خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: مرگ مغزی اولین شرط قانونی انجام فرایند پیوند اعضا است. با احراز این موضوع و اطمینان از حصول تمام شرایط برای صدور حکم «مرگ مغزی» بیمار به بخش آیسییو ویژه منتقل میشود و آزمایشهای مخصوص بعد از طی کردن مراحل اداری و دریافت رضایت فرد یا خانوادهاش انجام میشود. اما مسئلهای که اینجا مطرح میشود رویارویی با مفهوم کلمه «مرگ» است. ما انسانها فی نفسه مرگ را از کار افتادن تمام اعضای بدن میدانیم. وقتی با عبارت «مرگ مغزی» مواجه میشویم اولین سوالی که برای مان یش میآید این است که با «مرگ» چه تفاوتی دارد. آنطرفتر هم اینکه ما مسلمانان برای فرد مرده احکام شرعی خاصی قائل هستیم که با افراد زنده متفاوت است. آیا برای فرد مرگ مغزی شده، احکام فرد مرده را باید رعایت کنیم یا زنده را؟ سومین سوالی که امروز میخواهیم به آن بپردازیم این است که آیا مراجع تقلید با روند پیوند عضو مشکلی ندارند؟
احکام شرعی
«دفن» و «کفن» و «غسل میت» بیمار مرگ مغزی تا زمانی که به «مرگ کامل» نرسد جایز نمیباشد. در جواز پیوند اعضا این بیماران بین مراجع اختلاف وجود دارد. بعضی بر این باورند اگر قطع اعضا موجب سرعت بخشیدن به مرگ بیمار شود، پس جایز نیست و برخی پیوند را در صورتی جایز دانستهاند که به نجات جان مسلمانی منجر شود. از نظر گروهی نیز اگر فعالیت قلب بهوسیله دستگاه باشد نه خودبهخود، قطع اعضا و پیوند جایز است. درباره ادامه معالجه و قطع دستگاههای پزشکی نیز اختلافنظر وجود دارد.
آثاری درباره مرگ مغزی و احکام فقهی و حقوقی آن به نگارش درآمده است. از منظر پزشکی، مرگ مغزی، از بین رفتن فعالیتهای مغز است به گونهای که قابل بازگشت نباشند؛ هرچند سایر اعضای بدن مانند قلب، ریه و کلیهها با کمک دارو و تجهیزات پزشکی دارای فعالیت هستند و پس از مدت کوتاهی از کار خواهند افتاد. در مرگ مغزی، خونرسانی به مغز متوقف شده و اکسیژن به آن نمیرسد و به همین دلیل بافتهای مغزی میمیرند. تفاوت مرگ مغزی با کُما (زندگی نباتی) در این است که کما، اختلال شدید هشیاری است و در آن احتمال بازگشت به زندگی وجود دارد؛ زیرا در این حالت، مغز هنوز زنده است و بیمار نفس میکشد؛ اما در مرگ مغزی، مغز به صورت کامل از بین رفته و احتمال بازگشت به زندگی وجود ندارد. در منابع پزشکی، سه تعریف برای مرگ ارائه شده است: «از کار افتادن قلب، از کار افتادن کامل مغز و از کار افتادن همزمان قلب و مغز.» از کار افتادن همزمان مغز و قلب، کاملترین تعریف دانسته شده است.
فقها در عنوان مرده یا زنده بر بیمار دچار مرگ مغزی، دیدگاههای مختلفی ارائه کردهاند. منشأ این اختلاف به ملاک تشخیص مرگ به لحاظ فقهی بازمیگردد. آیا معیار تشخیص مرگ، نگاه عُرفیِ عام (عموم مردم) است یا تشخیص کارشناس و متخصص و یا فقیه؟ در پاسخ به این سوال باید کمی با زبان تخصصی صحبت کرد که بهدلیل اینکه در این گزارش مخاطب فقط متخصص فقه در نظر گرفته نشده بهصورت تفصیلی به آن نمیپردازیم. فقط به همین توضیح بسنده میکنیم که برای مراجع مختلف این نظر متفاوت است. اما در مورد نتیجه این مذاکرات که مربوط به «اذن انجام فرایند پیوند اعضا» میباشد، با تماس به دفتر چند تن از مراجع عظام، پاسخ این مورد را جویا شدیم:
دفتر آیتالله مکارم شیرازی (مدظله العالی)
ایشان قائلند که اگر بعد از مرگ کامل عضو برداشته شود و نجات جان دیگران منوط به آن باشد، نیازی به اذن قبلی بیمار یا اجازه بازماندگان نیست؛ هرچند بهتر است. برخی معتقدند از آنجا که بیمار مرگ مغزی و به تبع او بازماندگانش، مالک اعضای بدن خود نیستند، وصیت بیمار و اذن یا عدم اذن او و بازماندگان تأثیری در جواز یا عدم جواز پیوند اعضا ندارد. اما طبق قوانین استفاده از اعضای بیماران مرگ مغزی، مشروط به وصیت یا موافقت اولیای او شده است. در نهایت به طور خلاصه فرمودند: در صورت نیاز و ضرورت، با رضایت بستگان و با رعایت شرایط اشکالی ندارد.
دفتر آیت الله العظمی خامنهای (مدظله العالی)
آیت الله العظمی خامنه ای در دو جوابی که به این استفتا میدهند، میفرمایند: اگر این افراد دچار ضایعات مغزی غیر قابل درمان و برگشت شوند که بر اثر آن، همه فعالیتهای مغزی آنان از بین رفته و به حالت اغمای کامل فرو روند که باعث فقدان و از دست رفتن هر نوع شعور و احساس و حرکتهای ارادی میگردد؛ در صورتی که استفاده از اعضای بدن چنین بیمارانی برای معالجه بیماران دیگر، باعث تسریع در مرگ و قطع حیات آنان شود جایز نیست، در غیر این صورت اگر عمل مزبور با اذن قبلی وی صورت بگیرد و یا نجات نفس محترمی متوقف بر آن عضو مورد نیاز باشد، اشکال ندارد.
در پاسخ دیگری هم که در سایت منتصب به ایشان آمده میفرمایند: استفاده از اعضای میّت برای پیوند به بدن شخص دیگر برای نجات جان او یا درمان بیماری وی اشکال ندارد و وصیّت به این مطالب هم مانعی ندارد مگر در اعضایی که برداشتن آنها از بدن میّت، موجب صدق عنوان مثله باشد و یا عرفاً هتک حرمت میّت محسوب شود.
آیت الله العظمی نوری همدانی (مد ظله العالی)
در صورت وصیت میت مانعی ندارد و در غیر این صورت باید با صلاحدید حاکم شرع (ولی فقیه) باشد.
دفتر آیت الله العظمی سیستانی (مدظله العالی)
قطع اعضای میت مسلمان جایز نیست و مستلزم دیه است و دفن آن در صورت قطع واجب است مگر اینکه حیات مسلمانی بر آن متوقف باشد که در این صورت جایز است ولی دیه واجب است. و اگر خودش وصیت کرده باشد دیه ساقط است ولی اگر حیات مسلمانی متوقف نباشد و وصیت کرده باشد عمل به آن مورد اشکال است.
ایشان برداشتن بخشی از بدن انسان زنده برای پیوند زدن در صورتی که قطع آن زیان مهمی داشته باشد مانند چشم و دست و امثال آنها را جایز نمیدانند اما با این حال میفرمایند: اگر زیان مهمی نداشته باشد مانند قطعهای از پوست یا نخاع یا یک کلیه در صورت سالم بودن کلیه دیگر با فرض رضایت صاحبش جایز است. اگر کودک یا دیوانه نباشد وگرنه به هیچ وجه جایز نیست و هرگاه قطع آن جایز بود گرفتن پولی به ازای آن نیز جایز است. و قطع عضو مسلمان مرده، مانند چشم و دستش برای پیوند زدن به بدن زنده جایز نیست، و اگر کسی چنین کند، بر او دیه لازم میآید و دفن آن عضو قطع شده واجب است. ولی اگر پیوند زد و عضو زندهای از بدن شد، قطع آن واجب نیست. و کسی که از نظر مغزی مرده است در حالی که قلب وریه او هر چند به کمک دستگاه وظیفه خود را انجام میدهند میت شمرده نمیشود و قطع اعضای او برای الحاق به زنده به هیچ وجه جایز نیست. و نفوذ وصیت به اهدای عضو بعد از مرگ مشکل است.
آیت الله العظمی شبیری زنجانی (مد ظله العالی)
ایشان با ایراد وارد کردن به مفهوم مرگ مغزی میگویند: به مرگ مغزی شرعا مرگ (موت) صدق میکند یا نه مورد اشکال است. زیرا به مفاد آیه شریفه «الله یتوفی الانفس حین موتها» (زمر، آیه ۴۲) خدا روح را در هنگام مرگ باز پس میگیرد و در مرگ مغزی روح به طور کامل از بدن نگرفته شده لذا ترتب موت و آثار آن مشکل است ولی چنانچه علم و یا اطمینان دارد که برگشتی نیست در صورتی که خود شخص به اهدا عضو وصیت کرده مانعی ندارد ولی در صورت عدم وصیت مسئله مورد اشکال است اهدای عضو در غیر فرض ضرورت جایز نیست.
پاسخ دفتر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مدظله العالی)
ایشان عقیده دارند مرگ مغزی مرگ نیست و اهدا اعضای بدن جایز نیست و وصیت به آن هم نافذ نیست و اثری ندارد بلی چنانچه حیات مسلمان موقوف به پیوند عضو باشد، با نبود میت غیر مسلمان جایز است از عضو میت مسلمان برای ادامه حیات مسلمان استفاده شودو درنهایت اینکه برداشتن عضو مسلمانی که هنوز فوت نکرده ولو مرگ مغزی او مسلم باشد، جایز نیست.
آیت الله العظمی وحید خراسانی (مد ظله العالی)
تشریح بدن مسلمان مرده جایز نیست و بر تشریح کننده، دیه جنین مسلمان به تفصیلی که در کتاب دیات مذکور است- لازم میشود.
تشریح بدن کافر غیر ذمّی مرده جایز است و جواز تشریح بدن ذمّی و عدم ثبوت دیه جنین ذمّی در تشریح آن محلّ اشکال است، مگر آنکه در آئین آنها جایز باشد که در این صورت مانعی ندارد و اگر مردهای، مسلمان بودن یا ذمّی بودن او مشکوک باشد، تشریح بدن او جایز است.
اگر زنده ماندن مسلمان، متوقف بر تشریح بدن مردهای شود و تشریح بدن غیر مسلمان و یا مشکوک الاسلام ممکن نباشد و راه دیگری برای زنده نگه داشتن آن مسلمان نباشد، در این صورت جایز است که بدن مسلمان مرده را تشریح کنند و دیه جنین مسلمان به تفصیلی که در باب دیات ذکر شده است بر تشریح کننده لازم میشود.
بریدن عضوی از اعضای بدن مسلمان مرده مانند چشم و غیر آن به منظور پیوند زدن آن به بدن شخص زنده جایز نیست، و قطع کننده باید دیه آن عضو را که دیه اعضای جنین مسلمان است بپردازد، ولی چنانچه زنده ماندن مسلمان متوقف باشد بر اینکه عضو بدن مسلمان مردهای را ببُرند و به او پیوند زنند، بریدن آن عضو جایز است، ولی قطع کننده باید دیه آن را بپردازد و پس از پیوند، که جز بدن زنده گشت، احکام بدن زنده بر آن جاری است.
اگر کسی در حال حیات خود وصیّت کند که پس از مردن او عضوی از اعضای او را قطع کنند و به دیگری پیوند زنند، صحّت این وصیّت محلّ اشکال است.
اگر شخصی راضی شود که در حال حیات خود عضوی از اعضای او را بریده و به دیگری پیوند زنند، چنانچه آن عضو از اعضای رئیسه باشد که بریدن آن صدمهای به حیات او میزند، و یا نقص و عیبی در او ایجاد میکند، بریدن آن عضو جایز نیست. و اگر با بریدن آن عضو ضرر و عیبی بر او وارد نمیشود مانند بریدن مقداری از پوست و یا گوشت ران که جای آن روییده میشود بریدن آن عضو با رضایت او جایز است، و میتواند برای رفع ید از آن عضو مبلغی دریافت کند.
ادامه معالجه
فردی که در حالتی است که پزشکان این حالت را «مرگ مغزی» میدانند، درباره ادامه معالجه و جدا کردن دستگاههای پزشکی یاریرسان از او، بین مراجع دو نظر وجود دارد: تعداد زیادی از فقها قائل به عدم جواز قتل بیمار مرگ مغزی شدهاند؛ در مقابل، عدهای معتقد به عدم حرام بودن جدا کردن دستگاه شدهاند. گروهی از فقها مانند آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله نوری همدانی بر عدم وجوب ادامه معالجه حکم کردهاند؛ اما مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی، اقدام به معالجه او مانند وصل کردن دستگاه تنفسی را واجب شمرده و قطع آن را جایز ندانسته است.
اهدا از بیمار مرگ قلبی
بعد از مرور احکام شرعی مراجع تقلید در مورد مسئله اهدای عضو، این یادآوری بد نیست که مجوز انجام اعمال جراحی پیوند اعضا در تاریخ ۳۱ ام اردیبهشتماه سال ۱۳۶۸، توسط امامخمینی (ره) مرجع شیعیان جهان و رهبری ملت ایران در آن زمان صادر شد. از آن زمان بود که این امر به قانون تبدیل شد و با وضع تبصرهها و بندهایی به عرصه اجرا رسید. اما در حال حاضر تنها شرط انجام پیوند اعضا از دهنده یعنی «فردی که دچار مرگ مغزی شده است» به گیرنده است.
پزشکان و متخصصان دانشگاه علوم پزشکی ایران اخیراً موفق به انجام جراحی پیوند از دهنده با «مرگ قلبی» به گیرنده شدهاند که این اتفاق بعد از استرالیا و آمریکا برای اولین بار در ایران انجام شده است. دکتر سام زراعتیان در مورد انجام و چگونگی کمی و کیفی این عمل به خبرنگار مهر گفت: «ما برای انجام این عمل چندین فاکتور مشخص را میسنجیم و برای هر کدام مقادیر مشخصی را بررسی میکنیم. اگر بیمار مورد نظر شرایط مناسبی برای پیوند داشت و بعد از ۴۵ دقیقه اجرای احیای قلبی برایش فایدهای نداشت، دستگاه مخصوصی را به او وصل میکنیم که شرایط را موقتی کنترل کند و نگه دارد و موفق شدیم تا به امروز ۵ عمل پیوند موفق پشت هم را از بیمار مرگ قلبی به کاندیدای دریافت عضو انجام دهیم. در سال پیش رو که مقام معظم رهبری تاکید بر «دانشبنیان» بودن داشتند، گروه ما برای اولین بار توانست این جراحی را پیاده کند و حتی نکته قابل توجه آنکه سرعت انتقال اعضا و جوارح از سرعت دو کشور دیگر هم کمتر بوده و این جز با اتکا به توانایی دانشمندان وطنمان میسر نمیشد.
البته این روش (اهدا از بیمار مرگ قلبی) به صورت روتین انجام نمیشود چون مجوز آن باید از طرف مراجع قانونی صادر شود و نمونههای ذکر شده تنها در اندازه آزمایشی انجام شده است.