محمد شجاعیان مدیرعامل گروه رسانهای مهر در واکنش به حمله سایبری به خبرگزاری مهر نوشت: آنهایی که سالهای اول انقلاب را درک کردهاند میگویند یک زمانی وقتی در تهران صبح از خانه بیرون میآمدی، هیچ معلوم نبود که عصر زنده برگردی. سوار اتوبوس میشدی. مسافری که یک ایستگاه قبل با ساکی در دست سوار شده بود دست خالی پیاده میشد. در ظاهر ساکش زیر صندلی جا مانده بود اما چند دقیقه بعد صدای انفجار…آتش…دود… و تکههای گوشت که از دیوار و درخت آویزان بود. شبیه فیلمهای اکشن است؟ نه این سکانس یک فیلم اکشن نیست. صحنهای است که اگر نگوییم هر روز، آنقدر در تهران، این و مشابه این اتفاق میافتاد که بیرون زدن صبح از خانه با خودت بود و برگشتنت با خدا. تازه این پایتخت کشور بود وگرنه مهیبتر از آن در جنوب و غرب کشور در جریان بود. بله جنگ!
گمان نمیکنم نیازی به توضیح واضحات باشد که از نامش پیداست؛ جنگ. همان که آمده بود تا به خیال خود طومار انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را در هم بپیچد و گرچه نتوانست اما شکست دشمن متجاوز به قیمت جان هزاران تن از بهترین جوانان این آب و خاک حاصل شد. آن دوران با تمام سختی و طاقت فرسایی خود، یک حُسن بزرگ داشت؛ تکلیف روشن بود. چون جبهه حق و باطل روشن بود. دود و آتش و بوی باروت بسیار بود اما با این همه فضا شفاف و زلال بود.
جنگ با ملت ایران در سال ۶۷ تمام نشد بلکه تازه شروع شد و هر چه زمان گذشت سختتر و پیچیدهتر شد. دیگر خبری از آتش و بوی باروت نیست. جنگ در صفحات شفاف و با وضوح بالای دستگاههای هوشمند در جریان است. بدون آتش، بدون دود، بدون ترکش، بدون خونریزی. جنگ دیگر در شلمچه و بازی دراز و فکه و تنگه ابوغریب نیست.
میدان امروز جنگ، مغزهاست. از جنگ دیروز میشد گریخت اما از جنگ امروز هیچکس را گریزی نیست.
در جنگ سخت دیروز، وظیفه حراست از کشور و مردم و انقلاب بر عهده دو سازمان نظامی رسمی ارتش و سپاه بود. دو سازمانی که اساساً ماهیت و ماموریتشان در این حوزه تعریف میشود و البته که در کنار آنها نیروی مردمی بسیج هم بود که اگر نبود هرگز کار جنگ با سربلندی به پایان نمیرسید. اما در جنگ امروز که کل کشور و مردم، آن هم بصورت ۲۴ ساعته تحت بمباران بی امان دشمن با شایعه و دروغ و تردید افکنی و سیاه نمایی و …هستند، وظیفه اصلی و حرفهای دفاع در برابر این تهاجم سراسری با کیست؟ راهبرد ما در برابر این هجوم بی امان فکری و ذهنی، «جهاد تبیین» است و اگر چه این جهاد بر همگان واجب است اما یگانهای اصلی عمل کننده در این میدان رسانهها هستند.
رسانه و اهالی آن هستند که باید در خط مقدم این نبرد باشند و هستند. روزگاری در جنگ سخت حتی به ما سیم خاردار هم نمیدادند و در عوض دشمن بعثی از هر گونه کمک و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری برخوردار بود. موازنه نابرابر ما و دشمن در جنگ امروز نسبت به جنگ دیروز، وضعیت بسیار سختتری دارد. چرا که اولاً ماهیت این جنگ بسیار پیچیدهتر است و ثانیاً ابزارهای این جنگ رسانهای و فکری نسبت به جنگ افزارها، بسیار متنوعتر، فراگیرتر و پیچیده ترند.
آنچه دیروز حوالی ظهر در خبرگزاری مهر رخ داد، گوشهای بسیار کوچک و تنها صحنهای از این رویارویی شبانه روزی و بی امان بود. آنان که از هزاران فرسخ آنسوتر با زحمت فراوان دست به خرابکاری فنی زدند، آنقدر عقل و شعور نداشتند که حداقل متن عملیات ایذایی خود را با چنین محتوای مضحک و ادبیات سخیفی تنظیم نکنند. در سالروز شهادت حضرتش، سلام و درود خداوند بر امام صادق (ع) که فرمودند الحمد لله الذی جعل أعدائنا من الحمقی! و شکر و سپاس خدای علیم و بصیر را که یاران و همراهان مهر را چنان هوش و ذکاوتی بخشیده که برخی از آنان در همان دقایق ابتدایی با تحریریه تماس گرفته و با نگرانی توأم با تعجب میپرسیدند؛ ادبیات ان خبر کذایی ادبیات مهر نبود، هک شده بودید؟ و پاسخ میشنیدند که جای نگرانی نیست و بگذارید به حساب عصبانیت و به در و دیوار زدن دشمن. البته که دشمن حق دارد از مهر و رزمندگان این سنگر عصبانی باشد.
مهری که کوشیده است در این روزگار غبارآلود، چراغی در تاریکی برافروزد و فارغ از دسته بندیهای مرسوم، مدافع ارزشها و منافع این سرزمین و مردمان نجیبش باشد. اگر میخواستیم در این نبرد، وسط لحاف را انتخاب کنیم، گاهی به نعل بزنیم و گاهی به میخ، شاید که نه، حتماً مسیر بی دست اندازتری پیش رویمان بود و خبری از سنگ اندازی ها نیز نبود.
خبرنگاران متعهد، کاربلد و هوشمند مهر در این نبرد با اتکا به عقلانیت انقلابی خوش درخشیدند و حمله سایبری دیروز برای خانواده مهر یک پیام و نتیجه داشت؛ سنگ پراکنی ابلهانه و ناشیانه دشمن نشانه درستی مسیر است. پس این راه را با همدلی و قدرت بیشتری خواهیم پیمود.
به قول حاج قاسم عزیز، آن بزرگ مرد عرصه نبرد و خطر؛ «میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد در خود فرصتها نیست. اما شرط آن این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم.
من آن نیم که دل از مهر دوست بردارم
و گر ز کینه دشمن به جان رسد کارم
در آن قضیه که با ما به صلح باشد دوست
اگر جهان همه دشمن شود چه غم دارم