خبرگزاری مهر - گروه هنر- عطیه موذن: «زدم شبکه چهار خود مجریه زد شبکه ۳» این تنها نمونهای از شوخیهایی است که با شبکه چهار میشود و شبکه چهار را یکی از پرانتخاب ترین گزینههای مخاطبان برای شوخیهای توئیتری تبدیل کرده است، نه فقط مخاطبان که گاهی خود تلویزیونیها و برنامهسازان هم با این شبکه و درصد مخاطب پایینش شوخی کردهاند. اما درست در قطب مخالف این نگاه «کمی و آماری»، شبکه چهار گاه برنامههایی داشته است که به واسطه کیفیت بالا یا جریان سازی و یا نگاه نو و تابوشکن اش به صدر چالشهای همین توئیتر بدل شده است. مثل ماه رمضان امسال که «زندگی پس از زندگی» را به یکی از سوژههای اصلی مخاطبان در این بستر تبدیل کرد.
تعداد چنین برنامههایی در شبکه البته کم هم نبوده است، «شوکران»، «زاویه» و حتی حاشیه مهمان و مجری اش در سال گذشته، «سوره» و… از جمله برنامههای جدی تلویزیون بودهاند که فارغ از رویکرد برنامههای سرگرمکننده سیما توانستهاند نگاه مخاطب را به خود جلب کنند. برآیند کلی شبکه هم باعث شده است که مدیریت آن همیشه زیر ذره بین باشد. مسعود معینی پور از آذرماه سال ۹۶ مدیریت این شبکه را به عهده گرفت و حالا بعد از پنج سال این مدیریت را به حسین شاهمرادی واگذار کرده است.
معینی پور که در این پنج سال کمتر اهل گفتگوهای مفصل درباره شبکه، برنامهها و بودجه و دیگر حواشی بوده است حالا با پایان دوره مدیریت خود به برخی پرسشها پاسخ داد. گفتگویی که در آخرین روزهای حضورش در شبکه انجام شد.
مدیرسابق شبکه چهار در این گفتگو بر افزایش مخاطبان تاکید میکند. او معتقد است حضورش باعث شده است که مخاطبان شبکه بیشتر شوند و میگوید بیشتر شوخیها و جوک هایی که برای شبکه چهار ساختهاند به دوره پیش از او تعلق دارد. معینی پور همچنین از بودجه ۳۰ میلیاردی شبکه، کارهایی که نتوانسته است در این مدت به سرانجام برساند، رایزنیهای شبانه روزی برای برنامهها و بودجه گرفتن برای پربینندهترین برند این شبکه «زندگی پس از زندگی» میگوید.
متن کامل این گفتگو را در زیر میخوانید:
* اگر بخواهید مروری روی فعالیتهای خود در شبکه داشته باشید و همچنین مشورتی برای مدیر بعدی فکر میکنید روی برندسازی و ماندگاری کدام برنامهها تاکید دارید که دوست دارید مدیر بعدی آن برندها را حفظ کند؟
شبکه چهار قبل از اینکه من بیایم هویتش را از دست داده بود که الزاماً به مدیران قبل بر نمیگشت. گاهی هم مرتبط میشد اما نه همهاش، بلکه بخشی به دلیل شرایط اجتماعی و نهادهای علم مثل حوزه و دانشگاه و جبر موقعیتی و زمانه و نهادها و بخشی تحولات دنیا بود. اینها اتفاقاتی بود که شبکه چهار را به سردرگمی نیل داد و ابتدا باید هویت این شبکه بازیابی میشد، ما نیاز به نوعی شخصیت و هویت داشتیم. در کنار نکتهای که گفتم باید بگویم نوع شبکههای تلویزیونی ما دارای شناسنامه و شخصیت نیستند. مثلاً شبکه پویا و نهال یک هویتی دارد یا شبکه نسیم هم این هویت را دارد.
*همان زمان هم شبکه چهار به شبکه فرهیختگان معروف بود.
این فایده ندارد شما به استاد فیزیک معروف باشید اما آن را بلد نباشید سودی ندارد. ما در اصول و منطق بحثی به نام «ملکه و عدم ملکه» داریم یعنی کسی قوه و فعلیت انجام کاری را دارد و مثلاً نجاری بلد است که «ملکه» میشود اما اگر دچار پارکینسون شود دیگر آن ملکه را ندارد.
شبکه چهار قبل از اینکه من بیایم هویتش را از دست داده بود که الزاماً به مدیران قبل بر نمیگشت. گاهی هم مرتبط میشد اما نه همهاش، بلکه بخشی به دلیل شرایط اجتماعی و نهادهای علم مثل حوزه و دانشگاه و جبر موقعیتی و زمانه و نهادها و بخشی تحولات دنیا بود *درواقع شبکه چهار دیگر ملکه فرهیختگانی را نداشت و شما آن را احیا کردید؟
ما در دورهای که آمدیم با کمک دوستان و دیگر متخصصان این هویت احیا شد. ریاست سازمان دو بار در دو جلسه گفتند شما شخصیت این شبکه چهار را به آن برگرداندید. در جایی که شبکههای تلویزیونی به سمت سرگرمی و جذب مخاطب عمومی میروند و فضای مجازی و تلویزیونهای اینترنتی هم از همین مسیر مخاطب جذب میکند خیلی سخت است که شما سریال نداشته باشید، فوتبال و اخبار سیاسی هم نداشته باشید اما دچار این شخصیت شوید.
*و چون آقای جبلی گفتند شما فکر میکنید این هویت احیا شد؟ یا مردم و مخاطب هم مهم است.
خیر این مثال بود، من از خود شما سوال میپرسم ایا ما هویت نداریم؟
*به نظرم در طول همه این سالها چنین هویتی بوده است.
الان داریم یا نداریم؟
*همیشه بوده است.
نه نبوده است. در خیلی از دورهها نبوده است.
*این هویت را به دست بیاورید اما مخاطب ریزش کند چطور؟
مخاطب ما ریزش نکرد. زمانیکه من به شبکه آمدم مخاطب چهار درصد بود، الان ۱۵ درصد است. در حال حاضر فقط مخاطب «زندگی پس از زندگی» ۳۰ درصد است.
*بر اساس یک برنامه نمیگویم. بر اساس نظرسنجی شبکهها لحاظ کنیم که مرکز تحقیقات صداوسیما آمارش را میدهد.
این همان اشتباهی است که بر اساس بی هویتی در نظر میگیرید. شبکه چهار شبکهای است که متخصصان برای سطحی از سواد و تفکر جامعه برنامه میسازند و در این «context» (فضا) باید هویتش تعریف شود. اگر در این شبکه من مسابقه فوتبال نشان دهم اما مخاطب کل شبکه ۳۰ درصد شود نمیتوان آن را منطبق با ماموریت شبکه چهار دانست و غلط است.
*اتفاقا منظور این نیست که این شبکه باید فوتبال و عصر جدید و دورهمی پخش کند تا پربیننده شود منظور برندهای مرتبط با خود شبکه است که پربیننده باشند مثل همین «زندگی پس از زندگی».
ما حتی درباره «زندگی پس از زندگی» هم که توانایی جذب مخاطب بسیار بالاتری را نسبت به آنچه الان هست دارد، باز هم منطبق با ماموریتهای شبکه، سویه پژوهشی برنامه را تقویت کردیم. بزرگان حوزه علمیه در حوزه دین پژوهی و بزرگان حوزه مطالعات تجربههای نزدیک به مرگ در دنیا به کارشناسان این برنامه تبدیل شدند. حضور اینها در برنامه صرفاً تبدیل به کارشناس معارفی نشد درواقع هیچکدام از کارشناسان معارفی موجود در تلویزیون که همه شان تاج سر من هستند کارشناس این برنامه نبودند، استاد عالی درجه یک فلسفه اسلامی یعنی ایت الله فیاضی کارشناس بود. بنابراین میتوانیم برنامه در جهت تعمیق باور مردم در حوزه دین بسازیم، مردم هم ببینند و ظرفیت تخصصی آن را هم از بین نبریم.
*اتفاقا بحث بر سر همین است که چرا چند برنامه مثل «زندگی پس از زندگی» برند شبکه نیست؟
چون اصلاً چند «زندگی پس از زندگی» بوجود نمیآید. آقای میرباقری معاون سیمای وقت سال اولی که این برنامه پخش شد مرا صدا کرد و گفت ما گاهی ۱۰ سال برنامه میسازیم و یک برند از آن درمیآید. شما نسخه دوم «عصر جدید»، «این شب ها»، «پارک ملت» شهیدی فر را نشان دهید...
*فکر میکنم منظورم را بد رساندم دقیقاً منظورم این بود که در خود شبکه چهار برندهایی مثل «زندگی پس از زندگی» که اینقدر مورد اقبال واقع میشود و در توئیتر و فضای مجازی و واقعی درباره آنها حرف زده میشود چرا بیشتر نیست؟
شبکه چهار ترندترین شبکه تلویزیونی در توئیتر و اینستاگرام است.
*البته بیشتر در حوزه شوخی و جوک های توئیتری!
چه با شوخی حساب کنید چه با برنامههای جدی. برنامه «سوره»، «زاویه» و… را با هشتگ در توئیتر بزنید و ببینید چقدر درباره آنها حرف زده شده است.
*درباره کلیت ترند شدن وقتی حرف میزنیم باید به چشم بیاید مثل «زندگی پس از زندگی» که در زمان پخش واقعاً در توئیتر درباره اش حرف زده میشد اما اینها اصلاً به آن نمیرسند.
اشکالی ندارد. هر برندی را باید در حوزه خودش دید.
*به هر حال شما میگویید ترند و من فکر میکنم در دوره شما بیشترین شوخیها در توئیتر با شبکه چهار (از حیث بیننده نداشتن شبکه) صورت گرفت.
اشکالی ندارد. اولاً که همه این جوک ها برای قبل از سال ۹۶ است اما اگر برای دوره من هم باشد چه اشکالی دارد؟ یک روز یکی از مجریان سلبریتی سیما در کامنت یکی از توئیت های من نوشت خودت هم شبکه چهار را میبینی؟
*رضا رشیدپور.
من آن روز یعنی در سال ۹۷ برایش نوشتم کاری میکنم که شما هم بیننده شبکه چهار شوید. علامت خنده گذاشت. ایشان سال ۹۸ توئیت زد و برای «زندگی پس از زندگی» تشکر کرد. هر برنامهای باید در حوزه خودش برند شود. مثل این است که بگویید چرا همه آقای قمشهای را نمیبینند، چرا همه دینانی را گوش نمیدهند یا «سوره» نمیبینند چون برای همه نیست.
*اتفاقا این شخصیتها که مثال زدید هم آقای قمشهای و هم آقای دینانی که برنامه «معرفت» را داشت از مخاطب برخوردار بود، مخاطبشان هم رضایت داشت، چرا دیگر تولید یا پخش نمیشوند؟
آقای دینانی از ابتدای کرونا در منزل است و آمادگی تولید برنامه را نداشت الان که هم با ایشان مطرح کردهایم گفتهاند سن شان زیاد شده و حوصله شان کم شده است. آقای الهی قمشهای هم خودشان برای تولید آمادگی نداشتند.
*اشارهای داشتید به صحبت آقای میرباقری معاون وقت چرا هر شبکهای نباید چند برند معروف داشته باشد؟
قاعده شبکه داری این است که هر شبکه معتبری در دنیا یک یا دو برند دارد و آنها مخاطب را جذب میکنند و مخاطب در سبد مصرفی اش آن برند را انتخاب میکند درحالیکه ممکن است با ۵۰ شبکه هم در ارتباط باشد و آنها را دنبال میکند. ما هم با این سیاست در این چند سال جلو رفتیم که برنامههایی برای حوزههای تخصصی و یک حوزه عمومی برند تولید کنیم. در حوزه علم و فناوری و ژورنالیستهای علم «چرخ» را احیا و «راهنمای مسافران کهکشان» را تاسیس کردیم. در حوزه دین پژوهی «سوره» را ایجاد کردیم که محل گفتگوی بسیاری از اصحاب علوم دینی است. در حوزه علوم انسانی و اجتماعی «زاویه» را داشتیم و در حوزه عمومی هم برای تعمیق باورهای دینی و معاد باوری زندگی پس از زندگی را داشتیم. همچنین «سرنا» در حوزه موسیقی و برنامههای دیگری هم داشتیم.
*اواخر سال گذشته رویدادی را برای چهرههای علمی کشور برگزار کردید فکر میکنید در دوره مدیریت جدید چقدر ضرورت دارد ادامه یابد؟
امیدوارم برگزار شود. در این رویداد همه دستاندرکاران ترویج علم در جلسهای که در پایان سال ۴۰۰ برگزار شد حضور داشتند و همه هم تقاضا داشتند این رویداد ادامه یابد. همه کسانی که متولی این کار هستند چنین مرجعیتی برای رسانه قائل هستند. من هم قائل به این هستم که این رویداد باید ادامه یابد، رسانه میدان داری کند و زمینه را برای ترویج علم فراهم کند.
*برنامه، طرح یا اتفاق مهمی هم داشتید که نتوانسته باشید در این چند سال آن را بسازید؟
دوست داشتم مستند «تاریخ انسان» را بسازم که روایتی از تاریخ آفرینش انسان در جهان بود که متاسفانه نشد. تصویب نکردند و گفتند بودجهاش زیاد است. ۱۳ قسمت مستند قرار بود تولید کنیم که باید تمدن پژوهی و انسان پژوهی میکردیم.
دوست داشتم تله تئاترها را احیا کنم. بودجهاش را هم تصویب کردیم. از معاون سیما برای شورای عالی تله تئاتر تایید گرفتیم معاون سیما در همین حین عوض شد بودجه دیگر تایید نشد *بودجه زیادی میطلبید؟
به نسبت کاری که من میخواستم انجام دهم زیاد نبود اما به نسبت شبکه چهار سیما که یک برنامهاش ۱۵ میلیارد پول بخواهد زیاد بود. برنامهای بود که باید برای آن به کشورها و تمدنهای مختلف میرفتیم تا بازدید میکردیم.
دوست داشتم تله تئاترها را احیا کنم. بودجهاش را هم تصویب کردیم. از معاون سیما برای شورای عالی تله تئاتر تایید گرفتیم معاون سیما در همین حین عوض شد بودجه دیگر تایید نشد و ما همه تلاشها را انجام دادیم اما متاسفانه سازمان نه در حوزه بودجه نه تصویب این اتفاق با ما راه نیامد. همچنین دوست داشتیم ساخت تله فیلم در شبکه چهار را هم از سر بگیریم اما چون این حوزه در سیمافیلم متمرکز بود نشد آن را هم راه بیندازیم. خدا را شکر ولی اکثر کارهایی که در حوزههای دیگر میخواستیم انجام دهیم به خروجی رسید و الان شبکه با مجموعهای از برندهای تخصصی و با نوعی اعتبار خوب، هویت بصری متناسب، منابع انسانی و… سرپاست.
*اگر بخواهید از مدیریت خود به یک اشتباه اشاره کنید، میتوانید؟
دوست ندارم بیان کنم و البته چیزی هم به ذهنم نمیآید. شاید حوزه جذابیت فرمی را از روز اول جدی میگرفتم. روی رئالیتی شوها سرمایه گذاری بیشتری میداشتم.
*رئالیتی شوهای مدل شبکه چهار؟
بله رئالیتی شویی که مساله را به میدان واقعی ببرد. بررسی شود، برنامهای که مخاطب واقعاً با آن درگیر شده و احساس تغییر کند. احساس کند مساله اش جدی پیگیری شده و ایجاد تعامل کند.
*فکر میکنید چه کارهایی باید در ادامه انجام شود؟
باید به تعامل با مخاطب بیشتر توجه شود. به فرم بیشتر پرداخته شود البته که بخشی به ضعفهای مالی سازمان برمیگردد و ما مسئولش نیستیم اما شاید لازم است روی آن اصرار بیشتری داشت. روی زبان نمایش و حتی تله تئاتر بیشتر تاکید میکنم.
*میتوانید به یکی از پراسترس ترین شبهای مدیریتی خود اشاره کنید؟
نمیشود گفت. به نظرم همهاش از حیث محرمانگی و امنیتی حساس بوده است.
*به یکی از برنامهها و اتفاقاتی که با رایزنیهای شما حل شده است اشاره کنید؟
همه برنامههای ما رایزنی شبانه روزی داشته است. زندگی پس از زندگی که امسال و سال گذشته پرمخاطب شد از همین نوع بود.
و رایزنی در چه موردی بوده است؟
بودجهاش را نمیدادند.
*بودجه شما چقدر با شبکههای دیگر متفاوت است؟
از بودجه شبکههای دیگر اطلاعی ندارم.
*بودجه خودتان را میتوانید بگویید.
در سال ۱۴۰۰ حدود ۳۰ میلیارد بود.
*فکر میکنم در حال حاضر یکی از برنامههای بیگ پروداکشن تلویزیون این بودجه را دارد.
در برنامه سازی تلویزیونی انتخاب سوژه و مساله و پردازش فرمی درست آن اینقدر مهم است که زرق و برق و ریخت و پاش برنامه آنقدر مهم نیست. ما در اکثر برندهای معتبر در شبکههای دیگر ریخت و پاش زیادی داریم. خدا را شکر در شبکه چهار نبود و سعی کردیم که نباشد.
شاید دهها میلیارد تومان به دلیل همین ریخت و پاش ها و عدم مدیریت منابع در طول سال در سازمان از بین میرود *در پشت صحنه خیلی از برنامهها میشنویم که در سطح پایینتر روابط مالی گاه حاشیه و فسادهایی بوجود میآید.
ریخت و پاش به این معنا نیست. وقتی کسی برنامهای بزرگ میسازد تیم بزرگی هم میخواهد و منظورم این است که گاهی در برنامههای متوسط میتوان با هزینهای کمتر تولید را جلو برد و همان خروجی را ارائه داد اما وقتی عجله دارید و پول بیشتر هم خرج کنید کار هم سریعتر و راحت تر پیش میرود. دکوری که مثلاً پنج میلیارد خرجش میشود و وقتی برنامه تمام شود دکور هم از بین میرود. چطور میتوان این همه تجهیزات برای دکورها را مدیریت کرد. سازمان باید فکری برای این منظور بکند. شاید دهها میلیارد تومان به دلیل همین ریخت و پاش ها و عدم مدیریت منابع در طول سال در سازمان از بین میرود. مثلاً اگر من از دکور فلان برنامه خبر داشته باشم متریال دکور او به درد متریال بخشی از دکور من میخورد.
*باز هم فکر میکنم این هزینهها در قبال دستمزد مجری و مهمانهای سلبریتی و … اینها ناچیز است.
در آن حوزه هم قطعاً اسراف داریم و دکانی برای برخی از مجریان باز شده است. سازمان فکر میکند مجبور است که به اینها باج دهد درحالیکه واقعاً مجبور نیست. مخاطب میتواند برنامهای را با یک مجری گمنامی بپذیرد و به آن اقبال پیدا کند. نیازی نیست هرکسی بیاید حرفهای بی ربط هم بزند اما چون چهره و سلبریتی است چنین اتفاقی رخ میدهد.
در بازرگانی صداوسیما هم متاسفانه اشتباهات زیادی داشتهایم. ما خلاف جهت سیاستهای کلی رسانه، پیام بازرگانی تولید میکنیم به نام اینکه پول دربیاوریم تا رسانه را بچرخانیم. درواقع با این شکل کار ما گردش مال شبههناک داریم تا کار حلال واجب سازمان را انجام دهیم و این خیلی بد است.
خلاف جهت سیاستهای کلی رسانه، پیام بازرگانی تولید میکنیم به نام اینکه پول دربیاوریم تا رسانه را بچرخانیم. درواقع با این شکل کار ما گردش مال شبهه ناک داریم تا کار حلال واجب سازمان را انجام دهیم *هیچ گاه این نقدها را خودتان هم در شوراهای مدیران مطرح میکنید؟
بله من و برخی مدیران شبکهها در شوراهای مختلف سازمان این نکات را بیان کردهایم، در ادوار مختلف هم بوده است.
*و اینقدر جزیره جداگانه ای است بازرگانی سازمان که هیچ گاه نقدها اعمال نشده است؟
بله بالاخره معاونت بازرگانی یک منبع درآمدزایی است که به نظرم باید در این دوره از جمله عناصر تحولی سازمان همین باشد و سازمان باید تکلیف خود را با تناقض و پاردوکس های بازرگانی با فرهنگی که دوست دارد ترویج کند مشخص کند. ما از یک طرف به دنبال فرهنگ ایرانی اسلامی هستیم و از طرفی مملو از بازرگانی سبک زندگی غربی هستیم. اینها نوعی پارادوکس است. شما شب تا صبح هم برنامه بسازید برخی پیامهای بازرگانی تاثیرش را میبرد. سریال در طول روز دو بار بازپخش دارد اما یک برند با نام خارجی در پیامهای بازرگانی ۱۵۰۰ بار تبلیغ میشود.
*چقدر سعی کردید دیدگاههای مختلف در این شبکه حضور داشته باشد حتی اگر فشار یا ناسزا به شما وارد شود.
خیلی. یکی از ویژگیهای کار خوب سنگ زدن به قطار در حال حرکت است. البته این شاخص نیست که حتماً دارید کار خوب میکنید و ممکن است کار بد هم بکنید. ادعای ما این است که شبکه چهار بخشی از اعتماد به رسانه ملی را تامین کرد.
*ادعای بزرگی است میتوانید مصداقی هم نام ببرید که چه کسانی جلوی دوربین آمدند؟
آقای شجاع نوری از جمله این افراد است، ساعد باقری که اجرای برنامههای سحر ماه رمضان را دارد و ۱۰ سال در صداوسیما نبود، مهمانانی از برنامههای «زاویه» و «شوکران»...
*البته آقای شجاع نوری چندان نام بایکوت شدهای نبود. با این حال چقدر از این سنگها را از خودیها خوردید؟
بیشتر هم از خودی هاست. بی خودیها که حرفی ندارند.
*نظرتان درباره نظرسنجی صداوسیما چیست؟ چون به نظر میرسید در حق برخی برنامههای شبکه چهار اجحاف شد.
نظرسنجی صداوسیما از اساس به ما تعلق نداشت. هر گاه نظرسنجی تخصصی با حوزه مخاطب این شبکه انجام شد میتوان آن را پذیرفت وگرنه نظرسنجی صداوسیما به شدت امکان کمی برای فهم مخاطب شبکه چهار دارد. مخاطب شبکه ما اصلاً اهل حرف زدن نیست.
*برنامه «زندگی پس از زندگی» امسال در عین اقبال زیاد انتقادهای مختلفی هم داشت حتی به صورت غیررسمی شنیده میشد برخی از مسئولان نگران بودهاند که این برنامه مرگ را خوب نشان داده است. یا حتی گویی مراقبتی انجام نمیشد و برخی از تجربه گران در یک تجربه چند امام را دیدهاند و هرچند که ممکن است واقعی هم باشد اما میتوانست تاثیر عکس داشته باشد.
این نکته درستی است و اگر ما در هر چیزی افراط کنیم به ضد خودش تبدیل میشود. زندگی پس از زندگی از این قاعده که عرض کردم مستثنی نیست. اگر در ترویج اعتقاد به عالم غیب و معادباوری دچار افراط شویم به خرافه گرایی منجر میشود. «زندگی پس از زندگی» ادعایی از بیان عالم مرگ و عالم پس از مرگ ندارد و نباید ادعا کند. این برنامه ادعایی از مکاشفات و مشاهدات عرفانی ندارد و نباید هم بکند. این آدمها افرادی عادی هستند که در یک اتفاق روحی و جسمی خدا شمه ای از عالم غیب را در حدی به آنها نشان داده است.
ممکن است در آینده وضعیت اینها عوض شود و مثلاً بر اساس همان قاعده «ملکه» این حالت دیگر از بین برود بنابراین این تجربهها قابل تسری و قاعده سازی نیست. زندگی پس از زندگی یک تلنگر است. این برنامه بر لبه تیغ حرکت میکند و اگر افراط یا تفریط کند به ضد خود تبدیل میشود. ما از همه منتقدان تشکر میکنیم اما این را هم انتظار داریم که منصفانه و مومنانه انتقاد کنند که برنامه بتواند از آنها هم استفاده کند. حداقلهایی را هم که در برنامه رعایت میشود، توضیحات مجری را بشنوند. ما قائل نیستیم که
خود ما هم به شدت باید با خرافه زدگی این برنامهها مقابله کنیم خواهش هم میکنم برنامه سازی به این راحتی وارد این فضا نشود. آقای موزون ۱۰ تا ۱۵ سال است که در این حوزه مطالعه میکند و الان حدود چند سال است که با بزرگان مشورت دارد. برنامه امسال ما فقط یک سال پیش تولید، تولید و پس تولید داشت و از همین الان هم آقای موزون برای پیش تولید فصل بعد مهیا شده است. با روحیات مردم بازی کردن خیلی حساسیت زاست.