محمدعلی باشهآهنگر کارگردان جنوبی سینما و تلویزیون ایران در گفتگو با خبرنگار مهر درباره وضعیت خرمشهر در آستانه چهلمین سالگرد آزادسازی این شهر گفت: برخی حرفها دیگر تازه نیست. بعد از ۸ سال جنگ، اگر دو سال هم برای فعالیت ستادهای بازسازی در شهرهایی مثل آبادان و خرمشهر حتی شهرهای غربی کشور در نظر بگیریم، در بسیاری از موارد شاهد بازسازیهای سریع اما بیحساب و کتاب بودیم. نمونهاش خانه ما در آبادان بود که صددرصد تخریب شد و وقتی خانواده خود را به دزفول انتقال دادیم، آنجا هم مورد اصابت موشکهای روسی قرار گرفت.
وی افزود: خانهای که در دزفول خریدیم یک خانه قدیمی بود که کل خانواده بابت آن پول روی هم گذاشتیم. آن خانه تا سال ۶۸ یعنی یک سال بعد از جنگ هم بازسازی نشد. خانهمان در آبادان هم تقریباً حوالی سال ۶۹ وارد مرحله بازسازی شد اما بازسازیای که آن زمان انجام شد مگر چگونه بود؟ زندگی زندهیاد پدرم در این دو شهر نابود شده بود اما برای بازسازی به ظاهر خانه آبادان دست نزدند و خانهای را که کارشناس بازسازی ۱۰۰ درصد تخریب برای آن در نظر گرفته بود، تنها چند مورد بازسازی جزئی انجام دادند.
باشه آهنگر تأکید کرد: تخریب خانهها در آن زمان تنها بهواسطه گلولههای دشمن نبود، وقتی یک گلوله ۱۲۰ سقف یک خانه را نابود میکرد و تا چند سال نمیتوانستی وارد آن خانه شوی، باد و باران و آب همه آن خانه را فرسوده میکند. این اتفاق برای بسیاری از خانهها و مراکز تفریحی و آموزشی و مناطق مهم در آباد ان و خرمشهر رخ داد. امروز وقتی نگاه میکنید بسیاری از نخیلات این دو شهر که زمانی بهترین خرماهای کشور را تولید میکردند، به دلیل نفوذ آب شور در وضعیت اسفانگیزی قرار دارند.
وی افزود: مسئله اصلی این نیست که از نظر معماری و ظاهر ساختمانها این شهرها دستخوش اتفاقات سرهمبندیشده از سوی ستادهای بازسازی قرار گرفتند، هنوز وقتی در خیابانها و پسکوچههای این دو شهر قدم میزنید، آثار جنگ را بر روی در و دیوار میبینید. من شهر هیروشیما را از نزدیک دیدهام، بعد از ۱۰ سال از حمله اتمی، آن شهر به حالت اولیه خود بازگشته و حتی وضعیت بهتری هم پیدا کرده است. عوارض جنگ جهانی در شهرهای آلمان و ایتالیا و لهستان و حتی روسیه، بعد از یک دهه به پایان رسید و بسیاری از آنها به حالت عادی خود بازگشتهاند. مردم خرمشهر و آبادان اما همچنان گرفتار تأمین آب شرب روزانه خود هستند! گرفتار یک بیتوجهی هستند که هنوز هم ادامه دارد. این دو شهر نه تنها از وضعیت ۴ الی ۵ دهه قبل خود فاصله گرفتهاند، بلکه بسیار فقیر هم شدهاند. فریادرسی هم نیست.
عوارض جنگ جهانی در شهرهای آلمان و ایتالیا و لهستان و حتی روسیه، بعد از یک دهه به پایان رسید و بسیاری از آنها به حالت عادی خود بازگشتهاند. مردم خرمشهر و آبادان اما همچنان گرفتار تأمین آب شرب روزانه خود هستند! گرفتار یک بیتوجهی هستند که هنوز هم ادامه دارد فریادرسی هم نیست این کارگردان سینمای دفاع مقدس درباره مشاهدات خود از حماسهآفرینیهای خرمشهر تأکید کرد: من در عملیات آزادسازی خرمشهر حضور داشتم. عملیاتی که هر سه مرحله آن تقریباً یک ماه و نیم ادامه پیدا کرد و طرح اصلی آن هم آزادسازی و استقرار نیروها در بصره بود اما در ادامه تبدیل به آزادسازی خرمشهر شد. در این مدت نیروهای بسیاری را هم از دست دادیم اما این عملیات در یاد همه ماندگار شد. برای فیلمهای سینمایی و گاهی سریالهای تلویزیونی معتقدم پژوهشی که باید میان نیروهای سپاه و ارتش هیچ گاه صورت نگرفت. این کار نیاز به یک پژوهش دقیق دارد. خدا رحمت کند سرلشگر شهید صیاد شیرازی را که نقشی کلیدی در این عملیات داشت، خدا رحمت کند شهید احمد کاظمی را و بسیاری بزرگان دیگر را که در این عملیات نقش داشتند و به شهادت رسیدند.
وی افزود: این عملیات بعد از عملیات فتحالمبین یکی از بزرگترین عملیاتهای ما بود که هم وسعت خاک بسیاری در آن داشتیم و هم انهدام نیروهای بسیاری از نیروهای دشمن داشتیم. متأسفانه اما در فیلمها و سریالها به دلیل نبود پژوهش درست و نبود مدیریتی که کار را به کاردان بسپارد، همواره گوشهای از حماسههای خرمشهر و آبادان به تصویر کشیده شده است که در بسیاری از موارد با تحریف هم همراه بوده است. به همین دلیل این روایتها منجر به انتقال تصاویری ماندگار از حماسه این دو شهر به ذهن مخاطبان نشده است.
کارگردان فیلمهای سینمایی همچون «فرزند خاک» و «ملکه» در ادامه درباره حسرتهای خود از ناگفتههای جنگ درآثار سینمایی هم گفت: آنچه بهعنوان پژوهش به آن اشاره کردم، بیشتر ناظر به جزئیات و شرایط پشتپردهای بود که براساس آنها نیروهای ما در شرایط تحریم و بدون سازماندهیهای لوجستیکی لازم، وارد میدان عمل میشدند. در رأس فرماندهی ارتش آن زمان شهید صیاد شیرازی بود و در رأس سپاه سردار محسن رضایی قرار داشت. آن زمان قرارگاههای مشترکی مانند کربلا و نجف شکل گرفته بود و نیروهایی بودند که باید این عملیاتها را پشتیبانی میکردند. در پشت صحنه اما شرایط بسیار برای فرماندهان سخت بود. جنگ ما یک جنگ مردمی بود که در برابر ما بیش از ۵۰ کشور بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به دشمن کمک میکردند.
وی افزود: ماهوارههای آمریکایی و اروپایی حتی از انتقال اطلاعات به عراق دریغ نمیکردند و به همین دلیل عراقیها تسلط کامل بر آسمان ما داشتند. تانکهای مدرنی که آن زمان روسیه در اختیار عراق گذاشته بود همین وضعیت را داشت. هواپیماهای فرانسوی و روس هم همینطور. سیستم هوایی و زمینی عراق به کمک کشورهای شرق و غرب به روز میشد و بسیاری از کشورها از جمله روسیه و کشورهای اروپایی کمکهای بسیاری به عراق کردند. در آن مقطع اگر وحدت میان ارتش و سپاه ما نبود قطعاً این نتایج بهدست نمیآمد، اما در پشت پرده همین شرایط هم مصیبتهای بسیاری بر بزرگان گذشت که امروز در خاطراتشان میتوانیم بخوانیم.
باشهآهنگر تأکید کرد: متأسفانه این پژوهشها و اطلاعات در فیلمهای ما بازتاب پیدا نکرده و مطمئن هستم اگر هم بخواهد بازتاب داشته باشد، موانعی در برابر آن خواهد بود که حاصلش را به فیلمهایی دم دستی و گذرا تبدیل میکند. این فیلمها تا به امروز هیچ گاه حق مطلب را درباره جنگ ادا نکرده است و به نظرم هم دیگر دارد دیر میشود. ۴۰ سال یعنی یک تاریخ، یعنی یک گذشته و طی آن همه چیز تغییر کرده است. دیگر ورود نیروهای زرهی به شهرهایی مانند آبادان و خرمشهر برای ساخت فیلم تقریباً دیگر نشدنی است. هیچ ارگانی هم بهصورت جدی پای کار نمیآید تا این تجهیزات را در اختیار فیلمسازان بگذارد.