به گزارش خبرنگار مهر، فردا ۲۵ شوال سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) است. امام صادق (ع) نیز مانند دیگر امامان شیعه، محور برجستهی دعوتشان را موضوع «امامت» تشکیل میداده است. برای اثبات این واقعیت تاریخی، قاطعترین مدرک، روایات فراوانی است که ادعای امامت را از زبان امام صادق (ع) به روشنی و با صراحت تمام نقل میکند. امام در هنگام اشاعه و تبلیغ این مطلب، خود را در مرحلهای از مبارزه میدیده است که میبایست به طور مستقیم و صریح، حکام زمان را نفی کند و خویشتن را به عنوان صاحب حق واقعی ولایت و امامت به مردم معرفی نماید؛ و قاعدتاً این عمل فقط هنگامی صورت میگیرد که همهی مراحل قبلی مبارزه با موفقیت انجام گرفته، آگاهیهای سیاسی و اجتماعی در قشر وسیعی پدید آمده، آمادگیهای بالقوه در همهجا احساس شده، زمینههای ایدئولوژیک در جمع قابل توجهی ایجاد گردیده، لزوم حکومت حق و عدل برای جمعی کثیر به ثبوت رسیده و بالاخره رهبر تصمیم راسخ خود را برای مبارزهای نهایی گرفته است. بدون این همه، مطرح کردن نام یک شخص معین به عنوان امام و زمامدار محق جامعه، کاری عجولانه و بی فایده خواهد بود.محسن زمانی در یادداشتی اختصاصی که در اختیار مهر قرار داده است به تبیین ویژگیهای آن امام همام پرداخته است که در ادامه با هم میخوانیم:
امام صادق (ع) ششمین امام از ائمه اطهار (ع) است که پیامبر اکرم (ص) بر جانشینی آنها پس از خود تصریح فرموده است. آن حضرت در سال ۸۳ هجری قمری دیده به جهان گشود و در سایهسار جدش امام زین العابدین (ع) و پدر بزرگوارش امام محمد باقر (ع) رشد کرد و از آن بزرگواران، علوم شریعت و معارف اسلامی را دریافت کرد.
آن حضرت همراه پدران پاکش حلقههای نورانی به هم پیوستهای را تشکیل میدهند که به رسول خدا (ص) منتهی شده و در میان آنها غریبه و ناشناسی فاصله نینداخته است؛ ازاینرو میتوان گفت که آن حضرت جرعه نوش سرچشمه زلال وحی و منبع حکمت الهی بوده است.
امام صادق علیهالسلام با فکر روشن و دید دقیق خود، سینه دانشها را شکافت و دنیا را از دانش خود آکنده ساخت. شخصیتی مثل امام صادق علیهالسلام است که میگوید: «سلونی قبل أن تفقدونی فإنه لا یحدّثکم أحد بعدی بمثل حدیثی ؛[۱] از من سوال کنید پیش از آنکه مرا از دست بدهید؛ به درستی که پس از من، کسی مانند حدیث مرا به شما نخواهد گفت.» این، سخنی بود که جدّ بزرگوارش امام امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز مانند آن را بیان کرده بود.
امام صادق علیهالسلام در حدیث دیگری از گستردگی علوم و دانشهای خود چنین سخن به میان آورده است: «به خدا سوگند که من آنچنان به کتاب خدا آگاهی دارم که گویا کتاب خدا در میان مشت من است که در آن اخبار آسمان، اخبار زمین، اخبار هر آنچه واقع شده و اخبار آنچه تا قیامت واقع خواهد شد آمده است که خداوند متعال خود فرموده است: (فیه تبیان کل شیء) در آن روشنگری برای هر چیز است .»[۲]
بزرگترین جلوه گستردگی علمی امام صادق علیهالسلام این بود که تعداد چهارهزار دانشجو از دریای دانش آن حضرت سیراب شدهاند و دانش و فرهنگ را در جمیع تمدّنهای اسلامی پخش کرده و پرچم معرفت دینی و احکام شرعی را برافراشتهاند.
بعضی از شاگردان امام صادق علیهالسلام دارای آثار علمی و شاگردان متعددی بودند؛ به عنوان نمونه هشام بن حکم، سی و یک جلد کتاب نوشته و جابر بن حیان نیز بیش از دویست جلد کتاب در زمینههای گوناگون به خصوص رشتههای علوم عقلی، طبیعی، فیزیک و شیمی تصنیف کرده بود. ابان بن تغلب در مسجدالنبی جلسه درس داشت و آنگاه که وارد مسجد میشد ستونی را که پیامبر صلیاللهعلیهوآله تکیه میداد، برای او خالی میکردند.
شاگردان امام صادق علیهالسلام منحصر به شیعیان نبودند، بلکه از اهل سنت و جماعت نیز افرادی بودند که از مکتب آن حضرت برخوردار میشدند؛ پیشوایان چهارگانه اهل سنت بلاواسطه یا با واسطه، شاگرد امام صادق علیهالسلام بودند. ابوحنیفه در رأس آنها قرار دارد که به گفته خودش، دو سال شاگرد امام بوده و اساس علم و دانشش از این دو سال است.
امام صادق (ع) در کلام دیگران
ابوحنیفه امام و مؤسس مذهب حنفی اهل سنت میگوید: «اگر آن دو سال درس در محضر امام صادق علیهالسلام نبود، من هلاک شده بودم. روزی از او پرسیدند: فقیهترین کسی را که میشناسی کیست؟ گفت: جعفر بن محمد .»[۳]
مالک، امام و بنیانگذار مذهب مالکی میگوید: «هیچ دیدهای ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر قلب هیچکس خطور نکرده، کسی که برتر و افضل از جعفر بن محمد علیهماالسلام باشد؛ چه از نظر فضائل و کمالات و چه از نظر دانش و عبادات و پارسایی. او بسیار حدیث میگفت و خوش گفتگو بود و به خدا سوگند هرچه میگفت راست بود .»[۴]
زید عموی شهید امام صادق علیهالسلام و پسر امام زین العابدین علیهالسلام از بلندی مقام آن حضرت چنین سخن گفته است: «در هر زمانهای باید حتماً کسی از ما اهل بیت علیهمالسلام باشد تا خداوند به واسطه او بر مردم احتجاج کند و حجت زمان ما برادرزادهام جعفر است؛ هر کس از او متابعت کند، گمراه نشده و هر کس با او مخالفت کند، روی هدایت را نخواهد دید .»[۵]
پینوشت:
[۱]. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۳، ص ۸۲۸.
[۲]. کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۲۹.
[۳]. ذهبی، محمد، سیر أعلام النبلاء، ج ۶، ص ۲۵۷. «لولا السنتان لهلک النعمان.»
[۴]. ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج ۴، ص ۲۴۸.
[۵]. کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۳۰۷.