دزدی از بانک همیشه رویای سارقان بوده است! گذر از دیوارهای امنیتی و رسیدن به یک منبع متمرکز از پول. در این گزارش به بررسی چند مورد از عجیب‌ترین سرقت‌های بانک پرداخته‌ایم.

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: روز شنبه هفته جاری به بیش از ۱۶۰ صندوق امانت بانک ملی شعبه دانشگاه تهران دستبرد زده و بزرگ‌ترین سرقت بانک در تاریخ کشورمان رقم خورد. هرچند هنوز ارزش این سرقت مشخص نشده است.

راز این سرقت، صبح دوشنبه ۱۶ خرداد بعد از آن فاش شد که کارکنان بانک ملی شعبه دانشگاه تهران، قدم به ساختمان بانک گذاشتند و پس از ورود به بخش امانات با درهای باز ده‌ها صندوق روبه‌رو شدند که دو قسمت بالا و پایین در با دستگاه هوابرش، تخریب شده بود. وضعیت به هم ریخته محوطه زیرزمین بانک و پوشیده شدن زمین با تکه‌های کاغذ و پلاستیک‌های باقی مانده از وسایل داخل صندوق امانات نشان از وقوع سرقت داشت.

در ادامه مشخص شد دوربین‌های مداربسته بانک، سرور و هارد دیسک دوربین‌ها به سرقت رفته است اما عجیب آنکه سیستم هشدار دهنده بانک به صدا درنیامده و سیستم‌های امنیتی و نگهبانان متوجه این سرقت نشده بودند. تحقیقات نشان می‌داد که سارقان آشنایی کامل به بانک داشته و پلیس نیز قبلاً به بانک هشدار داده بود که سیستم امنیت محل ضعیف است و امکان سرقت وجود دارد.

عجیب و خاص بودن این ماجرا ما را بر آن داشت که مروری بر عجیب‌ترین دزدی‌های بانک در جهان داشته باشیم.

بانک یا جای دیگر؟

در سال ۲۰۱۱ میلادی سارقی در آلمان بدون اینکه از موقعیت و مکان بانک مورد نظرش چیزی بداند تنها با دیدن نام و آدرس بانک در یک روزنامه قدیمی نقشه سرقت از آن را کشید. همه چیز خوب پیش می‌رفت و وسایل کار مهیا بود.

این مرد که نامش فاش نشده طبق برنامه صبح سوار ماشین‌اش شد و به سمت آدرس مورد نظر رفت، وقتی جلوی ساختمان بانک مورد نظرش رسید از ماشین پیاده شد و بدون نگاه کردن به تابلوی ساختمان با چهره نقاب زده از در وارد شد و بدون فوت وقت زن جوانی را گروگان گرفت و درخواست ۱۰ هزار یورو پول کرد. سارق وقتی متوجه بهت زدگی حاضران در سالن شد دنبال صندوقدار گشت اما هیچکس متوجه منظور او نشد.

سارق که خشمگین شده بود خواست مدیر بانک را ببیند، اینجا بود که تازه همه متوجه موضوع شدند و به سارق اعلام کردند اینجا ۱۷ سال است که از بانک به مرکز فیزیوتراپی تبدیل شده است. سارق که از شنیدن این موضوع سرخورده شده بود کیف پول مشتریان را زد اما پیش از اینکه فرار کند پلیس جلوی او را گرفت و دست بسته به زندان برد.

استتار
در سال ۲۰۰۷ میلادی «جیمز کولدول» از منچستر انگلیس که فیلم‌های زیادی از سرقت دیده بود با نقشه‌ای ساده و احمقانه به بانک بزرگ شهر رفت. او که پیش از این سرقت، فیلم کمدی را جدی گرفته بود به سبک شخصیت اصلی داستان با گذاشتن کلاه برگی بر سرش به بانک هجوم برد و درخواستش را بیان کرد.

دزد احمق که فکر می‌کرد با این استتار درختی شناسایی نمی‌شود به راحتی جلوی دوربین‌های مداربسته رژه می‌رفت و مشتریان را تهدید می‌کرد. این سارق پس از پایان کار، بانک را ترک کرد اما پلیس با تصاویر دوربین‌های مداربسته چهره این مرد را شناسایی کرد و او را به دام انداخت.

حتی دوهزارتا
در سال ۲۰۱۲، «آرتور برونداژ» در نیویورک که حسابی در تنگنای مالی قرار داشت و به ۲۰ هزار دلار پول نقد احتیاج داشت برای رسیدن به این پول به فکر سرقت از بانک افتاد. او با ماسکی بر صورت و یک اسلحه بزرگ به داخل یک بانک حمله کرد و با تهدید و زور ۲۰ هزار دلار از صندوقدار پول خواست و با شمارش سرسری پول از بانک بیرون رفت.

او که از دستاوردش خوشحال بود به سرعت خود را به مکان امنی رساند و با بازکردن ساکش به شمارش پول‌ها پرداخت اما هرچه می‌شمرد می‌دید دو هزار دلار کم است. آرتور که بسیار عصبی و ناراحت شده بود در حالی که زیر لب غرولند می‌کرد با خشونت به بانک برگشت و از صندوقدار بقیه پول را خواست اما در همین لحظه دو مأمور پلیس با زدن روی شانه اش، دستبند را به دستش زدند و او را به زندان بردند.

دزد بیمار
در سال ۲۰۱۱ راننده سابق شرکت کوکاکولا در شمال کارولینا به علتی عجیب دست به سرقت از بانک زد. این مرد که پس از بازنشستگی در تأمین نیازهای زندگی و هزینه درمان بیماری اش به مشکل برخورده بود تصمیم گرفت با یک دزدی ساده از بانک، خود را به زندان بینداز تا آنجا مجانی درمان شود.

بنابراین صبح یک روز بدون هیچ نقاب و پوششی به بانک «ولز فارگو» در نزدیکی محل زندگی‌اش رفت و با تهدید به سرقت مسلحانه با نوشتن کاغذی از صندوقدار درخواست یک دلار پول نقد کرد. صندوقدار که بسیار ترسیده بود بدون توجه به مبلغ درخواستی سارق، زنگ خطر پلیس را به صدا درآورد. ظرف چند ثانیه مأموران به درون بانک ریختند و سارق بازنشسته را دستگیر کردند. راننده پرسابقه که به هدفش رسیده بود با دیدن مأموران لبخندی به لب آورد و بدون هیچ مقاومتی خود را تسلیم کرد.

ردیاب
در سال ۲۰۰۹ میلادی خلافکاری به نام «گری لی دمون» در آمریکا به اتهام ضرب و شتم و آزار و اذیت به قید وثیقه و با پابند ردیاب آزاد شد تا تحت نظر پلیس باشد. این خلافکار که پس از آزادی فعالیت‌هایش محدود شده بود و هر روز باید خود را به پلیس منطقه معرفی می‌کرد، یک روز فکر احمقانه‌ای به سرش زد و تصمیم گرفت با سرقت از یک بانک هیجانی به زندگی اش بدهد، بنابراین با خریدن یک اسلحه اسباب بازی به بانکی در چند کیلومتری خانه‌اش یورش برد اما پیش از اینکه بتواند پولی با خود ببرد پلیس با ردیابی محل حضور او به بانک رسید و خلافکار سارق را دستگیر کرد. تازه آنجا بود که سارق متوجه پابند ردیابش شد!

سرقت از خودی
در سال ۲۰۰۲ میلادی استاد تاریخ دانشگاه جنوب فیلادلفیا که از ریز حساب‌های بانک دانشگاه باخبر بود تصمیم گرفت با نقشه‌ای حساب شده صندوق بانک را خالی کند و یک شبه پولدار شود، البته او فکر همه چیز را کرده بود. روز سرقت فرا رسید و استاد نقاب پوش با اسلحه‌ای در دست وارد شد و وقتی جلوی پیشخوان رسید و طلب پول کرد ناگهان صندوقدار مات و مبهوت به او خیره شد. سارق که هنوز متوجه ماجرا نشده بود به تهدیدهایش ادامه داد که ناگهان صندوقدار با شنیدن صدای استاد او را شناخت و نامش را به زبان آورد. این مرد با شنیدن نامش دستپاچه شد و پا به فرار گذاشت اما دیگر برای فرار دیر شده بود و پلیس رد او را زد و دستگیرش کرد.

مست خوشحال
در سال ۲۰۱۱ میلادی «جان روبین ویتل» از فلوریدا قصد سرقت از یک بانک در منطقه‌ای را کرد اما پیش از اینکه به بانک برود به یک رستوران رفت و یک لیوان مشروب الکلی سفارش داد. او لیوان نوشیدنی‌اش را تا نیمه نوشید و برای اینکه زمانبندی سرقتش به هم نخورد آن را روی میز گذاشت و به بانک رفت. عملیات سرقت از بانک و فرار به خوبی و بی دردسر انجام شد و سارق با کیسه‌ای پر از پول به خودرویش بازگشت.

البته وقتی می‌خواست به سمت خانه برود ناگهان یاد نوشیدنی نیمه کاره‌اش افتاد و تصمیم گرفت برای جشن پولدار شدنش به رستوران برود و نوشیدنی‌اش را تمام کند اما همین که پا به رستوران گذاشت پلیس که رد او را در منطقه گرفته بود محاصره‌اش کرد و به دامش انداخت.

سارق دستپاچه
اوایل سال جاری یک سارق ناشی هنگام سرقت از بانکی در واشنگتن از دستپاچگی آنقدر گرفتار حادثه شد تا پلیس خود را به منطقه رساند. این سارق که صورتش را با کلاه بافتنی پوشانده بود به محض ورود به بانک از دستپاچگی به زمین افتاد و ظرف آب روی میز را روی فرش ریخت.

با این حال بلافاصله از جا بلند شد و سراغ صندوقدار رفت و ۲۰ هزار پوند پول نقد را از حساب بانک بیرون کشید اما به محض اینکه خواست از بانک بیرون برود پایش روی یخ‌های روی زمین سرخورد و سرش به میز خورد و شکافت، اما این سارق هنوز دست بردار نبود و با جمع کردن پول‌ها از روی زمین وقت زیادی تلف کرد. همه این اتفاق‌ها کافی بود تا مأموران به منطقه برسند و این سارق بی دست و پا را دستگیر کنند.