به گزارش خبرنگار مهر، رضا مهدوی یکی از آهنگسازان، نوازندگان و پژوهشگران شناخته شده موسیقی کشورمان با انتشار یادداشتی ضمن انتقاد از شیوه فعلی برگزاری جشنواره موسیقی فجر و روند برگزاری آن، خواهان بازنگری جدی در روند برپایی این رویداد ملی شد.
در یادداشت مشروح رضا مهدوی آمده است:
رشد و پویایی هر حرکتی مستلزم تغییرات است. گفته میشود فقه شیعه پویا ست و در زمان بر حسب ضرورتها فتاوا تغییر میکند، همچنان که فتوای امام خمینی (ره) سال ۱۳۶۶ درباره سه موضوع: ورزشی، موسیقایی و خوراکی حاکی از این بینش و روز آمدی بود. اساساً نگاههای بر مداری بسته و تک بُعدی جُز خود دورزدن و محدود کردن مسیر بر خلاقان و اندیشه ورزان راه دیگری رهنمون نمیسازد. راههایی که اتفاقاً میتواند شرایط متفاوتتر و جمعیت بیشتری را به سر منزل مقصود برساند.
حرف بر سر جشنوارههای موسیقی است در قد و قوارهها با گونههای متفاوت تخصصی و عمومی که هرساله برگزار میشود البته بدون خروجی مناسب از هر حیث در محتوا و در خلق بیان اثری نو که لازم است متاثر از دیدگاه فراهنری منبعث از اندیشه هنر برای مردم که حداقل بر معیار توسعه انقلابی، هدفش اندیشه ورزی در تمام سطوح موسیقایی است برای رسیدن به بخشی از ایده آل های مطرح شده در چهل سال اخیر که تاکنون مشاهده نشده و اگر بوده قوام و قدرتی در قامت برنامه ریزی و سیاست گزاری برای کلیّت امور موسیقی در کشور نداشته است.
سال هاست به اصطلاح مهمترین رویداد موسیقایی همانا جشنواره موسیقی فجر که چندنوبتی هم واژه بین الملل را هم یدک میکشید در هالهای از ابهام طی طریق دارد و خنثی وار به صِرف ِ برگزاری جشن انقلاب اسلامی در بهمن هرسال به هر قیمتی تکرار ملال آوری را داشته است. عموماً یکی از مدیران وزارت ارشاد یا مدیران دفتر موسیقی (متاسفانه از مرکزیت خلع و به دفتریت تنزل یافت بدون دلیل منطقی…) رییس آن میشود و احکام صادر میکند به نوعی که انگاری همه ابواب جمعی او هستند. بالطبع تبعیت تام خواهند داشت دبیر و اجراییات و غیره تا نظارت و ارزشیابی منسوب و حکم گرفته از رییسی که پُست دولتی دارد… با سلام و صلوات و به به و چهچه و پاداش و خوشامد و اختتامیه ای تا سال بعد بدون انعکاس نقطه نظری مبنی بر ضعفها و کمبودها و ارایه راه حلها برای جبران در سالهای بعد که باعث انفعال هر چه بیشتر میگردد.
زمانی گفته میشد جشنواره نیاز به آیین نامه دارد و چند باری هم در این پنج سال اخیر اصلاح شد اما گویی بیشتر گریبانگیر و مشکل زا و چوب لای چرخ شده تا راه گشا … میتوان آیین نامهای منزه داشت البته اگر مدیران بالا دستی بخواهند که نمیخواهند چون تصدی گری را عالمانه و تجربه گرایانه بر خود میپسندند.
بیایید برای یک بار هم شده حرف تازهای را پذیرا باشیم که در اصل کهنه است ولی نشنیده گرفته شده تاکنون! از کارها و انتخابهای تکراری پرهیز کنید. نمیدانم تا کنون بررسی شده که فردی یا جمعی به طور جدی پژوهش محورانه بررسی کند که چرا بزرگان موسیقی از دهه هشتاد تاکنون حضور نیافتند و یا جسته و گریخته و بی انگیزه آمدند …!؟ چرا نخبگان جوان تعداد اندکیشان حضور دارند ولی نه با آثار نو و تازه…!؟ چرا افراد تکراری سالها پشت سرهم و یا با فاصله علیرغم کاستیهای فراوان در جایگاه دبیری با دریافت دستمزدهای نسبتاً هنگفت با کمترین اطلاعات اجرایی و انگیزه انقلابی انتخاب میشوند…!؟ چرا اجراهای تکراری فرد و یا گروههایی که گویی سرقفلی جشنواره اند و هرساله به یک شکل ثابت رفتار و ظاهر و اجرا دارند باید به عنوان زینت المجالس باشند…!؟ چرا استقبال مردمی بسنده شده به اجراهای حاشیهای برج میلادی و سالها قبل تر سالن وزارت کشور با عنوان بخش جنبی از منتخبان موسیقی پاپ آنهم بااجازه خواهی از مافیای موسیقی…!؟
پیشنهاد میشود شخصیتهایی چون استاد حسین علیزاده، استاد علی اکبر شکارچی، استاد کیهان کلهر و یا از نسل نو هم هنرمندانی مثل علی قمصری، اردوان کامکار، سیامک آقایی سکان هدایت جشنواره موسیقی فجر را به عهده بگیرند اگر این گونه برای این نوع از موسیقی اهمیت قایلید و از عنوان چراغ روشن اش هراس دارید در جشن انقلاب حداقل بیایید جشنواره مستقلی را برای انواع موسیقی پاپ تا رَپ وطنی شده با زمینههای پژوهشی _آموزشی تدارک ببینید که حداقل این اوضاع اسفناک تولیدات پاپ ِ فَست فودی به دنبال هویت شاخص را سروسامان دهی کنید.
چرا اجراهای فاخر و سنگین دیگر مخاطب ندارند و یا کم مخاطب هستند!؟ نبود تبلیغات مناسب دلیل آن است یا کیفیت و عناصری دیگر و یا اجرای گروهها و البته انتخاب سردستی و محفلی و برحسب اضطرار و یا از روی ناچاری هیات انتخاب!؟
حرف بسیار است و مجال اندک. این قطره از دریای موسیقی ایرانی بر حسب تجربیات سالها در آموزش، پژوهش، اجرا و رسانه دریافتهام که اگر با راهبردی دقیق با انتخاب فردی مورد وثوق اکثریت موسیقیدانان مسئولیت جشنوارهها به هنرمندی دغدغه مند و شجاع که منافع موسیقی ایران و هنرمندانش را سرلوحه قرار میدهد صورت پذیرد، بخشی از مشکلات پیش روی دیگر نخواهد بود. در این صورت است که حداقل میتوان شاهد حضور حداکثری چهرهها و گروههای برتر در جشنوارهها باشیم. با تجدید نظر در بودجهریزی و اختیار صفر تا صد جشنواره به دبیر و نبود رییس، خارج از شوراهای دست و پاگیر و فرمایشی _فرسایشی قطعاً توانمندان عرصه موسیقی در ساحتهای مختلف میانداری خواهند کرد و پا پیش میگذارند
پیشنهاد میشود شخصیتهایی چون استاد حسین علیزاده، استاد علی اکبر شکارچی، استاد کیهان کلهر و یا از نسل نو هم هنرمندانی مثل علی قمصری، اردوان کامکار، سیامک آقایی سکان هدایت جشنواره موسیقی فجر را به عهده بگیرند. در این صورت میتوان متصور شد نگاه سنت محورانه جایش را به تحول و چابک سازی و اتاقهای شیشهای بسپارد و به تدریج وارد جشنوارهای شد که جای خالی اش را حس کرده و شاید دیگر غبطه نخوریم به جشنواره فیلم فجر در قیاس با موسیقی از هر لحاظ.
به راستی چرا از موسیقیدانان زن با توجه به جایگاههای علمی، پژوهشی، آموزشی، اجرایی و غیرهای که دارند تا کنون در چنین عرصههایی بهره برداری نشده است…!؟ شخصیت موجه هیات علمی و مدیر دانشگاهی و دنیا دیده از هر نظر دکتر آذین موحّد و یا دیگرانی در این سطح با تجربیات موفق در عمل و نظر که ترکیبی از دانش محوری و برنامه سالاری در عین نگاه به توده مردم چه بسا از مردان موسیقی به عبارتی رَجُل که زن و مرد را در عرصه سیاست شامل میشود و از نگاه قرآنی منبعث است تا کنون راس جشنوارهها نبودهاند…!؟ به نظر میآید تفکر قحط الرجالی سالیانی است در معاونت هنری و دفتر موسیقی و خانه موسیقی تار عنکبوتی شده و تبدیل به باور...
به نظر میرسد در دولت جدید با نگاه عمیق به عرصه هنر و فرهنگ و جریان سازی برای استحکام پایههای مبانی اصول و شریعت و فرهنگ و هنر لازم است اعتماد سازی از نوعی دیگر سرلوحه سیاستها و انتخابها و غیره نِمود ِعملی یابد و زمان مناسبی است که افکار نو و اعتمادهای تروتازه در بین مردم و موسیقاییان شکل بگیرد وگرنه جشنواره امسال هم پاشنه اش بر همان منوال قبل باری به هر جهت خواهد چرخید و بودجهای اندک و تعدادی هنرمند و بیلان کاری و بدون دبیرخانه ثابتی خدانگهدار تا سال بعد که خدا بزرگ است و...
یادمان نرود تا زیر ساختها درست فراهم سازی نشود نمیتوان از موسیقی نحیف شده ایرانی در سطوح مختلف که موسیقی دانانش خارج از گردونه داخل و خارج یا در کنج خانهها یا احیاناً در آموزشگاهی رسمی یا دولتی امورات میگذرانند و جلوهای ندارند بیش از این چیزی که در فعل هست حتی انتظار حداقلها را داشت.