به گزارش خبرنگار مهر، شاید الان باورش سخت باشد که در زمانیکه که نه شبکههای مجازی بودند و نه حتی تلفن همراه و سایر ابزارهای ارتباطی محدود بودند جنگ تحمیلی، اطلاع رسانی و اتفاقاتی پیرامونی آن چگونه از طریق یک ایستگاه رادیویی شکل میگرفت. اما یک ایستگاه رادیویی در آبادان تا آنجا پیش رفت که به نقطه ثقل همه هماهنگیها و مدیریت های دفاع مقدس بدل میشود و حتی گاهی مهمترین پشتیبانیها و اصلی ترین مرکز فرماندهی را هم به عهده میگیرد.
فضل الله صابری نویسنده کتاب «فرکانس ۱۱۶۰» که از روی آن فیلمی به نام «آبادان یازده ۶۰» نیز ساخته شد درباره نقش رادیو در زمان جنگ به خبرنگار مهر بیان کرد: ایستگاه رادیویی ما در زمان دفاع مقدس بزرگترین و قویترین رسانه در منطقه بود و حتی میتوان گفت رادیو مدیریت پنهان جنگ بود.
رادیو و مدیریت پنهان جنگ تحمیلی
وی ادامه داد: این تعبیری بود که بسیاری از فرماندهان به آن اذعان میکردند و اعتقاد داشتند که رادیو مدیریت پنهان جنگ را بر عهده داشت و یکهتاز میدان جنگ بود. چرا که ما در رادیو در تعامل و ارتباط کامل با فرماندهان بودیم و بسیاری از اطلاع رسانیها از طریق رادیو انجام میشد.
عملیاتها در رادیو مرحله به مرحله بود. ما یک مرحله تبلیغی و بعد مرحله تبیینی و تهییجی داشتیم که مخاطب را طبق آن آماده کرده و عملیاتها را از طریق رادیو اطلاع رسانی میکردیم مثلاً وقتی بچهها نقطهای را میگرفتند، فرماندهان به ما میگفتند اعلام کنید که آن بخش را گرفتهایم صابری با اشاره به نقش رادیو در عملیاتها عنوان کرد: عملیاتها در رادیو مرحله به مرحله بود. ما یک مرحله تبلیغی و بعد مرحله تبیینی و تهییجی داشتیم که مخاطب را طبق آن آماده کرده و عملیاتها را از طریق رادیو اطلاع رسانی میکردیم مثلاً وقتی بچهها نقطهای را میگرفتند، فرماندهان به ما میگفتند اعلام کنید که آن بخش را گرفتهایم.
یک ساعت زودتر از تهران در خرمشهر اعلام کردیم شهر آزاد شده است
وی درباره خبر آزادسازی خرمشهر که از تهران با صدای کریمی علویجه پخش شد عنوان کرد: آزادی خرمشهر را بسیاری با صدای کریمی علویجه میشناسند که این خبر هم با هماهنگی ما با صداوسیمای تهران پخش شد. خاطرم هست آن روز همه ما از ساعت ۱۰ صبح این اتفاق را میدانستیم و اینقدر خوشحال بودیم که خود من از صبح به فامیلهایم زنگ میزدم و میگفتم شما تا یک ساعت دیگر از رادیو خبر خوش میشنوید. حتی این خبر در خرمشهر از طریق بلندگوها پخش شد و خود ما هم در رادیو محلی آبادان یک ساعت زودتر برای مردم منطقه اعلام کردیم و بعد حدود ساعت سه عصر توسط کریمی علویجه اعلام شد.
این مدیر رادیو با اشاره به نقش این رسانه در زمان جنگ برای خانوادهها و اهمیت آنکه از نان شب هم شاید واجبتر بود گفت: خیلی اندک و معدود بودند کسانی که ممکن بود رادیو نداشته باشند. رادیوی ما و آنچه از آن اطلاع رسانی میشد همیشه مورد اعتماد بود و البته همان زمان هم کمبودهایی داشتیم. گاهی هم گلایه میکردیم که چرا صدام همه توان رسانهای اش در خدمت جنگی است که خودش متجاوز بوده است اما از این طرف کمتر حمایت میشدیم.
زمان عملیاتها که استراحت هم نداشتیم و مرخصیها را هم لغو میکردیم
وی با اشاره به سختی کار ایستگاه رادیویی آبادان در زمان جنگ یادآور شد: کار ما با خود جنگ فرقی نداشت. گاهی ۲۴ ساعته در حال کار بودیم. در حالت عادی ۱۵ یا ۲۰ نفر در رادیو بودیم که در زمان عملیاتها به ۳۰ نفر هم میرسید. زمان عملیاتها که استراحت هم نداشتیم و مرخصیها را هم لغو میکردیم.
این مدیر رادیو درباره اینکه زنان از چه زمانی توانستند به رادیو راه پیدا کنند گفت: از همان بعد از آزادسازی خرمشهر برخی از زنان هم به رادیو راه پیدا کردند. خواهر یکی از شهدا به عنوان گوینده و دو نفر دیگر هم در بخشهای دیگر وارد رادیو شدند. نرگس حسینی و صدیقه رامهرمزی از جمله این افراد بودند. قبل از آن اما اوضاع پیچیده بود و سختی کار به شکلی بود که هرکسی نمیتوانست در ایستگاه رادیویی کار کند.
صابری در بخش دیگر با اشاره به سختی کار در خرمشهر و ایستگاه رادیو توضیح داد: شروع جنگ پر از ویرانی بود و هر کسی به راحتی آنجا دوام نمیآورد. وقتی توانستیم دشمن را برانیم و راه تردد آبادان باز شد مردم فهمیدند که میتوانند به شهر برگردند و توانستیم نیروهای بیشتری جذب کنیم.
از مهران مدیری تا هرمز شجاعیمهر و محمود شهریاری در آبادان
وی درباره چهرههایی که در روزهای جنگ به خرمشهر و آبادان میآمدند اشاره و بیان کرد: آن زمان هنرمندان و گزارشگران مختلفی از صداوسیمای تهران به جبهه میآمدند اما شرایط گاهی آنقدر سخت بود که نمیتوانستند مدت زیادی بمانند و فرار میکردند. محمود شهریاری مجری تلویزیون از جمله افرادی بود که برای گزارش آمد و گزارشهایی میگرفت که در برنامههای مختلف روی آنتن میرفت. هرمز شجاعی مهر دیگر مجری رادیو و تلویزیون بود که همان اوایل به اینجا آمده بود. برخی چهرهها هم بیشتر در حوزه نمایش کار میکردند و کار رادیویی نداشتند مثلاً مهران مدیری آمده بود و در حوزه نمایشی کار میکرد.
صابری همچنین درباره اینکه مخاطب این رادیو را چه کسانی در نظر گرفته بودند سربازان یا مردم عادی عنوان کرد: ما ۹ دسته را به عنوان مخاطب رادیو تعیین میکردیم، مخاطبان مختلفی که از ایرانی و عرب و قشرهای مختلف را در برمیگرفت. ما حتی برای مجاهدین عراقی پیامهای محرمانه داشتیم تا بتوانیم جذبشان کنیم. اگر سریال «ارتش سری» را دیده باشید آنجا هم از طریق رادیو کدهایی محرمانه را رد و بدل میکردند. ما هم همین کار را میکردیم و به صورت رمزی به مجاهدین عراقی کد میدادیم.
یک رادیو بینالمللی بودیم
وی اضافه کرد: ما یک رادیو بین اللملی بودیم و روی شیخهای عربی هم تاثیر داشتیم و حتی از طریق برنامهها برخی علمای شیعه در کشورهای مختلف به ما کمک کردند و اینها هم جزو همان ۹ دسته مخاطب داخلی و خارجی بودند.
این مدیر رادیو که ورودش به رادیو در ۲۱ سالگی بوده است اضافه کرد: بزرگترین مدیر ما در زمان جنگ حدود ۳۱ یا ۳۲ سال داشت. مثل فرماندهان جوانی که همه در همین رنج سنی بودند و ما در این سن کم، تجربه کردیم و آموختیم. زندگی ما همان چیزی بود که در برخی از این فیلمها میبینید مثل «موقعیت مهدی» که فضایش شبیه همان روزها بود.
مهرداد خوشبخت براساس همین خاطرات فیلم «آبادان یازده ۶۰» را ساخته است. با این حال تبدیل مفاهیم ارزشی مثل ایثار و دفاع مقدس و شهادت به موضوع روز در قالب فیلم و سریال که جذاب هم باشد یک نگاه خاص میخواهد و باید هم و غم آن وجود داشته باشد وی درباره اینکه چرا این موقعیتهای درام کمتر به تصویر کشیده شده است عنوان کرد: مهرداد خوشبخت براساس همین خاطرات فیلم «آبادان یازده ۶۰» را ساخته است. با این حال تبدیل مفاهیم ارزشی مثل ایثار و دفاع مقدس و شهادت به موضوع روز در قالب فیلم و سریال که جذاب هم باشد یک نگاه خاص میخواهد و باید هم و غم آن وجود داشته باشد.
نویسنده کتاب «فرکانس ۱۱۶۰» عنوان کرد: من در این کتاب به بخشی از همین خاطرات اشاره کردهام، خاطراتی که چندین فیلم و سریال میتوان از آنها ساخت و مثلاً مهرداد خوشبخت بیشتر به اتفاقات چند ماه اول ازادسازی خرمشهر پرداخته است.
وی با اشاره به ملاصالح قاری که در فیلم «۲۳ نفر» هم به زندگی او پرداخته شده است گفت: ملاصالح قاری هم یکی از همکاران ما در بخش رادیو عربی بود و مثلاً همین شخصیت کلی خاطره و حرف برای گفتن و فیلم و سریال ساختن دارد. او در بخش عربی فعالیتهای مهمی داشت و با چهرههایی مثل طالقانی و هاشمی رفسنجانی هم خاطراتی داشته است که تصویری کردن شان جذابیت دارد.
صابری درباره خبررسانی برای آبادان و خرمشهر از طریق یک ایستگاه رایدیویی بیان کرد: خرشمهر و آبادان با هم بود چون ما ۱۶ کیلومتر با هم فاصله داشتیم و به نوعی یکی بودیم بنابراین برنامهها و محتوای این شهرها با هم فرقی نداشت. ما حتی با نیروی دریایی، سپاه و ارتش خرمشهر قرار میگذاشتیم و بلندگوها و فرستندههایی را در جاهایی کار میگذاشتیم تا پیامهایی عربی را برای سربازان عراقی بدهیم.
وی درباره مغز متفکر این طراحیها یادآور شد: سیدمحمد صدر هاشمی جزو نیروهای خوش فکر ما در رادیو بود که پدرش هم از مراجع تقلید بود و بخشی از طراحیها با نظر او صورت میگرفت. غیر از چند نیروی ثابت و اصلی افرادی هم به صورت موقتی به رادیو میآمدند و میرفتند و یا دیگرانی هم بودند که نمیتوان اسمشان را گفت و شاید محرمانه باشد.