به گزارش خبرنگار مهر، تشکیل خانواده و فرزندآوری، از جنبههای مهم زندگی برخی از افراد به شمار میآید؛ به باور اغلب جامعه شناسان خانواده، فرزندآوری و فرزند داری در ایران و جهان آن قدر مهم است که قرنهای طولانی، زنان با هویت فرزند داری در کنار خانه داری و شوهرداری، تعریف میشدند. بخشی از فرهنگ جامعه ما مترادف با ریشههایی است که در آن مرد خوب مردی است که عیال و فرزندان بیشتری دارد؛ خرج خانواده را میدهد؛ زن خوب هم زنی است که به خانواده خویش اهمیت بیشتری میدهد؛ غذای بهتری میپزد و بسیار فرزند میآورد.
بنابراین، فرزند در خانواده ایرانی دارای اهمیت فوق العاده است و در فرهنگ ایرانی شاید شاخصی است برای محک خانواده؛ در نگاهی کلان، فرزند، به خصوص فرزندان ذکور، باعث زینت و آبروی خانواده، نماینده پدر و عصای دست او بوده اند؛ فرزندان از یک سو موجب تشخّص و هویت خانواده میشوند و از دیگر سو، وجود فرزند یا فرزندان، زمینهای برای تداوم زندگی مشترک زوجین و سپری در برابر فروپاشی خانواده به شمار میآیند. از این رو، هنوز هم در خانوادههای معاصر ایرانی، ناباروری و نداشتن فرزند، عامل طلاق و نوعی سرشکستگی و عیبی بزرگ در میان خویشاوندان محسوب میشود.
اگرچه با گذشت زمان بسیاری از آداب و رسوم ایرانی تغییر پیدا کرده، اما همچنان فرزندآوری نشانی از یک خانواده موفق است. در این گزارش سعی داریم به ریشههای دینی این تفکر بپردازیم و این موضوع را یادآوری کنیم که جامعه امروز ایرانی تا چه حد بهره مند از روایات دینی و تمدن کهن ایرانی در زمینه خانواده و فرزندآوری است.
فرزندان؛ عامل اقتدار و نیرومندی والدین
روایات اسلامی و سبک زندگی ایرانی نشان میدهد که فرزند، عامل اقتدار و بازوی توانایِ والدین در شرایط سخت زندگی است. امام رضا (ع) فرمود: «…تَوْفِیرِ الْوَلَدِ لِنَوَائِبِ الدَّهْرِ وَ حَوَادِثِ الْأُمُورِ…؛ (از برکات ازدواج) اندوختن فرزند برای (رویارویی با) سختیهای روزگار و پیامدهای زمانه است».
در نقلی، روزی امام حسن عسکری (ع) - که به دستور معتمد عباس در زندان به سر میبرد - به یکی از یاران خود در زندان فرمود: آیا فرزند داری؟ عرض کرد: خیر! امام درباره او دعا فرمود: «اللَّهُمَّ ارْزُقْهُ وَلَداً یَکُونُ لَهُ عَضُداً فَنِعْمَ الْعَضُدُ الْوَلَدُ؛ خدایا! به او فرزندی روزی کن که بازوی توانایی برای وی باشد؛ چراکه فرزند چه خوب بازویی است!» سپس حضرت این شعر را خواندند:
مَنْ کَانَ ذَا عَضُدٍ یُدْرِکْ ظُلَامَتَه إِنَّ الذَّلِیلَ الَّذِی لَیْسَتْ لَهُ عَضُدٌ
«هر کس که بازویی (فرزندی) دارد، اگر ستمی بر او رود، فرزندش آن را میستاند. ذلیل و خوار کسی است که بازو (فرزند) ندارد».
امام زین العابدین (علیه السلام) نیز در این مورد فرمود: «مِن سَعَادَةِ الرَّجُلِ أَن یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ یَستَعِینُ بِهِم] از سعادت مرد این است که فرزندانی داشته باشد تا در مشکلات به یاریش برخیزند».
به این جهت قرآن کریم داشتن مال و فرزندان را نشانه امداد الهی و وسیله قدرتمندی و اقتدار میداند و میفرماید: ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفیراً؛ سپس غلبه و تسلط بر آنها را به شما بازمی گردانیم و شما را به وسیله اموال و فرزندانی یاری میکنیم و از حیث نفرات، بیشتر (از آنها) قرار میدهیم.
سلامت و شادکامی والدین
وجود فرزندان در خانواده آثار و فواید جسمانی و روحی – روان شناختی فراوانی برای والدین به دنبال دارد. خانوادههایی که صاحب فرزندند، بیش از خانوادههای بدون فرزند از زندگی لذت میبرند و احساس خوشبختی بیشتری میکنند.
قرآن کریم آنجا که «عِبادُ الرَّحْمن» (بندگان خاص خداوند) را معرفی میکند، یکی از خصوصیات آنها را این گونه بیان میفرماید: «وَ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً»؛ «و آنان کسانی هستند که میگویند: پروردگارا! برای ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان (و نسلهای صالح، پاک و متّقی) عطا کن و ما را بر پرهیزکاران (در مسابقه به سوی ایمان و رهبری در اصول و فروع و معارف) پیشوا گردان!»
امام صادق (علیه السلام) نیز در سفارش به فردی که پس از سالها ازدواج صاحب فرزند نشده بود، فرمود: زمانی که یکی از شما فرزنددار شدنش دیر شود، باید بگوید: «اللَّهُمَّ لَاتَذَرْنِی فَرْداً وَحِیداً وَحْشاً، فَیَقْصُرَ شُکْرِی عَنْ تَفَکُّرِی، بَلْ هَبْ لِی أُنْساً وَ عَاقِبَةَ صِدْقٍ ذُکُوراً وَ إِنَاثاً، أَسْکُنُ إِلَیْهِمْ مِنَ الْوَحْشَةِ وَ آنَسُ بِهِمْ مِنَ الْوَحْدَةِ وَ أَشْکُرُکَ عَلی تَمَامِ النِّعْمَة.؛ خدایا! مرا تنها و وحشت زده نگذار تا سپاسگزاریم از تدبیرم کمتر شود؛ بلکه محل اُنس و جانشینی درست از پسران و دختران را به من ببخش که از وحشت به اینان انس گیرم و از وحدت با آنان آرامش یابم و به هنگام کامل شدن نعمت تو را سپاس گویم».
در این دعا وجود فرزند، باعث آرامش و عاملی برای دوری از وحشت و تنهایی به شمار آمده است. به این دلیل، برخی از اندیشمندان در تبیین کارکرد فرزند در کانون خانواده معتقدند که: «زناشویی بدون فرزند، پژمردگی است و پس از آوردن فرزند، کانون زندگی به شکوفایی میرسد؛ بلکه پس از بچه دارشدن، زندگی دارای معنای حقیقی میشود و خانه به وسیله فرزند، پُر از خنده و نشاط میگردد.»
اهمیت این موضوع زمانی بیشتر میشود که پدر و مادر به سنین پیری می رسند و محیط خانه به آشیانهای ساکت و بی فروغ تبدیل میشود و به دلیل نداشتن فرزند، مجبورند در خانه سالمندان یا گوشه خانهای خاموش، عمر خود را در تنهایی و رنج سپری کنند.