به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پژوهشگاه فضای مجازی، محمد حسین عمادی نماینده دائم و سفیر سابق ایران در چین و استاد دانشگاه چین در یکصد و چهل و ششمین نشست پژوهشگاه فضای مجازی که توسط گروه کشاورزی و منابع طبیعی دیجیتال این پژوهشگاه برگزار شد، گفت: بخش کشاورزی امروزه با چالشهای زیادی به منظور انجام مأموریت خود از جمله افزایش نرخ سریع شهرنشینی و کاهش اراضی کشاورزی و از طرفی کاهش فزآینده منابع پایه کشاورزی (آب، خاک و تنوع زیستی) مواجه است که این موارد تنها بخشی از مسائل بسیار مهم است که در یک افق کوتاه مدت منجر به کاهش ظرفیت تولید در مناطق روستایی شده است.
وی با تاکید بر اینکه تغییرات اقلیمی و گرم شدن کره زمین تمامی معادلات زیست بومی را تغییر داده و دسترسی به غذای کافی و سالم را بیش از پیش با دشواری روبرو کرده است، تصریح کرد: ظهور بیماریهای عالم گیر همچون کووید ۱۹ و منازعات بین المللی نیز به پیچیدگیهای آن افزوده و جنگ اوکراین شاید آخرین رویداد است که عمق این معضل را بیش از پیش به نمایش گذاشت.
عمادی افزود: میتوان ادعا کرد بعد از جنگ جهانی دوم تا به اکنون هیچ بحران غذایی به اندازه بحرانی که در حال حاضر در آن هستیم وجود نداشته و به دلیل نقش دو کشور درگیر در جنگ در تولید غذا و غلات، جامعه بشری امروزه با بحرانی مواجه است که در واقع وارد مرحلهای نوین از بحران جهانی غذا شده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در شرایط کنونی، ناامنی غذایی از سه بعد کاهش در میزان تولید، سختی در دسترسی به غذا و همچنین الگوی نامناسب مصرف غذا بشریت را تهدید میکند و او را با مشکل جدی مواجه کرده است. در این میان یکی از چالشهای دیگر در بخش کشاورزی ناپایداری سیستم غذایی است که نتیجه اعمال روش ناصحیح کشاورزی است که پایداری سیستم تولید را با مشکل روبرو کرده است.
وی بارزترین تأثیر اعمال روشهای ناصحیح کشاورزی را ظهور تغییرات اقلیمی و گرم شدن کره زمین دانست و اظهار کرد: بخش کشاورزی هم متهم و هم قربانی این رویداد جهانی است. تغییر اقلیم، گرم شدن کره زمین، و زوال تنوع زیستی که نتیجه کاربرد روشهای نامناسب کشاورزی است، منجر به کاهش فزآینده تولید در بخش کشاورزی شده است.
نماینده دائم و سفیر سابق ایران در چین با بیان اینکه بهبود حکمرانی، مدیریت و ارتقای سطح نوآوری و بهبود فناوری سه سطح تحول در رابطه با برخورد با مشکل امنیت غذایی در سطح جهانی و سطح ملی به شمار میرود، افزود: در بخش نوآوری و فناوری در کشاورزی با سه دسته از فناوریها روبرو هستیم که میتوانند مشکل را در بخش کشاورزی حل کنند که شامل هوشمند سازی کشاورزی و کاربرد فناوریهای دیجیتال، فناوریهای بیوتکنولوژیک و به کارگیری فناوریهای اگرواکولوژیک یا کشاورزی بوم سازگار است.
عمادی افزود: بدون شک به کارگیری فناوریهای دیجیتال مهمترین راه امید است که میتواند حل کننده مشکلات بخش کشاورزی باشد و البته این یکی از سطوح تکنولوژی بوده و کل تکنولوژی نیست و باید دانست تنها با یک تکنولوژی نوین جدید و حتی هوشمند نمیتوان تمام مشکلات را حل کرد. در واقع حکمرانی و مدیریت مطلوب در این نقطه نقش بسیار مهمی دارد و اعتقاد بر این است که بخش دیجیتال یکی از اصلی ترین پتانسیلهایی است که میتواند چالش را در بحث امنیت غذایی حل کند.
وی در خصوص مطرح شدن مقوله کشاورزی نیز اظهار کرد: از حدود ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ بعد از بحثهای اقلیمی و تغییر تحولاتی که در نوع نگرش انسانها نسبت به مسئله محیط زیست به وجود آمد، مقوله کشاورزی پایدار مطرح شد که امروزه اعتقاد بر این است کشاورزی پایدار محقق نخواهد شد مگر با به کارگیری اصول کشاورزی هوشمند و مبتنی بر پردازش دقیق داده و اطلاعات که آن هم از عهده هوش مصنوعی بر خواهد آمد.
عمادی ادامه داد: بنابراین کشاورزی هوشمند باید فاکتورهای بسیار زیادی که پیش از این در محاسبات در نظر گرفته نشده بود از جمله مسئله محیط زیست، تنوع زیستی، مسئله تغییر اقلیم، و ردپای کربن و بسیاری از فاکتورهای دیگر را همراه با افزایش بهره وری تولید و کاهش مصرف نهادهها به خصوص آب را در نظر بگیرد.
نماینده دائم و سفیر سابق ایران در چین و استاد دانشگاه چین با تاکید بر اینکه نوآوری صرفاً جنبه سخت افزاری نیست، تصریح کرد: نوآوری، به کار بستن یک ایده، رفتار، سیستم، سیاست، برنامه، وسیله، فرایند، محصول یا خدمتی تعریف شده است که برای سازمان جدید و نوین باشد. در این میان یک موضوع مهم در خصوص نوآوری بحث حکمرانی تکنولوژی، انتقال، جذب و پذیرش آن و یکی از دل نگرانیها در بخش کشاورزی کند بودن جذب نوآوری و تکنولوژی در بخش کشاورزی نسبت به سایر بخشهای دیگر است که از جمله موانع آن ناهماهنگی سرعت تحولات در جامعه، اقتصاد و تجارت با سرعت رشد و تحول و توسعه تکنولوژی است به گونهای که تغییر در تحولات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی تدریجی بوده اما سرعت تحولات تکنولوژی تصاعدی و نمایی است.
عمادی گفت: بنابراین اگر بخواهیم دلایل عدم جذب و به کارگیری فناوریهای نوین در بخش کشاورزی را دسته بندی کنیم باید به چهار عامل اصلی ماهیتی، عوامل زیرساختی، روش شناسی و متدولوژیک و در نهایت عواملی که به سیاستگذاری توسعه کشاورزی مربوط میشود، توجه کنیم.
این استاد دانشگاه افزود: شکاف در برخورداری از زیرساختهای توسعهای (شهر و روستا)، اقتصاد سیاسی در سطح جهان (شمال و جنوب) و شکاف در برخورداری از سواد و مهارتهای دیجیتالی و سیاستگذاری نیز از جمله موانع در جذب و پذیرش نوآوری در بخش کشاورزی است.
وی با بیان اینکه هم اکنون پارادوکسی بین سیاستها و عمل وجود دارد و سیاستها از جامع نگری کافی برخوردار نیستند، گفت: بسیاری از سیاستهایی که در حوزه اقتصاد کشاورزی اعمال میشود، مانع جذب نوآوری و تکنولوژی توسط کشاورزان و بهره برداران این بخش میشود. زیرساختهای محدود و خدمات کم به بهره برداران بخش کشاورزی و مناطق دور از دسترس روستایی بخصوص کشاورزان خرده پا، سواد محدود و مهارتهای بکارگیری صنعت دیجیتال در بین بهره برداران این بخش، هزینه زیاد به کارگیری فناوری هوشمند با توجه به درآمد محدود کشاورزان، سیاستهای نامتوازن در سودآوری بخش کشاورزی و غذا و مقررات غیر منطبق با واقعیتهای زندگی روستاییان در بهره برداری از خدمات؛ همه و همه از موانع زیر ساختی جذب فناوری و نوآوری در بخش غذا است.
عمادی ادامه داد: در حوزه کشاورزی نیز یک ذهنیت اشتباه در بین بیشتر سیاستگذاران این است که خلق نوآوری و انتشار فناوری مدرن و پیشرفته خود به خود منجر به پذیرش آن میشود، در حالی که در واقعیت اینگونه نیست و غالب مدل فکری سیاستگذاران مدل خطی است در حالی که ما نیازمند ایجاد مدل سیستمی جامع و یکپارچه در بخش کشاورزی هستیم بنابراین تحقیق و توسعه باید بر اساس نیاز بازار باشد تا بتواند مورد پذیرش جامعه قرار گیرد اما هم اکنون چه در حوزه فناوری و چه در حوزه مدیریت و پژوهش و تحقیق هنوز بسیاری بر مدل خطی باور داشته و سپس گلایه دارند که چرا مورد پذیرش واقع نمیشود.
استاد دانشگاه چین با تاکید بر اینکه از آنجا که شروع حرکت بر اساس نیاز مصرف کننده نبوده به طور قطع تکنولوژی مورد پذیرش قرار نمیگیرد، گفت: در این شرایط نیازمند ایجاد مدل اکوسیستمی هستیم که در آن نیاز مشخص و مبنای آن تقاضا باشد نه عرضه و سپس در این مدل، شبکه ای از دادهها را گنجاند تا حکمرانی مطلوبی داشت که تعاملات منجر به جذب، ورود اصلاحات و بهبود فناوری شود و این موضوعی است که بسیار ساده از آن عبور کرده ایم.
وی افزود: به عنوان یک تجربه موفق در چین مدل اکوسیستمی از سال ۲۰۱۳، برای بخش کشاورزی به کار گرفته شده و مجموعهای تحت عنوان نظام ملی نوآوری و آکادمی علوم چین تعاملات را بین صنعت، دانشگاه و دولت ایجاد کرده و نیازهای بخش کشاورزی از سوی کشاورزان دریافت و بررسی میشود که هر کدام از این اولویتها توسط کدام تکنولوژی بالقوه قابل حل است. بنابراین بخش سیاستگذاری سهم بسیار زیادی در زمینه جذب و به کارگیری تکنولوژی دارد.
عمادی با بیان اینکه اگر هدف پایداری و تداوم تولید است، باید بالانس اقتصادی و سودآوری تولید کننده تضمین شود، تصریح کرد: بهره برداران به عنوان یک حلقه مفقوده در بسیاری از سندهای کشاورزی وجود دارند و در زمان بحران آخرین صدایی که شنیده میشود صدای تولید کننده است. این در حالیست که کشاورزان باید ضمانت استقرار و ادامه را داشته باشد تا بتوانند از سود تولید، تکنولوژی خود را بهبود بخشند و از طرفی سیاستها نیز شفاف باشد.
نماینده دائم ایران در چین یادآور شد: به طور کلی هدفمندی و هماهنگی در حوزه سیاستگذاری غذا و کشاورزی با هدف اقتدار غذایی و ارتقای قدرت اقتصادی بهره برداران بخش، هدایت و تشویق صنایع مولد فناوری هوشمند و دیجیتال در بخش خصوصی به سمت فرصتهای موجود و ناشناخته در بخش کشاورزی و غذا، افزایش سرمایه گذاری عمومی در نوآوری بخش کشاورزی و غذا از طریق نهادهای مسئول و شتاب دهنده فناوری در سطح ملی، از اصول و عوامل تسهیل کننده جذب نوآوری و فناوری هوشمند در بخش کشاورزی و غذا است.
وی اظهار کرد: در این زمینه تاکید میشود سیاستهای تقویت نوآوری و توسعه فناوری هوشمند در بخش کشاورزی بر اساس نیاز (نیاز مبنا و کششی) و اولویتهای ملموس و میدانی بهره برداران (همسو با اقتدار ملی در غذا) هماهنگ و اتخاذ شود. بنابراین حکمرانی مطلوب باید بتواند اکوسیستمی جامع نگر و با دید بلند مدت ایجاد کند و نگاه از کوتاه مدت به بلند مدت و از جزیرهای به جامع تغییر یابد. بنابراین نیازمند یک سازمان سیاستگذاری قوی و هوشمند در بخش کشاورزی هستیم که به دنبال پیشگیری از بیماری باشد نه درمان.