خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه_ فاطمه ترکاشوند: برخی از اهالی رسانه و خبرنگاران علاوه بر حضور در رسانههای رسمی، به شبکههای اجتماعی میپیوندند و بهنظر میرسد سعی میکنند بهطور موازی از حضور و فعالیت در ایندوگونه بهره ببرند. تعارضها و همافزاییهای اینحضور دوگانه، موضوع پرونده «اهالی رسانه در توئیتر» در مهر بوده که تاکنون ذیل آن با تعدادی از خبرنگاران رسانههای مختلف فعال در توئیتر مصاحبه کردهایم تا از ضرورتها و مسائل و حتی خاطراتشان در این باره بشنویم.
در تازه ترین مطلب از این پرونده سراغ مصطفی قاسمیان، خبرنگار «روزنامه خراسان» در حوزه سینما و تلویزیون رفتیم که در توئیتر و اینستاگرام حضور پررنگی دارد. او معتقد است آزادیهای حضور در شبکههای اجتماعی باعث شده مرجعیت از رسانههای رسمی گرفته شود.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
* مهمترین تفاوت فعالیتتان در توئیتر و در رسانه رسمیتان را چه میدانید؟
مهمترینش این است که توئیتر و کلاً فضای شبکههای اجتماعی نسبت به رسانههای رسمی آزادتر است.
* چرا فکر میکنید آزادتر است؟
هر رسانهای به علل مختلف برونسازمانی و درونسازمانی یک سری ممیزیها و خطوط قرمز دارد که در توئیتر کمتر دستوپاگیر هستند. در توئیتر فقط ممکن است که نویسنده، ترس از شکایت حقوقی یا عواقب قضائی داشته باشد وگرنه در رسانههای رسمی منطقاً خطوط قرمز بیشتر از اینهاست.
* به نظرتان چرا چنین اتفاقی رخ داده است؟ یعنی یک اشتباهی صورت گرفته در فهم رسانه رسمی یا اقتضائات این دست رسانهها این چنین است؟
قطعاً همین طور است. من خیلی در این مسئله حرف دارم. به نظرم حاکمیت، رسانههای رسمی را از مرجعیت انداخته است با خطوط قرمز شدیدی که از طرق مختلف به آن اعمال کرده است. طرق مختلفی مثل دادگاه مطبوعات یا توقعاتی که توسط دولت یا حاکمیت از رسانههای دولتی و حاکمیتی شکل گرفته و آنان را به صورت غیر ضروری محدود کرده و ممیزیها و شفاف نبودن بخشهای مختلف حاکمیت که خیلی دست رسانههای رسمی را بسته است.
* چه مشکلی ایجاد کرده است؟
این مسئله عملاً به رسانههای خارج کشور پاس گل داده است چون آنها از حوزه قضائی ما خارج هستند و هر چیزی را که دلش بخواهد با شایعه مینویسد یا هر محتوای رسانهای که بخواهد تولید میکند و اینجا دست ما بسته است و دست آنها باز است. بنابراین ما ضعیف میشویم و مرجعیتش را از دست میدهد.
شاید یک دلیل اینکه سلبریتیها این قدر در جامعه مرجعیت پیدا کردهاند و به راحتی میتوانند هر حرفی را بزنند که ما نمیتوانیم آنها را چه در رسانههای مجازی و چه مکتوب، مطرح کنیم هم همین باشد. آنها مرجعیت پیدا کردهاند چون میتوانند چیزهایی را بگویند که ما نمیتوانیم و در خیلی مسائل میتوانند حرف دل مردم را بزنند اما ما نمیتوانیم.
* یعنی حتی مرجعیت رسانههای رسمی برای خود خبرنگاران این رسانهها هم زیر سوال رفته که امثال ما به نوعی به توئیتر پناه بردهایم؟
قطعاً یک دلیلش همین است. خیلی از همکاران خود ما هم نمیتوانند چیزهایی را در رسانههای رسمیشان بنویسند و بعضاً به خاطر اینکه کارمند یک رسانه رسمی هستند، حتی نمیتوانند در شبکههای اجتماعیشان هم چیزهایی را بنویسند.
* به نظر خودتان در روزنامه خراسان اثرگذار هستید یا در رسانه شخصیتان در توئیتر؟ اصلاً متر و معیار اثرگذاری را چطور تعریف میکنید؟
به نظرم متر و معیار اثرگذاری، ایجاد تغییر است. یعنی ما بتوانیم یک محتوای رسانهای تولید کنیم که باعث تغییری در جهان بیرون شود. مثلاً اگر من در حوزه سینما و تلویزیون فعال هستم مطلبم باعث ایجاد تغییری در این حوزه شود. بر این اساس، من چنین تجربهای را با هر دو رسانهام داشتهام و واقعاً نمیتوانم بگویم در کدام تاثیرگذارترم. در هر دو این احساس را داشتهام.
* هیچ وقت اتفاق افتاده که احساس کنید بین این دو تعارضی وجود دارد؟
تعارض به این معنا که من چیزی نوشته باشم که به من بگویند آن را پاک کن یا اصلاً ننویس، خیر تا الان به وجود نیامده است. برای من خدا را شکر اتفاق نیفتاده و دید مدیران روزنامه خراسان به این مسئله باز است و از همین تریبون از آنها تشکر میکنم که هیچ وقت چیزی به من نگفتهاند.
* اصلاً حضور دارند در توئیتر که ببینند؟
بله آقای احدیان در توئیتر فعال هستند و میبینند. هر وقت با مسئلهای مخالف هستند میآیند و منشن میگذارند اما هیچ وقت نگفتهاند پاک کن. اما از طرف دیگر این تجربه را زیاد داشتهام که درباره فیلمی نقد مثبت یا منفی داشتهام یا مسئلهای را در سینما مطرح میدانستهام اما بنا به خطوط قرمزی امکان بازتابشان در رسانه رسمی نبوده است. حتی مواردی بوده که من در رسانه رسمی، نقد مثبتی برای فیلمی نوشتهام و در رسانه شخصیام نقد کاملاً منفی علیه آن منتشر کردهام. چنین چیزی ممکن است و بالاخره ما در رسانه رسمی کار میکنیم و باید اقتضائاتش را بپذیریم. از این جهت تعارض را احساس کردهام.
* چقدر اتفاق افتاده که احساس کنید بین این دو همافزایی وجود دارد و میتوانند مکمل هم باشند؟
من هم در صفحات شخصی خودم به گزارشها و تحلیلهایی که در رسانه رسمی نوشتهام ارجاع میدهم و در توئیتر هم از ظرفیت برندسازی شخصی استفاده میکنم تا در رسانه رسمیام بیشتر دیده و خوانده شوم. بین این دو پیوند دوطرفه وجود دارد.
* اقتضائات فرمال در رسانهای مثل توئیتر که کوتاهنویسی جز جدانشدنی آن است، تأثیر مثبت در کارتان داشته یا منفی؟
بیشتر کمک کرده است. هم در توئیتر و هم در اینستاگرام و تلگرام، همه به نوعی محدودیت کاراکتر دارند و به من کمک کردهاند تا در تعداد کمتری کلمه، محتوای بیشتری را منتقل کنم. خیلی وقتها این احساس را داشتهام، که توانستهام در حجم کمتری مطلب، محتوای بیشتری جا دهم.
* در کدام یک احساس میکنید اعتبار بیشتری کسب کردهاید؟
به نظرم در رسانه رسمی، بیشتر اعتبار کسب کردهام چون در رسانه شخصیام هرقدر هم دنبالکننده داشته باشم باز هم رسانه رسمی تیراژ بالاتری دارد و بیشتر دیده میشود.
* به نظرتان رسانههای رسمی بیشتر دیده میشوند؟
بله مطمئنم بیشتر دیده میشود و احتمالاً تاثیرگذارتر است
* تأثیرگذار به معنای بیشتر دیده شدن
بله این معنا.
* فیلترشدن توئیتر تأثیر مثبت یا منفی در حضورتان در آن داشته است؟
برای من تأثیر زیادی داشته و تأثیر منفی هم داشته است. دسترسی به توئیتر با وجود تمام این ابزارهایی که برای عبور از فیلترینگ وجود دارد، بسیار برایم سخت است. البته بعضی از خبرنگاران از اینترنت بدون فیلتر استفاده میکنند اما من ندارم و برایم محدودیت ایجاد میکند و خصوصاً برای آپلود ویدئو خیلی اذیت میشوم.
* کدام توئیتتان بهعنوان خاطره با ماجرایی در ذهنتان ثبت شده است؟
خاطره خاصی به ذهنم نمیآید اما همیشه اولینهایم برایم جذاب است. اولین بارهایی که یک رسانه رسمی، روزنامه یا خبرگزاری توئیتم را منتشر کرده یا در کانالهای تلگرامی، یک توئیتم چرخیده و بعد از طریق دوستان و آشنایان به دستم رسیده است و بحثی درباره آن شکل گرفته است. البته بعد از یک مدتی برای آدم عادی میشود.
* هیچمطلب یا توئیتی داشتهاید که برایتان دردسر درست کند؟
اخیراً مطلبی درباره سریال «ساختمان پزشکان» نوشتم که باعث شد از آنتن تلویزیون حذف شود. سر این خیلی از کاربران عادی که متوجه شده بودند تأثیر مطلب من بوده است، فحش خوردم و هم خودم از ناراحتی مردم ناراحت شدم و هم از فحشها طبیعتاً. واقعاً از انتشار آن مطلب پشیمان شدم.