خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: خیریه رویش از خیریههای موفق مشهد و کشور است. این مجموعه با ابتکار عملی که در نحوه خدمترسانی و محرومیتزدایی دارد توانسته هم توجه مردم و هم توجه رهبر انقلاب را به خود جلب کند. یکی از جذابترین اقدامات رویش حمایت از زوجهای جوان برای ازدواج و بعد بورسیه فرزندان آنها تا مقاطع تحصیلی است، به نحوی که همه نیازهای این کودکان را از بدو تولد به عهده گرفته و از خانواده آنها حمایت کردهاند. همین اقدام مبارک باعث شده تا امروز آنها ۶۰ زوج را به خانه بخت بفرستند که حاصل این ازدواجها ۱۸ فرزند است! امروز پای صحبت «نوید سرو آزاد» مدیر خیریه رویش نشستهایم تا درباره فعالیتهای رویش بیشتر بشنویم.
آقای سرو آزاد! چه شد وارد فعالیتهای محرومیت زدایی شدید؟
هفت سال پیش مرحوم خواهرم، که چند ماه قبل به خاطر کرونا فوت کرد، به من گفت بیا اسباببازی بخریم و در حاشیه شهر توزیع کنیم. از میدون اعدام مشهد که حالا اسمش میدان عدالت است تعدادی عروسک خریدیم و در حاشیه شهر توزیع کردیم. همین اتفاق باعث شد در ما یک علقه و حس مسئولیت پیدا شود و ما شروع به فعالیت در حوزه محرومیتزدایی کنیم. کم کم کارهای جسته و گریخته انجام میدادیم که بیشتر هم خانوادگی و محلی بود. ما با رونق گرفتن شبکههای مجازی مثل اینستاگرام و واتساپ فعالیتهایی که داشتیم را اطلاعرسانی میکردیم و میدیدیم بازخورد مردم خیلی جالب است. فهمیدیم مردم دنبال آدمهای مطمئنی میگردند که به واسطه آنها کمک کنند. با توجه به همین تجربه است که من میگویم خیریهها اگر شناسنامه و شفافیت نداشته باشند، بیشتر از اینکه فرصت باشند تهدید هستند. الآن یکی از مشکلاتی که ما در موضوع خیریهها داریم خیریههای بدون شناسنامه هستند که معلوم نیست دارند چه کار میکنند. اگر روی این خیریهها نظارت باشد اتفاقات بهتری میافتد. نحوه کار ما از همان اول با شفافیت کامل بود. یعنی مردم میدیدند اگر یک هزار تومنی به ما کمک میکنند دقیقاً کجا خرج میشود. خلاصه ما دیدیم مردم مدام به ما مراجعه میکنند و این کمکها روز به روز بیشتر میشود. سه سال پیش بود که به این نتیجه رسیدیم باید شورایی به عنوان شورای خیریه تشکیل بدهیم. هفت نفر شدیم و دنبال مجوز رفتیم و رسمی و قانونی شدیم. ضمن اینکه از همان اول اساسنامه نوشتیم تا بدانیم قرار است چطور حرکت کنیم. اینطوری شد که مجموعه «رویش» را با نیت جلوگیری از ریزشها تأسیس کردیم.
در اساسنامه چه نکاتی نوشتید؟
اینکه هیچکدام از ما حق ندارد به اسم خودش و به نام رویش فعالیت کند. حق نداریم هیچ عکسی از خودمان در حال کمک کردن منتشر کنیم. حق نداریم هیچ کار انتخاباتی و سیاسی در این مجموعه انجام بدهیم. اینها بندهای اساسنامه است. جالب است یک جاهایی که کار ما خیلی گرفته بود، خبرگزاریها و روزنامهها مدام برای مصاحبه به ما زنگ میزدند ولی اساسنامه به ما این اجازه را نمیداد. چون اساسنامه میگوید هیچکس حق ندارد از طرف خیریه فعالیت کند. جلسه گذاشتیم و اعضا را دعوت کردیم. در آن جلسه یک مجوز دادند که آقای سرو آزاد مجاز است با تلویزیون و رسانهها همکاری کند. حتی در انتخابات اخیر شورای شهر دوستان زیادی به من لطف داشتند و برای حضور دعوتم کردند. من به خاطر فعالیت در رویش در انتخابات شورای شهر نه کاندیدا شدم، نه فعالیت کردم و نه خواهم شد. چون خودم نماینده ۴۰۰ خانواده هستم و دارم با عشق با اینها زندگی میکنم. کار ما اینجوری نیست که اردوی جهادی یک روزه باشد؛ نه، کار ما زندگی جهادی است. یعنی لحظه به لحظه درگیر کار هستیم. ما در رویش اینقدر بچه به دنیا آوردهایم، اینقدر جهیزیه و سیسمونی دادیم، و اینقدر تحصیل فرستادیم که این بچهها مثل بچهها و خانواده خودمان شدهاند. مثلاً ما فقط در یکی از بستههایمان ۵ هزار و ۲۰۰ تا بسته تحصیلی دادیم و نگذاشتیم بچههایمان به خاطر کیف و دفتر و اینها از مدرسه عقب بمانند.
حدس میزنید اگر مجموعه رویش نبود چند تا از این بچهها مدرسه نمیرفتند؟
ببینید، صاحب اینها یک نفر دیگر است. ما نیستیم. یعنی مطمئن باش اگر ما نبودیم یک نفر دیگر میآمد. من همیشه به خدا میگویم این توفیق را تو به ما دادهای و معلوم نیست کی از ما بگیری. اگر روزی گرفتی معلوم میشود که ما را جو گرفته بوده است. کار خیر کار خدایی است. چون تو وقتی به کسی روزی میدهی، گاهی وقتها آن فرد نمیداند که باید از خدا تشکر کند، بنابراین یک جوری از تو تشکر میکند که بهت حس غرور دست میدهد. اینجاست که من مدام «انا عبدک الحقیر» را زمزمه میکنم. به خدا میگویم خدایا تو که میدانی من هیچی نیستم.
چرا منطقه جاده سیمان و قرقی مشهد را برای فعالیت انتخاب کردید؟
به خاطر اینکه اینجا بکر است. بعضی از پهنههای شهر آنقدر از نظر حضور گروههای جهادی و خیریه شلوغ است که حد ندارد، ولی جاده سیمان از این خبرها نیست. در این منطقه تیمهای کمتری حضور دارند، همچنین به خاطر حضور عزیزان مهاجر از بحثهای انتخاباتی و سیاسی خبری نیست. چون بعضی وقتها شلوغبازیهای خیریهای به خاطر بحثها و منافع سیاسی است. حاشیه شهر برای بعضیها نان دارد.
چرا؟ بیشتر توضیح میدهید؟
هرکسی که در انتخابات به حاشیه شهر آمد و شروع به تبلیغ کرد، بدانید آدم درستی نیست. این تجربه بنده است. چرا؟ چون دارد از بدبختی مردم برای خودش پل میسازد. اگر مسئولین ما درست تصمیمگیری میکردند اصلاً حاشیه شهری وجود نداشت. انشاالله یک روزی بیاید که نوید سرو آزاد و رویشی نباشد که بخواهد به مردم محروم کمک کند، چه برسد که بخواهد از آنها سوءاستفاده کند. بنابراین ما با کار سیاسی و انتخاباتی در رویش شدیداً مخالفیم. البته در انتخابات ریاست جمهوری بچههای ما میرفتند در خانهها و پیرمرد و پیرزنهایی که توانایی رفت و آمد نداشتند را با ماشین به دم در ستاد میبردند، میگفتند برو به جمهوری اسلامی رأی بده، به هرکدام از نامزدهایی که عقل و منطق و صلاح خودت میگوید. بعد از رأی دادن هم آنها را دوباره به خانه برمیگرداندیم. ما در انتخابات این کار را کردیم، ولی نیامدیم لیست بدهیم و بگوییم به این آدم رأی بده.
دوست دارم بیشتر درباره رویش بدانم. مهمترین فعالیتهای شما در رویش چیست؟
در رویش ما چندتا کار مهم انجام میدهیم. ما سعی کردیم یک بسته کامل و جامع به خانوادههای تحت پوششمان ارائه بدهیم. این بسته چیست؟ اولاً کارت نان، بسته غذا و معیشتی است.
میشود ابتدا بگویید چرا تنها ۴۰۰ تا خانواده را تحت پوشش دارید؟
به خاطر اینکه برای ما کیفیت کار و خدمات به این عزیزان خیلی مهم است. ما الآن میتوانیم با همین کمکهایی که جمع میکنیم هزار تا خانواده را تحت پوشش قرار بدهیم ولی وقتی کیفیت ندارد، به درد نمیخورد. نه آموزش دارد، نه فرهنگ دارد، نه پرورش. پس بخش اول کمکهای ما معیشتی است. خانوادههای ما سه تا تیپ هستند؛ تیپ یک، دو و سه. تیپ یک خانوادههای دارای معتاد هستند که این خانواده از ما فقط نان و غذای گرم دریافت میکند. هیچ چیز دیگری نمیدهیم، چون هرچه بدهیم آن پدر میفروشد. تیپ دو ما مادران سرپرست خانواده هستند که این مادران چند تا بچه دارند. اینها کمکهای بیشتری دریافت میکنند. تیپ سه پدر و مادر وجود دارد، پدر یک اشتغالی هم دارد ولی در بزنگاهها به مشکل میخورد و نیاز به کمک دارد. مثلاً سیسمونی، جهیزیه، خرج تحصیل یا خرج یک عمل. به این خانوادههای آبرومند کمکهای ویژهای داریم که حتی همسر و فرزندانشان متوجه نمیشوند. دیگر خدمات ما چیست؟ بهداشت و درمان. تقریباً هر ماه پزشک متخصص میآید و بچهها و مادرها را ویزیت میکند. اگر دارو داشته باشد دارو میدهد. اگر عمل بخواهد هم خودمان کمک میکنیم. ما نمیخواهیم شو تبلیغاتی راه بیندازیم، به خاطر همین اگر کسی مریض شود از اول تا انتهای مریضی کنارش هستیم. در بسته بهداشت و درمان خدمات تغذیهای هم هست، مشاوره هم هست، دندانپزشکی هم هست. ما سه تا دندان پزشک جهادی داریم که هر پنجشنبه چند نفر را به این عزیزان معرفی میکنیم و دندانهایشان درمان میشود. یک بسته دیگر داریم به نام بسته فرهنگی. ما آنجا یک کتابسرا به نام کتابسرای حاج قاسم سلیمانی داریم. بچهها و خانوادهها میآیند از ما کتاب میگیرند، کتاب را میخوانند و بر اساس کتابهای بیشتر امتیازات بیشتر میگیرند. این امتیازات مثل کوپن میماند، یعنی هرکس امتیاز بیشتری داشته باشد کمک بیشتری دریافت میکند.
اتفاق جالبی است. این کار چقدر در مطالعه خانوادهها تأثیر داشته است؟ درباره نحوه کار هم بیشتر توضیح میدهید؟
مثلاً شما میآیی بسته معیشتی بگیری، میبینی بسته معیشتیات مرغ و گوشت ندارد، اما نفر کناریات دارد. چرا؟ چون کتاب بیشتری خوانده است و اطلاعاتش بالاتر رفته است. همین یک راه برای ترغیب خانوادهها و بچهها به مطالعه است؛ البته در کمال احترام. اصل ما در خدمات احترام به خانوادهها است. یک کار دیگر که انجام میدهیم این است که خانوادههای ما دارای روانشناس و وکیل هستند. ما تعدادی وکیل و روانشناس داریم که برای خانوادههای ما کارگاه برگزار میکنند. مثلاً کارگاه زندگی در شرایط سخت، تربیت فرزند، فرزندآوری و غیره. اینها بیشتر بحثهای مشاوره است. در کارگروه فرهنگی ما تیمی داریم که کلاسهای رفع اشکال درسی و کلاسهای فرهنگی و کاردستی مثل اوریگامی، بازی و ریاضی و … برگزار میکند.
این آموز ش ها چقدر روی روحیه خانوادهها تأثیر داشته؟ مثلاً در حوزه اشتغال.
ما هنوز در حوزه اشتغال وارد نشدهایم و این کلاسها بیشتر مختص بچههاست. ما تمرکزمان را روی بچهها گذاشتهایم تا آنها مثل مادر و پدران خودشان نشوند. طرحهایی برگزار میکنیم که به زندگی آنها جهت بدهد؛ مثل طرح نقاشی یک آرزو. بچه آرزویی که دارد را نقاشی میکند و ما عین آرزوی او را به شکلی برآورده میکنیم. همچنین در جشن شب یلدا توزیع اسباب بازی، توزیع کتاب و اردوهای فرهنگی هنری ویژه کودکان داریم. آنها در کلاس خلاقیت یاد میگیرند با در قوطی نوشابه چه عروسکی میتوانند درست کنند. با این فعالیتها سعی میکنیم خلاقیت بچه فعال شود و در مدرسه شکوفا شود. ما به این بچه قدرت انتخاب میدهیم. یکی از طرحهای ما «لذت خرید» است که بچهها را به بازار میبریم و میگوئیم برای خودت لباس بخر. او با قدرت انتخاب خودش لباسی که دوست دارد را انتخاب میکند. به بچه بن میدهیم و میگوئیم برو خرید خانه را انجام بده. میخواهیم به بچه انتخاب کردن را یاد بدهیم و اینطور نباشد که بچه فکر کند همیشه توسری خور است و همیشه دیگران باید برایش تصمیم بگیرند. در کلاسهای روانشناسی به بچهها آموزشهای بهتری هم میدهیم. میگوئیم برای ازدواجت این کار را بکن. مثلاً در ایام کرونا ما ۶۰ زوج را به خانه بخت فرستادهایم. به ۶۰ تا زوج جهیزیه و کمک جهیزیه دادهایم. خداراشکر این ۶۰ زوج تا امروز ۱۸ تا فرزند داشتهاند. باز این بچهها را سیسمونی دادهایم و حمایت کردهایم. همچنین به خانوادهها گفتهایم این بچهها بورسیه رویش هستند. یعنی تمام هزینههای این فرزندان تا زمانی که از آب و گل دربیایند با رویش است. به نظر ما این بچهها رویشهای رویش هستند و سعی میکنیم تا جای ممکن از آنها حمایت کنیم.
ظاهراً ۱۲۰ خانواده تحت پوشش شما از خانوادههای مهاجر هستند. با توجه به اینکه بسیاری از خیریهها این عزیزان را تحت پوشش قرار نمیدهند، چه شد که شما خانوادههای افغانستانی را تحت پوشش قرار دادید؟ این خانوادهها چه مشکلاتی دارند؟
چندروز پیش آقای علمالهدی امام جمعه مشهد تعبیر خوبی استفاده کردند و گفتند برادران افغانستانی ما همان مهاجرین مدینه هستند. اینها مهمان ما هستند و برای ما هیچ فرقی بین خانواده ایرانی و افغانستانی وجود ندارد. ما اینها را با عزت و احترام بیشتری تحت پوشش داریم. بعضی وقتها این خانوادهها کمکهای چربتری هم دریافت میکنند. چرا؟ چون مهمان ما هستند، چون یارانه ندارند و امکاناتی که در اختیار خانوادههای ایرانی است را ندارند. ما این نکات را هم در نظر میگیریم. بنابراین کمکهایی که به این عزیزان میکنیم بیشتر است. البته بعضی خیریهها هستند که به مهاجرین خدمات نمیدهند و میگویند به ما ربطی ندارد، برگردند کشورشان. ما وارد این فضا نشدهایم و در کنار خانوادههای افغانستانی هستیم.
از مشکلاتشان بیشتر میگوئید؟
خب مشکلات مهاجرت مشخص است و نیاز به تکرار من ندارد. ضمن اینکه این عزیزان گاهی از ایرانیها هم ایرانیتر هستند. مثلاً صد سال پیش مهاجرت کردهاند و به ایران آمدهاند، اما هنوز بچهها و نوادگانشان مشکل اقامت دارند. این خانوادهها هیچ فرقی با خانوادههای ایرانی ندارند و فقط نسبشان به افغانستان برمیگردد.
دیگر چه فعالیتهایی دارید؟
توزیع غذای گرم. ما در رویش اول هر ماه قربانی مرغ و گوسفند داریم که هرماه ۲۵۰ تا مرغ و بین ۴۰ تا ۵۰ رأس گوسفند ذبح میکنیم. هرماه سبد کالا توزیع میکنیم. جهیزیه و سیمونی را عرض کردم. یکی از ویژگیهای بستههای معیشتی ما این است که ما در این بستهها میوه هم میگذاریم. یعنی خانوادههای ما در ماه دو بار میوه مصرف میکنند. هزینههای درمانشان را میدهیم. به خانودههایی که بچه کوچک دارند به صورت مرتب شیرخشک میدهیم. سهم سادات، پرداخت اجاره، پرداخت رهن، اهدای کتاب و… از دیگر کارهای ماست. همچنین تمام اعیاد بچههای تحت پوشش ما یا پیتزا میخورند یا ساندویچ کالباس با کیک. در کنارش خرید لباس نو دارند. لوازمی مثل بخاری و یخچال و… به خانوادههایی که نیاز دارند هم تقدیم میشود. برگزاری جشن تکلیف، خرید موبایل، بحثهای مربوط به مدرسه بچهها و دیگر نیازهایشان را به صورت جدی پیگیری میکنیم. برای بچهها تولد میگیریم و سعی میکنیم فضای شادی برایشان فراهم کنیم. در چهار عید قربان، مبعث، فطر و غدیر برنامههای مختلف داریم و اسباببازی توزیع میکنیم. بازیهای فکری برای بچههای دبیرستانی توزیع میکنیم. اگر بچهای کلاس کنکور برود هزینههایش را تأمین میکنیم. اگر والدی بخواهد ترک کند، هزینههای ترک اعتیاد را میدهیم و کمک میکنیم ترک کند. تقریباً میتوان کمکهای ما یک بسته جامع است. البته فعلاً در بحث اشتغال خیلی وارد نشدهایم. فقط به چندتا از خانوادهها تنورهای نانوایی دادهایم که در خانه خودشان نان درست کنند. فعلاً از خانوادههایمان خواستهایم فقط کتاب بخوانند. چون معتقدیم ۵ سال دیگر این افزایش آگاهی به افزایش مهارتهای زندگی آنها میانجامد و از مشکلات جلوگیری میکند.
ممکن است کسی بگوید شما به این دلیل که در تمام حوزهها از این خانوادهها کمک میکنید دارید آنها را تنبل بار میآورید. پاسختان چیست؟
اینطور نیست. چون تمام کارهایی که ما میکنیم باز هم کمکهای جزئی است. در حاشیه شهر مشکلات بزرگتر و جدیتری وجود دارد که حلشان کار ما نیست. مثلاً خانوادههایی هستند که برای بچههایشان شناسنامه نگرفتهاند یا کودکان مهاجری که هویت ندارند. این بچهها بدون هویت و شناسنامه نمیتوانند درس بخوانند، کسی که نمیتواند درس بخواند طبیعتاً نمیتواند به دانشگاه برود، نمیتواند سربازی برود، و کسی که سربازی نرود نمیتواند جواز کسب بگیرد، کار کند، ازدواج کند. بنابراین این بچهها بیمه هم ندارند و کلاً زندگیشان به هیچ جایی بند نیست. رفع این مشکلات در توان ما نیست و کار نهادهای مسئول است. میخواهم بگویم همه کارهایی که ما میکنیم بازهم گره بزرگی از زندگی این خانوادهها باز نمیکند و مشکلات باید به صورت ریشهای حل شود. کارهای ما مثل یک مُسکن میماند. ما میگوئیم شاید این خانوادهها دیگر نتوانند برگردند ولی ممکن است آن بچه با این کمکها و حمایتها بتواند مسیر جداگانهای برود. به خاطر همین است که تمرکز ما روی بچههاست.
میدانیم که کار در حوزه محرومیتزدایی کار سخت و پیچیده و انرژیبری است. چه چیزی شما را در این مسیر نگه داشته است؟
لطف خداست. من حتی وقتی ازدواج کردم یکی از شروطم با خانمم همین بود که ایشان پا به پای من باشد که الحمدلله هست. امیدواریم این توفیق مستمر باشد. البته دوست داریم فقر نباشد ولی تا زمانی که فقط باشد ما هم هستیم.
رویش موفق شده با فعالیتهای مبتکرانهای که دارد نظر رهبر انقلاب را هم جلب کند. درباره توجه رهبری به رویش صحبتی دارید؟
بله. دفتر رهبری دو مرتبه با ما تماس گرفتهاند و ما را مورد قدردانی قرار دادهاند. یکبار برای کتابسرای ما ۱۲ کتاب ارسال کردند که در کتابسرای حاج قاسم بر سر این کتابها دعوا بود و الآن هم در کتابسرا موجود است. یکبار هم برای طرح فرزندآوری از ما تقدیر کردند و گفتند باعث مسرت رهبری شده است. به نظر من اگر مواساتی که رهبری فرمان دادند نبود، کمر دولت قبل در روزهای کرونایی شکسته بود. اصلاً نمیتوانست قد علم کند. رهبری فرمان مواسات دادند و گروههای جهادی نگذاشتند اتفاقات ناگواری بیفتد.
برنامههای خیریه رویش برای آینده چیست؟
داریم برای یک اشتغال پایدار زمینهچینی میکنیم که اگر اجرایی شود حداقل ۱۰۰ خانواده ما از نظر اشتغال مشکلشان حل میشود. دوست داریم خود خیریه را هم تبدیل به بنیاد کنیم تا فعالیتها به صورت جدیتر و بیشتری پیگیری شود. همچنین شعبه دوم رویش در شهرستان سرخس فعال شده و ۴۰ خانواده در روستای بزنگان تحت پوشش ما هستند.