به گزارش خبرنگار مهر، آخرین روز اردوی سوم دوره نهم آفتابگردانها، جمعه ۶ خرداد با جلسه شعرخوانی «صبح صادق» شروع شد. در این برنامه که به مناسبت شهادت امام صادق (ع) برگزار شد، اعضای دوره آفتابگردانها اشعار آئینی و سرودههای خود را با موضوع امام صادق (ع)، شهدا و راهیان نور قرائت کردند.
بی دل یک شاعر دستنیافتنی است
سپس و در کلاس پایانی این اردوی آفتابگردانها، علیرضا قزوه درباره شعر و شخصیت بی دل گفت: «بی دل یک شاعر دستنیافتنی است. خیلی از شاعرها در یکی دو وجه ممتاز هستند ولی بی دل در خیلی از جهات، شاعری ممتاز است و از کاملترین شاعرهاست و علاوه بر توان شاعری که دارد، شاعری است که مقیّد به آداب شریعت است. بی دل از همان کودکی، اهل راز و رمز بوده است که بخشی از آن، ثمرۀ زهد و بخشی از آن ثمرۀ فقر بوده است. بی دل شاعری بوده است که پدر و مادرش را خیلی زود از دست میدهد. البتّه همراهان خوبی از جمله دایی و عمو و دو برادرش داشته است.» وی افزود: «سلوک بی دل، سلوک خاصّی است. او بیشترین خلّاقیت و تولید را در حدود صدهزار بیت، از خود بر جای گذاشته است.»
وی افزود: «پدر بی دل به خاطر ارادتش به عبدالقادر گیلانی، اسم عبدالقادر را برایش انتخاب کرده است. زندگینامۀ بی دل را «شاه وارد تهرانی» در کتاب «مرآت واردات» آورده است. این کتاب بسیار مهم است، زیرا برخی بی دل را به یک سری چیزها متّهم کردهاند. به عنوان مثال میگویند نسب بی دل افغانی و ازبک است امّا بی دل از طایفۀ برلاس و مغول است. این آدمی که ترک محسوب میشود، در صدهزار بیتش، یک بیت غیر از فارسی ندارد و ارادتش به فارسی تامّ و تمام است. بی دل بیش از یک سال در دهلی آواره بود و شش ماه تمام در خانۀ شاه وارد تهرانی زندگی کرد. در این کتاب، خود بی دل میگوید که نسب من به شاه منصور، پادشاه فارس میرسد. امیر تیمور بعد از فتح فارس، شاه منصور را میکشد و فرزندان او را به بخارا میبرد. بی دل سه چهار نسل بعد از شاه منصور بود که به هند رفت.»
اسفندقه و مؤدب، باباهای ادبیات معاصر
قزوه در ادامه گفت: «خیلی از آداب قدیمی در ادبیات، منسوخ شده است. یکی از این آداب وجه «بابا» بودن است. خیلیها نمیدانند که چرا باباطاهر، بابا خطاب شده است ولی صائب بابا خطاب نشده است. باباها کسانی بودهاند که مثل پدرها خرج میکردند و دغدغۀ دیگران را داشتند. در شاعرهای امروز و معاصر ما این وجه از بابا بودن در مرتضی امیری اسفندقه و علیمحمّد مؤدّب وجود دارد. بی دل هم به نوعی بابا محسوب میشد. بی دل همیشه خانهاش پر از آدم بود و تا دیروقت، شبنشینی داشت. برای بابا بودن، در کنار وجه دستگیری، مکتب داشتن و ادیب بودن هم مهم است. سلوک داشتن هم وجه دیگر بابایی است. کسی که اهل فسق و فجور است، نمیتواند بابا باشد.»
وی در ادامه با تأکید بر اینکه بی دل خیالانگیزترین شاعر زبان فارسی است، گفت: «چنان که اگر میلیونها آدم هرکدام یک سطل آب بریزند اسرائیل را آب خواهد برد، اگر آدمها در خیال خود هم با اسرائیل بجنگند، اسرائیل از بین میرود، چون این خیالها منجر به اتّفاقات تازه و ایجاد شعرها، رمانها و جریانها ی مؤثّر میشود.» وی در ادامه گفت: «عالم خیال را از وهم و توهّم جدا بدانید. این خیالها گاهی اوقات خیالهای خدایی است و خوب است و گاهی شیطانی و پلید. خیالهای بی دل، خدایی و روحانی است.» قزوه سپس چند شعر منتشرنشده از خود را برای حاضران خواند که یکی از آنها را در ادامه میخوانید:
«بختت نه سپید است و نصیبت نه سیاهی
محکوم به مرگی، چه بخواهی، چه نخواهی
کو عشق که ما را برساند به رسیدن؟
کو تیغ که ما را برهاند ز تباهی؟
آبی به شهیدان عطشناک ندادیم
مردند لب شطّ فرات آن همه ماهی
ای کشته ترحّم کن و ای تشنه تبسّم
ای ناله شهادت شو و ای گریه گواهی
سنگم بزن ای دوست، دلم میکدۀ اوست
ما را بشکن، آینۀ ماست الهی
آنسوتر از این غمکده دریای وصالیست
عاشق شو و فارغ شو و سالک شو و راهی
درویشی ما سلطنت ماست، اگرچه
دنیاست گدایی که رسیده ست به شاهی»
در ادامه و با پایان کلاس بیدلشناسی و همچنین پایان دورۀ نهم آفتابگردانها، لوح یادبودی به هر یک از شاعران دوره با حضور علیمحمّد مؤدّب، علیرضا قزوه، میلاد عرفانپور و علی داودی اهدا شد.
عرفانپور مدیر دفتر شعر مؤسّسۀ شهرستان ادب در سخنرانی اختتامیۀ خود یادآور شد که ارتباط مؤسسه شهرستان ادب با اعضا دوره آموزشی شعر آفتابگردانها قطع نخواهد شد و این مؤسسه در مسیر رشد و تعالی تمامی اعضا از هیچ کمکی دریغ نخواهد کرد. عرفانپور همچنین از آفتابگردانها خواست تا مبلّغ این دورهها و هر یک نمایندهای شایسته برای شعر جوان انقلاب اسلامی در حدّ شهر و دیار خود باشند.