش را تعطیل نکنند. شبکه آموزش صدا و سیما در صدد ارائه آموزشهای کتابهای مختلف درسی در مقاطع مختلف بود.
هشتک آموزش تعطیل نیست در فضای مجازی پر شد. اسکای روم، اداب کانکت، بیگبلوباتن و… فضاهای برگزاری کلاسهای آنلاین رونق گرفت و میدان را از «آموزش حضوری» گرفت و به «آموزش از راه دور» تحویل داد. سال ۱۳۹۹ در حالی تحویل شد که دانشآموزان بدون خداحافظی از دوستان و معلمان خود، یک ماه را در خانه بودند و از راه دور درسهای خود را آموزش میدیدند. تمام ۱۵ روز فروردین و حتی تا انتهای آن، مردم در خانههای خود قرنطینه بودند و دانشآموزان و معلمها از راه دور با هم ارتباط میگرفتند. ۲۱ فروردین ۹۹ وزارت آموزش و پرورش در شرایطی از سامانه «شاد» رونمایی کرد که اغلب مدارسِ برخوردار، از پلتفرمهای کلاس آنلاین استفاده میکردند و یا در پیامرسانهای مختلف گروههای آموزشی را تشکیل داده بودند و خلاصه… در اغلب شهرهای ایران آموزش تعطیل نبود.
همان اسفندماه ۹۸ بود. در گیر و دار وجود و عدم وجود کرونا و اینکه کسی نمیداند «چه بر سر دنیا خواهد آمد؟»، در گوشیهای دستمان یک پیام صوتی دست به دست میشد: «بچهها هرکدوم هستین هرکدوم آیلاند هستین به اون یکی خبر بدین که آیلاند باشه دارم ریاضی درس میدم. هرکی آیلاندِ یه دونه بله به من بزنه که من فلانی هستم. خوشگلای من توجه کنند به همه دوستاشون خبر بدن. همین الان برای من یک صدا بفرستن با اسم و فامیلیشون من بفهمم چند نفر به درس گوش میدن متوجه هستین باید همه متوجه باشن. الان به همه خبر بدین یک صدا برای من بفرستن با نام و فامیل. من مثلاً فلان و فلانی هستم»
موج شادی و خندهای بود که بین مردم میچرخید. «آیلاند» کلیدواژه پر تکرار آن روزها شد و کلی لطیفه و متن برایش تولید شد. اما هیچکس نمیدانست که این رویداد تنها یک جرقه بود برای طوفانی از محتوای چندرسانهای که بعدها با عنوان «سوتیهای کلاس آنلاین» قرار است در فضای مجازی بچرخد و چه اتفاقاتی که در آینده قرار است رخ دهد. «مجله مهر» به بررسی برخی از این اتفاقات پرداخته و ابعاد مختلف این وقایع را برسی کرده است.
عدم آمادگی معلمها
اولین آسیبی که دامنگیر آموزگاران و معلمها شد، آماده نبودن آنها برای ارائه محتوای درسی در قالب کلاسهای مجازی بود. متأسفانه بخشش قابل توجهی از معلمها در کار کردن با گوشی و اپلیکیشنهای پیامرسان و بالاخص در کار کردن با پلتفرمهای فضای مجازی ناتوانی نشان دادند. اشکال مهم «آموزش از راه دور» این است که اگر نقص و ایرادی در کار باشد، در مدرسه و بین اهالی آن پنهان نمیماند. این نقصها در برابر چشم اولیا دانش آموزان رخ داده و اگر پدر و مادر هم از زیر دستشان میگذراندند، همیشه یک خواهر و برادر و یا شخص سومی در نزدیکی دانشآموزانِ یک کلاس مدرسه پیدا میشد که منتظر فرصتی است برای سو یا حسن استفاده!
از این عدم آمادگیها میتوان به چند مورد مشهود اشاره کرد: مثلاً اینکه معلم صدایی را در پیامرسان ضبط میکند که یا ناقص و یا نامناسب است. این پیام در گروه دانشآموزان نه تنها ارسال شده بود، بلکه وقتی برای پاک کردن آن اقدام کرده، پیام را فقط برای خودش پاک کرده بود. این شده که صدای معلم بهعنوان یک سوژه طنز در دستان مخاطبین گروه برای همیشه باقیماند.
حرکات موزون و ناگهانی
مورد دیگر در عدم آمادگی معلمها در تدریس در فضای مجازی روش تدریس آنها بود. تدریس در فضای آموزش از راه دور برای آموزش دهنده و آموزش گیرنده، تکنیکها و تاکتیکهای خاص خودش را دارد. حال آنکه در بین معلمها اغلب اینطور استنباط شده بود که با فیلم گرفتن از تدریس خود میتوانند همان روش تدریس در کلاس حضوری را برای دانشآموزان مهیا کنند. چه اشتباه سختی که تاوان آن را در نتایج این آموزش دیدند. دانشآموزان با این نوع از تدریس ارتباط برقرار نکردند و در ارزشیابیها، معلم را از روش تدریس کمامید کردند. همین شد که معلم بینوا برای ماندگاری بیشتر تدریس خود، دست به روشهای غیرمتعارف زده و با انجام حرکات موزون، خواندن شعرهای بدون قافیه و ردیف و یا بالا و پایین کردن غیرعادی صدای خود، جذابیت درس را برای دانشآموز به شکل عجیبی بالا میبرد که شاید با این روش، بهخاطر فضای طنزآمیز رغبت دانشآموز به دیدن فیلم تدریس بیشتر بشود.
تن فردوسی در قبر لرزید!
طی این دو سال در ادبیات مورد استفاده دانشآموز چنان تغییرات شگرفی رخ داد که دیگر هیچ بشری از شنیدن یک فایل صوتی از یک دانشآموز آنهم با لحن بیادبانه که معلم خود را مخاطب قرار داده، تقریباً تعجبی نمیکند. عدم ارتباط با مدرسه موجب شد که دانشآموزان با محرومیت از مقوله پرورش بیشتر از محرومیت در آموزش آسیب ببینند. معلم بیچاره هم که در ارتباط دوسویه و تکبعدی در فضای مجازی احساس عجز میکند و برای انتقال مفاهیم تربیتی، خود را ناتوان میبیند، در هیجان کنترل نشدهای قرار میگیرد که موجب بازخوردهای تندی در جایگاههای مختلف میشود. گویی این معلم دیگر طاقت و تحمل لحن دانشآموزش را ندارد و صبرش به لب رسیده که شخصیتی جدای از شخصیت حقوقیاش را نمایان کرده است. آسیب قطعی در فضای مجازی که افراد را دچار میکند. حرفها بیپرده گفته میشود و حیا در ارتباط بین معلم و شاگرد از بین میرود. دانشآموزی که با فقر ادبیات خود با معلم به شکل توهینآمیزی سخن میگوید تا با جسارتی از جنس خواسته (بخوانید طلب) بچههای دهه هشتاد و نود، حرف خود را به راحتی به معلم بگوید و معلمی که در سخیف بودن این ادبیات و بیسابقه بودن این نوع از ارتباط با شاگردانش انگشت حیرت به دهان برده است اکنون دو طرف این ماجرا ایستادهاند.
خلاصه آنکه سطح کار تربیتی و پرورشی در دانشآموزان در دوران کرونا به حد قابل توجهی رو به افول رفت و نتیجه این رفتار هم جایگزین شدن آموزشهای غیرمستقیم در فضاهایی مثل اینستاگرام بود که شرش برای این نسل بیشتر از خیرش بوده است. افت ادبیات به کار رفته بین دانشآموزان که از قشر کودک و نوجوان هستند، تا حدی است که گویی تن فردوسی را در قبر میلرزاند.
۶ دقیقه برای پسرم نیمرو درست کنم و بیایم!
آمدن فضای تدریس آنلاین از محیط مدرسه به محیط منزل معلمان، به خودی خود آسیبهایی را داشت. از اشتباهات معلم در ورود صحبتهای شخصی در فیلمها و فایل صوتی ارسالی گرفته تا حضور افراد خانواده در تصویر کلاسی که در آن بهصورت زنده دوربین روشن است. چه آقایانی که با پیژامه وارد کادر دوربین روشن کلاس آنلاین همسرشان شدند که دانشآموزان در آنطرف تصویر را داشتند. چه میکروفنهایی که در کلاسهای برخط به سهو روشن مانده بود و از گفتگوی خارج از تصور آقای معلم با فرزندش پرده برداری میکرد.
برگزاری کلاس درس از خانه برای معلمها مشکلات دیگری هم داشته است. معلمی که در مدرسه نقش معلمی را بهعهده گرفته است، در خانه مادر یا پدر و یا همسر هست. اما با شیوع کرونا و مجازی شدن تدریسها دیگر او در خانه علاوه بر جایگاه حقیقی باید جایگاه حقوقیاش را نیز انجام دهد. سختترش این میشد اگر که فرزند او بچهای زیر ۶ سال یا مدرسهای باشد. قاعدتاً در دوران قرنطینه و خانهمانی، انجام همزمان وظیفه مادری (یا پدری) با معلمی کار آسانی نبود. فکر کن معلم باشی و در حال تدریس آنلاین، فرزند کوچکت به تازگی از خواب برخاسته و گرسنه باشد. به نظر شما آیا میتواند به کودکش بگوید (با همین ادبیات بخوانید): «فرزندم صبر کن تا کلاس من به اتمام برسد، بعد میآیم برایت نیمرو درست میکنم تا نوش جان کنی»؟ بدیهی است که فرزندش صبر نمیکند. اگر گریه و زاری راه نیندازد، به راحتی به کارهایی دست میزند که تمرکز مادر را کم میکند. به همین دلیل اگر یک مادر در کلاس خود اعلام کرده باشد که: «بچهها ۶ دقیقه به من زمان بدهید برای پسرم یک نیمرو درست کنم و برگردم» سادهترین نوع مدیریت کلاس را انجام داده است. او برای اینکه کلاس را برای مدت بیشتری اداره کند، ۶ دقیقه را از شاگردانش میگیرد و برای فرزندش صرف میکند.
استیکرهای قلب و گل
گاهی در ارتباط با دانشآموز، این معلم پرتجربه و (شاید) کمحوصله، بر ندانستن دانشآموزش صحه میگذارد. مورد داشتهایم که به دانشآموزان در گروه شاد گفته شده (برای آشنایی و ارتباطگیری) که هر کدام یک شعر بخوانند و ضبط و در گروه ارسال کنند. هر کدام از دانشآموزان برای معلم خود یک پیام صوتی حاوی صدای خود ارسال کردند. با پخش کردن صدای بچهها به نامناسب بودن شعرها برای سن دانشآموزان پیبرده میشد. البته که با صحنه دیگری هم مواجه میشویم. بقیه دانشآموزان از استیکرهای قلب و گل و عبارتهای مشابه استفاده میکنند. در این صحنه اگر معلم، دانش و آمادگی لازم را نداشته باشد (که در مثال مورد نظر ما همین بوده است) برای مدیریت کلاس (از نظر خودش) یک پیام صوتی میگذارد و با لحن تندی، نه تنها از ارسال استیکرها و عبارات با این محتوا اعلام ناراحتی میکند بلکه از محتواهای نامناسب شعرهایی که ارسال شده است، عدم تناسب محتوای شعرها با سن بچهها، با لحن مادرانهاش انتقاد تندی میکند. انتقادی که در واقع کاملاً درست است اما اینجا و در ازتباط با این دانشآموزانف این روش پاسخگو نمیتواند باشد.
فقط در توضیح این اتفاق همین بس که درخواست معلم مبنی بر ارسال شعرخواندنهای بچهها به هدف «برقراری ارتباط» بود و این برخورد بیشتر وجه ضد ارتباطی دارد تا وجه ارتباطی. اگر معلم ما در این کلاس آموزش و آمادگیهای علمی و روانشناسی مناسب را داشت این اتفاق با این شکل رخ نمیداد. برخورد معلم با نادانستههای دانشآموز نباید منجر به تندی و عصبانیت او شود. بنا بر نظر کارشناسان این اتفاق عوارض جدا شدن آموزش از پرورش دانشآموزان در آموزش مجازی است.
تکالیف پسرم را انجام ندادهام
یکی از معضلات آموزش آنلاین، انجام تکالیف توسط اولیا بود. البته نه تنها این موضوع بلکه شرکت کردن در کلاس آنلاین و حتی پاسخ دهی به سوالات امتحان هم گاهاً توسط اولیا انجام میشد. این اتفاق چرا رخ میدهد؟ در ابتدا پاسخ این سوال این است: «چون خود دانشآموز تکالیفش را انجام نمیدهد و سر کلاس و یا سر آزمون نمیرود» اما بعد از واکاوی و ادامه تحقیق و جستجو در روابط و روشهای تعاملی و آموزش و یادگیری، متوجه شدیم که اگر معلم بعد از دریافت تکالیف، اولین بار و دومین بار و سومین بار، متوجه این کار شود و بازخورد لازم را به خانواده داشته باشد، این مسئله رخ نمیدهد. معلمها اغلب برای انجام تکالیف دانشآموزان و شرکت در کلاس (حضور و غیاب) و حتی آزمون گرفتن از دانشآموزان، هم در فضای آموزش از راه دور آموزش ندیدهاند و آمادگی نداشتند. البته که این مسئله به کشور ما محدود نمیشود.
تکالیف در آموزش از راه دور و آزمون و حضور و غیاب، ماهیتی متفاوت با شرایط حضوری دارد. با تاکتیکها و تکنیکهای مختلف مختص این کار میتوان برای بالا بردن کیفیت و کمیت مشارکت دانشآموز در فرایند یادگیری اقدام کرد، اما عدم آمادگی معلم به این چالش دامن میزند و سوژهای برای سودجویی از فضای یاد دهنده و یادگیرنده فراهم میکند. این میشود که صوت معلم در پیامرسانها می چرخد در حالیکه عصبانی است و برای تنبه دانشآموزان از عبارات ناشایست استفاده میکند.
حرف از فیلمها و صوتهای مادر و پدر دانشآموزان نزنیم چون از بس این مورد را در دنیای واقعی دیدهایم و تجربهاش مانند پی به تنمان مالیده شده که بدیهی است. دستهای از اولیا بودند که به جای فرزندشان تکلیف را مینوشتند. چه فیلمهایی در این ایام دیدهایم که مادر در کنار بستر فرزندش در حال تلاش برای بیدار کردن اوست. همزمان صدای کلاس باز است و معلم در حال حضور و غیاب. صداهایی که در فضای مجازی منتشر شده است که مشخص است پدر یا مادر صدایش را عوض کرده و جای فرزندش به سوال معلم پاسخ میدهد. چه فیلمهایی که پدر در خلال مشاجره با فرزندش، او را تهدید میکند و میگوید: «اگر دیگر تکالیفت را انجام دادم!»
چه تعداد معلمهایی که در ارزیابی آزمونها شگفتزده شدهاند و در عجب بودهاند که این دانشآموز که اینقدر توانا و درسخوان نبود. بعد از بررسی کاشف به عمل میآید که ای دل غافل! نمره برگه امتحان که دانشآموز بعد از تصحیح گرفته حاصل تقلب (با کمک محرز مادر یا پدر) بوده است. این مشکلات را میتوانند با اجرای تاکتییکها و تکنینکهای مشخص، به حداقل رساند. معلم خسته دل در این صحنهها قربانی شیطنت برخی از دانشآموزان و خانوادههایشان میشود.
دانش آموز وارفته
حاصل آموزش از راه دور اما چیست؟ این همه صحبت کردیم که این را بگوییم:
بعد از بررسی برخی از نکات مورد توجه در آموزش از راه دور، باید اعتراف کرد که هر چند عدم آمادگی معلم در این کلیپها و فایلهای صوتی، باعث سو استفاده و منتشر شدن فایلهای با این محتوا در فضای پیامرسانها شده است، اما آسیب اصلی را در دانشآموزان مشاهده میکنیم. با بررسی اغلب فایلها و روشهای یادگیری و یاد دهی در فضای مجازی و نتیجه آن در این فضا، به این چند دسته آسیب در کلیپها میرسیم که:
- اولین تلاش دانشآموزان در مواجهه با کلاسهای آنلاین، نرفتن به کلاس است. اینکه به اصطلاح عامیانه کلاس را «بپیچانند» و حضور خود را در کلاس به طریقی اعلام کنند و بعد از محتوای کلاس استفادهای نکنند.
- دانشآموزان در این مدت به راحتی در انجام تقلب برای امتحان مهارت پیدا کردهاند و متأسفانه بعد از مدتی قبح تقلب برایشان ریخته است. انواع و اقسام روشهای تقلب به صورت مبتدی و حرفهای، در بین دانشآموزان تمرین و تحلیل شده است.
- بخش مهمی از فیلمهای «سوتیهای آموزش آنلاین» مربوط به دانشآموزانی بود که در حال انجام آزمایش به نتیجه جدیدی (بخوانید خرابکاری) رسیدند و یا در حال ضبط فیلم برای ارائه به معلم، کارشان درست پیش نرفته و بهگونه دیگری رقم خورده است.
چه ظرفهایی که برای انجام آزمایش در منزل شکسته شد و جالبتر اینکه چه عکسالعملهای ماندگاری از مادرها در این فیلمها بازتاب شده است. چه لباسهایی که در برابر انجام حرکات ورزشی پاره شده و چه دور زدنهایی که برای حفظ شعر، از دانشآموزان دیده شد. چه آموزههایی از کتب مختلف در این فیلمها زیر سوال رفت و حتی مورد داشتیم که اسامی ائمه هم در این آموزشها جابهجا و نادرست ولی با اطمینان ارائه شده است.
- هرچقدر هم از معایب این دو سال آموزش از راه دور حرف بزنیم، باید اعتراف کنیم که پدیده همهگیر «آموزش از راه دور» به بالا رفتن توان دانشآموزان در استفاده از تکنولوژی کمک شایانی کرد. به طریقی که مهارتهای بسیاری در استفاده از تکنولوژی در نگاه قشر کودک و نوجوان، ساده و دم دستی به چشم میآید که برای آموزش هر کدامشان در شرایط قبل از همهگیری ویروس کرونا شاید باید زمان بیشتری صرف میشد. چه کلیپهایی که با محتواهای زرد و سطح پایین ولی با کیفیت فنی خوب و قابل قبول به دست دانشآموزان ساخته شد که اگر در محیطی مانند مدرسه هدایت شده باشد، دانشآموز در این مسیر رشد کرده و اگر در محیطی همچون مدرسه نباشد، میتواند به سمت قهقرایی رفته باشد که بیرون آمدن از آن کار دشواری است.
-از مهمترین عادتهای دانشآموزان در دوران آموزش غیرحضوری، خوابیدنشان سر کلاس است. این موضوع در دو جا به خوبی نمایان شده بود. ۱- زمان خطاب دانشآموز توسط معلم که نامش در لیست حاضرین کلاس آنلاین وجود داشت ولی پاسخی از سمت او دریافت نمیشد. ۲- زمانی که کلاسها حضوری شد، دانشآموزانی که سر کلاس آنلاین خوابیده بوده باشند، سر کلاس حضوری نیز دوام نمیآوردند و سرشان بهصورت خودکار روی میز میرفت.
در این روزها
در این روزها بیش از قبل خدا را شاکریم برای نعمت «سلامتی». خبری که فکر کنم دیگر همه ما آدمهای جهان قدرش را بدانیم و دنبالش باشیم. به لطف خدا بعد از گذشت دو سال امروز مدارس دوباره جان گرفته و با درآمدن صدای زنگ، هیاهویی در حیاط مدرسه بهپا میشود. شور و نشاطی وصف ناپذیر که حال خوب را به تماشاگر انتقال میدهد. با باز شدن مدارس و بازگشت آموزش حضوری به فضای یادگیری، هیچ قشری به اندازه این گروه خوشحال نیستند. معلمان! معلمانی که دو سال از تمام لذات زندگی خود گذشتند، از مال و جان خود مایه گذاشتند و در تمام ابعاد زندگی خود، آموزش از راه دور را جای دادند. سبک زندگیشان را در راه بالا رفتن کیفیت آموزش دانشآموزانشان تغییر دادند. چه بسیار بودند آموزگارانی که اتاق منزل خود را برای شاگردانشان تغییر دادند و برای هر درسی، یک روش تدریس مجزا و جدیدی ابداع کردند تا برای یادگیری دانشآموزانشان از هیچ کاری فرو نگذاشته باشند.
معلمانی که صبح و شب خود را مشغول گوشی بودند. دانشآموزانی که با پیامهایشان خستگی را به تن او میگذاشتند اما او بیخیال همه خستگیها میشد و از نو درس را توضیح میداد و برای پاسخ به دانشآموزش تمام تلاش خود را میکرد. وقتی هم به او گفته میشد: «چرا جوابش را میدهی؟ الان وقت خوابت است. رها کن و بعداً پاسخش را بده» با دلسوزی و حال فداکاری میگفت: «به اندازه کافی کرونا حق این بچهها را خورده. من نمیخواهم از آموزش عقب بیافتند.» و بعد از پاسخگویی به سوالات آخر شبی شاگردانش، گوشی را کنار تخت میگذاشت و با آسودگی وجدان سرش را روی بالین میبرد و میخوابید. آرزو داشت کودکان این سرزمین از آموزش محروم نباشند و هیچ چیز مانع یادگیری آنها نباشد.
معلمان این سرزمین هر شب را در حالی سر بر بالین میگذارند به امید اینکه برای فردای روشن دانشآموزشان گام بلندی برداشتهاند. به امید اینکه شاگردانشان قدر خود را بدانند و برای خود ارزش قائل باشند و برای رشد خود دل بسوزانند.
«روز معلم مبارک»