به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی است که مرتضی نجفی قدسی درباره اجتماع سلام فرمانده در ورزشگاه یکصد هزارنفری تهران تحت عنوان «عشق جانم! امام زمانم! و وظیفه ما!» نوشته است:
اجتماع یکصد هزار نفری دهه نودی و هشتادی های مردم عزیز تهران در ورزشگاه آزادی و سرود امام زمانی سردادن آنان صحنه بسیار زیبا، غرورآفرین و ماندگاری را ایجاد کرد که از کنار آن نمیتوان به سادگی گذشت.
از چند هفته پیش که این نسیم مهدوی از مسجد مقدس جمکران وزیدن گرفت بحمدلله به لطف امام زمان (عج) با اقبال شایان توجه کودکان و نوجوانان کشورمان در مدارس و تجمعات بزرگی در مراکز استانها و شهرهای مختلف کشورمان همراه بود.
واقعاً کسی فکر نمیکرد یک سرود مذهبی که نجوایی ملتمسانه با حضرت حجت ارواحنا فداه دارد اینچنین در ذهن و جان نونهالان نفوذ کند و آنها را در نمایشی وجدآور به صحنه آورد. گویا نام مقدس آن حضرت بایستی بر زبانها و جانهای پاک و مطهر جاری میشد و کودکان و نونهالان ما که هنوز گرفتار آلودگیهای دنیا نشدهاند بهترین افراد برای این منظور بودند تا بلکه به پاکی قلب آنها آن منجی عالم توجه و عنایتی فرماید و به لطف ایشان موانع ظهور آن حضرت برطرف شود و مشکلات جهان تشیع و اسلام وکل بشریت حل و فصل شود و شهد شیرین عدالت را به عالم هستی عطا بفرماید.
از حدود دو دهه پیش که اجتماعات عظیم علی اصغریها در اولین جمعه ماه محرم در شهرهای مختلف کشورمان و حتی بسیاری از کشورهای جهان برگزار میشود و مادران عاشقانه فرزندان شش ماهه شأن را به پاسداشت علی اصغر امام حسین (ع) نذر سربازی حضرت مهدی (عج) میکنند باید به انتظار چنین استقبال عظیم و زائد الوصفی ازسوی نونهالان و کودکان کشورمان از یک سرود امام زمانی میبودیم چرا که آنها از شش ماهگی در حقیقت این سرود مهدوی را آغاز کردهاند و اکنون شاهد بروز و ظهور همان شش ماههها هستیم و انشا الله روز بروز طنین صدای آنها قویتر و رساتر وگامهای استوار آنها در پیمودن راه علی ابن مهزیارها، بهجتها و حاج قاسمها را شاهد باشیم.
در دورانی که تهاجم فرهنگی، رسانهای و تبلیغاتی دشمنان بسیار سنگین است و در حالی که مفاسد زیادی به جامعه ما تحمیل شده است، ناگهان نسیمی الهی بوزد و بچههایمان به ما درس یاد امام زمان (ع) بودن را بدهند، بسیار مبارک و ارزشمند است و امیدواریم طلیعهای برای پاکسازی میهنمان از تمامی مفاسد باشد.
اما رسالت ما بزرگترها چیست؟! آیا همین تماشا کردن است! این ماجرا نشان داد که اگر کار فرهنگی خوب و مثبت و خالصانه ای انجام شود، برکت پیدا میکند و بر دلها و جانها مینشیند و هر کس باید سعی کند در این دورانی که دشمن یأس و ناامیدی را پیوسته در جامعه پمپاژ میکند، در سالم سازی فضا تلاش کند تا بلکه دلدادگی جامعه به معنویات بیش از پیش نهادینه شود.
مردم عزیز ما همواره سعی کردهاند به خون شهدایشان وفادار باشند و این وفاداری و تأدب آنها به اهل بیت (ع) و شهدای عزیزی چون حاج قاسم سلیمانی نباید مورد سو استفاده کسانی شود که وظیفه شأن مبارزه جدی و بی امام با بی عدالتیها و تبعیضها و رانتخواری ها و ویژه خواریها است!
جای تأسف است که عدهای به اسم خودرو ملی سالها ملت را سرکار بگذارند و سرمایههای کشور را بی حد و حصر مصرف کنند و بعد از چهل و سه سال یک مشت آهن پاره و آلت قتاله و ارابه مرگ را تحویل مردم شهید پرور بدهند و به اندازه بیش از پنج برابر شهدای جنگ از آنها کشته و تلفات بگیرند! این رفتار و کردار آنها مربوط به هر دولتی باشد خیانت به خون شهیدان و این ملت وفادار به اسلام و قرآن و شهیدان است!
مسئولان باید رصد کنند که از چه راههایی به مردم ظلم میشود و جلوی آن ظلمها را بگیرند! در جمهوری اسلامی نباید به کسی ظلم شود، مخصوصاً رعایت حال محرومین و ضعفا باید بشود.
حفظ پشتوانه مردمی جمهوری اسلامی باید همیشه مدنظر باشد و از هر کاری که موجب نارضایتی عموم مردم میشود پرهیز شود، در توجیه سیاستها و تصمیمات حکومتی برای افکار عمومی تلاش شود و هرگاه اکثریت جامعه آمادگی لازم را کسب کرد، با رعایت دقیق حق و عدالت رفتار شود.
روزی برای گرفتن خودرویم که به یکی از پارکینگهای بیابانی منتقل شده بود، رفتم و با کمال تعجب دیدم که هزاران موتور در آن بیابان پارک است که بخاطر تخلف از موتورسواران گرفتهاند و این موتورها در زیر برف و باران و آفتاب از بین میرود و حتی بعضی از آنها بخاطر هزینههایی که برای آزاد سازی موتورشان وجود دارد و یا شرایط سختی که وضع نهاده شده از خیر موتور خود میگذرند و پس از چندی موتور آنها عملاً اسقاطی شده و از بین میرود!
هیچ دقت کردهایم که استفاده کنندگان از موتور بیشتر چه کسانی هستند؟
معمولاً افرادی که توانایی مالی ندارند و نمیتوانند ماشین بخرند، ناچاراً برای تردد و یا حتی برای کسب و کار خود از یک موتور استفاده میکنند، حالا اگر آن موتور سوار گواهینامه همراه ندارد و یا از مسیری یک طرفه عبور میکند و یا تخلفی دیگر انجام میدهد آیا روش تأدیب و مجازات او باید گرفتن کل دارایی او باشد؟!
هم اکنون شاید میلیونها موتور در شهرهای مختلف کشور در توقیف باشد، به غیر از موارد معدودی که منجر به تصادف شده است و باید تکلیف قضائی آنها روشن شود، آیا واقعاً صلاح است که میلیونها نفر موتور سوار را از رفتاری که پای نظام و کشور گذاشته میشود ناراضی کنیم و عملاً دست مردم را از مالشان کوتاه کنیم و اگر هم بعد از مدتی موتورشان را بخواهند تحویل بگیرند یک موتور فرسوده و ناقص را تحویل میگیرند و خلاصه خسارات مال فراوان به آحاد مردم جامعه و مخصوصاً فقیران و نیازمندان که قدرت خرید خودرو را ندارند وارد میشود و سرمایههای کشور هم از بین میرود.
به نظر میآید بهتر است از جفایی که در حق بسیاری از مردم در این خصوص شده است باید عذرخواهی کنیم و راهی را اتخاذ کنیم که به صلاح و فلاح نزدیکتر باشد، این ماجرا یک مثالی بود که عرض کردم، در مبارزه با گرانیها و افزایش قیمت بی رویه تمام کالاها بعد از جراحی اقتصادی باید برنامه داشته باشیم و وضعیت افسار گسیخته نشود! در پرداخت حقوقها حتی المقدور یکسان سازی شود، ارزش پول ملی حفظ شود و حتی احیا شود، جلوگیری از تورم وظیفه حاکمیت است و مردم انتظار دارند ثبات اقتصادی برقرار باشد.
خلاصه مطالبات دین و دنیای مردم با هم است، نمیتوان از مردم انتظار دینداری داشت ولی در مقابل ضعیفتر شدن اقتصادشان و سفره تغذیه شأن بی تفاوت بود!
ایجاد قسط و عدل و ارتقا سطح خدمات به مردم و جامعه باید هدف اول باشد و در صورت موفقیت در این عرصه، بطور طبیعی مردم دیندار میشوند و تحصیل رضایت عمومی از عوامل دوام و بقا نظام جمهوری اسلامی خواهد بود.