خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: حسن عبدی پور، قرآن پژوه و مدرس تاریخ تشیع گزارشی درباره نگاه مرجع اعلای جهان تشیع آیت الله ناصر مکارم شیرازی (صاحب تفسیر نمونه) به قرآن به عنوان مرجع و اسوه متن در مسئله قانون گذاری نوشته است.
این گزارش را که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته در ادامه بخوانید:
نظام حقوقی قرآن از حیث قلمرو و جامعیت دارای ابعاد متعددی است. ارائه نظام حقوقی نوین در بعد مادی و معنوی، هماهنگ با نیازهای واقعی جوامع انسانی مترقی، مطابق فطرت و مبرّای از هر گونه رویکرد افراطی و تفریطی در عصر جاهلی؛ ایجاد یک گفتمان و نقش آفرینی ممتاز آن نظام در تحول جامعه؛ فرهنگ سازی برای تأمین حقوق کلیه اقشار جامعه به ویژه حوزه زنان، کودکان، خانواده، حقوق شهروندی و بین الملل، نحوه ابلاغ و اجرایی سازی آنها و بیان قواعد و دستورات حقوقی به شیوهای بدیع به همراه مبانی متقن، امری تحیر آور است. تا جائیکه انسان معاصر در عصر مدرنتیه هنوز طمع بسیاری از این حقوق قرآنی را نچشیده است.
از دیگر ابعاد نظام قرآن گذاری قرآن، ویژگیهای اساسی موجود در تشریع احکام و نظام حقوقی آن است. مواردی مانند خدا محوری؛ ابتنای بر وحی؛ نظاممند بودن مکتب حقوقی قرآن؛ ارتباط قوانین حقوقی با نیازمندیهای انسان؛ عدالت محوری حاکمیت ارزشهای اخلاقی و معنوی؛ مطابقت مقررات با فطرت بشری؛ متناسب با ظرفیتهای وجودی انسان؛ بیان عام و پرهیز از ورود به جزئیات، تدریج در بیان احکام؛ ابتنای احکام بر مصلحت و مفسده؛ جامعیت؛ عقل گرایی؛ پرهیز از وهم و خرافه؛ سبکهای مختلف بیان احکام؛ ضمانتهای اجرای قانون و… از این رو میتوان کلیه این ابعاد حقوقی را در چند حوزه دسته بندی نمایم: حقوق خصوصی، حقوق جزا و جرم شناسی، حقوق عمومی، حقوق بین الملل، حقوق آئین دادرسی (اصول محاکمات و ادله اثبات دعوی) حقوق بشر و شهروندی و تکالیف شهروندان وقواعد حقوقی از جمله قوانینی هستند که نظام حقوقی قرآن مبتنی بر آن است.
آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه به امکان مرجعیت قرآن در قانون گذاری اعتقاد دارد. این عقیده او را میتوان در کتاب تفسیر نمونه او تحت عنوان قانون گذاری حق خداست جستوجو کرد.
صاحب تفسیر نمونه درباره نکتههای مهمی را مطرح میکنند:
قانون گذاری حق خداست
ایشان در پاسخ این سوال آیا قانون گذاری در اسلام فقط مخصوص خداوند است؟ میفرمایند: در آیات: «قُلْ أَرَأَیتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَکمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَامًا وَ حَلَالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَکمْ أَمْ عَلَی اللَّهِ تَفْتَرُونَ وَمَا ظَنُّ الَّذِینَ یفْتَرُونَ عَلَی اللَّهِ الْکذِبَ یوْمَ الْقِیامَةِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَلَٰکنَّ أَکثَرَهُمْ لَا یشْکرُونَ وَمَا تَکونُ فِی شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا کنَّا عَلَیکمْ شُهُودًا إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ ۚ وَمَا یعْزُبُ عَنْ رَبِّک مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِنْ ذَٰلِک وَلَا أَکبَرَ إِلَّا فِی کتَابٍ مُبِینٍ. (سوره مبارک یونس آیات ۵۹ تا ۶۱) آمده که در ضمن عبارات کوتاهی این حقیقت را ثابت میکند که: حق قانون گذاری مخصوص خدا است، و هر کس بی اذن و اجازه و فرمان او اقدام به چنین کاری کند، مرتکب تهمت و افترا بر خدا شده است؛ زیرا همه روزیها و مواهب عالم از ناحیه او نازل گردیده، و در حقیقت مالک اصلی همه آنها خدا است، بنابراین او است که حق دارد بعضی را «مجاز»، و بعضی را «غیر مجاز» اعلام کند، هر چند دستورهای او در این زمینه در مسیر منافع و تکامل بندگان است، و او کمترین نیازی به این کار ندارد، ولی به هر حال صاحب اختیار و قانون گذار او است.
مگر اینکه اجازه این کار را، در حدودی که صلاح میداند، به کسی مانند پیامبر (صلی الله علیه وآله) واگذار کند.
چنان که از روایات متعددی نیز استفاده میشود که: پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)، بعضی از امور را واجب یا حرام کرده است، که در زبان روایات به عنوان «فرض النبی» نامیده شده (اشاره به «بابُ التَّفویض إِلی رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله وَ إِلَی الأَئمةِ علیهم السلام فِی أَمرِ الدِّینِ»، (کافی، جلد ۱، صفحه ۲۶۵، دار الکتب الاسلامیة). البته همه اینها طبق فرمان خداوند و اختیاراتی است که به پیامبرش واگذار کرده است.
جمله «الله اذن لکم» نیز براین است که: ممکن است خداوند چنین اجازهای را به کسی بدهد. (مکارم شیرازی، تفسبر نمونه، ج ۸ ص ۴۰۲)
نزول ارزاق
اینکه در آیات فوق، در مورد «ارزاق» تعبیر یه نزول شده، با اینکه میدانیم تنها آب باران است که از آسمان فرود میآید: یا به خاطر این است که این قطرات حیات بخش، ریشه اصلی همه روزیها را تشکیل میدهد؛
و یا به خاطر این است که، منظور «نزول مقامی» است- که سابقا هم اشاره کردهایم...
این تعبیر در سخنان روزمره نیز دیده میشود که اگر از شخص بزرگی دستوری یا موهبتی به شخص کوچکی بشود، میگویند: این دستور از «بالا» رسیده، یا از «بالا «ابلاغ شده است. (همان ص ۴۰۳)
اصل عدم حجیت ظن
علمای علم اصول از جمله «آللَّهُ أَذِنَ لَکمْ أَمْ عَلَی اللَّهِ تَفْتَرُونَ» (یونس، آیه: ۵۹) اصل عدم حجیت ظن را ثابت کرده، گفتهاند:
این تعبیر نشان میدهد، هیچ حکمی از احکام الهی را، بدون قطع و یقین نمیتوان اثبات کرد، وگرنه افترا بر خدا و حرام است.
آئین جاهلیت
آیات فوق، یک درس دیگر نیز به ما میدهد و آن اینکه قانون گذاری در برابر قانون خدا، آئین جاهلیت است، که به خود حق میدادند با افکار نارسایشان احکامی وضع کنند، در حالی که یک خداپرست واقعی، هرگز نمیتواند چنین بوده باشد.
و اینکه میبینیم در عصر و زمان ما، گروهی هستند که دم از ایمان به خدا و اسلام میزنند و در عین حال دست گدائی به سوی قوانین دیگران که قوانین غیر اسلامی است دراز میکنند و یا به خود اجازه میدهند قوانین اسلام را، به عنوان اینکه قابل عمل نیست کنار بگذارند و شخصاً به جعل قانون بپردازند، آنها نیز پیرو سنتهای جاهلی هستند.
اسلام واقعی تجزیه پذیر نیست، هنگامی که گفتیم: مسلمانیم، باید همه قوانین آن را به رسمیت بشناسیم.
و اینکه بعضی میگویند: این قوانین همه قابل اجرا نیست، پندار بی اساسی است که از یک نوع غرب زدگی و خودباختگی ناشی شده است.
البته اسلام، به خاطر جامعیتی که دارد، در یک سلسله از مسائل، با ذکر اصول کلّی، دست ما را باز گذارده است، که نیازهای هر عصر و زمان را، با آن اصول کلّی تطبیق، بر طبق آن اصول استنباط، تنظیم و به اجرا در آوریم، و در فهم موضوعات مسائل با متخصصان و کارشناسان اسلامی آن، مشورت نمائیم. (مکارم شیرازی، تفسبر نمونه، ج ۸ ص ۴۰۴)
قرآن در مورد اجرای قوانین چه راهکارهائی ارائه داده است؟
در قرآن سه نوع «ضمانت اجرایی» برای قوانین در نظر گرفته شده است: ۱- ضمانت اجرایی به وسیله حکومت اسلامی. یعنی حکومت اسلامی موظف است، با هرگونه تخلّف از قانون قاطعانه برخورد کند. ۲- ضمانت اجرایی به وسیله نظارت عمومی. یعنی فرد فرد امت اسلامی را طبق برنامه امر به معروف و نهی از منکر موظف به نظارت بر اجرای قوانین الهی کرده. ۳- ضمانت درون ذاتی یا به تعبیر دیگر، ایمان و اعتقاد به مبانی اسلام و مسائل اخلاقی و عاطفی.
قوانین جهان به تنهایی خطوط سیاهی روی صفحات کاغذ است و نهایت تأثیری که ذاتاً دارد، یک نصیحت و اندرز بدون ذکر دلیل است، و به تعبیر دیگر قوانین تنها جنبه ذهنی و فکری دارند و برای اینکه ارزش اجتماعی پیدا کنند نیازمند به پشتوانهای است که افراد جامعه را ملزم به تبعیت از آن کند. این پشتوانه همان چیزی است که آن را «ضمانت اجرایی» میگویند. در قرآن سه نوع ضمانت اجرایی در نظر گرفته شده است:
۱. ضمانت اجرایی به وسیله حکومت اسلامی.
۲. ضمانت اجرایی به وسیله نظارت عمومی.
۳. ضمانت درون ذاتی یا به تعبیر دیگر، ایمان و اعتقاد به مبانی اسلام و مسائل اخلاقی و عاطفی.
در مورد اوّل، حکومت اسلامی موظف است، با هرگونه تخلّف از قانون قاطعانه برخورد کند. نخستین کاری که پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) بعد از هجرت به مدینه و بر طرف شدن موانع به آن مبادرت ورزید، تشکیل حکومت اسلامی و تبیین قوانین اسلام بود و هرگونه تخلف از آن را گناه و قابل تعقیب شمرد.
قوانین قرآن را مرزهای الهی شمرد، و برای هر کس که از این مرزها بگذرد مجازاتی تعیین کرد.
از یک طرف، متخلّفین را ظالم شمرد، و فرمود: «وَمَنْ یتَعَدَّ حُدُودَ اللهِ فَأُوْلَئِک هُمْ الظَّالِمُونَ»؛ (هر کس از حدود الهی تجاوز کند، ستمکار است.) (سوره بقره، آیه ۲۲۹)
و از سوی دیگر بر مبارزه با ظالمان تأکید کرد. هنگامی که قرآن میگوید: «ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب آسمانی و میزان [شناساییِ حق از باطل و قوانین عادلانه] نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.» (سوره حدید، آیه ۲۵.) مفهومش این است که شخص رسول اللّ ه (صلی الله علیه وآله) که خاتم و بزرگ انبیا است، بیش از همه کس این مسؤولیت را بر عهده دارد.
اینها همه از یک سو، از سوی دیگر فرد فرد- امت اسلامی را موظف به نظارت بر اجرای قوانین الهی کرده، و طبق برنامه امر به معروف و نهی از منکر همه را مکلّف ساخته که در برابر تخلّف از قوانین الهی بی تفاوت نمانند.
در یک جا میفرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنْ الْمُنکرِ وَیقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیؤْتُونَ الزَّکاةَ وَیطِیعُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ»؛ (مردان و زنان باایمان، ولیّ [و یار و یاور] یکدیگرند؛ امر به معروف، و نهی از منکر میکنند؛ نماز را برپا میدارند؛ و زکات را میپردازند؛ و خدا و پیامبرش را اطاعت میکنند.) (سوره توبه، آیه ۷۱.)
اهمّیت این دو وظیفه به قدری است که در آیه فوق، حتی بر نماز و زکات و اطاعت از خدا و رسول مقدّم داشته شده و این تقدیم به خاطر آن است که تا نظارت عمومی بر اجرای قوانین و حدود الهی نباشد پایههای نماز و زکات و اطاعت از خدا لرزان خواهد بود.
و در جای دیگر، هنگامی که صفات ویژه مجاهدان راه خدا را، همانها که جان و مال خویش را به خدا میفروشند و بهشت را از او میخرند، مطرح میکند، بعد از بیان شش صفت از اوصاف ویژه آنها، میفرماید: آنها کسانی هستند که «الاْمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنْ الْمُنکرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللهِ»؛ (امرکنندگان به معروف و نهی کنندگان از منکر، و حافظان حدود [و مرزهای] الهیاند.) (سوره توبه، آیه ۱۱۲.)
از مرحله نظارت عمومی که بگذریم سخن از نظارت درونی، روحی، اعتقادی و وجدانی افراد بر حسن اجرای قوانین به میان میآید که از یک نظر، قدرت و قوتش از همه بیشتر است.
ایمان به مبدا همان خداوندی که در همه حال ناظر و حاضر نزد همه است و از آنها به خود آنها نزدیکتر است: «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»؛ (و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم!) (سوره ق، آیه ۱۶.) خدایی که (گردش چشم خیانتکار را میبیند و از اسرار درونی سینهها آگاه است)؛ «یعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْینِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ» (سوره غافر، آیه ۱۹.)
خدایی که زمین و زمان و حتی اعضای تن انسان را مراقب او ساخته و شاهد و گواه او بوده است. (سوره زلزله، آیه ۴ و سوره یس، آیه ۶۵ و سوره نور، آیه ۲۴.)
و ایمان به دادگاه بزرگ قیامت که اگر به اندازه سنگینی ذرهای کار نیک یا بد در پرونده انسان باشد در برابرش حاضر میکنند و پاداش و کیفر آن را میبیند: «فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّة خَیراً یرَه وَمَنْ یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّة شَرّاً یرَه». (سوره زلزله، آیات ۷ و۸.)
تنها نمونههای بالا نیست که آثار ایمان به مبدا و معاد را منعکس میکند، صدها نمونه از این آیات درقرآن مجید داریم که اعتقاد به آنها بهترین ضامن اجرای قوانین الهی است. (برگرفته از کتاب: پیام قرآن، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ ه. ش، ج ۸، ص ۲۶۴.)
قانونمندی جهان هستی
از مواردی که قرآن کلمه وحی را به کار برده است همان مورد آسمانهاست. شکی نیست که جهان بالا در پرتو نظام ویژه و قانونمندی خاصی بر پاست و اگر این اصول و سنن از آن گرفته شود، نظام آن فرو ریخته و خلقت نابود میشود. خداوند، قوانین حاکم بر آسمانها و زمین را که موجب نظم دقیق عالمانه و گردش منظم و بهرهوری شایسته از آنهاست، در آیاتی چند خاطرنشان ساخته است؛ مانند: «ُمَّ اسْتَوَیٰ إِلَی السَّمَاءِ وَهِی دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعًا أَوْ کرْهًا قَالَتَا أَتَینَا طَائِعِینَ * فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یوْمَینِ وَأَوْحَی فِی کلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَینَّا السَّمَاءَ الدُّنْیا بِمَصَابِیحَ وَحِفْظًا ذَلِک تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ؛ سپس آهنگ آفرینش آسمان کرد و آن بخاری بود. پس به آن و به زمین فرمود: خواه ناخواه بیایید. آن دو گفتند: با میل و رغبت آمدیم. پس آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز، مقرر داشت و در هر آسمانی کار مربوط به آن را وحی فرمود و آسمان این دنیا را به چراغها آذین کردیم و آن را نیک نگاه داشتیم؛ این است اندازه گیری آن نیرومند دانا. (فصلت: آیه ۱۱-۱۲)
پیامهای این آیات:
مقدّرات الهی در دسترس هیچکس قرار نمیگیرد. «تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ»
هستی، تبلور علم و قدرت الهی است. «ذلِک تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ»
مقدّرات الهی حکیمانه و عادلانه است. «ذلِک تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ»
هدایت چیست؟ کلمه «هدایت» در قرآن به دو معنی بازگشت میکند:
۱- «هدایت تکوینی» و منظور از آن رهبری موجودات به وسیله پروردگار زیر پوشش نظام آفرینش و قانمندیهای حساب شده جهان هستی است.
2- «هدایت تشریعی» که به وسیله پیامبران و کتابهای آسمانی انجام میگیرد و انسانها با تعلیم و تربیت آنها در مسیر تکامل پیش میروند. (مکارم شیرازی ، برگزیده تفسیر نمونه ،ج 1ص28)
در اینجا دو نکته مهم و اساسی مطرح میشود که انسانها با تقوا باید به آنها توجه جدی داشته باشند یکی رعایت نظم و قوانین حاکم آفرینش است، که متأسفانه در دنیای مدرن و جهان صنعتی به شدت این قوانین و نظم طبیعی که بر اساس هدایت تکوینی شکل گرفته، مورد هجوم دولتهای صنعتی و کمپانیهای بزرگ اقتصادی قرار گرفته. تا جائیکه حیات بشر به خطر افتاده و محیط زیست جهان بشدت آلوده شده و روزانه هزاران انسان و میلیونها تن از موجودات دریایی به خاطر این آلودگیها جان خود را از دست میدهند و اگر دولت مردان کشورهای بزرگ- برنامهای برای کاهش آلودگیها و رعایت قوانین آفرینش نداشته باشند تا چند دهه دیگر زندگی در روی کره زمین بصورت طبیعی امکان پذیر نخواهد بود.
نکته دوم این است که صاحب تفسیر نمونه هدایت را ویژه پرهیزکاران میداند و میگویند: مسلماً قرآن برای هدایت همه جهانیان نازل شده، ولی چرا در آیه فوق هدایت قرآن مخصوص پرهیزکاران معرفی گردیده؟ علت آن این است که تا مرحلهای از تقوا در وجود انسان نباشد. (مرحله تسلیم در مقابل حق و پذیرش آنچه هماهنگ با عقل و فطرت است (محال است انسان از هدایت کتابهای آسمانی و دعوت انبیا بهره بگیرد: «زمین شوره زار هرگز سنبل برنیارد، اگر چه هزاران مرتبه باران برآن ببارد.» سرزمین وجود انسانی نیز تا از لجاجت و عناد و تعصب پاک نشود، بذر هدایت را نمیپذیرد و لذا خدواند میفرماید: «قرآن هادی و راهنمای متقیان است.»
ویژگیهای پرهیزکاران:
الف) مؤمنان به غیب عقیده دارند، سازنده این عالم آفرینش، علم و قدرتی بی انتهاء و عظمت و ادراکی بی نهایت دارد، او ادراکی بی نهایت دارد، او ازلی و ابدی است، و مرگ به معنی فنا و نابودی نیست بلکه دریچهای است به جهان وسیعتر و پهناورتر، در حالی که یک فرد مادی معتقد است جهان هستی محدود است به آنچه ما میبینیم و قوانین طبیعت بدون هیچگونه نقشه و برنامهای پدید آورنده این جهان است و پس از مرگ همه چیز پایان میگیرد.
آیت الله مکارم شیرازی در ادامه میگویند: آیا این دو انسان باهم قابل مقایسهاند! اولی نمیتواند از حق و عدالت و خیر خواهی و کمک به دیگران صرف نظر کند، و دومی دلیلی برای هیچ گونه از این امور نمیبیند، به همین دلیل در دنیای مؤمنان راستین برادری است و تفاهم، پاکی است و تعاون، اما در دنیای مادیگری استعمار است و استثمار، خونروزی است و غارت و چپاول و این سیر قهقرائی را تمدن و پیشرفت و ترقی مینهمند. (همان ص ۳۹)
نتیجه عدم اعتقاد به باورهای و قوانین اسلامی و قرآنی بشری نمودن و عرفی سازی وضع قوانین است و امروزدر جامعه کنونی مشاهده میکنیم که متولیان کشورهای غیر اسلامی برای رسیدن به امیال و اهداف مادی چگونه امور غیر اخلاقی و انسانی را قانونمند میکنند و اینکه انسان را تبدیل به شیء کردهاند و روح و جسم آن را به بهانه قوانین سازمانی به اسارت کشیدهاند.
ب) ارتباط با خدا ویژگی دیگر پرهیزکاران آن است که: «نماز را برپا میدارند» (و یقیمون الصلوه). نماز که رمز ارتباط با خداست، مومنانی را که به جهان ماورا طبیعت راه یافتهاند. در یک رابطه دائمی و همیشگی با آن مبدا بزرگ آفرینش نگه میدارد، آنها تنها در برابر خدا سر تعظیم خم میکنند، چنین انسانی احساس میکند از تمام مخلوفات دیگر فراتر رفته و ارزش آن را پیدا کرده که با خدا سخن بگوید، و این بزرگترین عامل تربیت اوست. (همان ص ۳۹)
در این ارتباط دو طرفه خداوند برای به سعادت رسیدن اشرف مخلوقات خود بهترین دستوالعملها را تشریع کرده است و انسان مؤمن چون به خدای خود ایمان دارد در مقابل این قوانین الهی سرتعظیم میآورد.
ج) ارتباط با انسانها: آنها علاوه بر ارتباط دائم با پروردگار رابطه نزدیک و مستمری با خلق خدا دارند و به همین دلیل سومین ویژگی آنها را قرآن چنین بیان میکند: «و از تمامی مواهبی که به آنها روزی دادهایم انفاق میکنند.» (وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ) (بقره آیه :۳)
قابل توجه اینکه قرآن نمیگوید: من اموالهم ینفقون (از اموالشان انفاق میکنند) بلکه میگوید: «مما رزقتاهم» (از آنچه به آنها روزی دادهایم) و به این ترتیب مساله «انفاق» را آنچنان تعمیم میدهد که تمام مواهب مادی و معنوی را در برمیگیرد.
بنابراین مردم پرهیزکار آنها هستند که نه تنها از اموال خود، بلکه از علم و عقل و دانش و نیروهای جسمانی ومقام و موقعیت اجتماعی خود، خلاصه از تمام سرمایههای خویش به آنها که نیاز دارند میبخشند، بی آنکه انتظار پاداشی داشته باشند. (همان ص ۴۰)
قرآن انسان مؤمن را ناظر و ضمان دستورالعملهای خود میداند در نتیجه انسان مجری اوامر و مسئول اجرایی سازی قوانین قرانی است. در واقع این دستورالعمل در رفتار فردی و اجتماعی انسان پرهیزگار تجلی پیدا میکند و این امر باعث برجسته شدن شخصیت «انسان قرآن محور» است و جامعه اسلامی و انسانی را تحت تأثیر قرار میدهد و موجب تکثر خیرات و برکات و کاهش مشکلات مردم میشود و موجب میشود که قرآن کتاب زندگی انسان تلقی گردد و حیات اجتماعی داشته باشد.
د) ویژگی چهارم پرهیزکاران ایمان به تمام پیامبران و برنامههای الهی است، قرآن میگوید: (وَالَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیک وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِک)
این ویژگی موجب همبستگی و زندگی مسالمت آمیز پیروان ادیان خواهد شد و به انسانها یادآور میشود که برای جهانشولی کردن دستوالعملهای قرآن میبایست به سایر پیامبران و برنامههای الهی ایمان داشته باشید. نتیجه عملی این ویژگی ابتداء فرهنگ سازی برای حاکمیت دستورالعملهای الهی است و سپس باعث مودت و همبستگی انسان در حل مشکلات جوامع انسانی میشود این هم در جهان معاصر که به یک «دهکده» تبدیل شده و دیگر مانند گذشته مشکلات خاص یک نقطه جهان نیستند و باید برای حل و فصل مسائل و مشکلات –دولتها و ملتهای جهان کنار یکدیگر باشند بهترین راهبرد عملی به حساب میآید.
نتیجه و پایان کار مومنانی که صفات چهارگانه فوق را در خود جمع کردهاند، این است که «اینها بر مسیر هدایت پروردگارشان هستند «أُولَٰئِک عَلَی هُدًی مِنْ رَبِّهِمْ). «و اینها رستگارنند» (أُولَٰئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ.) (بقره آیه :۵) در حقیقت هدایت آنها و همچنین رستگاریشان از سوی خدا تضمین شده است جالب اینکه میگوید: عَلَی هُدًی مِنْ رَبِّهِمْ اشاره به اینکه هدایت الهی همچون مرکب راهواری است که آنها بر آن سوارند، وبه کمک این مرکب به سوی رستگاری و سعادت پیش میروند. (همان ص ۴۱)
در ادبیات قرآنی هدایت انسان به ایمان او، به دستورات الهی در نظر و عمل بستگی دارد و اینکه در این مسیر دارای ثبات و استقامت باشد و در حوزه میدانی هم مجری اوامر الهی بوده و ناظر اجری شریعت اسلامی باشد.
التزام عملی به کتاب آسمانی
قرآن مایه هدایت و اندرز پرهیزکاران بوده «هَٰذَا بَیانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًی وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِینَ».
آیه ۴۷ سوره مائده: آنها که به قانون خدا نمیکنند! پس از اشاره به نزول انجیل در آیات گذشته، در این آیه میفرماید: «ما به اهل انجیل دستور دادیم که به آنچه خدا در آن نازل کرده است: وَلْیحْکمْ أَهْلُ الْإِنْجِیلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ.»
منظور این است، ما پس از نزول انجیل بر عیسی (ع) یه پیروان او دستور دادیم که به آن عمل کنند و طبق آن داوری نمایند.
ودر پایان آیه بار دیگر تاکید میکند: «کسانی که برطبق حکم خدا داوری نکنند فاسقند" (وَمَنْ لَمْ یحْکمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِک هُمُ الْفَاسِقُونَ)
آیه ۴۸ مائده – در این آیه اشاره به موقعیت قرآن بعد از ذکر کتب پیشین انبیا شده است. نخست میفرماید: ما این کتاب آسمانی را به حق برتو نازل کردیم در حالی که کتب پیشین را تصدیق کرده (و نشانههای آن، برآنچه در کتب پیشین آمده تطبیق میکند) و حافظ و نگاهبان آنهاست. «وَأَنْزَلْنَا إِلَیک الْکتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَینَ یدَیهِ مِنَ الْکتَابِ وَمُهَیمِنًا عَلَیهِ.»
اساساً تمام کتابهای آسمانی، در اصول مسائل هماهنگی دارند و هدف واحد یعنی، تربیت و تکامل انسان را تعقیب میکنند.
سپس دستور میدهد که چون چنین است: «طبق احکامی که بر تو نازل شده است در میان آنها داوری کن.» (فَاحْکمْ بَینَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّه).
بعد اضافه میکند: «از هوی و هوسهای آنها (که مایلند احکام الهی را بر امیال و هوسهای خود تطبیق دهند) پیروی مکن و از آنچه به حق بر تو نازل شده است روی مگردان (وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَک مِنَ الْحَقِّ) (مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ج ۱ ص ۵۲۲)
و برای تکمیل این بحث میگوید: «برای هر کدام از شما آئین و شریعت و طریقه و راه روشنی قرار دادیم.» (لِکلٍّ جَعَلْنَا مِنْکمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا) (شرعة: شرع: راه آشکار. شرعه و شریعت: طریقه آشکار. آن در اصل به معنی ظهور است.)
خدواند متعال راه سعادت انسان را در عمل پیروان ادیان به شریعت و قوانین الهی میداند و متذکر میشود شریعت گرایی برای کسانی که میخواهند آزاد زندگی کنند و به خواستههای نفسانی خویش عمل کنند کاری بسیار سخت است. امروزه جریانها سکولار با هدف عرفی سازی قوانین - به حوزه قوانین الهی هجمه میکنند و با طرح شبهاتی مبنی بر تاریخیمند بودن شریعت الهی خواهان عمل به تصمیات و مقررات خودساخته بشر هستند تا از این راه بتوانند به خواستههای مادی و هوسهای زودگذار جامعه عمل بپوشانند غافل از اینکه - خروج و سرپبچی از دستوالعملهای کتابهای آسمانی موجب گمراهی آنها خواهد شد.
خداوند برای تأمین قلمرو شریعت خود و پاسخ به نیازهای انسان در حوزههای مختلف و اهتمام به شرایط و مناسبات حاکم بر جامعه میفرمایند: «سنت پیامبر همچون وحی الهی است! در آیه ۸۰ سوره نساء موقعیت پیامبر (ص) در برابر مردم و حسنات و سیئات آنان، بیان شده است.
نخست میفرماید: «هر کس اطاعت پیامبر (ص) کند اطاعت خدا کرده است.» (مَنْ یطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ)
بنابراین اطاعت خدا از اطاعت پیامبر (ص) نمیتواند جدا باشد، زیرا پیامبر (ص) هیچ گامی بر خلاف خواست خدواند بر نمیدارد.
سپس میفرماید: «اگر کسانی سرپیچی کنند و با دستورات تو به مخالفت برخیزند مسئولیتی در برابر اعمال آنها نداری و موظف نیستی که حکم اجبار آنها را از خلافکاری بازداری، وظیفه تو تبلیغ رسالت و امر به معروف و نهی از منکر و راهنمایی افراد گمراه و بی خبر است.» (وَمَنْ تَوَلَّی فَمَا أَرْسَلْنَاک عَلَیهِمْ حَفِیظًا)
باید توجه داشت که این آیه از روشنترین آیات قرآن است که دلیل بر حجیت سنت پیامبر (ص) و قبول احادیث او است و هنگامی که میبینیم پیامبر (ص) طیق حدیث ثقلین، صریحاً اهل بیت علیهم السلام را سند و حجت شمرده استفاده میکنیم که اطاعت از فرمان اهل بیت نیز از اطاعت فرمان خدا جدا نیست. (همان ص ۴۲۶)
از این رو قرآن و سنت پیامبر و مکتب اهل بیت (ع) بعنوان منابع وحیانی تضمین کنند. جامعیت قرآن و شریعت الهی هستند و ظرفیتهای بزرگی برای بیان دستورالعملهای الهی و تبیین قوانین الهی هستند و مفسران و فقیهان با استنباط و اجتهاد در زمان غیبت امام معصوم میتوانند به نیازهای حقوقی انسان در هر عصری پاسخ بدهند.
جامعیت قرآن
خداوند در مساله جامعیت قرآن چنین سخن میگوید: «ما برای مردم در این قرآن از هر نوع مثلی زدیم: وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِی هَٰذَا الْقُرْآنِ مِنْ کلِّ مَثَلٍ. (روم آیه :۵۸)
از سرگذشت دردناک ستمگران و سرگشان پیشین، از عواقب هولناک گناه، از انواع پندها و اندرزها، از اسرار خلقت و نظام آفرینش، از احکام و قوانین متقن، خلاصه هرچه برای هدایت انسانها لازم بود در لباس امثال برای آنها شرح دادیم.
در پایان آیه میگوید: هدف از نزول قرآن با این همه اوصاف این بوده است که «شاید آنها (مردم) پرهیزکاری پیشه کنند.» (لَعَلَّهُمْ یتَّقُونَ) (مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ج ۴ ص ۲۲۴)
از آنجا که قرآن کتاب تاریخ و قصه نیست میتوان از مجموعه پندها و اندرزها دستوالعملهای قرآنی برای زیست مومنانه استخراج کرد و متقین کسانی هستند از هر نکته و بیان قرآنی استفاده بهینه میبرنند و این آموزههای قرآنی در در راستای نگاه جامع قرآن و سیستماتیکی معنا و تفسیر میکنند.
کارکرد اصلی قرآن «هُدیً وَ بُشْری لِلْمُؤْمِنِین» است. و زمینههای بازگشت به قرآن؛ به معنای حضور آیات الهی در همه ابعاد زندگی و به عنوان منبع اول تشریع اسلام جامه عمل بپوشانیم.
قرآن کاملترین کتاب آسمانی
حدیثی است از پیغمبر اکرم (ص) که درباره قرآن میفرماید: «قرآن ستارگان درخشانی دارد و بر فراز این رستارگان، ستارگانی دیگری است، شگفتیهایش پایان نمیگیرد و عجایبش کهنه نمیشود، چراغهای هدایت و منزلگاههای حکمت ودانش در آن است.» (تفسیر جوان مکارم شیرازی بنقل از بحار الانوار، جلد ۸۹ ض ۱۷)
در حدیث دیگری از امام علی بن موسی الرضا (ع) میخوانیم که؛ مردی خدمتش رسید و عرض کرد: «چرا قرآن هر قدر بیشتر منتشر و مطالعه میشود، تازهتر میگردد؟!» امام در جواب فرمودند: «این به خاطر آن است که خداوند متعال، قرآن را برای زمان خاص و قوم خاصی قرارنداده و لذا در هر زمانی تازه و نزد هر جمعیتی با طراوت است تا روز قیامت.» (همان ص ۱۵)
در تفسیر جوان آیت الله مکارم شیرازی آمده است: بنابراین ما هیچ نیازی به اینکه دست به سوی شرق و غرب و فرهنگ و قوانین آنها دراز کنیم، نداریم و به فرموده امیر مؤمنان علی (ع): «بدانید هیچکس با داشتن قرآن فقیر نیست و هیچکس بدون قرآن غنی و بی نیاز نیست.» (تفسیر جوان مکارم شیرازی بنقل از نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶)
به نظر میرسد یکی از راههای مرجعیت قرآن در حوزه قانون گذاری، داشتن نگاه جامع به قرآن است.
از این روی قرآن و ادبیات تشریعی آن - باید در خدمت تأمین نیازهای ثابت و متغیر انسان قرار بگیرد، زیرا قرآن در واقع دارد جامعه پردازی میکند و هدف نهایی قرآن از جامعه پردازی استخلاف اجتماعی جامعه است.
قرآن محوری تعالیم قرآن و رعایت قوانین الهی ما را به مدینه فاضله میرساند و حال آنکه این کف تمدن است و مراحل بالاتری هم هست که بعد از عمل به قوانین اسلامی جامعه میتواند به آن درجات برسد.
هدف قرآن ارتقای جایگاه انسان و جامعه به لحاظ مادی و معنوی است. و چنانچه تفسیر عصری از قوانین الهی در قرآن داشته باشیم و در مقام عمل نیز بتوانیم آنها را در حوزه فردی و اجتماعی عملی نمائیم قطعاً جامعه اسلامی به جایگاه قرآنی خود خواهد رسید.
نیازها و ضرورتهای ویژه هر عصر
هر عصری ویژگیها، ضرورتها و تقاضاهایی دارد که از دگرگون شدن وضع زمان و پیدایش مسائل جدید و مفاهیم تازه در عرصه زندگی سرچشمه میگیرد.
این مسائل بخش مهمی از روح وجان را اشغال کرده، اما طبیعی است که همه به صورت استفهام است و برای پاسخ گویی به این خواستهها نخستین گام، برگرداندن میراث علمی و فرهنگی اسلام به زبان روز وپیاده کردن همه آن مفاهیم عالی از طریق زبان عصری در روح و جان و عقل نسل کنونی است.
وگام دیگر استباط نیازها و تقاضای ویژه این زمان از اصول کلی اسلام است. (تفسیر جوان مکارم شیرازی، مقدمه ص ۶) بدیهی است یکی از مهمترین مسائل و نیازهای انسان معاصر شناخت قوانین الهی وبروز بودن احکام تشریعی متناسب با نیازهای حقوقی جامعه معاصر است. تأمین و تبیین این حقوق میبایست بر اساس اصول و مبانی قرآن در حوزه تشریع باشد و متناسب با تحولات و تغییرات در موضوعات صورت گیرد.