خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: شهید عسگر خلفی در سال ۱۳۳۹ در شهرستان مرند دیده به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود به اتمام رساند و موفق به اخذ دیپلم در رشته علوم تجربی شد. در اوقات فراغت نیز فوتبال بازی میکرد و یکی از بازیکنان مطرح تیم روستایش بود. در واقع علاقه او برای بازی با توپ، از دوران کودکیاش شروع شد و در سنین نوجوانی و جوانی هم ادامه داشت تا اینکه توانست مجوز عضویت در هیأت فوتبال و شرکت در مسابقات قهرمانی را به دست آورد و ضمن همه این فعالیتها در قیام انقلابی مردم ایران علیه رژیم شاهنشاهی نیز شرکت داشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی همراه با فعالیتهای انقلابی به مطالعه ادامه داد. در سال ۱۳۵۸ در رشته دینی - عربی مرکز تربیت معلم پذیرفته شد. بعد از اخذ مدرک کاردانی به عنوان معلم به استخدام آموزش و پرورش در آمد که از طرف هسته گزینش به عنوان مسئول گزینش اداره آموزش وپرورش مرند معرفی شد .
او در سال ۱۳۶۲ دوباره در آزمون سراسری شرکت کرد و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تبریز پذیرفته شد. شهید خلفی بارها به جبهههای حق علیه باطل اعزام شد و به عنوان معاون گردان حبیب بن مظاهر لشکر ۳۱ عاشورا در راه اسلام و وطن مجاهدت کرد. او در عملیات فتح المبین مجروح شده بود و در اعزام آخر در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۴ در جزیره مجنون به شهادت رسید.
بخشعلی قنبری همسنگر شهید یادداشتی را به مناسبت سالگرد شهادت این سردار سرافراز اسلام برای مهر ارسال کرده است که در ادامه آن را خواهید خواند:
«بعد از تو ما وارثان خوبی برای راهت نبودیم. ما آزادی و عدالت را پاس نداشتیم. ما درگیر مال دنیا شدیم و راه تو را با توجیهات ناروایمان به غفلت سپردیم. اینک تو ای شهید ما را دعا کن تا بازگردیم به خلوص شهیدان به سادگی ناب بسیجیانی چون تو. ما ندانستیم و راه گم کردیم. ای روح با طراوت بر ما ببار و یادمان ده تا مال دنیا را در خدمت انسان و انسانیت قرار دهیم نه اینکه اسیر آن شویم که دیری است دنیا بر ما سوار شده و از ما سواری می گیرد.
درسی که از تو آموختهایم تشکیلات عادلانه بود که به زبان امروزی میتوان آن را حاکمیت ساختار نامید که آرمان تو همه و شهیدان بود و سخت از آن غافل ماندهایم و مدیران ما در انتخابشان به خوبی و بدی مادر و پدر و فرزندانشان میپردازند و تشکیلات عادلانه را پاک به فراموشی سپردهاند و شاید اصلا ساختار نمیدانند و همه نقدشان به دیگران آن است که از فلان جا خرید کردی یا نه.
نیک به یاد دارم که بدون تشکیلات دست به کاری نمیزدی آن زمان که در روزگار قحط حرکت سازمانی بودیم و تو ما را به حرکت سازمانی میخواندی و پای گذاشنته بودی بر گام جایِ شهید بهشتی. تو رفتی اما ما گرفتار حرکتهای فردی و تکیه بر کارگزار گرایی شدیم. ما را نزد خدایت و و نزد معصومان بزرگوار دعا کن تا به تو و آرمانت بازگردیم. آرمانی که هزار و اندی سال پیس امام بزرگوارتو علی پایه گذار آن بود اما از او هم جز احساس و محبت فاقد شعور چیزی نیاموختیم. یادت را گرامی میداریم ای شهید و هنوز بعد از ۳۶ سال گرمای دست تو را با همه وجودم حس می کنم. شاگرد دیروزت بخشعلی قنبری»