اکثر رسانه‌های غربی در پوشش اخبار حملات تروریستی که به مسلمانان می‌شود با نوع پوشش خبرهای حملاتی که به غیرمسلمانان می‌شود، نکاتی را مطرح می‌کنند و نکاتی دیگر را مطرح نمی‌کنند.

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: این روزها هر شخصی برای باخبر شدن از رویدادهای در حال وقوع به یکی از رسانه‌ها متوسل می‌شود. تلویزیون، ماهواره، سایت‌های خبری، اپلیکیشن‌های شبکه‌های مجازی و… اما رسانه‌ها همیشه تلاش داشتند در تمام این مسیرها راهی برای ارائه خود به مخاطب داشته باشند. رسانه «فرهیختگان» در گزارشی به بررسی نوعی از روایت پرداخته است که در آن روش‌های صحت یا کذب بودن خبر را بررسی می‌کند:

رسانه ابزاری برای انتقال پیام از فرستنده به گیرنده (فرد و جامعه و گروه‌های مخاطب و هدف) تعریف شده است، در همین حال آیا همین رسانه علاوه‌بر انتقال پیام فرستنده، خود واجد روح و انتقال فرهنگ و اخلاق خاصی است؟ این سوال مهمی است که با شکل‌گیری عصر ارتباطات و پدیده دیجیتالیسم در ساحت جهانی فرهنگ و سیاست، پیش روی اندیشمندان و متخصصان ارتباطات قرار گرفته است که در جای خود قابل بحث است. رسانه‌های ارتباطی کانال‌ها و ابزار بسیار مهمی برای شناخت و آگاهی سیاسی، هوشیارسازی، فهم و جهت‌دهی شهروندان و گروه‌های سیاسی و اجتماعی هستند. صفحه امروز را به نوع انتقال خبر در رسانه‌ها اختصاص دادیم. اتفاق متروپل آبادان یک اتفاق بزرگ در حوزه رسانه‌ای بود. اتفاقی که باعث شد جمعی از هموطنان عزیزمان را از دست بدهیم. در این میان نقش رسانه بسیار مهم و حیاتی است. در گزارش امروز قرار نیست از این اتفاق بگوییم، می‌خواهیم از وجهه دیگری به این موضوع نگاه کنیم. اینکه رسانه‌های غربی مثل بی‌بی‌سی، ایران اینترنشنال و من و تو به اتفاق متروپل چطور پرداختند و در مقابل اتفاق‌های همزمان این رویداد را چطور پوشش دادند.

مهندسی خبر یا پرت کردن حواس مخاطب؟
در این بخش می‌خواهیم از آماری بگوییم که نشان می‌دهد طراحی و گستردگی انتشار اخبار، به صورتی کاملاً مهندسی‌شده توسط رسانه‌ها انجام می‌شود و در خروجی این رسانه‌ها قرار می‌گیرد. با نگاهی به اخبار این چند وقت در رسانه‌های آن طرفی کاملاً رویکردشان را می‌توان با تعداد اخبارشان سنجید، بی‌بی‌سی فارسی در پنج روز اخیر، تقریباً بیش از ۹۰ پست اینستاگرامی درباره ریزش ساختمان متروپل منتشر کرده است. ایران اینترنشنال همزمان با این اتفاق حدود ۱۰۰ خبر و پست در مورد این حادثه منتشر کرده است. شبکه فارسی زبان «من و تو» هم از این کارزار عقب نمانده است و حدود ۹۵ پست و استوری و خبر در مورد حادثه متروپل منتشر کرده است. این حجم از اخبار را می‌توانید با اتفاق دیگری که همزمان با این رویداد رخ داده است مقایسه کنید. روز سه‌شنبه هفته گذشته، بر اثر تیراندازی در یک مدرسه ابتدایی در شهر «اوالد» ایالت تگزاس آمریکا، ۲۱ نفر ازجمله ۱۹ کودک کشته شدند. این اتفاق در حالی افتاد که طبق آمارهای جدید اداره تحقیقات فدرال آمریکا، حوادث تیراندازی در سال ۲۰۲۱ بیش از ۵۰ درصد افزایش یافته است. در این میان فعالان و حامیان کنترل سلاح در آمریکا امیدوار بودند که ریاست‌جمهوری جو بایدن بتواند موجب پیشرفت در زمینه جلوگیری از خشونت با اسلحه در این کشور شود ولی با گذشت حدود دو سال از ریاست‌جمهوری بایدن این امیدها به یأس و سرخوردگی تبدیل شده است. فعالان کنترل سلاح در آمریکا بر این باورند که عملکرد دولت وی برای مقابله با خشونت اسلحه و کنترل تسلیحات واقعاً ناامیدکننده بوده است.
همه اینها را در کنار هم داشته باشید و در کنارش حجم خبرهای این رسانه‌ها را در مورد این اتفاق وحشتناک ببینیم. بی‌بی‌سی فارسی تقریباً ۴ خبر، ایران اینترنشنال حدوداً ۳ خبر و من و تو هم حدود ۴ خبر از این اتفاق را رسانه‌ای کرده‌اند و مهم‌تر این است که بگوییم اصلاً موضع‌گیری در مورد این اخبار نداشته‌اند و فقط به یک تیتر و خبر اکتفا کرده‌اند. در کنارش در همین پنج روز، تصادف ساده یک اتوبوس و مسمومیت در خوابگاه دانشجویی در تهران تیتر اول بی‌بی‌سی می‌شود و اخبار آتش‌سوزی در یک کارگاه کوچک در تهران، هم سریع رسانه‌ای شده و تحلیل‌های پشت سر هم از یک اتفاق کوچک تبدیل به یک خبر مهم و بزرگ می‌شود اما واقعاً جای سوال است به نسبت حوادث اخیری که رخ داده، کدامیک ضرورت بیشتری در پرداخت و اولویت رسانه‌ای دارد؛ آتش‌سوزی اخیر که در شرق تهران رخ داد یا تیراندازی و کشته شدن آن تعداد دانش‌آموز آمریکایی.

فرار از نقد سیستمی به شیوه BBC
بعد از بررسی رسانه‌های فارسی‌زبان به سراغ BBC انگلیسی رفتیم تا ببینیم در کنار اتفاق آبادان که در رسانه‌های فارسی و خارجی بسیار به آن پرداخته شد، حادثه کشته شدن دانش‌آموزان آمریکایی در یک مدرسه در تگزاس چطور منعکس شده است. این رسانه حدود ۱۵ گزارش و ۲ مصاحبه از این حادثه منتشر کرده اما نکته جالب توجه در پرداخت این شبکه این است که ماجرا را بیشتر از منظر روانشناختی نگاه کرده و فقط در دو خبر کوتاه به موضوع آزاد بودن و در دسترس بودن اسلحه پرداخته است. در حالی است که بیشتر رسانه‌های آمریکایی در گزارش‌های مختلف این موضوع را مطرح کردند و خواستار این بودند که دولت جو بایدن باید فکری به حال این موضوع بکند. این نوع پرداخت در مقایسه با رسانه فارسی این شبکه خبری نشان می‌دهد که در BBC انگلیسی به جای نقد سیستم به نقد شخص می‌پردازند و از کنار موضوع مهم آزاد بودن اسلحه می‌گذرند اما درBBC فارسی هر اتفاق کوچکی در ایران به حاکمیت و ناتوان بودنش ربط داده می‌شود. مطمئناً در اتفاق آبادان همه ما هم‌نظر هستیم که آیا ساختن ساختمان ناامن کار نادرستی است و باید جلوی فسادی که در این موارد شکل می‌گیرد گرفته شود اما اینکه این رسانه همیشه سعی می‌کند تا با همه اتفاقات ریشه اعتراضی را به سمت براندازی ببرد جای فکر کردن بسیار دارد.
بیایید یک حادثه دیگری را با هم مرور کنیم. اتفاقی که در سومین روز ماه مبارک رمضان، پیش آمد؛ مورد حمله قرار گرفتن ۳ طلبه با ضربات چاقو توسط فردی ناشناس در صحن پیامبر اعظم (ص) حرم مطهر رضوی بود. در این حادثه، «حجت‌الاسلام اصلانی» در محل به شهادت رسید و «حجت‌الاسلام پاکدامن» و «حجت‌الاسلام دارایی» در بیمارستان بستری شدند اما پس از چند روز «حجت‌الاسلام دارایی» نیز به یار شهیدش پیوست. به دنبال این حادثه، ساعتی نگذشت که کاربران فضای مجازی با انتشار خبر و تحلیل و بررسی این حادثه به تولید محتوا پرداختند تا جایی که تا چند روز یکی از پربحث‌ترین موضوعات فضای مجازی باقی ماند. پس از انتشار تصویر و هویت شخص ضارب، ماجرا آتشی دوباره گرفت این بار برخی کاربران فضای مجازی این موضوع را مسأله‌ای در ابعاد ملیتی و قومیتی دانستند. برخی کاربران نیز این حادثه را در ارتباط با حادثه شهادت دو طلبه اهل تسنن در گنبد کاووس تحلیل کردند. تحلیل محتوای تولیدی از سوی کاربران دو شبکه اجتماعی توئیتر و اینستاگرام در فاصله ۱۳ فروردین (روز وقوع حادثه) تا ۲۴ فروردین (پایان بازتاب خبر حمله به سفارت ایران در افغانستان) نشان می‌دهد که اکثریت قریب به اتفاق کاربران ایرانی و افغانستانی در تحلیل این وقایع رویکرد وحدت‌آمیز داشته‌اند. در مقابل اما کاربران پرنفوذ خارج از کشور اعم از خبرنگاران رسانه‌های فارسی‌زبان معاند و چهره‌های سرشناس خارج‌نشین، رویکرد تفرقه‌آمیزی را در تحلیل این وقایع مورد توجه قرار داده‌اند.
حالا بیایید یکی دیگر از نمونه‌های نزدیک به شب برگزاری فینال لیگ قهرمانان اروپا را با هم مرور کنیم. این بازی به علت ورود تماشاگران بدون بلیت لیورپول با ۳۵ دقیقه تأخیر آغاز شد. بازی که صدها میلیون نفر در دنیا چشم‌انتظار آن بودند و از یک سال پیش مکان و زمان ورزشگاه آن مشخص بود، اما سیستم امنیتی و انتظامی فرانسه نتوانست از ورود تماشاگران بدون بلیت جلوگیری کند! یک آبروریزی در مهم‌ترین بازی سال در قلب اروپا بود! بسیاری از تماشاگران نتوانستند با داشتن بلیت وارد ورزشگاه شوند، اما بی‌بی‌سی فقط خبر قهرمانی رئال‌مادرید را منتشر کرد و در مورد این اتفاق مهم که بیشتر رسانه‌ها آن را پوشش دادند، حرفی نزد. اما در کنارش درگیری چند تماشاگر در یک بازی دو تیم شهرستانی ایران، می‌تواند در خبر بی‌بی‌سی فارسی یک جدال قومیتی را جلوه کند. در دنیا از این دست حوادث روزانه بسیار است. اما بی‌بی‌سی، حتی یک تصادف ساده اتوبوس را به بحرانی اجتماعی و موجی از فروپاشی روحی و روانی در ایران مبدل می‌کند.

هانا توکلی کارشناس رسانه: از تیتر اخبار خودمان علیه ما استفاده می‌کنند
هانا توکلی، دکتری ارتباطات دارد و در دانشگاه تدریس می‌کند، به گفته خودش مقاله پایان‌نامه دکتری‌اش را به تحلیل اخبار رسانه‌های آن‌طرفی اختصاص داده است. او صحبت‌هایش را با یک مثال شروع می‌کند و می‌گوید: «اکثر رسانه‌های غربی در پوشش اخبار حملات تروریستی که به مسلمانان می‌شود با نوع پوشش خبرهای حملاتی که به غیرمسلمانان می‌شود، نکاتی را مطرح و نکاتی را مطرح نمی‌کنند، به‌عنوان مثال برخی رسانه‌های غربی حاضر نیستند از کلمه «حمله تروریستی» برای حملات به مسلمانان استفاده کنند، در مقابل برای هر نوع حمله‌ای حتی با سلاح سرد به غیرمسلمانان بلافاصله شاهد به‌کار بردن عبارت «حمله تروریستی» از سوی این رسانه‌ها هستیم. خیلی اوقات دیده‌ایم که از نخستین لحظه انتشار اخبار حملات تروریستی در رسانه‌های رسمی و شبکه‌های اجتماعی، رسانه‌های غربی پوشش گسترده‌ای از این حملات تروریستی ندارند یا حاضر نیستند به مهاجمان لقب تروریست بدهند! بسیار اتفاق افتاده است که رسانه‌های غربی و در رأس آنها بی‌بی‌سی‌فارسی و صدای آمریکا نیز در زمان هر نوع حمله تروریستی به مسلمانان، از عبارت «حمله شبه‌نظامیان» یا «حمله مسلحانه» و از این نوع عبارات استفاده می‌کنند.»
توکلی موضوع دیگری را در این حوزه مهم می‌داند که آن وظیفه رسانه‌های داخلی است. او می‌گوید: «نمی‌توان جلوی خبرپراکنی رسانه‌های معاند نظیر بی‌بی‌سی، صدای آمریکا و غیره را گرفت. زمانی هم که اتفاقی نظیر حادثه آبادان می‌افتد، در این فضا شایعه‌پراکنی جان می‌گیرد. شایعه خود تبدیل به خبر می‌شود و بالعکس خبر هم شایعه می‌شود. در این شرایط، افکار عمومی با علامت سوال‌های مختلفی مواجه می‌شود. بر این اساس، فضاهای خبری نظیر صداوسیما، روزنامه‌ها و پایگاه‌های خبری باید مسئولانه عمل کنند. باید در این زمینه روشنگری کنند و تا جای ممکن، با ارائه اخبار و گزارش‌ها و تحلیل‌ها، مردم را از فضای بی‌خبری که در چهارچوب آن بیگانگان طرح‌های خود را پیش می‌برند، خارج کنند. نباید بگذاریم مردم ما در فضای کم‌خبری، با خبرهای القایی و وارداتی به‌تدریج خو بگیرند و دست‌های خارجی، به افکار عمومی ما شکل بدهند. خیلی اتفاق افتاده که در شبکه‌های مجازی، یک خبر یا ویدئویی در حال دست‌به‌دست شدن است. وقتی پی ماجرا را می‌گیریم می‌بینیم بی‌بی‌سی و در کل رسانه‌های آن‌طرفی هم در این زمینه خبرپراکنی کرده و فلان سایت‌ها نیز آن خبرها را منتشر کرده‌اند. در این شرایط، مردم وقتی می‌بینند شبهه‌هایی از سوی طرف‌های مشکوک مطرح می‌شود و نهادهای مسئول در کشور ما پاسخی نمی‌دهند، آنها هم دچار تردید می‌شوند. از این‌رو، رسانه‌ها رسالتی دارند و آن این است که از مسئولان بپرسند.»
توکلی در ادامه صحبت‌هایش به رفتار هوشمندانه رسانه‌های داخلی اشاره می‌کند و می‌گوید: «اگر هوشمند نباشیم و اطلاع‌رسانی و رفتار آفندی درستی نداشته باشیم رسانه‌های بیگانه از تیتر اخبار خودمان علیه ما استفاده می‌کنند. اگر اطلاعات درست داده نشود و پشتیبانی صورت نگیرد، عملاً اطلاع‌رسانی و حمله ما در میدان رسانه‌ای ضربه می‌خورد و آسیب می‌بیند؛ وقتی رسانه‌های داخلی کار خود را خوب انجام ندهد مخاطب به‌سمت رسانه‌های دیگر می‌رود. در بررسی رفتارهای رسانه‌های بیگانه می‌توان گفت آنها برای اینکه روی مخاطب تأثیر بگذارند، با کمک زیرساخت‌هایی که دارند، رفتارهایی را برای مشغول‌کردن ذهن مخاطب انجام می‌دهند که باعث سرگیجه در مخاطب می‌شود تا متوجه این نباشد که چه کاری باید انجام دهد. رسانه‌هایی مثل بی‌بی‌سی سعی می‌کنند با حداکثرسازی اطلاعات، بمباران اطلاعات، ایجاد وضعیت مکمل با استفاده از تکنیک‌ها، غیرممکن‌سازی اشراف اطلاعات، جمع‌آوری اطلاعات، صفر کردن از تولید تا توزیع پیام، مخاطب را در حصار خودشان قرار بدهند.» این کارشناس ارتباطات ادامه می‌دهد: «این شبکه‌ها همیشه برای اجرای برنامه‌ها و دستوراتی که در دستورکار خود دارند از دسترسی‌های مختلف شبکه‌های مجازی، پوشش منطقه‌ای، پوشش محلی برای دسترسی آسان به مخاطبان استفاده می‌کنند، دفاع از یکدیگر و پیگیری سوژه را انجام می‌دهند، اخبار و اطلاعات را بازنشر می‌دهند، اشتراک‌گذاری اطلاعات انجام می‌دهند، مواضع تهاجمی در راستای خط اشتغال می‌گیرند و تمرکزشان را بر خطاهایی می‌گذارند که توسط مسئولان انجام می‌گیرد. این رسانه‌ها معمولاً شبکه‌سازی انجام می‌دهند و براساس شکل‌گیری مولتی‌پلتفرم‌ها می‌توانند اقدامات خود را به مقصد برسانند، آنها زیرساختی را با استفاده از تولید محتوا و جهانی‌کردن محتوا براساس بستر فضای مجازی و رسانه‌ای مختلف مانند شبکه‌های ماهواره‌ای و محلی برای استراتژی تأثیر بر رفتار ایجاد می‌کنند تا نتایجی از آن حاصل شود. کافی است شما در مورد موضوعی خاص مثلاً همین اتفاق آبادان، رفتار این رسانه‌ها را بررسی کنید، نتیجه این موضوع کاملاً جالب است، خواهید دید که این رسانه‌ها روی واژه‌هایی اتفاق‌نظر دارند و همه آنها به یک موضوع و سوژه می‌رسند و مخاطب ناخواسته به‌سمت مفهومی که آنها مدنظر دارند و می‌خواهند، حرکت می‌کند.» توکلی به اتفاق تگزاس و کشته‌شدن دانش‌آموزان در مدرسه هم اشاره کرد و گفت: «تیتر رسانه‌های خارجی اکثرشان موضوع کشته‌شدن این دانش‌آموزان بود، اما این رسانه‌هایی که از آنها نام بردیم اصلاً توجهی به این اتفاق نداشتند و مثلاً یک آتش‌سوزی کوچک در تهران را با تیتر بزرگ منعکس کردند تا به هدف‌شان که همان ناامن جلوه دادن ایران است، برسند.»

علیرضا داوودی کارشناس رسانه: تقسیم بندی رسانه‌ها تغییر کرده است
علیرضا داوودی کارشناس ارشد رسانه است. او که سال‌ها در این حوزه فعالیت کرده و کارهای رسانه‌های غربی را رصد کرده است در مورد این موضوع می‌گوید: «تقسیم‌بندی رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه را باید براساس تکامل دهه‌ای آنها انجام دهیم. دهه ۷۰ یک تقسیم‌بندی داشتند و به ترتیب در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ متفاوت شدند. اما ما سه نوع تقسیم‌بندی می‌توانیم داشته باشیم: «تقسیم‌بندی براساس محتوایی که ارائه می‌کنند، تقسیم‌بندی براساس مبدأیی که خاستگاه آنهاست و تقسیم‌بندی براساس جنس مدلی که ارائه می‌کنند.» هر چند در ساحت ارائه، همه آنها را فارسی‌زبان بیگانه می‌گوئیم اما در تم‌های سه‌گانه که عرض کردم تفاوت‌هایی وجود دارد. البته این منهای تفاوت‌هایی است که در ساحت فنی از آنها یاد می‌کنیم.»


او در ادامه با اشاره به یک تقسیم‌بندی اولیه در این مورد می‌گوید: «در مجموع اگر بخواهیم یک تقسیم‌بندی اولیه داشته باشیم باید گفت که ما الان رسانه فارسی‌زبان بیگانه یا منتقد عملاً نداریم. یک زمانی مثلاً فرض کنید که یک ایرانی نه‌چندان آگاه یک موج رادیو راه می‌انداخت که کارش انتقاد به وضع موجود آن زمان بود و نه عداوت و عناد. اما امروز دیگر یک چنین تقسیم‌بندی وجود ندارد. علت آن هم این است که شرایط و مکانیسم ظهور و بروز این رسانه‌ها متفاوت شده است. قبلاً زنجیره اتصال پیام در حوزه دیوایس‌ها نسبت به مخاطب در مبدأیی مثل آمریکا نسبت به مقصدی مثل ایران را نداشتیم اما الان یک چنین تقسیم‌بندی‌ای هست. برای همین اساساً ما در حوزه رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه فقط یک‌گونه‌، آن هم معاند داریم. اگر بخواهیم گونه‌های دیگر را وارد کنیم عملاً دیگر از حوزه فارسی‌زبان بیگانه خارج می‌شویم. چرا؟ چون اطلاق بیگانه برای این رسانه‌ها وقتی صورت می‌گیرد که کوچک‌ترین وجه ممیزی نسبت به تفاهم با ما را برنمی‌تابند. پس بنابراین ما در گام اول می‌گوئیم که الان یک‌گونه آفندی در حوزه رسانه‌های بیگانه وجود دارد و آن هم گونه معارض است. اما این رسانه‌ها در ساحت بعدی، این‌گونه تقسیم‌بندی می‌شود که اصطلاحاً می‌گویند معاند آفندی، معاند پدافندی، معاند ترکیبی و معاند تک ساحتی.»
داوودی با توجه به تقسیم‌بندی‌ای که برای این رسانه‌ها انجام داده است، می‌گوید: «فرض کنید رسانه‌ای مثل صفحه وزارت امور خارجه رژیم‌صهیونیستی به زبان فارسی در توئیتر، تک‌ساحتی است؛ اما بی‌بی‌سی‌فارسی، ترکیبی است. مثال اول عمدتاً نمی‌تواند آفندی حرکت کند چون خود وزارت امور خارجه رژیم‌صهیونیستی به زبان فارسی جز رسانه‌های چرک است و جز رسانه‌های درجه ۳ تلقی می‌شود؛ همچنان معتقد است که مثلاً باید شب‌های جمعه یک وردهایی را خواند که به‌اصطلاح اعلی‌حضرت برگردد! تم آن به‌صدای آمریکا خیلی نزدیک است.»
این کارشناس رسانه با اشاره به مدل کار کردن رسانه‌ای مثل بی‌بی‌سی می‌گوید: «باید این را بگویم که مدل بی‌بی‌سی متفاوت است. بی‌بی‌سی تعارضش با ایران، بیشتر در حوزه مدلینگ است در حالی که ایران‌اینترنشنال بیشتر در حوزه گودرینگ خودش را نشان می‌دهد. پس ساختار اول تعارضی است و ساختار دوم تعارض جامع هدفی است که اینها را دربرمی‌گیرند. قبلاً ما می‌گفتیم فقط نخبگان بی‌بی‌سی را می‌بینند یا مثلاً مردم عادی یا آنهایی که خیلی عام تلقی می‌شوند می‌روند من‌وتو را می‌بینند. اما الان همه این تقسیم‌بندی‌ها عوض شده است. الان دیگر شبکه‌هایی چون پارس‌تی‌وی و ان‌آی‌تی‌وی و… را ندارید. هم جنس شبکه‌ها و هم جنس مخاطب تغییر کرده است. دیگر آن ساختار قدیمی به آن معنا حرفی برای گفتن ندارند چون متعلق به یک ساختار عدوات تک‌ساحتی دهه هفتادی یا حتی قبل از آن بودند.»
او با اشاره به مدل مخاطب جدید در فضای رسانه‌ای می‌گوید: «الان ما با پدیده‌های جدیدی از این فرم درگیر هستیم که حتی ترکیب‌بندی ساحت مخاطب را هم به‌هم زده است. یعنی از نظر آنها نخبه کسی نیست که دارای مثلاً مقام عالی دولتی یا برخوردار از فلان مدرک دانشگاهی باشد. الان از نظر رسانه‌ها در حوزه عداوت نخبه کسی است که بتواند در کسری از زمان موجود بیشترین شبکه را برای کامنت و ری‌کامنت نسبت به پیامی که آن رسانه تلقی می‌شود، فعال کند. پس حتی جنس و ساختار عداوت هم در حوزه این فضا عوض شده است. به همین دلیل هم شاید گاهی اوقات رنگ پیامی که می‌دهند رنگ تعارض نباشد، رنگ نقدگونه باشد، اما چون ذات و ساحت عملیاتی این رسانه‌ها کلاً تعارض است، آن نقد هم مقدمه یک تعارض محسوب می‌شود.»